loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

عرفان اصیل و عرفان‌ نوظهور

نویسندگان مرتبط : حمیدرضا مظاهری سیف

حجت‌‌الاسلام والمسلمین حمیدرضا مظاهری‌سیف، مدیر گروه مطالعات جنبش‌های معنوی نوپدید در پژوهشکده باقرالعلوم (ع) است. گفتگویی را با وی درباره شاخصه ‌های عرفان اصیل اسلامی و عرفان‌های نوظهور انجام دادیم که اکنون از نظرتان می‌گذرد.


پنجشنبه 7 مرداد 1389

حجت‌‌الاسلام والمسلمین حمیدرضا مظاهری‌سیف، مدیر گروه مطالعات جنبش‌های معنوی نوپدید در پژوهشکده باقرالعلوم (ع)، دبیر کارگروه تخصصی جنبش‌های معنوی نوین در کمیسیون حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی، برگزیده اولین و دومین دوره جشنواره علامه حلی، عضو تحریریه مجله تخصصی آیین سلوک و فصل‌نامه مطالعات معنوی و رئیس سابق مرکز مطالعات و پژوهش‌های اسلامی دانشگاه صنعتی شریف است که از وی تاکنون بیش از 7 کتاب و 70 مقاله منتشر شده است.

«جریان‌شناسی انتقادی عرفان‌های نوظهور»، «سیاست در دامان عرفان»، «تجربه عرفانی در ادیان»، «خودشناسی عرفانی»، «آیین عاشقی» و... از جمله کتاب‌های تالیفی اوست.

گفتگویی را با وی درباره شاخصه ‌های عرفان اصیل اسلامی و عرفان‌های نوظهور انجام دادیم که اکنون از نظرتان می‌گذرد.

* در ابتدای بحث ضروری به نظر می‌رسد که درباره این موضوع صحبت کنید که اصولا عرفان چیست؟ به نظر شما عرفان شاخه‌ای از علم است یا نوعی شناخت؟

عرفان نوعی شناخت و معرفت حقیقت متعالی هستی است که اگر بخواهیم این حقیقت متعالی را از منظر اسلام و برخی از ادیان ببینیم می‌توان آن را خداوند نامید. عرفان، معرفتی با 3 شاخصه است؛ یکی این‌ که معرفت شهودی و درون‌یاب است، یعنی تکیه بر حس یا استدلال‌های عقلی ندارد، بلکه شهودی و درونی است، البته ممکن است با استدلال‌های عقلی پشتیبانی شود. در درجه دوم به غیر از شهودی بودن در رابطه با «فنا» اتفاق می‌افتد، شهودی است که شخص شهودکننده خودش را فانی در مشهود می‌یابد و تمام وجود خود و عالم را پر از حضور آن حقیقت متعالی می‌بیند. بنابراین فنا در عرفان هم خیلی برجسته است و نتیجه فنا «وحدت» است، یعنی میان شاهد و مشهود دیگر فاصله‌ای وجود ندارد. بنابراین 3 شاخصه شهودی بودن، به وحدت رسیدن و فنای شاهد در مشهود در معرفت عرفانی وجود دارد و آن را از معرفت‌های دیگر مانند معرفت‌های فلسفی و... متمایز می‌کند.

* موضوع عرفان با معرفت‌های دیگر چه تفاوتی دارد؟ آیا فقط به متافیزیک توجه دارد یا به جهان مادی هم نظر دارد؟

موضوع عرفان اسلامی، خداوند است و موضوع بعضی از مکاتب عرفان شرقی، انسان یا روح انسان است که به نظر می‌رسد می‌توان مکاتب عرفان شرقی را عرفان انسان‌گرا نامید. در بعضی از مکاتب معنویت‌گرای خیلی کهن مثل مکاتب سرخ‌پوستی و... حتی انسان و روح انسان هم مورد توجه نیست، بلکه نیروی عظیم طبیعت است که به عنوان موضوع عرفان و معرفت اخذ می‌شود، لذا می‌توان در یک دسته‌بندی کلی چنانچه بنده در بعضی از آثارم این دسته‌بندی را پیشنهاد دادم و معتقدم می‌تواند مفید باشد عرفان‌ها را به 3 دسته خداگرا، انسان‌گرا و طبیعت‌گرا دسته‌بندی کرد.

* ادیان الهی و غیرالهی قبل از اسلام چه نگاهی به عرفان داشتند؟ مروری اجمالی بر وضعیت عرفان قبل از اسلام داشته باشید.

عرفان موضوعی است که می‌توان مدعی شد در هر زمان و مکانی که انبیاء و پیامبرانی مبعوث شدند و اولیای خداوند حضور داشتند آن هم وجود داشته است، با توجه به این ‌که هیچ قوم و ملتی بدون پیامبر نبوده است؛ بنابراین آموزه‌های عرفانی در همه اقوام و ملل وجود داشته است. از آغاز آفرینش انسان، انسان هیچ‌گاه بدون عرفان زندگی نمی‌کرده است. سطح عالی معرفت الهی و معنوی که در اختیار انبیا بوده است، همیشه وجود داشته است و عده‌ای هم که نزدیکان و حواریون انبیا بودند از این سطح معرفت برخوردار می‌شدند و بهره‌ای می‌بردند، لذا نه تنها در ادیان ابراهیمی، مسیحیت و یهودیت در پیش از اسلام عارفانی داشتیم و آموزه‌های عرفانی در آنجاها وجود داشته، بلکه در سایر ملل عرفان‌هایی را داشتیم و اکنون وقتی به آموزه‌های معنوی که در ادیان گوناگون و فرهنگ‌های مختلف وحود دارد نگاه می‌کنیم، حتی در میان بومیان آفریقا که قدمت سنت‌هایی که دارند به 4 هزار تا 5 هزار سال پیش می‌رسد هم گاهی اوقات مطالبی دیده می‌شود و آموزه‌هایی وجود دارد که خیلی شبیه آموزه‌های عرفان اصیل است، البته تحریف‌هایی وارد شده و سوء‌فهم‌ها و سوء‌برداشت‌هایی وجود دارد که قضیه را تا حدودی منحرف می‌کند، ولی اصل آموزه‌های درست و صحیح معنوی را در بسیاری از مکاتب عرفانی و بلکه در تمام سنت‌های معنوی می‌بینیم، حال میزان خطاها و لغزش‌ها و تحریفات و... را باید سنجید و در مجموع به جمع‌بندی رسید و در مورد هر مکتب عرفانی نظر داد. این موضوع در جریان معنویت‌های نوظهور هم تسری دارد، یعنی در عرفان‌های نوظهور هم می‌بینیم که آنها از این آموزه‌های معنوی که در سنت‌های گوناگون وجود داشته استفاده کردند، لذا مطالب درست در آموزه‌های بسیاری از جنبش‌های معنوی نوین هست. باید این انحراف‌ها، تحریفات و آموز‌ه‌ها را با هم جمع‌بندی کرد و به یک نظر خاصی رسید.

* از نظر تاریخی عرفان اسلامی را به چه دوره‌هایی می‌توان تقسیم کرد و چه فراز و نشیبی را طی کرده است؟

فراز و نشیب در عرفان اسلامی که خیلی زیاد بوده است، اما به طور کلی تقریبا از قرن دوم که به تدریج چیزی به نام عرفان و تصوف به وجود می‌آید تا حدود قرن هفتم و هشتم، عرفان عملی را بیشتر می‌بینیم. از قرن هفتم که به تدریج ابن‌عربی پا به عرصه حیات می‌گذارد و وارد مباحث عرفانی می‌شود، تحولی در بعد نظری عرفانی پیش می‌آید، یعنی سنت‌ها، برنامه‌‌های عملی و آموزه‌هایی که سینه به سینه منتقل می‌شده است در کتب متعدد با منطق، توجیه و تعاریف گوناگون تدوین می‌شود و به تدریج موضوعی به نام عرفان نظری به وجود می‌آید که در طول چند قرن شکل می‌گیرد و دوشادوش عرفان عملی ادامه پیدا می‌کند و اکنون هم هر دو جریان عرفان نظری و عرفان عملی را داریم و در فضای فرهنگ و تمدن اسلامی بزرگانی هستند که مشهور به عرفان عملی و بزرگانی هم مشهور به عرفان نظری هستند.

* عرفان اسلامی آیا تحت‌تاثیر عرفان‌ ادیان قبل از اسلام بوده است؟

بدون تردید دادوستد بین فرهنگ‌ها و تمدن‌ها از ابتدا وجود داشته است، نمی‌توانیم بگوییم که عرفان مسلمین صددرصد اسلامی است و همه آموزه‌های آن از قرآن و سنت رسول‌الله(ص) و اهل بیت(ع) استخراج شده است. هیچ دلیلی که بتواند ما را به قطع برساند که از عرفان مسیحی یا عرفان‌های شرقی هیچ مطالبی وارد عرفان اسلامی نشده وجود ندارد، اما از طرف دیگر با یک افراطی هم مواجه هستیم که عده‌ای می‌گویند که عرفان اسلامی از آموزه‌های مسیحی و التقاطی از عرفان مسیحی، هندی و... تشکیل شده که این هم پندار نادرستی است، بسیاری از بزرگان عرفان اسلامی، فقهای بزرگ و علمای نام‌آوری بودند که به تفسیر قرآن مسلط و حدیث‌شناس بودند و سعی می‌کردند گذشته از این ‌که آموزه‌های عرفانی را با قدم ثابت و قلب نورانی تجربه کنند و این کار را انجام دادند و در سیر و سلوک هم موفق بودند؛ یافته‌های معنوی خود را به قرآن و سنت عرضه ‌کردند و سنجیدند و مطالب صحیح را از نادرست جدا کردند و اینها را نوشتند، لذا عرفانی که اکنون در دسترس ماست، عرفان اسلامی است. آن چیزی که به عنوان عرفان اسلامی به خصوص در کتب عرفان نظری وجود دارد بدون شک عرفان اسلامی است، البته گاهی ممکن است آموزه‌هایی با عرفان‌های شرقی و غربی مشابه باشد یا وارد شده باشد که قابل انکار نیست، البته باید تصفیه اتفاق بیفتد و به این نکته هم توجه کرد که همه آموزه‌های عرفانی که در عرفان‌های مسیحی، شرقی و... وجود داشته نادرست نیست، بعضی از آموزه‌هایی که در عرفان اسلامی و ادیان دیگر مشابه به نظر می‌رسد آموزه‌های درستی است که در سنت‌های عرفانی دیگر هم وجود داشته و در سنت اسلامی هم وجود دارد و در حقیقت میراث پیامبران در میان ملل گوناگون است، لذا این تعالیم تصفیه‌‌پذیر هم نیست.

هیچ فرقی بین پیامبران و آموزه‌های آنها وجود ندارد، تعالیمی است که حضرت عیسی(ع) آورده است، همچنین در هندوستان هم پیامبران بزرگی برانگیخته شدند و آموزه‌های الهی در آنجاها هم هست، اگرچه در ادیان مختلف قبل از اسلام تحریف وارد شده است و اکنون خیلی به متون درست الهی و وحیانی در سنت‌های دیگر عرفانی دسترسی نداریم و این دین اسلام است که با پشتیبانی قرآن مجید یک عرفان وحیانی ناب را به دست می‌دهد.

* نظر شما درباره این مطلب که عده‌ای معتقدند ابن‌عربی تحت‌تاثیر «اثولوجیا» و «الخیرالمحض» است و با این بیان می‌خواهند بگویند منابع عرفان اسلامی از یونان باستان و یا منابع دیگر است چیست؟ این وابستگی تا چد حد بوده و اگر وابستگی‌ای وجود داشته باشد نشانه ضعف است یا نه؟

نه! این حرف و اعتقاد درستی نیست، اگر واقعا کسی آثار ابن‌عربی را بخواند و مرور کند متوجه می‌شود که ایشان فردی است آشنا به قرآن مجید و سنت رسول ‌الله(ص)، احادیث را خوب می‌شناسد و از آنها به درستی استفاده می‌کند، البته گاهی اوقات تاویل‌هایی دارد که حجت نیستند، او ذوقی داشته و نسبت به آیه مطلبی را بیان کرده است که ما آنها را نمی‌پذیریم، بررسی و نقد می‌کنیم و مسلما صددرصد قابل قبول نیست، بعد از او هم عرفایی آمدند و ابن‌عربی را نقد و بررسی کردند و مطالب او را حذف و اضافه کردند مانند سید‌حیدر آملی و دیگران. خود حضرت امام خمینی(ره) هم تاملاتی روی اندیشه‌های ابن‌عربی دارند، اگرچه خیلی از اندیشه‌های او استفاده می‌کنند. به هر حال این ساختار و شالوده عرفان نظری را ابن‌عربی به عنوان پیشگام پایه‌ریزی کرد و مطالبی را که بیان کرد از خود او نبود، خیلی از مطالب را بزرگان معنویت اسلامی قبل از او سینه به سینه منتقل کرده بودند و ابن‌عربی از گنجینه‌ها و ذخایر آنها آموخته و دریافت کرده بود، البته خودش هم انسان خلاق و دانشمندی بوده است و کارهایی انجام داده و اشتباهاتی هم کرده و مطالبی را بیان کرده که قابل تصفیه است، ایشان که معصوم نبود، اگر به ابن‌عربی می‌توان نقدهایی را وارد کرد به معنای این نیست که عرفان اسلامی نداریم و کل عرفان اسلامی زیرسوال رفته است؛ باید معیار را قرآن و سنت رسول‌الله(ص) و اهل‌بیت(ع) و عقل و منطق روشن قرار دهیم و بعد هر کسی که حرفی زده و مطلبی را بیان کرده با این معیار بدون پیشداوری و افراط و تفریط بسنجیم. کاری هم به این نداشته باشیم که ابن‌عربی گفته و یا کس دیگری گفته است؛ آن موقع است که ما می‌توانیم به نتایج دقیق و قابل اعتمادی برسیم. معیار را باید قرآن و سنت قرار دهیم، در حوزه سنت اگر به‌خصوص روی ادعیه متمرکز شویم و تاملات عمیقی داشته باشیم آن‌ وقت می‌بینیم بسیاری از مطالبی که عرفای اسلامی می‌گفتند در متون ادعیه به وضوح و صراحت وجود دارد.

* آقای مظاهری‌سیف! ویژگی‌های عرفان اصیل اسلامی چیست که آن را از سایر عرفان‌ها جدا می‌کند؟

بارزترین ویژگی عرفان اصیل اسلامی توحیدی و خداگرا بودنش است، این ویژگی بسیار مهم است و در این ویژگی از عرفان‌های دیگر که طبیعت‌گرا و انسان‌گرا هستند، جدا می‌شود. عرفان‌های طبیعت‌گرا معمولا نیروی طبیعت را غایت سیر و سلوک خودشان می‌دانند، ارتباط، فانی شدن و جریان دادن آن نیرو در زندگی خود برایشان محوریت دارد. عرفان‌های انسان‌گرا هم اوج نفس، روح و تعالی روحانی انسان را غایت می‌دانند، اما در عرفان اسلامی با خدا‌گرایی مواجه هستیم. در عرفان اسلامی خداگرایی مدنظر است که به تعالی‌گرایی هم تاکید می‌کند. اکنون بسیاری از مکاتب معنوی نوظهور از خدا سخن می‌گویند اما خدایی که می‌گویند متعالی نیست؛ نوعی نیرو و نبوغ درونی است، شبیه غریزه است و از درون انسان را پیش می‌برد. این موضوع در بسیاری از معنویت‌های نوظهور دیده می‌شود و غربی‌ها که با پیشینه باورهای مسیحی خدای متعالی را قبول داشتند این چرخش و تغییر موضع را به سوی عرفان‌های انسان‌گرا کاملا درک کرده‌اند و نام این پدیده را شرقی‌سازی غرب (Esternisation of the West)‌ گذاشته‌اند. عرفان اسلامی گذشته از این که خداگرایی را با وصف تعالی‌گرایی دنبال می‌کند، خداگرایی را به معرفت‌گرایی پیوند می‌زند، نه این ‌که بخواهد به احساس‌گرایی اکتفا کند. در این راستا نام‌ها و صفات خداوند در عرفان اسلامی به طوری توصیف شده است که در هیچ‌یک از مکاتب عرفانی دیگر چنین معارف گسترده و جامعی وجود ندارد.

ویژگی دوم عرفان اسلامی باور به ابدیت انسان و معادباوری است. بسیاری از مکاتب عرفانی به معاد اعتقاد ندارند و قائل به تناسخ هستند، یعنی معتقدند که بعد از مرگ انسان در کالبد دیگری برمی‌گردد و زندگی را در زمین ادامه می‌دهد، اما عرفان اسلامی عرفان معادباور است و تمام رشد و شکوفایی معنوی انسان را به ابدیت نامتناهی پیوند می‌زند و از شکوه فوق‌‌العاده‌ای برخوردار است. ویژگی دیگری که مخصوص عرفان اسلامی است برخورداری از متن مطمئن مقدس است، این ویژگی مهمی است؛ اکنون در میان سنت‌های معنوی دنیا و عرفان‌های مختلف واقعا کدامشان از متن معتبر الهی برخوردارند؟! هیچ‌کدام چنین امتیازی را ندارند، حتی در مسیحیت هم می‌بینیم که انجیل‌های متعددی وجود دارد که از میان آنها 4 انجیل انتخاب شده است یا در یهودیت نیز همین‌طور، مشخص است که بخشی از کتاب مقدس در ادوار گوناگون نوشته و بخش‌هایی از تورات حذف شده است یعنی به این نتیجه رسیدند که بخش‌هایی از آن وحیانی نبوده و به حضرت موسی(ع) و تعالیم او مربوط نمی‌شده است. اینها فراز و نشیب‌هایی است که در ادیان گوناگون وجود دارد، در کتب مقدس شرقی هم همین موضوع وجود دارد. در وداها، اوپانیشادها، گاتاهای زرتشتی، کتاب تائو ته چینگ و بسیاری از کتب مقدسی که می‌شناسیم خود پیروان ادیان نمی‌گویند که اینها صددرصد وحیانی و الهی است. این یک ویژگی برای عرفان اسلامی است که همیشه متن و قانون روشن الهی دارد و می‌تواند خودش را با آن بسنجد، کنترل کند و انحرافات و کژی‌های خود را با این معیار روشن الهی و وحیانی اصلاح کند، البته می‌توان فهرست این ویژگی‌ها را بیشتر از این هم ادامه داد، اما 3 ویژگی خدامحوری، معادباوری و وحیانی بودن ویژگی‌‌‌های متمایز و قابل ذکر است.

* هدف عرفان نوظهور چیست و چرا مورد توجه و استقبال قرار گرفتند؟

عرفان‌ها یا معنویت‌های نوظهور با توجه به خلأ معنوی انسان معاصر به وجود آمدند تا به این خلأ پاسخ دهند و مهم‌ترین علت این‌که مورد استقبال قرار گرفتند این است که انسان تشنه معنویت است، جسم و زندگی این دنیا موقتی و گذری است، تمام هستی و هویت انسان روح است که از خداوند، عالم معنا و نور است، لذا انسان نمی‌تواند بدون معنویت زندگی درستی داشته باشد.

عرفان‌های نوظهور آمدند و مدعی هستند که این نیازهای روحانی و معنوی را پاسخ دهند، لذا مورد استقبال قرار می‌گیرند. آن‌قدر خلأ معنوی به انسان معاصر فشار آورده که خیلی در مورد ارضای آن فکر نمی‌کند. انسان معاصر با بررسی هوشمندانه در جستجوی یافتن راهی برای ارضای نیازهای معنوی خودش نیست، بلکه هر چیزی را که به دستش می‌رسد غنیمت می‌شمارد و می‌خواهد از آن استفاده کند، لذا این معنویت‌های نوظهور پا گرفتند و هر روز فرقه‌های تازه، جریان‌ها و جنبش‌های نوپدیدی را شاهد هستیم که شکل می‌گیرد و از طرف گروهی هم مورد استقبال واقع می‌شود.

* این دلایلی که شما برای استقبال و توجه به عرفان‌های نوظهور بیان کردید به نظر می‌رسد در مورد کشورهای غربی صادق باشد، اما در کشور ما که کشور دینی‌ هست استقبال از اینها دلایل دیگری هم دارد؟

بله، مسلما. عرفان اصیل اسلامی متاسفانه در دسترس عموم قرار نگرفته است، محدود شدن عرفان اسلامی در سینه بزرگان یا در کتاب‌های خاصی که خواندن آنها سخت است و مطالب عرفانی به صورت پیچیده بیان شده یک نوع محرومیتی را برای عموم ایجاد کرده است و نیازهای افراد آنها را به سوی عرفان‌هایی سوق می‌دهد که در دسترس هستند و ساده‌نویسی در آنها رعایت شده و راحت آموزش داده می‌شوند و محدودیتی برای استفاده از آنها وجود ندارد. گذشته از این اشکالات ساختاری هم وجود دارد از جمله این‌ که سبک زندگی امروزی ما به گونه‌ای است که عرفان اصیل شاید خیلی جوابگو و پاسخگو نباشد. سبک زندگی آپارتمانی، محدودیت‌ها، مشغله‌های زیاد، ساعت‌ کارهای طولانی، شهرهای شلوغ و پرجمعیت و... نوع ارضای نیازهای معنوی را هم تغییر داده و به شکل خاصی درآورده است. با چنین وضعیتی احساس افراد این است که باید در یک باشگاهی بنشینند و با دیگران تمریناتی را انجام دهند یا در خلوتی یا در منزل چند دقیقه مدیتیشن کنند. عرفان شهرنشینی، آپارتمانی و مدرن فضای خاصی را به وجود آورده است.

عرفان‌های سنتی کل زندگی انسان را شکل می‌داد، برای کسب و کار، نوع تعاملات زندگی، تعاملات اجتماعی و... برنامه داشت و یاد خدا را وارد زندگی می‌کرد، اکنون در شهرهای پرتراکم و در فضای پراضطراب انسان آمادگی این‌ که وارد آموزه‌های عرفان اسلامی شود را ایجاد نمی‌کند، لذا ساختار و سبک زندگی امروزی مقتضی این است که این عرفان‌های جدید مقداری راحت‌تر مورد استفاده قرار گیرد و دامنه آنها گسترده شود.

* فرقه‌های مختلف شیطان‌پرستی هم جزو عرفان‌های نوظهور طبقه‌بندی می‌شود؟

در کتاب‌های معتبری که در دنیا در حوزه ادیان جدید یا معنویت‌های نوظهور نوشته می‌شود به طور جدی به شیطان‌پرستی می‌پردازند. ما که اینها را معنوی نمی‌دانیم، ولی اکنون رسما در دنیا شیطان‌پرستی مورد مطالعه مجامع علمی قرار می‌گیرد و در شمار مثلا مدیتیشن و... در کنار مجموعه فصولی که امثال مدیتیشن، اندیشه‌های اوشو و... مورد بحث قرار می‌گیرد شیطان‌پرستی و نه تنها شیطان‌‌پرستی بلکه برخی از جریان‌های بزرگ شیطان‌پرستی به صورت جداگانه مورد بحث و مطالعه قرار می‌گیرد.

* عرفان‌های نوظهور اکنون در کشورهای مختلف مورد توجه قرار گرفته و در کشور ما که دغدغه دین وجود دارد، گسترش این عرفان‌ها نگرانی‌هایی را برای مسوولان و مردم ایجاد کرده است، شما چه راهکارهایی را برای برون‌رفت از این وضعیت پیشنهاد می‌کنید؟

برای برون‌رفت از این وضعیت لازم است که چند کار را با هم انجام دهیم؛ دو راهکار اساسی و بنیادین به ذهنم می‌رسد که در ذیل اینها می‌توان راهکارهای جزئی‌تری را هم مطرح کرد. اولین راهکار این است که به نقد و روشنگری جدی در مورد عرفان‌های نوظهور بپردازیم.

منتظر نمانیم که همه یا بخش عمده‌ای از جامعه ما به این جریان‌های معنوی مبتلا شوند و خرافات آن را بپذیرند و انحرافات آنها زندگی‌شان را درگیر کند و سپس وارد بحث و بررسی و نقد این عرفان‌ها شویم و انحرافات را تذکر دهیم. می‌دانیم که عرفان‌های نوظهور با شتاب در دنیا گسترش می‌یابند و در فضای مجازی، در حوزه نشر و سایر محصولات فرهنگی از سینما تا رمان‌ها وارد شدند و مردم را به نحوی دعوت می‌کنند، لذا باید روش روشنگری پیشگیرانه را جدی بگیریم و مردم را آگاه کنیم. باید اولا این روشنگری را دنبال کنیم و دوم این‌ که دست به نوآوری در محتوا و مدل‌‌های ارائه معنویت اسلامی بزنیم. عرفان اسلامی در زندگی آرام، بدون استرس و فشار و خیلی طبیعی قابل اجرا بوده است، ولی اکنون نیاز به تحولات داریم و باید تغییراتی در آن صورت گیرد و به‌تدریج افراد را وارد فضای معنویت اسلامی کنیم و به اوج طلایی شکوفایی برسانیم.

در شیوه‌های ارائه معنویت اسلامی باید درست فکر کنیم تا بتوانیم رمان‌های عرفانی بنویسیم و فیلم‌های عرفانی بسازیم که آموزه‌ها را از این طریق منتقل کنیم.

با روش‌های تبلیغ سنتی نمی‌توان عرفان و مسائل معنوی را به مردم منتقل کرد. استفاده از هنر در این عرصه باید خیلی جدی شود و...

سید‌ حسین امامی
منبع: روزنامه جام‌جم
 
گفتنی است کتاب «جریان شناسی انتقادی عرفانهای نوظهور» این نویسنده و محقق در فروشگاههای دفتر نشر معارف و سایت پاتوق کتاب موجود و قابل تهیه است.

کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط