loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

علوم انسانی اسلامی و قرآن

عدم وجود برنامه‌ جامع و فراگیر در زمینه توسعه فرهنگ قرآنی، تشدید، پراکندگی و جزیره‌ای عمل کردن دستگاه‌ها و نهاد‌های مرتبط در این زمینه، به‌رسمیت نشناختن متولی خاص، همچنین عدم توزیع عادلانه بودجه بین دستگاه‌های فرهنگی از نقاط ضعف در عرصه فعالیت‌های قرآنی است که مسلما اجرای درست منشور توسعه فرهنگ قرآنی در جهت ایجاد تحولی اساسی در این راستا ضروری است.

شنبه 9 مرداد 1389

منشور توسعه فرهنگ قرآنی به ‌عنوان نخستین سند راهبردی فعالیت‌های قرآنی کشور پس از بررسی‌های کارشناسانه در شورای عالی انقلاب فرهنگی و تأیید رئیس‌جمهور در تیرماه سال 88 برای اجرا به سازمان‌ها و نهادهای مربوطه ابلاغ شد.

عدم وجود برنامه‌ جامع و فراگیر در زمینه توسعه فرهنگ قرآنی، تشدید، پراکندگی و جزیره‌ای عمل کردن دستگاه‌ها و نهاد‌های مرتبط در این زمینه، به‌رسمیت نشناختن متولی خاص، همچنین عدم توزیع عادلانه بودجه بین دستگاه‌های فرهنگی از نقاط ضعف در عرصه فعالیت‌های قرآنی است که مسلما اجرای درست منشور توسعه فرهنگ قرآنی در جهت ایجاد تحولی اساسی در این راستا ضروری است.

در گفتگو با دکتر مصطفی عباسی‌مقدم، دکتری علوم قرآن و حدیث از دانشگاه تربیت مدرس و مسوول سابق کمیته قرآنی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و مشاور قرآنی معاون فرهنگی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها به بررسی ابعاد این منشور پرداختیم که اکنون گزارش آن از نظرتان می‌گذرد.

* جناب آقای دکتر! در مورد منشور توسعه فرهنگ قرآنی دیدگاه‌های انتقادی وجود دارد، نظر شما در این‌باره چیست؟

همان‌طور که می‌دانید یکی از مهم‌ترین دستاوردها و تحولاتی که پیرامون قرآن کریم در سال‌های اخیر در جامعه اسلامی اتفاق افتاده است، مطالعه و تدوین منشور توسعه فرهنگ قرآنی است. سال‌ها بود که علاقه‌مندان فعالیت‌های قرآنی انتظار داشتند که فعالیت‌ها و دغدغه‌های قرآنی جامعه به شکلی تجمیع شود و در قالب و در زیر یک چتر واحد، اشراف، کنترل و مدیریت واحدی روی فعالیت‌های کلان قرآنی کشور قرار گیرد و طرح‌های متعددی ارائه شد تا این‌که نهایت به منشور توسعه فرهنگ قرآنی رسید که قرار شد شورای عالی انقلاب فرهنگی عهده‌دار و پیگیر این موضوع باشد. البته نهادهای مختلف مانند وزارتخانه‌‌ها و سازمان‌هایی که مرتبط با مباحث و فعالیت‌های قرآنی هستند، عهده‌دار اجرای آن هستند. جدای از این‌که چه آسیب‌ها و نواقصی بر این منشور وارد است، معتقد هستیم که این موارد اصلاح شود و آرا، اندیشه‌ها و دیدگاه‌های صاحبنظران در نظر گرفته شود، اما آنچه که مهم است این است که بعد از سال‌ها و بلکه دهه‌ها این منشور به‌عنوان یک برنامه پایه و استراتژیک حتما باید مورد عنایت و توجه همه دست‌اندرکاران باشد تا به نتایج مورد نظر برسیم. اگر بخواهیم اجرا نکنیم و تنها نقد کنیم، ثمره‌ای نخواهد داشت، بلکه باید اگر نقد و دیدگاهی هست در حال حرکت و اجرای برنامه صورت گیرد تا دست‌اندرکاران این موارد را در نظر بگیرند. پس فرض ما بر این است که یک منشور توسعه فرهنگ قرآنی داریم که اصول و کلیات آن مورد وفاق همه هست، آنگاه در انجام و تقسیم وظایف ممکن است اختلاف‌نظرهایی وجود داشته باشد و همه باید نسبت به اصلاح آنچه که نوشته و تصمیم گرفته شده تلاش داشته باشند و مهم‌تر از آن نسبت به اجرای مفاد منشور و مصوبات شورایی که مربوط به این منشور است، یعنی شورای توسعه فرهنگ قرآنی بکوشند و تلاش داشته باشند.

* عنوان منشور «توسعه فرهنگ قرآنی» است. این عنوان توسعه فرهنگ به چه معناست؟

منظور از فرهنگ، معمولا یک مقوله گسترده‌ای است؛ شامل ادبیات، دین، آداب مختلف و هر آنچه که به لحاظ معنوی و مادی مربوط به قرآن می‌شود. وقتی می‌گوییم فرهنگ قرآنی، در واقع تمام آموزه‌ها، ارزش‌ها، ادبیات، هنرها، علوم و دانش‌هایی که مرتبط با قرآن است را شامل می‌شود؛ حتی جلوه‌هایی را که قرآن در زندگی انسان‌ها (فردی و اجتماعی) دارد، جزو فرهنگ قرآنی محسوب می‌شود. بنابراین وقتی بحث فرهنگ قرآن به میان می‌آید یک مقوله بسیار وسیع و گسترده‌ای است که با برنامه‌ریزی یک شبه و چند روزه و یک ساله تحقق آن امکان‌پذیر نیست. حتی ترسیم فرهنگ مطلوب قرآنی به این سادگی‌ها امکان‌پذیر نیست و نیاز به زمان زیادی دارد.

برای این‌که فرهنگ قرآن در جامعه در عرصه‌های مختلف فردی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، تربیتی، اخلاقی و... حاکم شود ابتدا نیازمند فرهنگ‌سازی هستیم، یعنی اول باید جلوه‌ها و تجلیات قرآن را در جامعه زیاد کنیم، افزایش دهیم و تقویت کنیم تا بتدریج انتظار داشته باشیم که این جلوه‌های فرهنگی حاکم شود، یعنی اول تجلی و ظهور و بعد حاکمیت پیدا کنند. مثلا اگر می‌گوییم احسان و نیکوکاری یکی از جلوه‌های فرهنگ قرآنی است؛ اولا باید در زمینه فرهنگ‌سازی با روش‌های مختلف موضوع احسان و نیکوکاری و به فکر مؤمنین بودن را تبلیغ و ترویج کنیم، یعنی در این زمینه فرهنگ‌سازی کنیم. از طرق مختلف از طریق داستان‌های قرآنی، از طریق آیات قرآن، از طریق ترجمه‌ها، تألیفات، کتابچه‌ها و قصصی که نوشته می‌شود و فیلم‌هایی که ساخته می‌شود و روش‌های مختلف تبلیغی را باید به کار گیریم تا این موضوع خاص در جامعه نهادینه شود و به اصطلاح فرهنگ‌سازی قرآنی در زمینه احسان و نیکوکاری انجام شود. وقتی که این فرهنگ‌سازی بتدریج به جلو حرکت کرد، منجر به حاکمیت این فرهنگ می‌شود. یعنی می‌توانیم بعد از مدتی انتظار داشته باشیم که فرهنگ احسان، انفاق و نیکوکاری جای جای جامعه را فرا گیرد و تبدیل به نهاد شود، یعنی نه‌تنها افراد انگیزه کافی داشته باشند برای احسان به یکدیگر و کمک به نهادهای واسطه در این زمینه که کار نیکوکاری را انجام می‌دهند و به افراد نیازمند جامعه کمک می‌کنند، بلکه تمام جامعه نسبت به این موضوع حساس شده و وظیفه خود را چه به لحاظ اجتماعی و چه به لحاظ فردی انجام می‌دهند. پس باید یکایک ارزش‌ها و منویات قرآن را در عرصه‌های مختلف تربیتی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... بشناسیم و بعد روی اینها تبلیغ و ترویج کنیم و انتظار داشته باشیم که اینها حاکمیت پیدا کنند.

فرض کنید اگر فرهنگ حجاب به عنوان یک ارزش قرآنی مطرح است، ابتدا مطالعاتی روی آن انجام گیرد تا بشناسیم که چه چیزی را تبلیغ می‌کنیم، شناخت هر چیز مقدمه تبلیغ درست است، پس باید بدانیم این ارزش چیست، بعد باید ترویج و تبلیغ کافی انجام شود تا بتدریج جامعه از طریق این ترویج قانع ‌شود که این یک اصل قرآنی است و باید به آن بها دهد و بتدریج به حاکمیت این فرهنگ می‌انجامد. پس منظور ما از فرهنگ‌سازی قرآنی این است که افراد هم شناخت داشته باشند، یعنی اوج و هدف فرهنگ‌سازی این است که افراد نسبت به آموزه‌ها، ارزش‌ها و آموزش‌های قرآنی هم شناخت و هم تقید و التزام لازم را داشته باشند و هم جامعه در یک نگاه جمعی و اجتماعی آمادگی پذیرش این ارزش را داشته باشد و نهادها و زمینه‌های لازم برای حاکمیت این فرهنگ در کل جامعه فراهم شده باشد؛ منظور از فرهنگ‌سازی این است. اتفاقا در منشور توسعه فرهنگ قرآنی هم در جدول مفهومی یا نگاشت توصیفی منشور تحت عنوان چشم‌انداز آمده است که هدف از توسعه فرهنگ قرآنی این است که ایمان مردم، شناخت مردم، ارتباط و انس با قرآن و عمل و رفتار مردم طبق قرآن تقویت شود. مرحله اول ایمان است که فرض بر این است که همه این را دارند و باید تقویت شود، شناخت مورد نظر در اینجا شناخت بعد از ایمان است؛ شناختی که وقتی انسان ایمان داشت به دنبالش می‌رود و سعی می‌کند آگاهی و شناخت بیشتری پیدا کند و مرحله بعد ارتباط و انس است که مرحله بسیار مهمی است و هدف اول است و بعد عمل و رفتار است که همان‌گونه که عرض کردم برای همه اینها برنامه‌ریزی و فرهنگ‌سازی لازم است.

* فرهنگ‌سازی و توسعه فرهنگ قرآنی از چه طرقی امکان‌پذیر است، یعنی در واقع منشور توسعه فرهنگ قرآنی چه راهکارهایی را پیشنهاد کرده است؟

توسعه فرهنگ قرآنی در سه عرصه باید انجام شود تا به این نتیجه منتهی شود. در منشور توسعه فرهنگ قرآنی آمده است که عرصه‌های تلاش در راستای منشور یا عرصه‌های توسعه فرهنگ قرآنی این موارد است؛ یکی ساماندهی فعالیت‌های قرآنی، دیگری فرهنگ‌سازی قرآنی و دیگری نظام‌سازی. ساماندهی فعالیت‌های قرآنی یکی از این عرصه‌هاست که لازم به توضیح است البته دیدگاه‌های مختلفی در این زمینه وجود دارد. بعضی از کارشناسان به گونه‌ای سخن می‌گویند که تمام هدف منشور همین ساماندهی فعالیت‌های قرآنی است که بدانیم که سازمان‌های مختلف مانند صدا‌و‌سیما، تبلیغات اسلامی و کانون‌های قرآن و عترت(ع) و مراکز مختلف چه کارهایی باید انجام دهند که به اهداف خود برسند. در هر صورت معتقدم که ساماندهی فعالیت‌های قرآنی مقدمه اولیه‌ای برای بحث فرهنگ‌سازی است، یعنی ساماندهی فعالیت‌های قرآنی سریعا باید انجام شود، باید بدانیم که هر یک از نهادهای فعال قرآنی چه وظیفه‌ای دارند و چه وظیفه‌ای باید داشته باشند و تا چه حد وظایف خود را تاکنون انجام دادند و چه کاستی‌ها و نواقصی در مسیر فعالیت‌های قرآنی خود دارد.

* به نظر شما مهم‌ترین کاستی‌های کانون‌های قرآن و عترت(ع) سراسر کشور چیست؟ و شما چه راهکارهایی برای ارتقای برنامه‌های این کانون‌ها بیان می‌کنید؟

مهم‌ترین کاستی‌های انجمن‌ها و کانون‌های قرآن و عترت(ع) سراسر کشور این است که فقط به کارهای آموزشی می‌پردازند، در حالی‌که فعالیت قرآنی یعنی آن چیزی که به فرهنگ‌سازی قرآنی می‌انجامد بسیار متنوع است. کانون‌ها هم باید فعالیت آموزشی و هم فعالیت پژوهشی در سطوح مختلف داشته باشند و باید به اعضای خود از ابتدایی‌ترین روش‌های پژوهشی تا پیچیده‌ترین و سخت‌ترین کارهای پژوهشی که در سطح بالایی انجام می‌شود را بیاموزند. فعالیت‌های هنری هم بخشی از فعالیت‌هایی است که باید این انجمن‌ها، کانون‌ها، نهادها، مهد قرآن‌ها و... داشته باشند. در فعالیت‌های هنری با توجه به ذائقه و سلیقه شرکت‌‌کنندگان و کاربران خود باید در زمینه‌های مختلف سعی کنند که هم آموزش و تجربه و هم تولید داشته باشند، یعنی تمام کارهای فرهنگی، هنری و پژوهشی قرآنی باید در ابتدا آموزش را تجربه کنند و نهایتا به تولید برسد، البته لازم نیست که تولید در سطح بالا و نهایی باشد، همین که وارد این عرصه شوند، اهمیت دارد. نباید صرفا به بحث آموزش بپردازند و این آموزش در اکثر اوقات کسل‌کننده است و افراد بعد از دوره آموزشی همکاری و ارتباط را رها می‌کنند، در حالی‌که اگر فعالیت‌ها تنوع داشته باشد هر کسی با توجه به سلیقه خودش می‌تواند به طور نسبتا دائم و طولانی‌مدت با این نهادها و کانون‌ها همراهی و همکاری کند و در واقع یک شکوفایی در این کانون‌ها به وجود بیاورد.

ساماندهی کانون‌ها وقتی به نتیجه می‌رسد که این کانون‌ها فقط در محتوا و برنامه‌ریزی متکی به خودشان نباشند، در اجرای برنامه‌ها تقریبا متکی به خود هستند، اما در برنامه‌ریزی و محتوا نیازمند نهادهای مرکزی هستند که برای‌شان یک سری تولیدات را ارسال کنند، یعنی اگر ما می‌خواهیم در سطح کشور نمایش‌های خوب قرآنی اجرا شود و یا فیلم‌های کوتاه قرآنی ساخته شود و یا برنامه‌ اردویی خوبی با موضوعات و محورهای قرآنی انجام شود، نیازمند هستیم که در مرکزی مثل شورای توسعه فرهنگ قرآنی و یا مرکز دیگر یک‌سری محتواهای مطالعه شده و دقیق و تضمین شده را برای‌شان تدوین کنیم و بفرستیم.

اینها باید توسط محتواهای جذاب و مؤثر تغذیه شوند، باید به آنها برنامه داده شود، چون این نهادها مردمی هستند و تا حدودی آزادند، باید محتوا در اختیارشان قرار گیرد. این محتوا یا برنامه باید به صورتی باشد که فعالیت‌های قرآنی را به نتیجه برساند. به هر صورت محتوا باید در اختیارشان قرار بگیرد، این محتوا یا برنامه باید از مطالعات خیلی جدی به‌گونه‌ای باشد که فعالیت‌های قرآنی را به نتیجه برساند، مثلا برنامه اردوهای قرآنی، جلسات قرآنی، برنامه جلسات مطالعه گروهی قرآنی، همایش قرآنی، شبی با قرآن همه باید مشخص باشد، حتی کتاب و استاد معرفی شود تا مقداری سطح فعالیت‌های قرآنی این کانون‌ها ارتقا پیدا کند، یعنی برنامه‌شان از حالت تکراری و محتوای کم خارج شود و برنامه‌هایشان و محتواهایشان جدید شود.

در عرصه محتوا یک کار دیگری هم می‌توان انجام داد و آن عبارت است از بازنویسی و بازتدوین متون قرآنی و روایی (دینی)، مثلا کتاب یا تفسیری که در قرن هفتم، هشتم نوشته شده برای جوان امروز ممکن است ادبیات و قلمش جاذبه نداشته باشد، محتوای غنی این کتاب‌ها باید به زبان و شرایط روز بازنویسی شود و در کتابچه‌های کوچک، جذاب و خواندنی منتشر شود، هم ظاهر و هم نگارش آن جذاب باشد، جوان‌ها بخوانند و استفاده کنند یا خیلی از محتواهای این کتاب‌ها می‌تواند به نرم‌افزار تبدیل شود، خیلی از این گنجینه‌های غنی قرآنی و دین‌شناسی می‌تواند در قالب نرم‌افزارهای جذاب و موقر بازتولید و فرآوری فرهنگی شود و در اختیار علاقه‌مندان و جوانان قرار گیرد تا این کانون‌ها بدانند که در انواع جلسات و نشست‌هایی که دارند چه محتوایی را استفاده کنند یا مثلا در این زمینه برای تقویت اجرا و برنامه‌ها تربیت مربیانی که آشنا به تکنیک‌های روز فرهنگی و جدیدترین اطلاعات قرآنی باشند هم لازم است، پس برای آمادگی فعالیت قرآنی ما هم برنامه به روز و هم محتوای روزآمد می‌خواهیم که براساس محتواهای قدیمی و غنی خودمان باشد و هم مربیانی که تربیت شوند و بخواهند این کانون‌ها و فعالان قرآنی را خوب هدایت کنند و در مسیر فرهنگ‌سازی قرآنی قرار دهند.

یک نکته‌ای که باید اینجا بیان کنم این است که حتی به‌عنوان برنامه خاص اجرایی تولید محصولات لازم برای نمایشگاه‌های هنری قرآنی مانند محصولات تجسمی باید مورد توجه قرار گیرد. مثلا محصولات تجسمی محتوای سوره‌ها را مجسم می‌کند و سعی می‌کند که محتوا را به تصویر بکشد، اگر اینها با مطالعه عمیق و با ارزش هنری بالا تولید شود می‌تواند در نسخه‌های متعدد در سراسر کشور توزیع شود و وقتی توزیع شد همه می‌توانند استفاده کنند. این مرکز تولیدی متمرکز می‌تواند به شکوفایی فعالیت‌های قرآنی در محله‌ها، شهرها و روستاها بسیار کمک کند و آنها تشنه برنامه‌ها و محتواهایی هستند که از طریق سازمان‌های مرکزی نهادهای مرکزی به آنها داده شود. ما باید مجال نوآوری و ابتکار را از آنها نگیریم، یعنی خودشان براساس برنامه‌هایی که به آنها داده می‌شود سعی می‌کنند که در اجرا نوآوری داشته باشند و یک‌سری برنامه‌های جدید را از لابه‌لای ابتکارات خودشان عرضه می‌کنند، آن وقت می‌شود تشخیص داد که چه نهادی برنامه جدید و خوبی دارد و ما آنها را تشویق می‌کنیم تا برنامه خود را در جایی دیگر به اجرا ‌گذارند که این کار تعامل و تبادل طرح و برنامه را در سطح کشور ایجاد می‌کند، آن وقت بعد از یک یا دو سال می‌توانیم جشنواره طرح‌ها و ابتکارات کانون‌های قرآن و عترت(ع) را برگزار کنیم.

* بحث نظام‌سازی قرآنی که در منشور توسعه فرهنگ قرآنی است به چه معناست. لطفا پیش‌نیازها و نتایج آن را تشریح کنید؟

یکی از اصل‌های فعالیت به منظور توسعه فرهنگ قرآنی، نظام‌سازی قرآنی است. شاید در وهله اول به نظر برسد که ما باید اول فعالیت قرآنی را راه‌اندازی و بعد ساماندهی کنیم و سپس فرهنگ‌سازی قرآنی انجام دهیم و بعد نظام‌سازی صورت گیرد، ولی به نظر می‌رسد ایده‌آل این است که به موازات این کارها و حتی قبل از این هم باید برای نظام‌سازی تلاش کرد، البته اگر ساماندهی فعالیت‌های قرآنی انجام شده باشد و فرهنگ‌سازی بخوبی انجام شده باشد، طبعا نظام‌سازی کار ساده‌تری است. منظور از نظام‌سازی این است که باید آموزه‌ها و فرهنگ قرآنی در جامعه پیاده شود این پیاده شدن فرهنگ، آموزه‌ها، اصول و مکتب قرآن در جامعه بالاترین هدف در فرهنگ‌سازی قرآن است.

برای این‌که جامعه عمل و رفتار دقیق و کاملی براساس قرآن داشته باشد باید نظاماتی داشته باشد، یعنی اگر نظام تربیتی و آموزشی جامعه براساس اندیشه‌های غربی باشد و دانشمندان غربی تعیین‌کننده روش‌های تربیتی و آموزش‌هایی که ما می‌دهیم باشند، چگونه می‌توانیم بگوییم که به قرآن و به دستورات قرآن عمل می‌کنیم و نظام تربیتی ما اندیشه‌های ژان پیاژه و در اقتصاد نظریه‌های جان مینارد کینز و مارکس، در جامعه‌شناسی حرف‌های آگوست کنت و دیگران مطرح است، این طبعا تناقض است. وقتی می‌خواهیم جامعه براساس آموزه‌ها، فرهنگ‌ها و ارزش‌های قرآنی اداره شود، باید این آموزه‌‌ها و ارزش‌ها تبدیل به نظام شود، یعنی ساختار کلی و چارچوب نهایی هر یک از نظام‌های جامعه ما و بهتر است بگوییم که ساختار اساسی هر یک از خرده نظام‌ها باید تغییر کند.

ما یک نظام کلی داریم و آن نظام کشور و رژیم است که جمهوری اسلامی نام دارد و خرده نظام‌هایی در داخل این نظام داریم که نظام اقتصادی، فرهنگی، تربیتی، سیاسی، نظامی، علمی و... هستند و این خرده‌نظام‌ها که در زیر مجموعه کلی وجود دارد باید براساس قرآن ساخته شوند و ساختار و برنامه‌های کلانشان تنظیم شود، به این کار نظام‌سازی می‌گویند. پس ضرورت و لزوم این کار کاملا مشخص است و اگر باید به قرآن هم در عرصه فردی و هم در عرصه کل جامعه عمل کنیم باید این نظام‌ها هم قرآنی شود، مثلا نظام قضایی ما هنوز به طور کامل براساس قرآن نیست، خیلی از ابعاد نظام قضایی و نظام حقوقی ما بر اساس نظام کشورهای اروپایی است، خیلی از ابعاد نظامات علمی ما تابع نظام علمی دانشگاه‌های غربی چه در ساختار و چه در محتواست. چطور ما دم از دانشگاه اسلامی می‌زنیم؛ در حالی که بسیاری از رشته‌های ما یا اکثر برنامه‌های آموزشی ما مستقیما از منابع غربی ترجمه شده است، یعنی در بخش مرحله‌بندی آزمایش‌ها، سرفصل‌ها و دروسی که می‌خوانیم براساس تجربه غرب در نظام علمی است. ما نمی‌گوییم که از آن تجربه نباید استفاده کرد، باید استفاده کرد، اما چارچوب اصلی باید توسط اندیشه‌‌‌ها و ارزش‌های اسلامی تنظیم شود. به عبارت دیگر، تمام نظامات داخل جامعه اسلامی باید براساس آیات، روایات، آموزه‌ها و ارزش‌های قرآنی بازمهندسی شود و این بازمهندسی نیازمند مطالعه، نظریه‌پردازی، تأمل، تفکر و پژوهش عمیق همه کسانی است که می‌توانند در این زمینه کار کنند و توانایی دارند، از همین جا ما می‌توانیم به بحث تولید علم بخصوص در عرصه علوم انسانی برسیم.

یکی از بحث‌هایی که معمولا مرتبط است با توسعه فرهنگ قرآنی و اجرای منشور توسعه فرهنگ قرآنی همین تولید علم انسانی اسلامی است. معتقدیم مبانی علوم انسانی از قرآن، آموزه‌ها و منابع دینی قابل استخراج است، اگر ما مطالعه عمیق داشته باشیم و همه ابعاد مسأله را موشکافی کنیم و البته تجربه‌های دیگران را هم در نظر بگیریم ـ‌ که کار تکراری و موازی انجام ندهیم ـ در مرحله اول بسیاری از مبانی علوم انسانی بخصوص علوم روان‌شناسی و جامعه‌شناسی از منابع دینی قابل استخراج است. این مقدمه لازمی است برای ایجاد ساختن نظام علمی کشور و وقتی نظام علمی کشور براساس این آموزه‌ها پایه‌ریزی شد، سایر نظام‌ها هم بخوبی و براحتی تحت تأثیر این نظام علمی که پایه و مبناست، شکل می‌گیرند، یعنی نظام اقتصادی می‌تواند بر‌اساس این نظام علمی برگرفته از آیات و روایات تدوین و ساخته شود، نظام قضایی، اداری، حقوقی، سیاسی و... نیز همین طور، پس ما در عین حال که فعالیت‌های قرآنی و فرهنگ‌سازی را ادامه می‌دهیم، باید سعی کنیم براساس یافته‌های موجود و سرمایه علمی و فرهنگی موجود، نظام علمی و برنامه‌ریزی قرآنی را تدوین کنیم که البته در مراحل بعد قابل تکمیل و اصلاح باشد و فضایی ایجاد کنیم تا همه صاحب‌نظران علوم مختلف برای نظام‌سازی قرآن تلاش کنند و دغدغه این را داشته باشند تا همه آن چیزی که در علم و تخصص خودشان می‌گذرد، براساس آموزه‌های قرآنی باشد.

اگر این فرهنگ، اعتقاد و باور میان نخبگان جامعه ایجاد شود، ما خیلی از مسیر را طی کرده ایم و به هدف نزدیک شده‌ایم که البته یکی از آفت‌ها و آسیب‌ها عدم شیوع یا حاکمیت این فرهنگ در ذهن و اندیشه این نخبگان است، هنوز بسیاری از نخبگان ما به این نتیجه نرسیدند که می‌توان تمام نظامات و نیز علوم انسانی را از قرآن استخراج کرد، این باور که نسبت به قبل خیلی بیشتر شده، اما هنوز کاستی دارد. اگر این باور میان نخبگان فرهنگی، سیاسی، اداری و... ایجاد شود، مطمئنا سریعا به?اهداف خود خواهیم رسید.

سید ‌حسین امامی
منبع: روزنامه جام‌جم

کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط