loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

اسلامی کردن علوم انسانی

نویسندگان مرتبط : نجف لک زایی

رییس پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی گفت: در زمینه اسلامی کردن علوم شعارهای خوبی داریم اما تا زیرساخت ها اصلاح نشود، در جهت عکس مطلوب حرکت خواهیم کرد چرا که با شعار و آئین نامه نمی توان به اصلاح علوم انسانی دست زد.


چهارشنبه 13 مرداد 1389

امروز پس از گذشت سی سال از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و روشن شدن خلأهای تئوریک در زمینه های فرهنگی و علمی برای پاسخگویی به نیازمندیهای جامعه اسلامی، جهان اسلام و در افقی بالاتر نیازمندیهای کل جهان بشریت، جامعه فرهیخته کشور در پی دعوت رهبر فرزانه انقلاب به اسلامی کردن علوم انسانی با ظرفیت جدیدی در عرصه تولید علم و اندیشه روبروست و خود را مخاطب این پیام دانسته و وارد این عرصه مهم و سرنوشت ساز گردیده است. در این راستا گفت‌وگویی را با حجت الاسلام نجف لک زایی، رییس پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی سامان داده ایم که امید است مورد توجه خوانندگان قرار گیرد.

* سالها است که مقام معظم رهبری بر بحث تولید علم و اسلامی و بومی شدن علوم انسانی تاکید دارند، به نظر شما دلیل اهمیت دادن ایشان به این بحث چیست؟

تاکید رهبری بر مقوله اسلامی شدن علوم انسانی و جنبش نرم افزاری و تولید علم و مباحث آزاد اندیشی ایجاد یک تمدن اسلامی است، زیرا مسئله اساسی در شکل گیری یک تمدن، بنا کردن بنیان های علمی آن است.

باید اذعان کرد که تمدن سازی توسط علوم انسانی شکل می گیرد و هر مکتبی باید آن را بر طبق فرهنگ خود سامان دهد و و واقعیت این است که امروز ضرورت پالایش علوم انسانی در ایران از مسایل اساسی محسوب می شود و همه باید در این جهت تلاش کنند.

*ـ لطفا درباره علل تاریخی شکل گیری علوم انسانی غربی و مبانی آن توضیح دهید.

درباره علل تاریخی شکل گرفتن علوم انسانی در غرب، می توان عوامل مختلفی مانند وضعیت کلیسا، سلطنت و فئودالیسم اشاره کرد که مجموع این ها شرایط نامناسبی را به وجود آورده بود و اعتراض نخبگان جامعه را بر می انگیخت.

مخالفت کلیسا با بکارگیری عقل و روش های فلسفی و علوم تجربی و اعمال قوانینی که هیچ توجیه عقلی نداشت، جامعه مسیحی را به سمتی سوق داد که تصور تعارض بین علم و دین را واقعی پنداشت.

در قرون وسطی نه تنها پرسش های دینی از سوی کلیسا پاسخ داده نمی شد بلکه هر گونه نوآوری سرکوب می شد که شهید مطهری به درستی در کتاب علل گرایش به مادی‌گری به آن اشاره کرد چرا که خود کلیسا باعث پدید آمدن امانیسم شد، یعنی برخوردهای نامناسب کشیشان باعث بدبینی مردم به اصل دین و روی آوردن به مسایل غیر الهی شد.

در این دوره، شعار آزادی، برادری و برابری شعار معترضین به اوضاع قرون وسطی بود که منظور آزادی از حکومت استبدادی، برادری و نفی تبعیض و برابری و عدالت و مساوات بود ولی در غرب، شعار آزادی بر دو مقوله دیگر پیشی گرفت.

لیبرالها با تاکید بر آزادی، عدالت را نادیده گرفتند و حتی آنها که اعتقادی به دموکراسی نداشتند زیر فشار سوسیالیست ها دموکراسی را پذیرفتند، اما سوسیالیست ها در شعار برابری پیشی گرفتند و طرفدار حقوق طبقات و کارگرها شدند.

پروتستان، حاصل اعتراض مذهبی، انقلاب صنعتی، حاصل اعتراض اقتصادی و انقلاب فرانسه، حاصل اعتراض سیاسی بود، پایه همه اینها امانیسم است که در نتیجه رفتار نامطلوب و غیر منطقی کلیسا به وجود آمد.

مشابه این تغییرات را ما در فرهنگ اسلامی نیز مشاهده می کنیم که می توان به پدید آمدن حکومت صفویه در عرصه سیاسی، تحول مذهبی و رسمیت مذهب تشییع و تحول علمی از سوی صدر المتاهلین اشاره کرد.

البته باید توجه داشته باشیم که در غرب، علوم انسانی واحدی نداریم بلکه مکاتب مختلفی مانند علوم انسانی مارکسیستی و علوم انسانی لیبرالیستی وجود دارد که هر کدام دارای تاریخ، روش شناسی و نظریه های انسان شناسی متفاوتی است اما دارای این ویژگی مشترک است که دین و وحی را از حوزه معرفت شناسی حذف کرده اند.

* اسلامی شدن علوم انسانی را باید از کجا آغاز کنیم؟

پیش مقدمه اسلامی کردن علوم انسانی، طبقه بندی علوم است تا جایگاه منابع معرفتی مانند آموزه های دینی، عقل، شهود و وحی در آن روشن باشد و ما باید نظرات اسلام را در حوزه های انسان شناسی، معرفت شناسی ،هستی شناسی و غایت شناسی روشن کنیم، اینها نیازمند تبیین روش فلسفی ای است که می خواهیم با آن به این مسائل بپردازیم.

جامعه علمی ما باید تعییین تکلیف کند که می خواهد در مبانی از چه مکتبی تغذیه کند، مبنای فلسفه مشاء، فلسفه اشراق یا حکمت متعالیه.
البته نظر من این است که حکمت متعالیه می‌تواند پشتوانه فلسفی ما قرار گیرد چرا که مرحوم امام خمینی (ره) با تاکید بر حکمت متعالیه، کارآمدی این دیدگاه را در عرصه عمل به اثبات رساندند.

توجه داشته باشیم که بدون طبقه بندی علوم، وضعیت آشفته ای خواهیم داشت و ضروری است تا مراکز سیاست گذاری با توجه به حکمت متعالیه، یک طبقه بندی روشن از علوم در جامعه علمی ارایه دهند تا این طبقه بندی، مبنا و اساس نظریات علمی قرار گیرد.

* در صحبت های شما توجه به انسان شناسی و حکمت متعالیه شد، لطفا دیدگاه علمای حکمت متعالیه را در مورد انسان بیان کنید؟

ملاصدرا در بحث انسان شناسی، پنج نوع انسان را بر اساس حس، خیال، وهم و عقل برشمرده و به انسان مطلوب اشاره می کند و در تعریف انسان مطلوب می گوید او کسی است که می تواند خطرات دنیا و آخرت را پیش بینی کند، از این رو مراجعه به حکمت متعالیه برای گرفتن راهکار های رسیدن به انسان مطلوب ضروری است.

می توان گفت انسان سه لایه وجود دارد اول لایه باورها است که مربوط به مقوله عقل است، لایه دوم لایه گرایش ها است که در حوزه اخلاق جای می گیرد و دیگری لایه رفتاری است که در حیطه علوم رفتاری مانند فقه، اقتصاد، سیاست و ... است و برای ساختن تمدنی جدید بر پایه اسلام، باید این علوم پایه گذار را جدی بگیریم و نظر اسلام را در آن تبیین کنیم.

مرحوم امام خمینی(ره) نیز در مورد انسان شناسی نظرات جالبی دارند که بسیاری با آن آشنا نیستند به گونه ای که وقتی من این مباحث را مطرح می کردم، برخی می گفتند «مگر امام هم نظریات انسان شناسی دارد» از این رو باید به این نوع نظرات ایشان توجه بیشتری بشود.

تفاوت نگاه اسلامی به علم یا نگاه غربی، این است که در غرب گفتمان اومانیستی حاکم است و این تفکر، جامعه را به سوی تمدن مادی و مدرنیته سوق می دهد و در نتیجه علوم انسانی متدانیه را می سازد، در حالی که اسلام می تواند بنا کننده علوم انسانی متعالیه باشد. البته باید در جهت شناخت روش های عملی برای علوم انسانی پژوهش های گسترده صورت بگیرد.

* در اسلامی کردن علوم انسانی تا چه اندازه می توانیم از پیشرفت علوم انسانی در غرب بهره بگیریم و آیا اساسا مجاز به این تعامل هستیم؟

ما ناگزیر از تبادل علمی با دنیا هستیم ولی باید توجه داشته باشیم که در بررسی علوم اسلامی و غربی به نقاط تعامل و تقابل برمی خوریم، در مواردی که تقابل نباشد می توانیم از نتایج آن ها استفاده کنیم.

می توانم اینگونه توضیح دهم که گزاره ها دو نوع است یکی خبر از وقوع پدیده ای می دهد که فرهنگ ها در آن تاثیر ندارند و جنبه اثباتی دارد و خبر از واقع است که در این مورد تعامل داریم و دیگری خبر از هنجار ها و ارزش هاست که خرده فرهنگ های گوناگون در آن اختلاف دارند و ما باید ارزش ها و فرهنگ خود را در آن دنبال کنیم.

* سازمان های مسؤول در کشور باید چه اقداماتی در راستای تولید علم دینی انجام دهند؟

ما در زمینه اسلامی کردن علوم شعار های خوبی داریم اما تا زیرساخت ها اصلاح نشود، در جهت عکس مطلوب حرکت خواهیم کرد چرا که با شعار و آئین نامه نمی توان به اصلاح علوم انسانی دست زد مگر اینکه مبانی و چارچوب ها اصلاح گردد و توجه داشته باشیم که فرایند تولید علم یک پروسه تدریجی است و در گذر زمان ایجاد می شود. 

کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط