انتشارات مرتبط : سوره مهر
نویسندگان مرتبط : حسینعلی جعفری
رمان «دقیقا نیمه شب»، کتابی تاریخی با ساختاری داستانی و وقایع مستند و کمی دارای چاشنی تخیل است که به نگاهی موشکافانه به حوادث سال 88 می پردازد.
به گزارش پاتوق کتاب فردا به نقل از پایگاه خبری سوره مهر، حسینعلی جعفری، نویسنده این کتاب گفت: رمان «دقیقا نیمه شب»، به شخصیتی می پردازد که طی داستان دچار تحول می شود و در مجموع تحلیلی سیاسی از وقایع سال 88 در قالب رمان است.
وی با اشاره به اینکه این کتاب را در سال ۹۰ نوشته است که در سال ۹۳ بازنویسی آن به انجام رسید، عنوان کرد: تاریخ یکی از چیزهایی است که به آن علاقه دارم. شاید تاریخ در بعضی جاها خشک و بی انعطاف باشد، اما داستان می تواند جذبه تاریخ را چند برابر کند. تاریخ بیهقی را کمتر در قفسه تاریخ پیدا می کنیم. این کتاب را بیشتر در قفسه ادبیات پیدا می کنید. این کتاب تاریخی است، اما به دلیل ساختار داستانی و ریزپردازی های دقیق در قفسه ادبیات قرار گرفته است.
این نویسنده افزود: بهترین ابزار بیان تاریخ ملی، مذهبی، حادثه عظیم قرن انقلاب اسلامی و تاریخ انقلاب، هنر است. اگر غفلت کنیم باز گرفتار فتنه های دیگری می شویم. «دقیقا نیمه شب» را می توان به آبی که گنجشک برای فرو نشاندن آتش نمرودیان برای حضرت ابراهیم(ع) می ریزد، تشبیه کرد. وقایع این کتاب مستند، اما با چاشنی تخیل همراه است.
در بخشی از این رمان آمده است: « صادق میگوید: «خوش اومدی.»
ـ اومدم تو رو با خودم ببرم.
ـ کجا؟
ـ مرصاد.
یارعلی از انگارنویس میگوید که پیغام داده بچهها همه جمع بشوند و بروند تنگة مرصاد.
صادق لب میپیچاند: «برای چی؟»
ـ بازخوانی عملیات.
ـ بازخوانی دیگه چه صیغهایه؟
ـ صیغة نقلی استمراری. مگه نشنیدی؟ به قول شاعر «عاشقی نقلی استمراری است». عشقه دیگه! چه میشه کرد؟
صادق سینی چای را میگذارد روی میز: «بفرما.»
یارعلی نگاه میکند به سینی چای که یک استکان دستهدار لبطلایی در آن است با یک لیوان چای. لبخندی میزند و لیوان را برمیدارد. صادق با ابرو اشاره میکند که استکان برای او است که یارعلی میخندد: «خودت چایخورم کردی. یادت رفته؟» و بو میکشد.
ـ حواسم نبود ... یادش به خیر! چایی همون بود و تموم.
ـ جبهه همهچیزش فرق داشت. همهچیزش. یادته هر جا میرفتیم بساط چایی رو علم میکردی؟ یه قوری کوچک همیشه همرات بود. تفنگ یادت میرفت، قوری یادت نمیرفت. نمیذاشتی توی کولهپشتی ...
ـ میبستمش به فانوسقة خودم. سمت چپ. میدویدم خِرت و خِرت صدا میکرد و ...
ـ اون قوری آخرش چی شد؟
ـ گم شد. توی همون مرصاد.
ـ شمال بیایی یه چایی آتیشی درست میکنم که ...
ـ میآم. قول میدم بیام.
صادق میرود آشپزخانه و با سبد میوه و سینی شربت برمیگردد. سبد و سینی را میگذارد روی میز.
ـ تا حالا دیدی کسی کیوی رو با پوست بخوره؟
ـ میمون؟
ـ یکی شبیه میمون. خودم دیدم. اَ ... اَ ... اَ ... کیوی رو با پوست میخورد. باور میکنی؟
ـ چرا باور نکنم؟ این روزها هر جور جک و جونوری پیدا میشه.
صادق موزی برمیدارد و پوست میکند.
ـ تعارف نکن.
علی لیوان شربت را برمیدارد. شیرینی را گاز میزند و یک قلپ شربت رویش. صادق فکر میکند که شربت پرتقال برای یک شمالی چقدر میتواند بیمزه باشد. کسی که خودِ پرتقال را دارد دیگر معنی ندارد شربتش را بخورد. تبدیل میوة مفید به شربت مضر. نمیداند یارعلی ذهنش را خوانده یا نه که میگوید: «ذائقهم این چند روزه تغییر کرده.» و میخندد: «تهرانی شده.»
ـ مواظب باش لهجهت عوض نشه.
ـ نه. این دیگه یارو نمیشه.
رمان «دقیقا نیمه شب»، کتابی تاریخی با ساختاری داستانی و وقایع مستند و کمی دارای چاشنی تخیل است که به نگاهی موشکافانه به حوادث سال 88 می پردازد.
نشر آرما بعد از گذشت تقریبا ۳ ماه، چاپ دوم کتاب «سبک زندگی؛ نگاهی به زندگی دینی مسلمانان ایرانی» را روانه بازار نشر کرد.
آنچه پش رو دارید، مجموعه ای است از 88 کتاب، برای شناخت آنچه موجب شد، یک اتفاق شیرین در این کشور، یعنی مشارکت بالای مردم در انتخابات دهم ریاست جمهوری، به کام مردم تلخ شود، و نظام اسلامی ما را تا نزدیک پرتگاه ببرد تا پس از …
یکی از واقعیت های غیر قابل انکار در جامعۀ ما آمار بالای طلاق است که در برخی از مناطق کشور به هر ازای هر چهار ازدواج یک طلاق به ثبت رسیده است. در این میان آمار بالای طلاق عاطفی هم نگران کننده است. بدون تردید یکی از دلایل …
علیاکبر والایی که رمان "خلوت مدیر" او توسط انتشارات کتاب نیستان در دست چاپ است، مجلدات دوم و سوم این اثر را با رویکردی به حوادث پس از انقلاب و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و بعد از جنگ مینویسد.
در صورتی که رمز عبور خود را فراموش کردهاید میتوانید ایمیل و یا شماره تلفن همراه خود را وارد کنید تا کد تغییر پسورد برای شما ایمیل یا پیامک شود
قبلا ثبت نام نکردهاید؟وارد شوید