آیتالله حائری شیرازی با تأکید بر اینکه علوم انسانی باید از قرآن گرفته شود، گفت: اگر دانشگاهمان را از دانشگاه جبهه ظلمت جدا و آن را اسلامی کنیم، علوم اسلامی که در آنجا تدریس میشود، اسلامی خواهد شد.
به گزارش خبرگزاری فارس، آیتالله محیالدین حائری شیرازی، در گفتوگو با مؤسسه دارالهدی که در شماره پانزدهم نشریه «خُلُق» به چاپ رسیده است، به سؤالات گوناگونی پاسخ گفته است که بخشهایی از آن در مورد جایگاه علوم اسلامی در علوم انسانی، در پی میآید:
* جایگاه علوم انسانی ـ اسلامی و تفاوتهایش با علوم تجربی چیست؟
ـ انشاءالله تحولی پیدا شود و گروهی صالح و پاک، کابین هدایت این علوم را به دست بگیرند. اکنون کابین و علوم تربیتی و اقتصاد در دست کفر است. تحت عنوان اینکه علم است، خودمان عقبنشینی کردهایم. علوم تجربی مانندِ علم حساب است که در آن، عدد علامت ندارد؛ غیر از جبر است. در جبر، هیچ عددی بیعلامت نیست، بلکه یا علامت منفی دارد، یا مثبت. علوم انسانی، عدد جبری است. اگر روی انسانشناسی واقعی بنا شده باشد و مبنایش انسان ـ چنان که هست ـ باشد، علامت مثبت دارد، اما اگر اساسش انسان ـ چنان که غرب فهمیده است ـ علامت منفی دارد. پس؛ ما علوم انسانی منفی و مثبت داریم. وقتی علوم انسانی منفی در کابین و جایگاه کشتی قرار میگیرند، خطر بیشتری دارند.
ما دلخوشیم به اینکه یک رکعت نمازمان ترک نمیشود، اما تقرب از طریق ولایت واقع میگردد، نه از راه نماز «اللهُ وَلیُّ الّذینَ آمَنوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ الی النُّور». این، اخراج الهی است. وقتی انسان از ظلمت تهی شد، سراسر نور میشود. اینک که ما تا حدودی اعمال و رفتار را از ظلمت خارج کردیم، نتایجی همچون؛ پیروزی انقلاب، ظفرمندی در دفاع مقدس و وضعیت کنونی حزبالله در برابر اسرائیل و ... را گرفتهایم، که پارهای از اعمال مکلف است. بیتردید، اگر دانشگاهمان را از دانشگاه آنها جدا، و آن را اسلامی کنیم، علوم اسلامی که در آنجا تدریس میشود، اسلامی خواهد شد. در نتیجه، با وجودِ کارشناسان مسلمان و ... کابین را در دست میگیریم.
توجه کنیم که کابین کشتی، جهتِ آن را تعیین میکند، نَه بقیه کشتی. مسافران در حرکت آن، دخیل نیستند. و مسافتی که انسان طی میکند، همچنان در کشتی است؛ چه ولایت الله، یا ولایت طاغوت. در واقع دو کشتی است: طاغوتیها نخست مردم را در کشتی خود مینشانند، سپس از نور به سمت ظلمت میبرند. انبیا نیز مردم را مینشانند و بعد، از ظلمت به نور میبرند.
تقرب در کشتی واقع میشود، اما نه از حرکتها و قدمهای مسافران. شما نمیتوانید در کشتی از ظلمت به نور بروید؛ زیرا همانطور که نشستهاید، شما را، ساعتی 5 یا 10 میل ـ بیشتر یا کمتر ـ میبرد. آیا اگر مسافر در کشتی قدم بزند، زودتر به مقصد میرسد؟! بنابراین، شما وظایفتان را انجام بدهید، تا کشتی به کشتیتان نکنند. تمام کسانی که وظیفههای خود را در کشتی ولایتالله انجام نمیدهند، از مَعبری دیگر وارد کشتی طاغوت میشوند. این که در روایت میخوانیم: «الرَّجُلُ یُصْبحُ مؤمناً وَ یُمسی کافراً»، یعنی: ولایت به ولایت شده است.
سالها در مراکز علمی و آزمایشگاهها تدریس و تجربه کردند تا سلاح بازدارنده بسازند، و همه اینها برای دستیابی به امنیت بود، در حالی که فقط ما را از عصر حجر به عهد موشکهای قارهپیما، خوشهای و کلاهکهای اتمی رساندند. واقعاً به دنبال چه چیزی هستیم؟ میگویند آن کشور، موشک دارد و اگر من نداشته باشم، به من میزند. پس باید من هم داشته باشم، تا او جرأت نکند بزند! امروزه بشر چه وضعیتی دارد؟ موشکها به سمت شهرها کاملاً نشانهگیری شده و فقط آماده زدن یک شاسی است. مثل دو نفر که اسلحه خود را با یک دست به شقیقه همدیگر گرفتهاند و با دست دیگر به کار روزمره مشغول هستند و هر لحظه منتظرند که اگر دیگری شلیک کرد، او هم شلیک کند.
آیا به راستی به امنیت رسیدهایم، یا امنیتنما؟
* راهکار و نقش دین در این میان چیست؟
ـ دین میگوید: تو داشته باش تا کسی تجاوز نکند: «وَ أعِدُّوا لَهُمْ مااسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الخَیْلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللهِ و عَدُوَّکُمْ». این؛ یعنی بازدارندگی و یک در امنیت. اما این در، لنگه دیگری نیز میخواهد و آن این که خودت را بازداری. پس، با بازداشتن دیگران و بازداشتنِ خود، در جفت میشود. غرب، یک لنگه را دارد و لنگه دیگر را ندارد. در نتیجه؛ بازدارنده تبدیل به مسابقه تسلیحاتی، و روز به روز بدتر میشود. یعنی توسعه و امنیت بر خلاف جهت همدیگر حرکت میکنند؛ هر چه به توسعه نزدیک میشویم، از امنیت فاصله میگیریم.
اینک ما به ضدّ امنیت رسیدهایم، یعنی در ولایت طاغوتیم؛ زیرا از آن به نهایت ظلمت رسیدهایم: «وَ الّذینَ کَفروا اَوْلیائُهُمُ الطّاغوتُ یُخْرِجونَهُم مِنَ النّـور الی الظُّلُماتِ». اگر جهتِ حرکت کسی رو به ولایت باشد، مؤمن است. ایمان، به نماز و روزه نیست؛ «لاتنظروا الی طول رکوع الرَّجُل و سجوده، و لکن انظروا الی حُسن ولایته و صدق حدیثه». ایمان رسمی که برای حرکت از ظلمت به نور، لازم است و با ایمانِ اسمی تفاوت دارد، با ولایت تحقق مییابد و ولایت، با علوم انسانی ـ اسلامی است. البته وقتی علوم انسانی ـ اسلامی و نیز اقتصاد اسلامی استخراج شود و قوانین اسلامی بر مبنای آن وضع شود، قوه مجریه باید بر همان اساس عمل کند، که تا آن مرحله راهی دراز در پیش است.