loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

راشد الغنوشی مبارزه در راه نهضت اسلامی

نویسندگان مرتبط : سید هادی خسروشاهی

با توجه به شناخت قدیمی حجت الاسلام و المسلمین استاد سید هادی خسروشاهی با مسائل مغرب عربی از جمله کشور تونس و آشنایی دیرینه ایشان با رهبری حرکتهای اسلامی منطقه از جمله حرکت النهضه تونس، و به مناسبت حوادث اخیر این کشور ،در این زمینه گفتگوئی با ایشان داشتیم که متن آن را در ادامه می خوانیم . قم - مرکز بررسی های اسلامی

* با توجه به حوادث اخیر تونس نگاه های جهان اسلام و آزادی خواهان جهان به مسئله بیداری اسلامی در مغرب عربی و رهبری نهضت اسلامی تونس، بویژه استاد شیخ راشد الغنوشی است... برای شروع این گفتگو بی مناسبت نیست که نخست از آشنایی جنابعالی با شیخ راشد و دیگر رهبران حرکت اسلامی تونس سخن بگویید!

جریان آشنایی من با شیخ راشد غنوشی و یکی دو نفر دیگر از رهبران بعدی حرکت اسلامی تونس به حدود چهل سال پیش و دورانی که این برادران دانشجو بودند و هنوز موجودیت جنبش خود را اعلام نکرده بودند، بر می گردد. در آن دوران، در کشور الجزایر کنفرانس های سالانه ای از سوی «وزارت شئون مذهبی» تحت عنوان: «ملتقی الفکر الاسلامی» تشکیل می شد که در آن دهها نفر از شخصیت ها و اندیشمندان برجسته جهان اسلام ـ از جمله خود الجزایر ـ و با حضور بیش از 1500 نفر از دانشجویان دانشگاه های آن کشور، در مدت یک هفته، و بطور فشرده، صبح و عصر، طی سخنرانی ها و جلسات پرسش و پاسخ، به بررسی مسائل عقیدتی و موضوعات مهم دنیای امروز می پرداختند.
این کنفرانس همه ساله در یکی از استان های الجزائر برای آشنایی بیشتر مردم آن استان با مسائل اسلامی تشکیل می گردید که من در هفت کنفرانس منعقده در: تیزی اوزو، عنابه، تلمسان، طمزاست، بجایه و دو بار در الجزیره ـ پایتخت ـ حضور و شرکت داشتم و به نوبه خود، به سخنرانی و بحث و گفتگو پرداختم. بطور طبیعی در این کنفرانس پرجمعیت، امکان آشنایی با همۀ شرکت کنندگان وجود نداشت ولی با توجه به نشاط دوران جوانی، بنده سعی می کردم که علاوه بر اساتید و فرهیختگانی که از بلاد دیگر آمده بودند با بعضی از دانشجویان و جوانان فعال شرکت کننده در جلسات آشنایی داشته باشم.
یکی از این جوانان، برادر بسیار عزیز و ارجمند عباسی مدنی بود که در آن زمان، به عنوان یکی از دانشگاهیان شناخته می شد و بعداً حرکت اسلامی «جبهه نجات اسلامی الجزائر» را تأسیس نمود و رهبری آن را به عهده گرفت که پس از پیروزی قاطع در انتخابات، این حرکت توسط ژنرال های فرانکوفیل وابسته به دوران استعمار فرانسه، انتخابات باطل و با قتل عام مردم و بخشی از رهبری و اعضاء جبهۀ نجات اسلامی، به شدت سرکوب گردید و عباسی مدنی و علی بلحاج و دیگران هم زندانی شدند!..
از تونس نوعاً شیخ محمد المستاوی، مدیر مجله ماهانه «جوهر الاسلام» در این کنفرانس ها حضور می یافت که با ایشان روابط برادرانه و تبادل فرهنگی برقرار گردید... در یکی از کنفرانس ها، ایشان به حضور چند نفر از دانشجویان اسلام گرای تونس در الجزائر اشاره کرد که برای آشنایی با شخصیت های جهان اسلام و شرکت در جلسات کنفرانس به این کشور آمده اند.. که: عبدالفتاح مورو، فاضل البلدی، حمید النیفرو راشد الغنوشی از آن جمله بودند...
این عده علاقه خاصی به مالک بن نبی داشتند ولی ایشان علیرغم اینکه می گفتند صاحب اندیشه ضرورت تشکیل کنفرانس اندیشه اسلامی در الجزائر پس از پایان سلطۀ فرهنگی استعمارگران فرانسوی بود، متأسفانه در جلسات عمومی کنفرانس شرکت نمی کرد و دوستان و علاقمندان ایشان، به منزل ایشان می رفتند و او برای آن ها سخنرانی می کرد.
بنده نیز به تشویق و ترغیب دوستان تونسی یکی دو بار در این جلسات شرکت نمودم و به تعبیر راشد الغنوشی، با «علامه»ای روبرو شدم که در مغرب عربی، بی نظیر بود... در این کنفرانس و جلسه منزل مالک بن نبی، من با راشد و دوستان همراهش آشنا شدم و این مجموعه، به اضافه یکی دو نفر دیگر، بعدها پایه گزار اصلی جنبش «الأتجاه الاسلامی» در تونس شدند.
البته بحث درباره تاریخ دقیق پیدایش این جنبش و اهداف آن نیازمند فرصت دیگری است، ولی بهرحال مجموعه تونسی علاقمند به مالک بن نبی، که خود را تأثیرپذیر از اندیشه های وی معرفی می کنند، آغازگر ایجاد یک حرکت اسلامی در میان جوانان تونسی شدند که اغلب آن ها تا زمان سرکوب توسط حبیب بورقیبه و سپس زین العابدین بن علی ـ و تاکنون نیز ـ به حرکت خود وفادار ماندند، اما متأسفانه آقای حمید النیفر، حبیب الجورشی و یکی دو نفر دیگر، ضمن انشعاب از «الاتجاه الاسلامی» ، یک سازمان جدید تحت عنوان الیسار الاسلامی ـ چپ اسلامی ـ بوجود آوردند که مخالف «اندیشه های اخوانی» برادران بود و ماهنامه ای هم منتشر می کردند که بعضی از شماره های آن را برای بنده فرستادند... و متأسفانه این چپ اسلامی در نهایت از «سکولاریسم منهای اسلام» سر درآورد!
.. بهرحال این سابقه و آشنائی نخستین من با شیخ راشد بود و مدتی این رابطه قطع شد، ولی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و امکان ارتباط با حرکت های اسلامی، از نو به برادران «وصل»! شدیم و به همکاری فرهنگی پرداختیم که داستان چگونگی آن طولانی است و انشاءالله در کتاب نیمه تمام «حرکت اسلامی تونس» به آن خواهم پرداخت...

* موقعیت و مقام علمی و فرهنگی شیخ راشد در چه مرحله ایست؟

شیخ راشد تحصیلات مقدماتی را در روستای خود به پایان رساند و سپس به شهر «قابس» و بعد به پایتخت آمد و در دانشگاه معروف الزیتونه تحصیلات خود را به پایان رساند و بعد برای اخذ فوق لیسانس در رشته فلسفه به مصر و سوریه رفت و سپس برای اخذ دکتری در دانشگاه سوربون فرانسه به تحصیل ادامه داد و به موازات آن به فعالیت های اجتماعی و سیاسی در بین دانشجویان مسلمان پرداخت و پس از مراجعت به «تونس» ضمن تدریس در مراکز فرهنگی و نشر مقالات، در کنار برادران همفکر خود حرکت «الاتجاه الاسلامی» را تأسیس نمود... و به علت همین فعالیت ها و تأسیس یک سازمان سیاسی ـ اسلامی، بارها دستگیر و زندانی شد که بار اول در سال 1981 م به یازده سال زندان محکوم گردید و به دنبال آزادی موقت، به علت ادامه فعالیت در سال 1987 مجدداً بازداشت و به حبس ابد محکوم شد. اما حبیب بورقبیه، رئیس جمهور معلوم الحال سکولار و وابسته فکری به غرب، خواستار «ریشه کن کردن اساس این حرکت» و اعدام وی گردید... که با برکناری وی از مقام خود توسط «بن علی»، شیخ از زندان آزاد شد و از کشور خارج شد...
در این دوران بنده در ایتالیا بودم که پس از آگاهی از آزادی وی و حضور در منطقه «لوگانو» در نزد برادران اخوانی مصر و سوریه ـ مهندس یوسف ندا و استاد غالب همت ـ به دیدار وی رفتم که بسیار شادمان گردید..
البته راشد در آغاز دوره حکومت دیکتاتوری بن علی نیز بطور غیابی محاکمه و باز به «حبس ابد» محکوم شد!

*محاکمه او در دوره بورقیبه ظاهراً خیلی حساس و بحث انگیز بود، اتهام وی در دادگاه چه بود؟

بورقیبه هوادار سکولاریسم بود و از هرگونه حرکت اسلامی و یا انجام وظایف مذهبی، و حتی روزه گیری در ماه مبارک رمضان، جلوگیری می کرد و روی همین اصل خواستار سرکوب کامل حرکت اسلامی بود...
بنده ماجرای محاکمه و دادگاه و آخرین دفاعیه وی را سال ها پیش در چند شماره از روزنامه اطلاعات منتشر ساخته ام، در اینجا فقط سخنانی را که پس از آخرین دفاعیه بیان کرده است، نقل می کنیم:
آخرین پیام شیخ راشد، در دادگاه تونس و پیش از صدور حکم ظالمانه.. چنین بود:
حمد بر خداوند و درود بر پیامبر خدا.
خداوند را به خاطر نعمت بزرگی که بر من ارزانی داشت سپاس می گویم و شکر بی پایان دارم که توفیق داد بتوانم این حرکت مبارک را به عنوان پایگاه دعوت به توحید و صلح و آزادی و برادری و دمکراسی، پایه گذاری کنم.
من به صراحت از این منبر، اعلام می کنم که با هرگونه خشونتی به هر دلیلی که برای حل اختلافات سیاسی و فکری، اعمال شود، مخالف هستم. ما بر این باور هستیم که همگی قربانیان اصرار بر استمرارمان در پی گیری حقوق قانونی خود، بویژه حق مشروع خود در تجمع و بیان عقیده در چهارچوب آزادی و قانون، هستیم.
آقای قاضی!
دادگاه شما هر حکمی که می خواهد صادر کند، ولی بی تردید فقط حکمی اجرا خواهد شد که خداوند آن را بر سرنوشت ما رقم زده است.
من به همه برادران و دوستان خود وصیت می کنم که حکم دادگاه برضد من، هرچه باشد، هرگز هیچکس به فکر انتقام گیری نباشد. من ایمان دارم که خون من به زودی این سرزمین را با خیر و برکت و نعمت آبیاری خواهد نمود.
من در اینجا از همه کسانی که در مسئله ما همراه ما بوده اند، سپاسگزارم بویژه از آقایان وکلای مدافع در دادگاه و روزنامه نگاران و همه نیروهای دمکراتیک در داخل و خارج...
آقایان!
من اطمینان دارم که آثار این دادگاه دو بار تکرار خواهد شد. یک بار در تاریخ برای نسل های آینده و یک بار در پیشگاه خداوند، در روز رستاخیز.
«وسیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون»
ـ و به زودی ستمکاران خواهند دانست که با چه طوفانی روبرو خواهند شد. ـ
صدق الله العظیم
تونس، 22 سپتامبر 1987: راشد الغنوشی
***
* دیدگاه شیخ راشد درباره انقلاب اسلامی چگونه بود و آیا تحولاتی در اندیشه او نسبت به انقلاب اسلامی ایجاد شده است؟

بطور کلی دیدگاه شیخ راشد و رهبری حرکت «الاتجاه الاسلامی» که بعدها به «حرکت النهضه» تغییر نام یافت درباره انقلاب اسلامی ایران از آغاز کاملاً مثبت و منصفانه بوده است. نوشته ها و مقالات خود شیخ راشد، چه در «المعرفه» و یا روزنامه «العقیده» و چه در مصاحبه ها، گواه روشنی بر صدق گفته های او در دفاع از انقلاب اسلامی است.
البته بنده درواقع قسمتی از نوشته های شیخ راشد را که درباره امام خمینی و انقلاب اسلامی در شماره های مجله «المعرفه» تحت عناوین مختلف، مانند: «وانتصر الاسلام» و: «قاده الحرکه الاسلامیه المعاصره» و: «الرسول ینتخب ایران للقیاده» منتشر ساخته بود ترجمه نموده ام که تحت عنوان کلی: «حرکت امام خمینی و تجدید حیات اسلام» چندین بار چاپ و منتشر شده است.
متأسفانه شیخ راشد بیشتر به همین دلیل در تونس به دادگاه کشیده شد و پس از رهائی و خروج از کشور هم علیرغم فشار همه جانبه آل سعود و ارتجاع عرب و حتی محروم شدن از سفر به بعضی از بلاد عربی (و حتی ایران! به خاطر قهر بن علی!!) حاضر نشد که از عقیده خود در اصالت و صداقت نظام اسلامی ایران بردارد و همچنان تا به امروز، از کلیت انقلاب اسلامی دفاع کرده است... اما در این اواخر، چنانکه در دیدار اخیر من با وی در لندن، بیان داشت، نگرانی هایی برای او از طرف بعضی از افراد تونسی که به تشیع گرویده اند ایجاد شده است که تقریباً پذیرش آن برای او مشکل است...
شیخ راشد می گفت: برادری تونسی که قبلاً با حرکت ما همکاری داشت، تغییر عقیده داد و به تشیع گروید و این حق او است و ما اعتراضی به او نداریم، اما او کتابی تألیف کرده و دهها بار و به زبان های مختلف از طرف نهادهای جمهوری اسلامی و در «قم» تجدید چاپ شده که گویا او «هدایت» یافته و ما همچنان در «ضالت» هستیم و این امر با ادعای ایران در جمع بین کلمه مسلمین سازگار نیست و یا عده ای از برادران شیعه که به تونس سفر کرده اند، بسته هایی از تربت خاص برای سجده در مساجد قرار داده اند که باز با روش و سنت مردم تونس سازگار نیست و البته هیچ بعید نیست که این خود نوعی توطئه برای دور کردن مسلمانان سنی از برادران شیعی باشد، ولی بهرحال نیازمند علاج و اقدام جمهوری اسلامی است.
متأسفانه توضیحات اینجانب برای اقناع او کافی به نظر نیامد و حتی در کتاب اخیر خود، البته بطور عالمانه و با برداشت یک عالم سنی، از نوع حکومت ولایت فقیه انتقاد کرده است. که این نکته البته یک بحث علمی ـ فقهی را می طلبد.
بهرحال باید قبول کرد که «باطل و ضال» نامیدن برادران اهل توحید، یا اهانت به بزرگان و مقدسات آن ها، حتی در حد لعن و سب، امری نیست که بتوان بر آن صحه گذاشت و یا از برادران اهل سنت خواست که آن ها را نادیده بگیرند!
خوشبختانه فتوای اخیر آیت الله خامنه ای (حفظه الله) و به دنبال ایشان بعضی از مراجع در حرمت اهانت به مقدسات مذاهب دیگر، این تشویش و نگرانی را برطرف ساخت و حتی بعضی از سلفی های تندرو در لبنان، برای همکاری با اهل تشیع در زمینه های گوناگون ابراز تمایل کرده اند...

*جنابعالی بعضی از تألیفات شیخ راشد را ترجمه و منتشر ساخته اید، توضیحاتی در این باره بی مناسبت نخواهد بود.

شیخ راشد علاوه بر مقالات بسیار که در جرائد تونس و دیگر کشورها منتشر شده، تألیفاتی نیز دارد که علاوه بر عربی، به زبان های: انگلیسی، فرانسه، اسپانیایی، ترکی و فارسی ترجمه و به چاپ رسیده است.
تألیفات عمده وی عبارت است از:
1.طریقنا الی الحضاره.
2.نحن و الغرب
3.حق الاختلاف و واجب وحده الصف
4.القضیه الفلسطینه ...
5.المرأه بین القران و واقع المسلمین
6.حقوق المواطنه فی الدوله الاسلامیه
7.الحرکه الاسلامیه و مسأله التغییر
8.مقاربات فی العلمانیه و المجتمع، المدنی
9.من تجربه الحرکه الاسلامیه فی تونس
10.مقالات
11.الامام الخمینی و التجدید
12.الحریات العامه فی الدوله الاسلامیه
این ها البته بخشی از تألیفات شیخ راشد است و فقط سه چهار جلد از این کتاب ها به فارسی ترجمه و منتشر شده است. القضیه الفلسطینه و الامام الخمینی توسط اینجانب و الحریات العامه توسط جناب آقای حسین صابری ترجمه و به چاپ رسیده است..
شیخ راشد در مقدمه چاپ اول کتاب اخیر خود که به نام «آزادی های عمومی در حکومت اسلامی» در ایران منتشر شده است، آن را به شخصیت های برجسته معاصر دنیای اسلام اهداء کرده است.
راشد می نویسد: «این کتاب را به همۀ کسانی که بر من و امت اسلامی و بشریت منت دارند و در کار اسلام و احیای حق و عدالت می کوشند، اهداء می کنم.
به پیشگامان مکتب اسلام و در رأس آنان جمال الدین افغانی، محمد عبده و رشیدرضا...
و به پدران معنوی ام و پیشاپیش همه، شهید حسن البنا، مولانا ابوالاعلی مودودی، استاد مالک بن نبی، رهبر انقلاب اسلامی معاصر امام خمینی، علامه شهید محمدباقر صدر...
و به شهیدان اسلام در همه جای جهان: عبدالله عزام در جهاد با استعمار کمونیستی، علامه اسماعیل فاروقی، و مالکوم ایکس ـ در امریکا ـ، و مصطفی بویعلی، عبدالرؤف العریبی، محمد منصوری در نبرد اخیر الجزائر...
و به زندانیان اسلامگرا در تونس و الجزائر و مغرب و در طلیعه آنها: صادق شورو، علی عریض، حبیب لوز، حماد جیالی، شیخ عباس مدنی، شیخ علی بلحاج، شیخ ربانی، عبدالسلام یاسین..
و به همه آنان که مشعل اسلام را در دست و پرچم آن را بر دوش گرفته اند و با سربلندی و اعتدال، همراه با دردها و رنج های بشر امروز، این آئین را در همه جا می گسترانند و برای رسیدن به دنیایی خالی از کفر و ظلم و فقر و استبداد، تلاش می کنند...»
این خلاصه یا سطوری از مقدمه شیخ راشد بر کتاب است که نشان دهنده روح پاک و فراگیر اسلامی ـ انسانی وی می باشد...
بی مناسبت نیست اشاره بشود که عمده ترین اتهام راشد الغنوشی در آخرین محاکمه که با حکم حبس ابد روبرو شد، دفاع وی از امام خمینی و انقلاب اسلامی ایران در نشریه «المعرفه» ارگان رسمی سازمان «الاتجاه الاسلامی» بود... و عجیب آنکه تنها سند دادگاه برای اثبات ارتباط غنوشی با ایران اسلامی، خرید تعدادی از کتاب وی: «مقالات» ـ چاپ پاریس، توسط اینجانب و سفارت ایران در واتیکان ـ بود... در صورتی که ما این کتاب را، از ناشر کتاب: «الکروان» پاریس ـ برای توزیع بین جوانان عرب مسلمان در ایتالیا و ارسال به بعضی از انجمن های اسلامی در اروپا خریداری کرده بودیم و هزینه آن هم فقط بیست هزار فرانک فرانسه بوده که ناگهان مطبوعات وابسته به آل سعود و صدام بعثی در غرب، مانند، روزنامه و مجله: الشرق الاوسط، المجله و الدستور و .. آن را رقمی معادل دویست هزار دلار نامیدند! که گویا جمهوری اسلامی برای کمک به این حرکت آن را پرداخته است... البته این ادعا کذب محض و جعل خالص بود وگرنه سند حواله بانکی ما ـ سفارت ایران در واتیکان ـ به دار الکروال فقط 20 هزار فرانک فرانسه بود.
سند دیگر دادگاه در محکومیت شیخ راشد آن بود که گویا اینجانب در یک مصاحبه مطبوعاتی در خارج، گفته بودم که شیخ راشد به جای محاکمه باید به ریاست جمهوری اسلامی تونس، انتخاب شود!
این ادعا را مطبوعات تونس و همپالگی های آن در مطبوعات ارتجاع عرب به تفصیل پوشش دادند.

* تحلیل جنابعالی از وضعیت کنونی تونس و علل آن چیست؟ و فکر می کنید که سیاست های خصمانه رئیس جمهوری فراری و دولت مردان این کشور علیه اسلامگرایان تا چه حد در بحران اخیر نقش داشته است؟

تردیدی نیست که خفقان به وجود آمده از دیکتاتوری 23 ساله ژنرال زین العابدین بن علی در کشور، به اضافه سرکوب کامل حرکت های اسلامی و دیگر مخالفان سیاسی در تونس و به قول وی دادن «پاسخ با مشت آهنین» ! سرانجام ثمره و نتیجه خود را آشکار ساخت... دشمنی با عقاید و سنت های مردم مسلمان و بدل ساختن تونس، به یک مرکز فحشاء و فساد به بهانه «ترویج توریسم» و جلب گردشگران غربی، و شیوخ نفتی خلیج فارس، به اضافه فقر فراگیر و تورم و بیکاری و گرانی، از عوامل اصلی پیدایش قیام اخیر بود...
عقده های درونی مردم مسلمان که حتی به دستور بن علی، مراسم عبادی واجب آن ها محدود شده بود و اذان از رادیو و تلویزیون، به بهانه ایجاد مزاحمت برای دیگران بویژه توریست های غیرمسلمان!، پخش نمی گردید و سلب آزادی و امنیت از افراد و گروه های معارض و از همه بدتر استمرار حکومت خودکامه وی و غارت اموال عمومی توسط همسر و اعضاء خانواده اش باعث خشم مردم گردید و مرگ یک جوان بیکار دانشگاهی که خود را به آتش کشیده بود، بهانه خوبی برای ابراز خشم و نفرت بر کل نظام و حاکمیت غیرمردمی گردید... و دیدیم که بن علی در سخنرانی اول خود، این افراد را «تروریست های نقاب زده» نامید اما در سخنرانی دوم «صدای انقلاب مردم» را مانند شاه شنید و در سخنرانی سوم اعلام کرد که در انتخابات بعدی خود را کاندیدا نخواهد کرد! و در این مسیر دهها نفر توسط نیروهای پلیس وی به قتل رسیدند، اما خشم مردم افزونتر گردید تا توانست بن علی را از کشور بیرون کند.
البته پس مانده های رژیم و بویژه اعضاء حزب التجمع الدستوری الدیمقراطی! حاکم ـ مانند حزب الوطنی الدیمقراطی مصر! ـ می کوشند که نظام را به نحوی برپا نگه دارند و «شاهپور بختیاری» از نوع تونسی آن، به عنوان موهوم به اصطلاح ایجاد دولت وحدت ملی! تلاش می کند و نیروهای امنیتی هم برای ارعاب مردم، علاوه بر قتل مردم عادی با غارت اموال عمومی و آتش زدن اماکن و محلات مردم، سعی می کنند که مردم را به سکوت وادار نمایند. اما ظاهراً نیروهای اپوزیسیون با این امر موافق نیستند ولی بی تردید هرگونه غفلتی و هرگونه سازشی، به هر بهانه ای موجب تثبیت ریشه های باقیمانده از رژیم سابق خواهد بود، بویژه که آل سعود گویا می کوشد که برای جلوگیری از گسترش دامنه اعتراض ها در تونس و سرایت آن به دیگر کشورهای عربی استبدادی با حاکمیت های مادام العمری و یا موروثی، به نحوی اوضاع را آرام و تثبیت کنند، اگر گروه های مخالف، در پشتیبانی قاطع از مردم به میدان نیایند، متأسفانه باید گفت که آینده روشنی در افق برای مردم تونس دیده نمی شود!
در چنین شرایطی، رهبری غیرسازشکار و به میدان آمدن سران سازمان های مخالف، برای تحقق و تکامل پیروزی یک ضرورت اجتناب ناپذیر است... و اگر رهبران مخالف همچنان در خارج از کشور بمانند و یا اجازه ورود نیابند، مردم شجاع و مسلمان تونس، پس از مدتی و احتمالاً به دنبال سرکوب وحشیانه به دستور و حمایت حقوق بشری های امپریالیسم غربی، دلسرد و خاموش خواهند شد که امید داریم چنین نشود...

* نهضت اسلامی تونس و استاد غنوشی در تحولات جدید تونس تا چه حد می توانند مؤثر واقع شوند؟

بی تردید نهضت اسلامی تونس، ریشه در عمق تونس دارد و چون مردم تونس مسلمان هستند و با اقدامات غیرمشروع زورگویان حاکم، پس از پیروزی بر استعمار و بیرون راندن اشغالگران فرانسوی، همواره مخالف بوده اند، ولی متأسفانه فرانکوفیل ها، مانند دیگر عناصر فرصت طلب در هر جای دیگر دنیا، بلافاصله پس از پیروزی مردم، مناصب و پست های عمده و کلیدی را اشغال کردند و مردم و رهبران اسلام گرا، عقب رانده شدند و به همین دلیل سالیان درازی حبیب بورقیبه ـ هوادار سرسخت به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی و برقراری روابط با اسرائیل ـ تا 84 سالگی بر اریکه قدرت نشست و بعد از او هم ژنرال بن علی 23 سال تمام با سرکوب مردم و زندانی کردن رهبری حرکت های مخالف، اعم از اسلامی و غیراسلامی، سلطنت کرد و گویا قرار بوده که مانند حاکمان مصر و لیبی و یمن و سودان و غیره، در هر انتخاباتی شرکت کند و مانند آنها، 99% آراء را هم بدست آورد!.. اما این بار قیام مردم تونس او را ناکام نمود و بن علی مجبور به فرار از کشور گردید.
بهرحال شیخ راشد که هنوز اجازه ورود به کشور خود را بدست نیاورده است، می تواند در ایجاد تحولات مورد نظر مردم، نقش اساسی داشته باشد.. گرچه هم اکنون بقیه افراد وابسته به جنبش نهضت آزاد شده اند و در درون کشور به مبارزه برای ایجاد تحول بنیادین، علیرغم فشار باند باقیمانده رژیم بن علی، فعالیت می کنند.

* اگر قرار باشد جریان اسلامگرای تونس حضور پررنگی در تحولات سیاسی این کشور و جهان اسلام ایفا کند، چه نکاتی را باید مورد توجه قرار دهد و از مواضع و رویکردهایی بپرهیزد؟

انشاء الله که رهبری حرکت اسلامی تونس خود متوجه نکاتی باشند که باید مورد توجه قرار گیرد.. ولی اشاره به این موضوع بی مناسبت نیست که با توجه به شرایط داخلی جامعه تونس و تکثرگرائی سیاسی و تعدد احزاب معارض، باید در نخستین مراحل، همه سازمان ها و گروه ها را به همکاری دعوت کند و تا آن ها، به مبارزه مسلحانه علیه نظام جدید دست نزنند به همکاری خود ادامه دهد.. و از سوی دیگر قبل از اجرای احکام اسلامی باید شرایط زندگی سالم و رفاه معقول برای مردم تونس را فراهم آورند تا زمینه برای برقراری یک نظام اسلامی عادلانه راستین فراهم آید... وگرنه گرم کردن نبرد با شعار منهای عمل، نتیجه مثبتی نخواهد داشت... ـ تندروی هایی از نوع آن چه که بخشی از افراد وابسته به نهضت الجزائر بلافاصله پس از پیروزی کاندیداهای جبهه نجات اسلامی، آن ها را آغاز کردند، حداقل در میان بخشی از مردم جامعه که با روش خاصی زندگی می کردند ـ مورد قبول نخواهد بود و در نتیجه، ثمرۀ مطلوب بدست نخواهد آمد.
اعتدال و میانه روی در امور، همانطور که سیرۀ پیامبر اکرم(ص) در آغاز از آن حکایت دارد، نکته اساسی برای موفقیت و استمرار پیروزی است... با شعارهای تند بر ضد مظاهر غیر اسلامی و یا اعدام های بی مبنا و متکی به مستندات غیرشرعی، و همچنین مصادره اموال بدون مجوز منطقی و مشروع و... نمی توان بر دل ها حکومت کرد...

* فکر می کنید با این تحولات اخیر تعامل کشورهای غربی به ویژه فرانسه و آمریکا با اسلامگرایان چگونه خواهد بود؟

چگونگی تعامل امپریالیسم غربی و مولود نامشروع آن که به نام اسرائیل معروف است، از همان آغاز حرکت مردم تونس روشن گردید.. غرب در کلیت خود و اسرائیل بمثابه عامل نظامی امپریالیسم در منطقه ـ و در قلب بلاد اسلامی ـ از پیروزی احتمالی اسلامگرایان ابراز نگرانی کردند و حتی اعلام نمودند که نباید پیروزی انقلاب اسلامی ایران در تونس تکرار گردد!
البته اگر اعلام هم نمی کردند کاملاً روشن بود که آن ها هرگز با پیروزی اسلام گرایان موافق نیستند و روی همین اصل هم به سران احزاب و سازمان های سیاسی سکولار و ملی گرا و حتی کمونیستی تونس، که در فرانسه و بلاد دیگر به سر می بردند، اجازه ورود به کشور داده شد اما اسلام گرایان از جمله شیخ راشد هنوز موفق به دریافت مجوز: برای ورود به میهن خود نشده اند.. و این توطئه و یا اشتباه دیگری از سیاست ورزان ناآگاه غربی است که میدان را در عمل برای افراط گرایان و تندروان باز می کنند و اسلام گرایان معتدل، منطق شناس را از حق مشروع و قانونی خود ـ بازگشت به میهن ـ محروم می سازند.. البته تصور ما اینست که شیخ راشد و دیگر اعضاء وابسته به حرکت اسلامی تونس، بهر نحوی که مقدور باشد، باید هرچه زودتر به وطن خود باز گردند و در این راه از بازداشت و دیپورت! و این قبیل امور نهراسند، چراکه اداره امور و رهبری یک حرکت و نیروبخشی مردم مسلمان، از راه دور مقدور نخواهد بود.
به یاد داریم که امام خمینی(ره) وقتی که شنید غربی ها و جناب بختیار اظهار کرده اند که فعلا صلاح نیست که ایشان به ایران برگردند و ممکن است آشوب! بیشتر گردد، امام بلافاصله اعلام کردند که به وطن بر می گردند، گرچه در آن شرایط با هرگونه خطری روبرو بودند... امام بعداً در گفتگویی فرمودند: وقتی این ها گفتند که صلاح نیست من برگردم، متوجه شدم که باید هرچه زودتر برگردم! و آثار این تصمیم شجاعانه را هم البته همگان شاهد بودیم.

* احزاب و یا گروه های اسلام گرای دیگر در تونس پس از استقلال بوجود نیامد؟

چرا، در تونس سازمان ها و گروه های اسلام گرای متعددی پس از استقلال اعلام موجودیت کردند که نخستین آن ها شاید «جماعه التبلیغ والدعوه بود که در سال 1967 میلادی توسط شیخ محمد ادریس اعلام موجودیت نمود. علاوه بر آن «حزب التحریر» نیز که هوادار احیاء خلافت اسلامی است، شعبه ای در تونس ایجاد کرد و گروهی از جوانان را جذب نمود. «الحزب الاسلامی الشوروی» ـ حزب اسلامی شورائی ـ هم در سال 1980 بوجود آمد و سپس سازمان «الجهاد الاسلامی» توسط «حبیب الضاوی» پایه گذاری شد که پس از مدتی نامبرده همراه یکی دیگر از اعضاء توسط حبیب بورقیبه اعدام شد... «حرکت الاتجاه الاسلامی» که توسط شیخ راشد و دوستانش در سال 1981 اعلام موجودیت نمود، در واقع سازمان یافته ترین و فراگیرترین سازمان های اسلامی در تونس بود که علیرغم سرکوب و اعدام و زندان و تبعید، در دوران بورقیبه و بن علی، همچنان فعال بوده و روابط تشکیلاتی آن با اعضاء خود، در داخل و خارج باقی مانده است...
این حرکت از آغاز دارای برنامه و تشکیلات کاملاً منسجم بوده و برای اداره امور کشور، با توجه به عضویت جوانان تحصیل کرده و نخبۀ تونسی در آن آمادگی کامل دارد و در میان نسل جوان مسلمان تونس نفوذ فوق العاده ای دارد و از سوی دیگر رهبر کنونی آن، شیخ راشد از عقلانیت و تدبیر ویژه ای برخوردار است و اگر بتواند به تونس بازگردد، بی شک می تواند نقش عمده ای در اصلاح امور کشور و خروج از بحران، بعهده بگیرد...

* بحران اخیر تونس چه تأثیراتی بر کشورهای اسلامی منطقه می تواند بگذارد؟

واکنش مثبت و اقدامات مردم کشورهای منطقه در قبال حوادث تونس، نوع تأثیر قیام مردم تونس را در این بلاد نشان می دهد... و با توجه به اینکه اغلب حاکمیت های این کشورها وضع مشابهی دارند و مثلاً آقای مبارک 30 سالست که صندلی ریاست را چسبیده و آقای سرهنگ قذائی 44 سال است که خود را مالک بلامنازع لیبی می داند و یا رئیس جمهوری یمن، با تصویب قانونی!، می خواهد مادام العمر! در این مقام باقی بماند... باید منتظر قیام مردم و تغییر و تحول بنیادین در این کشورها بود... چون با زور سرنیزه می توان مدتی مردم را ساکت نمود، ولی دور کردن مردم از معتقدات مذهبی، به اضافه شیوع فقر و گرسنگی و بیکاری فراگیر، سرانجام سرنوشتی بهتر از آنچه که برای شاه و بن علی و صدام پیش آمد، برای آن ها نخواهد داشت.
و نرید ان نمنّ علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین. صدق الله

منبع: پایگاه اطلاع رسانی استاد سید هادی خسروشاهی
www.khosroshahi.ir

دوشنبه 4 بهمن 1389
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط