loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

تغییر در مصر؛ آغازگر تحولاتی بنیادی در خاورمیانه

کارشناسان سیاسی حاضر در نشست بررسی قیام ملت مصر با ریشه یابی این جنبش فراگیر مردمی بر این مسئله تاکید کردند: هر گونه تغییری در مصر آغازگر تحولاتی ریشه ای در خاورمیانه خواهد بود که شاید بتوان آن را "تولد خاورمیانه جدید" دانست.

نشست بررسی کارشناسی و آسیب شناسی "قیام ملت مصر" با حضور"حسن هانی زاده" ، "سعد الله زارعی"، "حسین جابر انصاری" و "محمد صادق الحسینی" از کارشناسان مسائل خاورمیانه در خبرگزاری مهر برگزار شد.

در ابتدای این نشست حسین جابرانصاری با تشریح وضعیت سیاسی فعلی مصر اظهار داشت: تغییری که در مصر اتفاق افتاده اگر تکمیل شود، حتی درنسخه های حداقلی آن سبب ایجاد تغییراتی درخاورمیانه می شود که طی آن منطقه پس ازاین تغییرات به صورت اساسی متفاوت خواهد بود.

وی افزود: البته به نظر می رسد جزئی ازاین تغییر مصر تا همین جا رخ داده است. بر این اساس، مشاهده می شود که یک موج مردمی در تونس طی 27 روز سبب می شود راس رژیم در این کشور پس از 23 سال تغییر کند. این تحول سریع با درجات مختلف موجی را در دیگر کشورهای عربی ایجاد کرد. در اینجا چون در مصر مجموع شرایط فراهم بود این تغییرات در مصر با شدت بیشتری دیده شد.

در ابتدا نکته قابل بحث این است که ابتکار عمل در تحولات اخیر تونس و مصر در اختیار نظام های حاکم، گروههای مخالف (اپوزیسیون) و بازیگران خارجی نبود ، بلکه در اینجا شاهد یک حرکت مردمی بودیم که از یک جرقه آغاز شد. این حرکت با در نظر داشتن مجموعه بحرانهای هویتی و مشروعیتی و سه ضلع معیوب سیاستهای داخلی، خارجی و اقتصادی در کشورهای عربی که طی چند دهه اخیر انباشته شده بود، کلید خورد.

در واقع در این حرکتها مشاهده می شود که نقش اصلی را خود مردم دارند و گروههای مخالف و بیگانگان همچون آمریکا (طرح خاورمیانه بزرگ) بیشتر نقش ناظر را ایفا می کنند تا اینکه خود بازیگرباشند.این مسئله را می توان ازنوع واکنش بیگانگان به تحولات اخیر دراین کشورها مشاهده کرد. گروههای مخالف در این کشورها نیز در ابتدا در یک حالت رکود و رخوت به سر می برند و زمانی که موج گسترده می شود مخالفان نیز با این جریان همراه می شوند.

جابر انصاری ادامه داد: البته در مصرکمی حضور جریان مخالفان با توجه به شرایط سیاسی بارزتر از تونس است. در مجموع مخالفان در این کشورهای عربی ابتکار عمل تحولات را به دست ندارند و درصدد هستند با همراهی مردم، جریان به وجود آمده را به سوی تغییر در حاکمیت کشورها سوق دهند.

در ادامه این نشست "سعدالله زارعی" با اشاره به ماهیت قیام ملت مصر و حضور جدی توده های مردم مصر در آن گفت: با وجود مشکلات اقتصادی در این کشور نمی توان قیام مردم مصر را قیامی اقتصادی دانست، تحولات و گزارشها نشان می دهد که در این قیام طبقه متوسط مردم مصر نقش اصلی را ایفا می کنند و هنوز این جنبش به لایه های محروم جامعه سرایت نکرده است. به این دلیل است که این قیام با وجود اینکه در روزهای اخیرادامه داشته اما در عین حال از عمق لازم بی بهره بوده است.

این کارشناس مسائل خاورمیانه افزود: به طور کلی می توان گفت قیام ملت مصر وجهه اقتصادی ندارد و اگر هم این مسئله در برخی مسائل مشاهده شده است، آن را می توان به عنوان خواستی ثانویه مطرح کرد. البته رژیم مبارک از همان ابتدا در نظر داشت با این جنبش از دیدگاه اقتصادی برخورد کند. همانطور که "حسنی مبارک" در یک سخنرانی رسمی عنوان کرد که من پیام ملت را شنیدم و درصدد هستم مشکلات اقتصادی و بیکاری را در مصر حل کنم.

وی تاکید کرد: البته در دیگر کشورهای عربی نیز هیئت حاکمه در صدد بودند با این قیامها و اعترضات از وجهه اقتصادی برخورد کنند.

زارعی افزود: تحلیل دیگراین است که به این قیام از لحاظ ملی گرایانه نگاه شود. یعنی اینکه این جنبش حرکتی در راستای احیای ارزش تاریخی و ملی باشد. به عنوان مثال گفته شود که این حرکت از سوی جریان ناصریسم کلید زده شده باشد. اما نشانه های واقعی در دست نیست که نشان دهد این جریان ملی گرایانه از نوع ناصری باشد.

نکته دیگری که اینجا مطرح است وغربیها درصددند برروی آن تمرکز کنند وجهه هرمنوتیک و روشنفکرمابانه بودن این جنبش است. این که مردم مصر در قیام اخیر برای مطالبه مسائلی همچون دموکراسی و مخالفت با تقلب در انتخابات به میدان آمده باشند. البته من بر این مسئله تاکید می کنم که مردم مصر ازلحاظ تقلب درانتخابات و ناتوانی رژیم مبارک درمسائل اقتصادی ناراحت هستند، اما این مسئله را نمی توان به علل شکل گیری این قیام مرتبط دانست.

از سوی دیگر این جنبش را نمی توان پارلمانتاریستی دانست. این جنبش اگر پارلمانتاریستی می بود باید در آن احزاب در صف نخست قرارمی داشتند نه توده های مردمی.درحال حاضرتوده مردم مصر هستند که درصف اول قیام قرار دارند. براین اساس، بر خلاف تصویری که رسانه های بیگانه همچون بی بی سی، یورونیوز و سی ان ان ارائه می کنند این جنبش صرفا اقتصادی و با پارلمانتاریستی نیست.

وی در ادامه افزود: این قیام را همچنین نمی توان حرکتی تفنن گرایانه دانست که در آن مردم مصر با مشاهده تحولات تونس که به فرار بن علی منجر شد، تصمیم گرفته باشند در قیامی به صورت موسمی اعتراضات سطحی خود را مطرح کنند و بعد از مدتی از شدت این جریان کاسته شود. شاهد بر این مدعا این است که در 12 روز اخیر از آغاز قیام مصر، موج آن به شدت در حال فزونی بوده است.

زارعی در ادامه این نشست با اشاره به ماهیت جنبش ملت مصر تاکید کرد: برداشت من این است که جنبش ملت مصر قیامی عزت خواهانه است. زیرا در چهار دهه اخیر عزت مردم مصر لگدمال شده است. آخرین مواجهه مصر با رژیم صهیونیستی به سال 1973 باز می گردد. از آن سال به بعد مصری ها در مسیر معکوس (ارتباط صمیمانه با رژیم صهیونیستی) گام برداشته اند و در جبهه آمریکا و صهیونیسم قرار گرفتند.

بر این اساس، مشاهده می شود که در دهه های اخیر حتی منافع صهیونیستی بر منافع ملت مصر ترجیح داده می شود. این جنبش در واقع آمده که به انواع اقدامات صورت گرفته علیه ملت مصر در 40 سال اخیر پاسخ محکمی بدهد. به همین دلیل است که در این قیام پرچم به دست طبقات متوسط است که این مسائل را به خوبی درک می کنند. از طرفی این قیام به همین دلایل فوق جنبشی عمیق و توده ای است. البته با وجود اینکه این جنبش چه در مصر و چه در تونس و حتی در کشوری همچون یمن رهبری ندارد اما مشاهده می شود که مردم همچنان در خیابانها حضور داشته و به اعتراضات خود ادامه می دهند.

وی در ادامه با اشاره به حضور اقشار مختلف از طلاب الازهر تا زنان مصری در تظاهرات روزهای اخیر اظهار داشت: این دایره به طور گسترده ای در حال توسعه است که محور آن را می توان مبحث عزت خواهی دانست.

در ادامه این نشست "حسن هانی زاده" کارشناس مسائل خاورمیانه اظهار داشت: اینکه این جنبش رهبری ندارد، ظاهر قضیه است. شما اگر نگاهی به تحولات دهه های اخیر در جهان عرب داشته باشید متوجه می شوید که مصر مادر جهان عرب است. 70 سال پیش "ملک عبدالعزیز" با وجود اینکه سواد کافی نیز نداشت مصر را مغز متفکر پیکره جهان عرب دانست و تاکید کرد، زمانی که مغز درست فرمان دهد تمامی کشورهای عربی می توانند در مسیر صحیح گام برداشته و به جایگاهی دست پیدا کنند.

وی با اشاره به اینکه در اکثر قیامهای صد سال اخیر مصر وجهه دینی و مذهبی در کنار وجهه ملی گرایی قرار داشته است، افزود: بعد از استقلال مصر تلاش آمریکا و غرب بر این بود که حاکمیت نظامی جایگزین حاکمیت اسلامی شود. بر همین اساس بود که کودتای افسران آزاد در مصر در سال 1952 با حضور "جمال عبدالناصر"، "محمد نجیب"، "انور سادات"، ژنرال محی الدین" و شخص "حسنی مبارک" صرفا برای مهار موج اسلام گرایی در این کشور ایجاد شد. اینان افسرانی با درجات نه چندان بالا و اکثرا روستا زاده بوده که در دهه 50 گروهی تشکیل داده و علیه "ملک فاروق" قیام کردند. از آن سال تا کنون قشر نظامیان 60 سال است که حاکمیت مصر را در اختیار گرفته است.

اعتقاد آمریکا و انگلیس به علت نگرانی از موج اسلام گرایی بر این است که مصر در دست حاکمیت نظامیان باشد. در واقع در اینجا برای غرب مسئله امنیت رژیم صهیونیستی مطرح است که از لحاظ اهمیت هم ردیف با اهمیت منابع نفتی خاورمیانه برای غرب است.

در واقع غرب از افزایش قدرت گروههای اسلامگرا در منطقه به ویژه در فلسطین و اخوان المسلمین در مصر واهمه دارد. اخوان المسلمین که دارای جایگاهی ویژه بین توده مردم و اقشار مختلف فرهیخته است. برخی می گویند این انقلاب رهبری ندارد اما این مسئله درست نیست. مسئله این است که اخوان المسلمین و ملی گراها هوشمندانه در پشت تحولات قیام مصر حضور دارند.

هر چه از قاهره دورتر شده و به سمت دیگر شهرهای مصر می رویم این مسئله قابل مشاهده است که نقش گروههای اسلامی پررنگ تر می شود. در اسکندریه و سوئز شخصیتی همچون "شیخ حافظ سلامه" که امام جماعت یک مسجد است رهبری تظاهرات را بر عهده گرفته است.

جابرانصاری در ادامه با اشاره به عوامل شکل گیری قیام ملت مصر اظهار داشت: من معتقدم تراکم مجموعه ای از بحرانهای مرتبط با سیاستهای داخلی و خارجی در مصر و تونس عوامل اصلی این قیامها را به وجود آورده است. در واقع مجموعه ای از این مسائل جهان عرب را در آستانه یک وضعیت کاملا بحرانی قرار داده است. در جهان عرب شاهد یک گسست و شکاف بسیار عمیق تاریخی میان دولت و ملت هستیم. بسیاری از مسائل هویتی و موجودیتی همچنان در این کشورها با وجود استقلال ظاهری آنها لاینحل باقی مانده است. به عنوان مثال تکلیف دین و دولت و تعامل بین این دو، موضوع اختلاف اساسی در کشورهای عربی است که از لحظه استقلال آنها تا کنون تعیین تکلیف نشده است و یک نسخه واحد برای آن مورد تایید قرار نگرفته است.

تضاد دیگر به ارتباط بین ناسیونالیسم و دین اسلام است که تکلیف آن درجهان عرب همچنان روشن نشده است. در واقع سیاست و حکومت در این کشورها نتوانسته است این مسائل هویتی را حل و فصل کند و پاسخی بدهد که از اجماع مناسبی بین نخبگان و توده های مردمی برخوردار باشد.

دوگانه دیگری که تعریف نشده است بحث استقلال و وابستگی است. واقعیت این است که نخبگان رسمی حاکم دراکثر کشورهای عربی به مفهوم اصلی استقلال توجهی نداشته و به مفهوم واقعی وابستگی باوری ندارند. آنان معتقدند که یک ساختار قدرت بین المللی وجود دارد و ما کشورهای ضعیف هستیم که حول این ساختار قرارداریم. در واقع اکثر اعراب بر این اعتقادند که همه راهها به واشنگتن ختم می شود.

در واقع انور سادات نیز که مصر را از نقطه مقابله با رژیم صهیونیستی به صلح و همپیمانی با این رژیم سوق داد به این باور رسیده است بود که در نهایت با توجه به قدرت آمریکا، باید موجودیت رژیم صهیونیستی را مورد قبول قرار داد. همین دیدگاه در این روزها در فلسطین بین مقامات سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف) و شخص "ابومازن" وجود دارد که در سال 2000 خطاب به فلسطینیها اظهار داشت که اگر صد سال هم به سوی اسرائیل سنگ پرانی کنید در نهایت مجبور به صلح با آنان خواهید شد.

این کارشناس مسائل خاورمیانه در ادامه افزود: در دهه های اخیر تا کنون همچنان مفهوم استقلال و تصمیم گیری ملی در بسیاری از دولتهای عربی به طور کلی جایی نداشته است. مجموعا فضایی در جهان عرب ایجاد شده است که طی آن عزت و کرامت مردم کاملا له شده است.

بر این اساس، مردم جهان عرب و کشوری همچون مصر کرامت خود را در دو بخش داخلی و خارجی پایمال شده می بیند که البته بعد خارجی آن مهمتر از داخلی است. در بعد داخلی احساس مردم جهان عرب این است که در برابر حکومتهای خود هیچ کاری نمی توانند انجام دهند، قادر به هیچ گونه تاثیر گذاری در حکومت نیست و رژیم حاکم هر طور که بخواهد با وی رفتار می کند. این احساس البته در طبقات متوسط و فرهیخته بیشتر است اما در اقشار پایین تر نیز همین حس به صورت کلی وجود دارد.

اما در بعد خارجی مردم مصر مشاهده می کنند که با وجود حمله وحشیانه رژیم صهیونیستی طی 22 روز متوالی به نوار غزه با انواع تسلیحات سبک و سنگین جنگی، حکومت مبارک نه تنها کاری در حمایت آنها نمی کند بلکه با بستن گذرگاه رفح دایره محاصره را به مردم نوار غزه تنگ تر می کند. این یک حالت له شدگی و لگدمال شدن عزت عربها را ایجاد کرده است.

وی تاکید کرد: این احساس له شدگی در بین مردم در زمانی ایجاد می شود که جنبش مقاومت حزب الله لبنان با وجود تعداد کمتر نیروی نظامی و تجهیزات جنگی رژیم صهیونیستی را در سال 2000 مجبور به فرار بدون قید و شرط از جنوب لبنان کرده و در سال 2006 اسطوره ارتش شکست ناپذیر رژیم صهیونیستی را که در اذهان اعراب نهادینه شده بود از بین می برد. پس از این وقایع مشاهده می شود که تصاویر "سید حسن نصرالله" دبیرکل جنبش حزب الله لبنان وارد خانه ها و منازل مردم مصر و دیگر کشورهای عربی می شود. این بدان معناست که ملت مصر نصرالله را مظهر عزت و کرامت عربی می داند.

اینجا باید به این مسئله اشاره کرد که قبل از پیروزی حزب الله لبنان در سال 2000 اعراب بر این مسئله تاکید داشتند که پیروزی در برابر رژیم صهیونیستی غیر ممکن است، اما پس از این پیروزی معادله روانی ملل عربی تغییر کرد که برای اولین بار مطرح شد که در برابر رژیم صهیونیستی هم می توان پیروز شد. این امید می توانست سر منشا بسیاری از تحولات باشد که با مشغول کردن حزب الله به مسائل داخلی تلاش کردند از شدت آن بکاهند تا معادله روانی شکسته شده را به صورت قبل بازگردانند.

جابرانصاری با اشاره به اهمیت قیامی که در تونس رخ داد اظهار داشت: تا جریان تونس بسیاری از توده مردمی، فرهیختگان و مخالفان دربرابر نیروی حاکم و رژیمهای پلیسی امنیتی خود احساس ناتوانی می کردند. آنان بر این باور بودند که با این امکانات امنیتی و پشتیباتی خارجی از رژیمهای عربی امیدی به تغییر در آنها طی برهه کوتاه مدت و میان مدت وجود ندارد. این خود یک معادله روانی است که قبلا در انقلاب اسلامی ایران در یک نقطه عطف شکسته شد و دیگر اوضاع به شرایط قبلی بازنگشت.

اتفاقی که در تونس رخ داد باعث شد که این ترس از رژیمهای حاکم ریخته شود. در مصر منشا اولیه قیام فروریختن این ترس تاریخی (معادله روانی حاکم) و دوم ایمان و امید به امکان تغییر است که به صورت جدی تری میان اعراب شعله ور شده است. این تغییر معادله روانی ترس و وحشت از رژیمهای پلیسی امنیتی که اخیرا در جهان عرب شکسته شده است اگر در مصر تثبیت شود و موج آن کاهش نیابد خود می تواند عامل بسیاری از تغییرات در برهه آتی را به وجود آورد.

در واقع می توان بر این مسئله تاکید کرد: له شدگی کرامت مردم مصر در بحث وابستگی به بیگانگان، دخالت قدرتهای غربی در مقدرات داخلی و نبود روحیه ضد صهیونیستی و استکبارستیزی همگی از عوامل اصلی شکل گیری این قیام بوده است.

منبع: خبرگزاری مهر

دوشنبه 18 بهمن 1389
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط