loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

«زینب، شکوه شکیبایی»؛سخنرانی‌های امام صدر

نویسندگان مرتبط : سید موسی صدر

«زینب؛ شکوه شکیبایی» عنوان کتابی است که از سوی مؤسسه فرهنگی‌ ـ تحقیقاتی امام موسی صدر منتشر شده و حاوی سخنرانی‌های ایشان درباره نقش حضرت زینب(س) در واقعه عاشورا و رخدادهای پس از آن است.

بی‌شک پس از شهادت امام حسین(ع)، قهرمان واقعه عاشورا حضرت زینب(س) است؛ پس از عاشورا این زینب(س) بود که با شکیبایی بر مصیبت‌ها و صلابت و استواری پیام عاشورا را به همه رسانید؛ تا جائی که با شور و شعور خود توانست حتی کاخ یزید را نیز فتح کند.

آنچه زینب(س) پس از شهادت امام حسین(ع) به همه نمایاند، جز شور و شعور و صلابت و استواری نبود؛ در هر مکان و در هر محفلی بی‌باکانه پرده از جنایت بنی‌امیه برداشت؛ افسوس که امروز به جای بازخوانی اینهمه فداکاری و شکیبایی و درس‌آموزی از آن‌ها، یادآور شیون و لابه و عجز این بانوی بزرگ شده‌ایم.

آنچه در ذیل می‌آید دو سخنرانی از امام موسی صدر، درباره نقش حضرت زینب(س) در واقعه عاشورا و رخدادهای پس از آن است که در کتابی با عنوان «زینب؛ شکوه شکیبائی» گردآوری شده و خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا) به معرفی بخش‌هایی از آن خواهد پرداخت؛ به امید روزی که امام موسی صدر، خود از درس‌های این واقعه برایمان سخن گوید.

مجموعه سخنرانی‌های امام موسی صدر در این‌باره تحت عنوان «نقش حضرت زینب(س) در قیام امام حسین(ع)» و در دو بخش تنظیم شده است.

در بخش نخست، امام موسی صدر یادآور می‌شود: «گذشت ایامی چند از واقعه کربلا باعث فراموش‌کردن بزرگی مصیبت و غفلت از عبرت‌آموزی از پیامدهای آن نمی‌شود؛ واقعیت این است که تأثیر مصیبت پس از وقوع، از احساس مصیبت پیش از وقوع آن، دامنه‌دارتر است؛ افزون بر این، معمولاً نتایج پیکار و فداکاری پس از پایان نبرد آشکار می‌شود؛ روز عاشورا، امام حسین(ع) و مردان همراهش، حتی جوانان و پاره‌ای از خردسالان نیز کشته شدند؛ بنابر آنچه در کتب تاریخ آمده است، در خیمه‌ها و از اهل بیت امام حسین(ع) تنها دو مرد زنده ماندند: علی‌بن‌الحسین، امام زین‌العابدین(ع)، که بیمار بود و گمان بردند که او در حال احتضار است و عمر او دیری نمی‌پاید؛ او را رها کرده و نیازی به کشتن احساس نکردند؛ جوان دیگر، حسن مثنی، فرزند امام حسن(ع)، بود.

در ادامه این بخش می‌خوانیم: اما غیر از این دو، همه کشته شدند و نقش اصلی برای به سرانجام‌رساندن رسالت امام حسین(ع) به عهده حضرت زینب(س) افتاد و او این وظیفه دشوار را به بهترین شکل ممکن به انجام رساند.

بی‌شک او به همه مصیبت‌هایی که در روز عاشورا بر امام حسین(ع) رفت، مبتلا شد و افزون بر آن، او مصیبت از دست دادن امام حسین(ع) را نیز به خود دید؛ اما در ورای این مصیبت‌ها وظایفی داشت که نخستین آن‌ها پاسداری از عزت امام حسین(ع) و نمایاندن او به عنوان مظهر قدرت است نه اینکه او را ناتوان، ترسو و ضعیف نشان دهد؛ [...]هنگامی که حضرت زینب(س) به جسد پاره پاره امام حسین(ع) رسید، ایستاد، سنگ‌ها و نیزه‌ها و شمشیرها را کنار زد و جسد را با دو دست بلند کرد و گفت«اللهم تقبل منا هذالقربان: خداوندا! این قربانی را از ما بپذیر»؛ با این سخن، زینب(س) اعلام داشت که این کار به اراده و خواست خود ما بوده است نه اینکه بر ما تحمیل شده باشد[...] ما با آزادی کامل آمدیم و این موضع را اتخاذ کردیم[...] ما حسین(ع) را برای دین خدا قربانی کردیم و از خدا می‌خواهیم که این قربانی را از ما بپذیرد.»

در بخش دوم این کتاب، امام موسی صدر به سرنوشت خاندان امام حسین(ع) پس از شهادت ایشان و نیز ساختن مشاهدی با نام «رأس‌الحسین» اشاره می‌کند و این‌که سر مبارک امام حسین(ع) همراه با خاندانش از شهرها عبور می‌کرده و در هر شهری که کاروان توقف داشته، این مشاهد ساخته شده است.

در این بخش از کتاب همچنین، پیرامون عبور اهل بیت امام حسین(ع) از شهرهای مختلف امپراطوری بنی‌امیه در آن زمان و عبور اسرا از شهرهای مختلف که برای خلیفه به منزله پیروزی به شمار می‌رفت اشاره شده و آمده است: « به طور طبیعی هرگاه این اسرا از جایی عبور می‌کردند اهالی شهر می‌خواستند ببینند چه اتفاقی افتاده و ماجرا چیست؟ از آنان سؤال می‌کردند شما از کدام اسرائید؟ بی‌شک اهل بیت(ع) می‌دانستند که چگونه به این پرسش پاسخ دهند؛ [...] در این‌جا بود که نقش خطابه به میان می‌آمد یا علی‌ابن‌الحسین(ع) سخن می‌گفت یا زینب(س) یا ام کلثوم.

[...] این مسئله به خوبی روشن می‌کند که نقش زنان در خاندان اهل بیت(ع) یعنی حضرت زینب(س) و خواهرانش و کاری که صورت دادند، چه بوده است؛ [...] حضرت زینب(س) را در هر خطبه چنان بی‌اعتنا به همه مسائل روحی و جسمی می‌بینیم که گویی در خانه نشسته است و به هر خطبه‌ای که ادا می‌کند می‌اندیشد و آن را برسی می‌کند.

در بخش پایانی این کتاب آمده است: سفر حضرت زینب(س) در شهرها بیست، سی و یا چهل روز در صحرا و سوار بر شتر طول کشیده است؛ سفری بدین شکل جسم را خسته می‌کند و از توان آدمی می‌کاهد؛ در هیچ کدام از این خطبه‌ها حرفی از گریه و زاری و شیون نیست و هرگز سخنی خارج از اعتدال ملاحظه نمی‌شود؛ هر خطبه‌ای با منطق و آرامش تمام با حمد خداوند و شکر و ثنای او و حمد و مدح پیامبر(ص) و صلوات بر او و اهل بیتش آغاز می‌شود؛ اسلام زنانی اینگونه می‌خواهد.

شنبه 14 اسفند 1389
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط