loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

آغاز سقوط امپراطوری با 1000 پایگاه نظامی

با افزایش درگیری ها در لیبی و نزدیک شدن سقوط قذافی لیبی ماشین نظامی ایالات متحده برای تجاوز به خاک کشور لیبی به حرکت درآمده است.

*55 بار دخالت نظامی آمریکا در کشورهای مستقل جهان

این همان ماشینی است که از مهر ماه سال 1380 در افعانستان و از اسفند 1381 در عراق مستقر شده و از آن زمان تا کنون دهها هزار نفر از مردم مظلوم این دو کشور مسلمان را به قتل رسانده است. امپراطوری آمریکا که در رأس قدرت‌های امپریالیستی برای چندین دهه ثروت‌های ملی کشورهای تحت ستم در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین را به یغما برده و مردم محروم این مناطق را با سیاست‌های استعماری و لیبرالیسم‌ نو استثمار کرده، تنها بعد از جنگ جهانی دوم 55 بار یا به کشورهای استقلال‌طلب تجاوز نظامی کرده و یا این که در این کشورها کودتای نظامی سازمان داده و حکومت‌های وابسته به خود را به روی کار آورده است.

*امپراطوری با 1000 پایگاه

این امپراطوری خشن که 1000 پایگاه نظامی خارج از مرزهای خود دارد، امروز با استفاده از رسانه‌های تبلیغاتی تحت امر و کنترل خود به فریب افکار عمومی متوسل شده و به بهانه دفاع از حقوق انسانی، دموکراسی و آزادی، برای تجاوز به لیبی تدارک می‌بیند. هدف از این تجاور در شرایط خیزش بی‌سابقه جنبش‌های آزادیبخش در خاور میانه و شمال آفریقا چیزی نیست به غیر از کنترل منابع نفت لیبی و مقابله با جنبش‌های انقلابی مردم مسلمان کشورهای عربی.

*مبارزه برای شرافت و حراست از استقلال و آزادی

در خصوص تحولات اخیر در کشورهای اسلامی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، برخی از ملاحظات اساسی لازم به تأکید است.او این که
ماهیت جنبش‌های اخیر در منطقه مورد اشاره، مبارزه برای حق تعیین سرنوشت، کسب و حراست از استقلال و آزادی است. مردم مسلمان در کشورهای عربی علیه نظام سلطه و حکومت‌های وابسته به این نظام طغیان کرده‌اند.
آنها علیه دیکتاتوری و خفقان و تحقیر و برای حفظ هویت مذهبی و شرف ملی خود قیام کرده‌اند. آنها با تظاهرات گسترده و بی‌وقفه در سرزمین‌های مادری خویش، عزم خود در مبارزه با فقر، گرسنگی، بیکاری و بی‌عدالتی، این عوارض کریه ناشی از سیاست‌های لیبرالیسم نو، و اراده جمعی برای دسترسی به یک زندگی شرافتمندانه را به نمایش گذاشته‌اند.
هر گونه تفکیک تصنعی مابین این خواست‌ها و بدتر از آن نادیده گرفتن بخشی از این خواست‌های به هم تنیده، دست کم تشخیص بخشی از واقعیت و انکار بخشی دیگر از آن است. چنین رویکردی تحلیل‌گر را از دستیابی به حقیقت و درک جامع ماهیت جنبش‌های اخیر در کشورهای عربی و نزدیک شدن به فعالین و رهبران این جنبش‌ها دور می‌کند.

*دین، فرهنگ و زبان عامل پیوند و انتقال انقلاب های عربی

دین، فرهنگ، زبان و سوابق تاریخی مشترک، پیوندی عمیق مابین مردم عرب و جنبش‌های اخیر در کشورهای عربی به وجود آورده است. این واقعیت در سرایت جنب و جوش انقلابی طی زمانی کوتاه از تونس به مصر و یمن و پیوستن بحرین و لیبی به جنبش‌های آزادیبخش در خاورمیانه و شمال آفریقا تجلی یافته است.
علائم جنبش در سایر کشورهای عربی هم‌چون اردن و عربستان نیز ظاهر شده است. این جنبش به لحاظ سرعت و وسعت در تاریخ معاصر مبارزات استقلال‌طلبی و آزادیخواهی مردم مسلمان بی‌سابقه است.

*جنبش های مردم کشورهای خاورمیانه موجودیت رژیم صهیونیستی را هدف قرار می دهد

گستردگی و تداوم جنبش‌های آزادیبخش در خاور میانه و شمال آفریقا، سلطه نظام امپریالیستی در این منطقه استراتژیک که از منابع عظیم سوخت و تولید انرژی برخوردار می‌باشد را در معرض خطر جدی قرار داده است. این جنبش‌ها هم‌چنین موجودیت رژیم نژادپرست صهیونیستی به عنوان پایگاه حراست از منافع نظام سلطه در خاور میانه را با خطر نابودی مواجه کرده است.
نظام امپریالیستی برای مقابله با این خطرات بنیاد بر افکن، هر آنچه که در توان دارد را به کار می‌برد.
آنجا که می‌تواند در این جنبش‌ها نفوذ کرده و با جهت‌دهی و کنترل، سعی در مصادره حرکت‌های مردمی به نفع خود می‌کند، و آنجا که چنین امکانی را دور از دسترس می‌بیند، به تحریم‌های اقتصادی و تجاوز نظامی متوسل می‌شود. این دو حرکت هم اکنون از جانب نظام سلطه از یک طرف در تونس و مصر و از طرف دیگر در رابطه با لیبی مشهود است.

*انقلاب اسلامی الهام‌‌بخش جنبش‌های آزادی‌بخش منطقه

جنبش‌های آزادیبخش در کشورهای عربی مسلمان از انقلاب اسلامی ایران الهام گرفته‌اند. پیروزی ملت ایران در سرنگون کردن حکومت سلطنت دیکتاتوری پهلوی و بیش از 32 سال مقاومت قهرمانانه این ملت در مقابل تهاجمات همه جانبه و بی‌وقفه نظام امپریالیستی، از تجاوز نظامی گرفته تا تحریم اقتصادی و اقدامات تروریستی، به مردم مسلمان عرب نشان داده که سرنگونی حکومت‌های وابسته به نظام سلطه و ایستادگی در مقابل تهاجمات آن نظام امری شدنی است.
ایستادگی ملت و دولت ایران در دفاع از حق مشروع خود برای برخورداری از انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای نمونه سازش‌ناپذیری در پاسداری از حق تعیین سرنوشت ملت‌ها را در معرض دید جهانیان قرار داده است. ملت‌های عرب با ثبت تجربه ملت ایران در حافظه خود، اتکا به دین ظلم‌ستیز اسلام برای کسب خواست‌های تاریخی خود را به حق چاره‌ساز می‌بینند.
مردم خاور میانه و شمال آفریقا اگر چه از وابستگی حکومت‌های این منطقه به نظام سلطه رنج کشیده و به خاطر سازش خفت‌بار این حکومت‌ها با رژیم صهیونیستی تحقیر شده‌اند، در عین حال به شدت تحت تأثیر مقاومت غرورآفرین حزب‌اله و حماس در مقابل رژیم صهیونیستی می‌باشند.

*پایان دوران لیبرالیسم نو

این جنبش‌ها در شرایطی شکل گرفته که نظام امپریالیستی با بحران عظیم اقتصادی مواجه است و نیروهای نظامی آن در افغانستان و عراق با مقاومت‌های مردمی مواجه‌اند.
دورانی که طبق تعاریف نظریه‌پردازان سرمایه‌داری جهانی به عنوان پایان تاریخ چند قدرتی و پیروزی قاطع و بادوام نظام لیبرالیسم نو لقب یافته بود، به عصر شکوفایی جنبش‌های آزادیبخش تبدیل شده است. دستاوردهای پی در پی جبهه مقاومت ضدامپریالیستی در آمریکای لاتین که با پیروزی انقلاب بولیواری در ونزوئلا در سال‌های پایانی دهه 1990 میلادی شروع شد، با دستاوردهای اخیر حرکت انقلابی مردم عرب در خاورمیانه و آفریقا گره خورده و بدین ترتیب روند پیشروی جنبش‌های رهائیبخش تداوم پیدا کرده است.

*اعتراضات مردمی در جامعه آمریکا هم‌زمان با انقلاب های عربی

در این حال، اعتراضات مردمی در خود کشورهای امپریالیستی علیه نابسامانی‌های اجتماعی و تضییقات اقتصادی بالا گرفته است.
هم‌زمان با تظاهرات میلیونی در مصر، تونس، یمن، بحرین ولیبی، اتحادیه‌های کارگری، معلمان و هزاران نفر از کارکنان دولتی ساختمان کنگره در ایالت ویسکانسین ایالات متحده را در اعتراض به بودجه ایالتی و نادیده گرفتن حقوق اتحادیه‌‌های صنفی خود به اشغال درآورده و اعتصابات سراسری و بزرگ‌ترین تظاهرات بعد از جنبش ضد جنگ ویتنام را تدارک می‌بینند.

*تثبیت انقلاب های مردمی با کامل شدن ساقط کردن حکومت های وابسته

دستاوردهای ارزشمندی که مردم عرب طی مبارزات جاری خود تا کنون کسب کرده‌اند، در شرایط فعلی تثبیت نشده و ناپایدار است. بن‌علی و مبارک در تونس و مصر مجبور به ترک قدرت شده‌اند، لکن رژیم‌های حکومتی در این دو کشور اساسا تغییر چهره داده و ساختارهای قبلی خود را حفظ کرده‌اند.
تثبیت دستاوردهای به وجود آمده منوط به پیشروی جنبش و پیروزی قاطع در ساقط کردن حکومت‌های وابسته و دیکتاتوری می‌باشد.

*تفرقه، عامل اصلی استعمار نو

طبقات و اقشار اجتماعی مختلف به منظور تحقق اهداف جنبش‌های آزادیبخش در کشورهای عربی با هم متحد شده‌اند. کارگران، روستائیان، صنعت‌گران و کسبه خرده‌پا، دانشجویان و زنان، از هر مرام و مسلک دست در دست یکدیگر عزم خود را برای کسب استقلال و آزادی جزم کرده‌اند. این اتحاد وسیع نقطه قوت این جنبش‌هاست و از طرف دیگر نیز سیاست نظام سلطه ایجاد خدشه و تفرقه در چنین اتحادی است. به همین علت هرگونه سیاستی که با هر انگیزه در جهت تفرقه مابین نیروهای مردمی، از هر مرام و مسلک، به کار گرفته شود، در عمل آب به آسیاب دشمن امپریالیستی می‌ریزد.

*سرمایه داری وابسته، عامل نظام سلطه

در میان نیروهای اجتماعی، عملکرد یک طبقه اجتماعی در جنبش‌های آزادیبخش با عملکرد سایر نیروها در تضاد است و آن طبقه سرمایه‌داری بزرگ است.
بزرگ سرمایه‌داری در این جوامع به علت وابستگی به نظام سلطه فربه شده و به همین علت ذاتا نمی‌تواند با جنبشی که ماهیتا به دنبال رهایی از این نظام است همسو باشد. این طبقه وابسته و سر سپرده به امپریالیسم و پایگاه ضد انقلاب است.
از اینرو، این طبقه در برخورد با جنبش‌های آزادیبخش همان روشی را به کار می‌گیرد که اربابان امپریالیستی‌اش به کار می‌برند. یعنی، یا به منظور مصادره جنبش در آن نفوذ کرده و به دروغ تظاهر به همسویی می‌کند و یا این که علنا در مقابل جنبش صف‌آرایی کرده و برای سرکوب آن تلاش می‌کند.
کالبد شکافی طبقات وابسته به نظام سلطه در کشورهایی که به لحاظ تاریخی تحت ستم نظام امپریالیسم بوده‌اند نشان می‌دهد که عملکردی که به آن اشاره شد یک قاعده کلی می‌باشد و استثنایی در آن نیست. تجربه ما در انقلاب اسلامی نیز بر این واقعیت گواهی می‌دهد.

*مستضعفین عامل اصلی انقلاب های کشورهای عربی

از جانب دیگر، نیروهای اجتماعی‌ای که اهداف جنبش‌های استقلال‌طلب و آزادیخواه توسط و با اتکا به آنان می‌تواند تحقق یابد، طبقات محروم اجتماعی هستند. یعنی، پابرهنگان، کارگران و دهقانان و دیگر متحدین آنها در میان اقشار مستضعف و خرده‌پا. هم از اینرو بود که بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) بر ایجاد "حکومت طبقه 3 " تأکید داشتند.

*استقلال و آزادی اصلی ترین خواسته جنبش های عربی

استقلال و آزادی دو خواست برجسته جنبش‌های اخیر در کشورهای عربی را تشکیل می‌دهند. این دو خواست آنچنان به هم پیوند یافته‌اند که مبارزه برای هر یک از آندو بدون تمرکز بر دیگری به سرانجام نمی‌رسد و لغزش در هر یک به بنیاد جنبش لطمه می‌زند. تجربه مصر، تونس، یمن و لیبی هم‌چون تجربه بسیاری دیگر از جنبش‌های آزادیبخش بر این واقعیت تأکید دارد.
مصر دهه 1960 که پرچم مبارزات استقلال‌طلبانه ملت‌های عرب را در دست داشت با عدم اتکا به طبقات محروم اجتماعی در مبارزات رهائیبخش و صلب دموکراسی و آزادی‌های سیاسی از ملت، به پیشتاز سازش با نظام سلطه و رژیم صهیونیستی تبدیل شد و لیبی قذافی که نظام پادشاهی آن کشور را در سال 1969 سرنگون کرده بود و طی دوران اولیه بعد از انقلاب شرایط زندگی را برای مردم آن کشور بهبود بخشیده بود و ادعای حامی اصلی ملت مظلوم فلسطین را داشت، با تمرکز ثروت و قدرت در دست هیئت حاکمه بریده از مردم و نادیده گرفتن خواست مردم لیبی برای دموکراسی و آزادی، در قالب متحد ناتو در "مبارزه علیه تروریسم " ظاهر شد و دستورالعمل‌های صندوق بین‌المللی پول در مورد خصوصی‌سازی و حذف یارانه‌های اقتصادی را به اجرا گذاشت.
آری، سرنوشت حکومت‌هایی که حقوق اولیه ملت‌های خود را نادیده می‌گیرند و به مانعی در راه تشکل و سازماندهی ملت تبدیل می‌شوند به طور اجتناب‌ناپذیر اینگونه رقم می‌خورد. آنها در مقابل ملت‌ها قرار می‌گیرند و برای حفظ موجودیت خود به سرکوب متوسل می‌شوند.

*دفاع از حق تعیین سرنوشت، اصلی ترین وظیفه ایران

نکته اساسی در این یادداشت این است که ما به عنوان شهروندان ایرانی چگونه می‌توانیم به مبارزات آزادیبخش خواهران و برادران عرب مسلمان خود یاری رسانیم. اگر به یک اصل متکی شویم راه درست را در پیش گرفته‌ایم: دفاع بدون قید و شرط از حق تعیین سرنوشت ملت‌های استقلال‌طلب و آزادیخواه. این اصل ما را به خط دخالت صحیح رهنمون می‌کند.
این بدین معنی است که در شرایط تدارک ایالات متحده و نیروهای ناتو برای تجاوز نظامی به لیبی، پیکان حمله را متوجه متجاوزین به حق تعیین سرنوست مردم لیبی می‌کنیم و متحد و یکصدا، آنچنان که در شأن ملت فهیم ایران است در سراسر ایران تظاهرات بر پا می‌کنیم و شعار سر می‌دهیم: "دست امپریالیست‌ها از لیبی کوتاه "، "تدارک برای دخالت نظامی در لیبی را متوقف کنید " و دیگر شعارهایی از این قبیل. این کار اصلی‌مان خواهد بود و می‌بایست اطمینان حاصل کنیم که از انجام آن برای یک لحظه غافل نشویم.

*ضرورت فعالیت های رسانه های مستقل

ضمنا، لازم است به تبلیغات رسانه‌های امپریالیستی در مورد تحولات منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا کاملا با شک و تردید نگاه ‌کنیم. فراموش نکنیم که اینها همان رسانه‌هایی هستند که دائما حقایق مربوط به میهن ما، ایران، را نیز تحریف می‌کنند و از انقلاب اسلامی سیمایی زشت ارائه می‌دهند. این تأکید در مورد اخبار لیبی بیشتر از دیگر کشورهایی که به صحنه مبارزات ملت‌های عرب تبدیل شده‌اند لازم است، چرا که امپریالیست‌ها مشغول تدارک برای حمله نظامی به لیبی هستند و جهت آماده کردن افکار عمومی برای اجرای نقشه خود به خبرسازی، تحریف و پخش اخبار کذب نیاز دارند. به راستی چه قدر خوب بود که ما اخبار مربوط به لیبی را از منابعی چون بی بی سی، یورو نیوز و حتی الجزیزه که هر یک به جناحی خاص از طبقات حاکم در کشورهای امپریالیستی وابسته هستند اخذ نمی‌کردیم و حقایق را از زبان خبرنگاران صدا و سیمای جمهوری اسلامی مستقر در لیبی می‌شنیدم و اطمینان داشتیم که این خبرنگاران حقایق را همانطور که هست، همه جانبه، بدون غلو و تحریف در اختیار ما قرار می‌دهند.
در این صورت، دقت می‌کردیم و متوجه می‌شدیم که نیروهای نا متجانس هم اکنون در لیبی به صحنه آمده‌اند. می‌دیدیم که در کنار مردم آزادیخواه لیبی که بدنبال قطع وابستگی به نظام سلطه، ریشه‌کن شدن فقر و بیکاری و برخورداری از یک زندگی شرافتمندانه هستند، نیروهایی نیز وجود دارند که بازگشت حکومت سلطتنی را در سر می‌پرورانند و از حکومت ایالات متحده و ناتو برای دخالت نظامی در این کشور دعوت می‌کنند.

*تدارک برای حمله نظامی به لیبی را متوقف کنید

در حال حاضر یک جنبش اصیل و مردمی علیه حکومت قذافی در لیبی در جریان است و توسل به زور و کشتار برای سرکوب این جنبش حاکی از انزوای حکومت لیبی نزد اکثریت مردم آزادیخواه و استقلال‌طلب آن کشور می‌باشد.
مع‌الوصف، ارزیابی کاملا مبتنی بر حقایق در مورد وقایع لیبی در شرایطی که مأخذ عمده اخبار رسانه‌های امپریالیستی است، کاری دشوار است که نویسنده این یادداشت حداقل در شرایط حاضر ادعای انجام آن را ندارد. آنچه که به رغم این دشواری جایی برای تردید در مورد آن نیست خط دخالت اصولی است که در بالا به آن اشاره شد: "تدارک نظامی برای حمله نظامی به لیبی را متوقف کنید " و "تحریم‌های اقتصادی تجویز شده توسط امپریالیست‌ها علیه لیبی را لغو کنید ".

*جذابیت انقلاب اسلامی برای جنبش های عربی

به موازات و هم‌زمان با اتخاذ خط دخالت پیشنهاد شده در بالا، یک راه دیگر نیز برای افزایش جذابیت انقلاب اسلامی ایران نزد جنبش‌های آزادیبخش اخیر در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا وجود دارد: ریشه‌کن کردن فقر و بیکاری، مبارزه قاطع با فساد و بریدن از ائتلاف حکومتی با نیروهای حافظ منافع سرمایه‌داری جهانی و سازشکاران با امپریالیسم.
این کار که لازمه انجام آن اطمینان کامل به آگاهی و سازماندهی طبقات محروم اجتماعی است، چشم هرگونه فتنه را برای همیشه کور می‌کند و بالندگی انقلاب اسلامی و بسط آن به دیگر نقاط جهان را تضمین خواهد کرد.
با اتخاذ این قبیل اقدامات ریشه‌ای، نارضایتی‌های مردمی - که پایه‌های انقلاب را سست می‌کند و انکار آن نه سودمند است و نه در شأن عدالتخواهی اسلامی - آری نارضایتی‌های ناشی از سیاست‌های غلط، همگی محو شده و دژ انقلاب اسلامی مستحکم و ضربه ناپذیر می‌شود. باشد که در این مسیر تلاش کنیم.

عبدالحمید شهرابی- کارشناس سیاسی
منبع: خبرگزاری فارس

شنبه 21 اسفند 1389
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط