loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

آسیب شناسی اشرافی گری در نگاه رهبر انقلاب

نویسندگان مرتبط : سید علی خامنه ای

فرمایشات دودهه اخیرِ مقام عظمای ولایت ، می بایست فصل الخطاب همه ( ملت و مسئولین ) باشد و یادآوریِ موضوعیِ مبحثِ اشرافی گری ، که ریشه مفاسد اقتصادی است را ، یکی از محورهای لجستیکی جنگ نرم باید دانست. پر مسلم است که مدیران و مسئولینِ منصوب در جای جایِ جمهوری اسلامی ، از آحاد عمومی جامعه ی مظلوم ایران زمین به خواندن این متن مستحق ترند.

به گزارش پایگاه 598، داستانِ تلخِ گرایش به اشرافیت ، مربوط به عصر حاضر نبوده و گذشته و حالِ بنی آدم را نیز ، تحت الشعاع خویش قرار داده وهمیشه ی تاریخ ، امت ها و ملت های گوناگونی روی این کره خاکی ، زمین گیرِ این پدیده شوم و شیطانی گردیده اند ، چرا که وجود و رواج اشرافی گری در هر جامعه یی به گسترش رذائل اخلاقی همچون ، خود برتربینی اشراف ، بی عدالتی در تخصیص عمومی مواهب وامکانات مادی یک جامعه و فساد اداری و گسترش خوی استکبارگری در طبقه اشراف و..... منجر شده که در نتیجه موجب گسست اتحاد ملی و شورش های ملی طبقه های مستضعف و اضمحلال امنیت آن جامعه خواهد شد .

لذا از آن منظر که فرموده های دودهه اخیرِ مقام عظمای ولایت ، می بایست فصل الخطاب همه ( ملت و مسئولین ) باشد و یادآوریِ موضوعیِ مبحثِ اشرافی گری ، که ریشه مفاسد اقتصادی است را ، یکی از محورهای لجستیکی جنگ نرم می دانم ، بجا و ممدوح است تا به عنوان امر به معروف و نهی از منکر هم که شده ، گزیده ای از سخنان رهبر معظم انقلاب را درباره پدیده اشرافی گری و مفاسد اقتصادی را مرور نماییم ، پر مسلم است که مدیران و مسئولینِ منصوب در جای جایِ جمهوری اسلامی ، از آحاد عمومی جامعه ی مظلوم ایران زمین به خواندن این متن مستحق ترند.

دیدار رئیس‏جمهوری و اعضاى هیئت دولت 2/6/1387
مقابله‏ى با فساد خیلى کار سختى است. یک وقتى بنده گفتم که این اژدهاى هفت سرِ فساد را به این آسانى نمیشود قلع و قمع کرد؛ خیلى کار سختى است. نه اینکه حالا بگویم قلع و قمع شده؛ نخیر، الان هم قلع و قمع نشده؛ لیکن جرأت مقابله‏ى با آن هست. خب، وقتى که اجزاء مجموعه، خودشان آلوده‏ى به فساد نباشند، طبعاً جرأتشان بیشتر است. بسیارى از مجموعه‏هاى قبلى هم حقیقتاً پاکیزه بودند - یعنى آلودگى نداشتند - اما بالاخره جرأت در مقابله‏ى با فساد یک امتیازى است که در شما هست.

دیدار رئیس‏جمهوری و اعضاى هیئت دولت 2/6/1387
ما اگر بخواهیم تجمل و اشرافیگرى و اسراف و زیاده‏روى را - که واقعاً بلاى بزرگى است - از جامعه‏مان ریشه‏کن کنیم، با حرف و گفتن نمیشود؛ که از یک طرف بگوئیم و از طرف دیگر مردم نگاه کنند و ببینند عملمان جور دیگر است! باید عمل کنیم. عمل ما بایستى مؤید و دلیل و شاهد بر حرفهاى ما باشد تا اینکه اثر بکند. این خوشبختانه هست. فاصله‏تان را با طبقات ضعیف کم کرده‏اید و کم نگه دارید و هر چه که ممکن است آن را کمتر کنید.

پاسخهاى رهبر معظم انقلاب اسلامى به پرسشهاى دانشجویان در دانشگاه صنعتى شریف‏ 1/9/1378
شما بدانید که گرایش اشرافیگرى، آن چیزى نیست که بشود با قانون و با دادگاه و با بازجویى و با امثال اینها علاجش کرد؛ خیلى سخت‏تر از این حرفهاست. این از جمله مقولاتى است که بایستى فضاى عمومى کشور - احساسات مردم، خواست مردم و به تعبیر رساتر، فرهنگ عمومى مردم - آن را دفع کند تا این علاج شود. آن کسانى که به اشرافیگرى گرایش دارند و دلشان براى زندگى اشرافى لک مى‏زند - یعنى خوردن و پوشیدن و زندگى کردن و مشى کردن به سبک اشراف و دور از زندگى متوسّط مردم - یکى از کارهایى که مى‏کنند، این است که این دید و ذهنیت را در مردم به‏وجود آورند که این چیز خوبى است و ارزش است؛ کمااین‏که قبل از انقلاب این‏گونه بود.

بیانات در دیدار استادان و دانشجویان کردستان 27/2/1388 ‏
آن کسى که ناشیانه و نابخردانه، یک روزى شعار داد و فریاد کشید که باید برویم سرتاپا فرنگى بشویم و اروپائى بشویم، او توجه نکرد که اروپا یک سابقه و فرهنگ و مبانى معرفتى‏اى دارد که پیشرفت اروپا، بر اساس آن مبانى معرفتى است؛ ممکن است آن مبانى بعضاً مورد قبول ما نباشد و آنها را تخطئه کنیم و غلط بدانیم. ما مبانى معرفتى و اخلاقى خودمان را داریم. اروپا در دوران قرون وسطى، سابقه‏ى تاریخى مبارزات کلیسا با دانش را دارد؛ انگیزه‏هاى عکس‏العملى و واکنشى رنسانس علمىِ اروپا در مقابل آن گذشته را نباید از نظر دور داشت. تأثیر مبانى معرفتى و مبانى فلسفى و مبانى اخلاقى بر نوع پیشرفتى که او میخواهد انتخاب کند، یک تأثیر فوق العاده است. مبانى معرفتى ما به ما میگوید این پیشرفت مشروع است یا نامشروع؛ مطلوب است یا نامطلوب؛ عادلانه است یا غیرعادلانه.

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در دیدار رئیس‏جمهور، مسئولان و کارگزاران نظام‏ 9/4/1386
در داخل تشکیلات دولتى، اهمیت مبارزه‏ى با فساد اقتصادى بیشتر است از عین همین کار در دستگاه قضائى. دستگاه قضائى مجازات مفسد را بر عهده دارد، دستگاه اجرائى جلوگیرى از بروز فساد را بر عهده دارد؛ این مهمتر است؛ این پیشگیرى است. در پیچ و خم دالانهاى گوناگون اجرائى است - چه در مرحله‏ى برنامه‏ریزى، چه در مرحله‏ى اجرا - که فساد جان میگیرد؛ این میکربهاى فساد به وجود مى‏آیند و رشد میکنند و تکثیر میشوند؛ جلوى اینها را باید گرفت. البته مبارزه‏ى با فساد به صلاح احتیاج دارد؛ اول خودمان باید صالح باشیم؛ اهل فساد نباشیم تا بتوانیم با فساد حقیقتاً مبارزه کنیم. اگر در ما نقطه‏ى ضعفى از باب فسادپذیرى وجود داشته باشد، آن وقت دیگر خاطرجمع نخواهیم بود از اینکه در میدان قدم بگذاریم. لذا مواظب خودمان باشیم.

بیانات در جمع روحانیون استان سمنان 17/8/1385
یک چیز دیگرى که در باب روحانیت شرط و لازم است که ما دقیقاً و جداً به آن توجه کنیم، مسئله‌ى حفظ قداست روحانى است. روحانیت داراى قداست است. مردم به من و شما که نگاه مى‌کنند، به خاطر لباسمان، شأنمان و شغلمان، حساب خاصى براى ما باز مى‌کنند و یک تقدسى قائلند. امام سجاد (سلام‌اللَّه علیه) در یکى از ادعیه‌ى صحیفه‌ى ثانیه‌ى سجادیه از خداى متعال شش چیز مى‌خواهد، که یکى‌اش این است: «و لبّاً راجحاً»؛ باطنم از ظاهرم بهتر باشد. ماها در این زمینه گرفتاریم. باید باطنمان از ظاهرمان بهتر باشد. این قداست را چگونه حفظ کنیم؟ حفظ قداست با سلامت مالى، سلامت اخلاقى و حفظ زىّ طلبگى است. نمى‌گوییم عباى پاره به دوشمان بیندازیم؛ معناى زىّ طلبگى این نیست. معنایش این است که در دنیاطلبى مثل دنیاطلبان عمل نکنیم؛ هر چه هوس کردیم، بخواهیم.
من قبلها روایتى دیدم که هر کس هر چه دلش خواست بپوشد، هر چه دلش خواست بخورد و هر مرکوبى که دلش خواست سوار شود، این شخص پیش خداى متعال ملعون است. این شأن پولدارها و پول‌پرستهاست. ما هم فلان چیز را هوس مى‌کنیم، اما حالا پول نداریم، به‌مجردى که پول گیرمان آمد، فوراً مى‌رویم آن را تهیه مى‌کنیم؛ منتظریم که از این صد جزء اشرافیگرى، وقتى این یک جزئش فراهم شد، نود و نه جزء دیگر را هم در فرصتهاى دیگر همین‌طور بتدریج فراهم کنیم. این شأن طلبگى نیست. شأن طلبگى این است که انسان یک زىّ متوسطى همراه با قناعت، سلامت مالى و سادگى به طور نسبى براى خودش نگه دارد. سلامت اخلاقى، خیلى مهم است. آن وقت قداست حفظ خواهد شد.

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در خطبه‏هاى نماز جمعه 21 رمضان‏ 16/9/1380
در نظام جمهورى اسلامى، مردم باید از مسؤولانشان مقابله با ظلم و ظالم و مفسد را بخواهند. باید معیارشان براى پذیرش یک حاکم و یک مسؤولِ بالا و والاى نظام، این چیزها باشد: مبارزه با ظلم، کنار نیامدن با ظالم، تسلیم نشدن در مقابل زورگویى، حفظ حرمت انسان و انسانیّت، سعى در احقاق حق در همه قالبها و شکلها و میدانهایش. بنابراین من اینها را در محضر عامِ مردم مطرح مى‏کنم؛ کمااین‏که امیرالمؤمنین نیز همین بیانات را خطاب به مردم گفته است. نامه‏هاى آن بزرگوار اگرچه خطاب به اشخاص است، اما همه مطّلع مى‏شدند. خطبه‏ها هم که در مقابل چشم مردم مطرح مى‏شد. نمونه‏هایى را ملاحظه کنید:
در اوایل حکومت، امیرالمؤمنین بین همه آحاد مردم در اعطاى بیت‏المال تساوى برقرار کرد؛ چون قبل از امیرالمؤمنین تقریباً بیست سالى بود که در اسلام رسم شده بود بعضى اشخاص را به خاطر سبقت در اسلام و مهاجر و انصار بودن و ... بر بعضى دیگر ترجیح دهند. پولى را که در بیت‏المال جمع مى‏شد - که از غنایمِ جنگها و یا شاید از زکوات بود - وقتى تقسیم مى‏کردند، به صورت سرانه به اشخاص مى‏دادند. رسم مالىِ آن روزگار این‏گونه بود؛ مثل رسوم ادارات دولتىِ جهان امروز نبود. در آن زمان رسم شده بود که به بعضى بیشتر بدهند. امیرالمؤمنین آمد و گفت نه؛ هر کس متدیّن‏تر و مؤمن‏تر است، اجرش با خداست. هر کس توانایى بیشترى دارد، در زندگى تلاش مى‏کند و اگر دنبال مال است، مال کسب مى‏کند؛ اما من بیت‏المال را بالسّویه تقسیم مى‏کنم. بعضى اشخاص آمدند نصیحت کردند و گفتند یا امیرالمؤمنین! این کار، شما را شکست مى‏دهد و عدّه‏اى را وادار مى‏کند در مقابل شما بایستند. حضرت چنین فرمود: «اتأمرونى ان اطلب النّصر بالجور فیمن ولّیت علیه من اهل الاسلام واللَّه لا اطور به ما سمر سمیر و ما ام نجم(2)»؛ شما از من مى‏خواهید که در حوزه حکومتِ خود، پیروزى را با ظلم به دست آورم؟! آرى؛ من پیروز خواهم شد و عدّه‏اى مخالفت نمى‏کنند؛ ولى من این پیروزى را نمى‏خواهم. اگر بناست به خاطر ظلم و جور از امیرالمؤمنین طرفدارى شود، امیرالمؤمنین آن را نمى‏خواهد. فرمود: «واللَّه ما اطور به ما سمر سمیر»؛ من هرگز چنین کارى را نخواهم کرد.

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در خطبه‏هاى نماز جمعه 21 رمضان 16/9/1380
این پذیرفته نیست که ما جهتى را انتخاب کنیم که نقطه مقابلِ جهت امیرالمؤمنین باشد. او به سمت سختگیرىِ بر خود مى‏رفت، حال هدف مسؤول عالىِ دولتى و حکومتى ما از قبول مسؤولیت و مأموریت، عمران و آباد کردن دنیاى خود باشد؟ این نمى‏سازد و ممکن نیست. من در سال گذشته هم در چنین ایامى عرض کردم، پذیرفته نیست که مأمور عالى‏رتبه نظام جمهورى اسلامى، مثل بقیه کاسبیها، مسؤولیت خود را یک کاسبى حساب کند. مسؤولیتهاى والا در نظام جمهورى اسلامى، کاسبى و سرمایه نیست که انسان براى اداره دنیاى خود به دنبال آن برود.

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در خطبه‏هاى نماز جمعه تهران25/9/1375
مسؤولان اسلامى نباید در رفتار و عملِ خودشان مسرفانه و متجمّلانه زندگى کنند. بالاتر از آن، نباید طورى زندگى کنند که روش اسراف‏آمیز و تجمّل‏آمیز به یک فرهنگ تبدیل شود. این هم نقطه بعدى است که اهمیتش از اوّلى بیشتر است، یا لااقل کمتر نیست.
فرض بفرمایید اگر به وسیله یک نفر در سطح عالى و در میان صاحبان مناصب حکومت اسلامى، کیفیّت آرایش محلّ زندگى و محلّ کار، کیفیّت زندگى خانوادگى، چگونگى ازدواج فرزندان، مهریه‏ها و جهیزیه‏ها و از این قبیل، به شکل غیر اسلامى آن - به معناى مسرفانه - انجام گیرد، این به فرهنگ تبدیل مى‏شود؛ به این معنا که بقیه نگاه مى‏کنند و یاد مى‏گیرند؛ مهریه‏ها بالا مى‏رود، ازدواجها مشکل مى‏شود، زندگى سخت مى‏شود و همین رفتار بتدریج آثارش در طول مدتى کوتاه یا بلند، در متن جامعه منعکس مى‏گردد.

سخنرانى در دیدار با مسؤولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران‏ 23/5/1370
در جبهه‏ها چه کسانى بودند؟ نسبتها را ملاحظه بکنید؛ خیلى از این پولداران، از این مرفهان جامعه، از این بى‏دردها و بى‏احساسها، هشت سال جنگ آمد و رفت، اما اینها جنگ را حس نکردند؛ همان غذا، همان راحتى و همان آرامش! اگر چهار روز هم آن شهر مورد تهاجمى بود، سوار ماشینشان مى‏شدند و به یک‏جاى دیگر مى‏رفتند و راحت استراحت مى‏کردند؛ نفهمیدند که بر سر این مملکت چه گذشت! اینها آن مردمى نیستند که دولت و دستگاهها باید براى خدمت به آنها خودکُشان کنند. نه، آن کس که جنگ و بمباران و محاصره‏ى اقتصادى و کم‏آبى و کم‏برقى و گرانى و سایر مشکلات را با همه‏ى وجود در این ده، دوازده سال احساس کرده، در درجه‏ى اول او باید مورد توجه باشد. مردم که مى‏گوییم، یعنى اینها؛ همان عامه‏یى که امیرالمؤمنین(سلام‏اللَّه‏علیه) در آن فرمان تاریخیشان به مالک اشتر فرمودند که عامه را داشته‏باش، خاصه را رها کن. عامه، یعنى همانهایى که در جنگ با تو هستند، در مشکلات با تو هستند، سختیها را با تو تقسیم مى‏کنند، غم تو را از دلت مى‏زدایند، خودشان را سپر بلاى تو قرار مى‏دهند و صادقند؛ نه عافیت‏طلبهاى پُرروىِ پُرخورِ پُرخواهى که هیچ‏وقت هم قانع نمى‏شوند. تا وقتى که خیرى به آنها برسد، تو را مى‏خواهند؛ به مجرد این‏که ذره‏یى کم شود، رویشان را برمى‏گردانند.

سخنرانى در دیدار با مسؤولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران‏ 23/5/1370
من و شما همان طلبه یا معلم پیش از انقلابیم. یکى از شماها معلم بود، یکى دانشجو بود، یکى طلبه بود، یکى منبرى بود، همه‏مان این‏طور بودیم؛ اما حالا مثل عروسى اشراف عروسى بگیریم، مثل خانه‏ى اشراف خانه درست کنیم، مثل حرکت اشراف در خیابانها حرکت کنیم! اشراف مگر چگونه بودند؟ چون آنها فقط ریششان تراشیده بود، ولى ما ریشمان را گذاشته‏ایم، همین کافى است؟! نه، ما هم مترفین مى‏شویم. واللَّه در جامعه‏ى اسلامى هم ممکن است مترف به وجود بیاید. از آیه‏ى شریفه‏ى «واذا اردنا ان نهلک قریة امرنا مترفیها ففسقوا فیها»(17) بترسیم. تُرف، فسق هم دنبال خودش مى‏آورد.

سخنرانى در دیدار با مسؤولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران‏ 23/5/1370
من الان اعلام مى‏کنم و قبلاً هم نوشتم و این را گفتم که آن وقتى که آقایان امکانات شخصى دارند، حق ندارند از امکانات دولتى استفاده بکنند. اگر ماشین دارید، آن را سوار شوید و به وزارتخانه و محل کارتان بیایید؛ ماشین دولتى یعنى چه؟ واللَّه اگر من از طرف مردم مورد ملامت قرار نمى‏گرفتم که مرتب ملاحظه‏ى جهات امنیتى را توصیه مى‏کنند، بنده با ماشین پیکان بیرون مى‏آمدم.

یکشنبه 11 اردیبهشت 1390
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط