در ادامه سلسله مقالات تحلیلی انتقادی عملکرد دستگاههای فرهنگی، به نقد و تحلیل سازمان صدا و سیما میپردازیم؛ صدا و سیمایی که در مقایسه با دیگر نهادهای فرهنگی، بسیار عظیم و طویل (با تعداد کارمندان فراوان) و موثر بر حیات فرهنگی و اجتماعی جامعه و حتی مسائل بینالمللی منطقهای است.
قبل از بررسی انتقادی عملکرد صدا و سیما، لازم است مسائلی را به عنوان مقدمه بیان کنم که این مقدمات، کمک زیادی برای تحلیل و نقد عملکرد صدا و سیما دارد و منظر و مبنای ما را در این نوشتار انتقادی مشخص میکند. ممکن است گروهها و شخصیتها و جریانات مختلف سیاسی، فکری، فرهنگی یا هنری انتقاداتی از این سازمان داشته باشند که حق انتقاد و اعتراض هم دارند، ولی ما باید بدانیم آنها از چه مبنایی عملکرد صدا و سیما را نقد میکنند و این کمک میکند تا مسئولان این سازمان، باید تا چه اندازهای به این انتقادات، توجه داشته باشند و اولویت و اهمیت بدهند. متأسفانه بعضی از نقدها، نقدهای صرفاً سیاسی و جناحی است. برخی کاملاً سطحی و روبنایی است که در این زمینه، میتوان نقدهای روبنایی بسیاری مطرح کرد، از جمله این که حجاب مجریان یا بازیگران صدا و سیما خوب نیست، چرا فلان مجری تپق زد؟ چرا وسط فلان برنامه زنده، اخلالی پیش آمد و دهها مورد دیگر. ولی مواردی ممکن است که از بررسی عملکرد صدا و سیما به این نتیجه برسیم که به فرض، صدا و سیما درصدد ترویج بیحجابی یا خشونت یا اشرافیت یا تجرد و خانوادهگریزی است و این ضدارزشها و ناهنجاریها را تبلیغ میکند. ما این دسته را نقدهای زیربنایی و مبنایی قلمداد میکنیم. اگرچه با دقت و تأمل در انتقادهای دسته اول، کدهایی برای تشخیص و شناسایی ضعفها و نقصها میدهد، اما در اینجا، ما به برخی از مهمترین انتقادهای بنیادی و زیربنایی بر عملکرد صدا و سیما میپردازیم. متأسفانه درباره عملکرد صدا وسیمای جمهوری اسلامی، کتاب تحقیقی و انتقادی جدی نوشته نشده است و غیر از چند مقاله و گفتگوی معدود و بیانیههای دانشجویی مطالبی در این زمینه وجود ندارد.
مقدمه دوم این که نگاه آرمانی ما به صدا و سیما چگونه است؟ رسانه ملی ایدهآل در نظر ما چگونه باید باشد؟ صدا و سیمای جمهوری اسلامی با صدا و سیمای دیگر کشورهای اسلامی مانند عربستان، مصر یا تاجیکستان و غیر اسلامی مانند آمریکا، انگلیس یا هند چه تفاوتهایی باید داشته باشد؟ ما تا آرمانهای خودمان را از صدا و سیما بیان نکنیم نمیتوانیم عملکرد صدا و سیمای را به درستی نقد و بررسی کنیم یا اینکه انتقادات ما با مخالفتهای دیگران مواجه میشود. امام خمینی(ره) در جملهای کوتاه و ارزشمند، رسالت صدا و سیما را بدین صورت بیان کرده است که «صدا و سیما باید دانشگاهی عمومی برای هدایت و تربیت مردم باشد؛ یعنی دانشگاهی که در سطح کشور گسترده است و باید به اندازه ای که میشود، از آن استفاده کرد...».
مقام معظم رهبری نیز در توضیح دانشگاه بودن صدا و سیما بیان کردهاند: «صدا و سیما، مدرسهای عمومی برای همه قشرها در سراسر کشور است. برداشت ما از صدا و سیما این است که آن را دانشگاهی برای تدریس اصول اسلامی ـ انقلابی بدانیم. امام که فرمودند دانشگاه، در دانشگاه چیزی تدریس میشود؛ در این دانشگاه چه چیزی میخواهد تدریس شود؟ آنچه در این دانشگاه تدریس میشود، عبارت از پیامها، پایهها، مفاهیم و درسهای اسلام ناب و اسلام انقلابی و اسلام واقعی است. این، آن چیزی است که در صدا و سیما ایدهآل است».
همین جملات، رسالت اصلی صدا و سیما را مشخص میکند و آرمان ما را نشان میدهد. مدرسه، محل تعلیم و تربیت است لذا صدا و سیما هم ابزار تعلیم و تربیت و تعالی جامعه است. پس انتقادهایی که بر عملکرد صدا و سیما میکنیم از این مبناست و با مبانی نقد رسانههای دیگر فرق دارد.
از طرفی دیگر، سازمان صدا و سیما از نهادهای زیر نظر مقام معظم رهبری محسوب میشود و رئیس آن با حکم مستقیم رهبری تعیین میشود. لذا به همین خاطر و تأثیرات فراوانی که بر فرهنگ، اجتماع و حتی سیاست جامعه ما دارد، انتظارات از آن خیلی زیاد است. لذا عملکرد این سازمان، برای بسیاری از دلسوزان که پتانسیل و ظرفیتهای آن را برای ترویج و تعمیق فرهنگ و اندیشه و گفتمان انقلاب اسلامی میدانند، بسیار مورد انتقاد است. همواره این سئوال برای بسیاری از منتقدین مطرح است که صدا و سیما تا چه حد و در کدام زمینهها توانسته است دانشگاهی برای هدایت و تربیت عمومی باشد؟ یا این که چرا شبکههای تلویزیونی ما به اندازه «الجزیره» قطر و حتی «المنار» حزبالله تأثیرگذار نیستند؟ برنامههای صدا و سیما تا چقدر دغدغههای رهبری را پیگیری میکنند؟
فاصله صدا و سیمای فعلی با آرمان مطلوب
در این شکی نیست که صدا و سیما، یک دانشگاهی عمومی برای تربیت و هدایت مردم جامعه و جهانیان است و انقلاب اسلامی کشور ما آرمانهایی چون مبارزه با ظلم و ستم و تحجر، استقلال و عدم وابستگی به شرق و غرب، خدمت به مستضعفان و مبارزه با ستمگران و مرفهان بیدرد دارد که هنر متعهد هم ابزار مناسبی برای تحقق این آرمانهاست. با اندک دقت و تأملی در برنامههای صدا و سیما، میتوان دریافت که صدا و سیما، شانه به شانه مسائل انقلاب و تبیین آموزههای انقلابی اسلام پیش نمیرود و فاصله عمیقی با آنها دارد.
از سویی دیگر، عملکرد صدا و سیما در این دوره اخیر نشان میدهد که این برنامههای سازمان، بیش از این که برای مردم و درصدد تحقق آرمانهای اسلامی امام(ره) باشد، برای مسئولین و قشر خاصی و محدودی از جامعه است. این مسأله با گرفتن یک آمار برنامههای آن میتوانست که جایگاه اقشار و طبقات مختلف جامعه از برنامههای این سازمان چقدر است؟ و سازمان چقدر به بیان مسائل و مشکلات روز جامعه و دغدغههای اصلی مردم توجه میکند و در رفع یا کم کردن مشکلات آن تلاش میکند؟
انتقاداتی بر رویکردهای صدا و سیما
انتقاداتی که بر صدا و سیما وارد است با توجه به رویکردهایی است که در برنامههای صدا و سیما دیده شده است. چون صدا و سیما را ابزار تعلیم و تربیت و تعالی جامعه میدانیم نه یک رسانهای صرفاً برای سرگرمی عمومی. این انتقادات همه آن انتقادات وارده بر عملکرد این سازمان نیست و نگارنده این نوشتار، به صورت گذرا، به برخی از مهمترین انتقادات وارده بر عملکرد این رسانه میپردازد.
1. غفلت از مفهوم عدالت:
متأسفانه عدالت به مفهوم جامعه، کامل و اسلامی خودش در صدا و سیما مورد اهتمام نیست و به همین خاطر و به دلایلی چون حساسیت، سیاهنمایی و یأس مردم! توجه، اهتمام و ارادهای به برخورد با مفاسد اقتصادی دیده نمیشود و اصلاً برنامه و سیاستی برای تحقق این اصل مغفول انقلاب ندارد.
2. انفعال فکری و عملی متولیان فرهنگی در برابر جریان روشنفکری و غرب
انفعال و بیمایگی در برابر دو جریان روشنفکری وارداتی و غرب یا به عبارتی دیگر، احساس درماندگی در برابر جریان روشنفکری و غرب و مرعوب مشهورات و رسانههای آنها بودن، از جمله بزرگترین مشکل متولیان و مجریان صدا و سیما است. وحید جلیلی، سردبیر ماهنامه راه و یکی از منتقدین مدیریت فرهنگی، معتقد است: «کسانی که مرعوب مشهورات هستند، اصلاً نباید هدایت رسانهها را به دست بگیرند، آن هم رسانه جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی که قرار است اساس آن شکستن رعب و خروج از انفعال و تحقق «نه شرقی، نه غربی» باشد. نه شرقی، نه غربی، یعنی انفعال نه! یعنی مرعوب نباید شد. دچار مشهورات نباید شد». ریشه این انفعال از عدم خودباوری، مبهوت تکنولوژی غرب بودن، بیاعتقادی به جنگ حق و باطل، جنگ اسلام ناب و اسلام آمریکایی، جنگ فقر و غنا، تقلیل دادن دینداری و انقلابیگری به مقولاتی صرفاً فردی یا مناسبتی و... برمیگردد. و به همبن دلیل، منتقدین معتقدند این انفعال عملی و نظری، «صدا و سیما را خود به خود تبدیل به رسانهای با گرایش سرمایهداری غربزده و تریبون محافظهکاران منفعل کرده است. تقلید از شبکههای بیگانه، فانتزیتر شدن ادبیات رسانهای و حجم عظیم سریالها و تبلیغات سرگرم کننده به نفع مصرفگرایی و تفاخر و تکاثر نتیجه چنین فضایی است».
3. ناموفق در نمایش فرصتها و قابلیتهای کشور
یکی از کارکردهای رسانه برای هر کشوری، نمایش فرصتها و قابلیتهای کشور است. به بیان یکی از منتقدان، «رسانه باید دو کار بکند: یکی اینکه داشتههای ملت را عرضه کند و دیگر اینکه، نداشتههای جامعه را مطالبه کند، نه اینکه رسانه صرفاً نداشتهها را به رخ بکشد. اعتراضی که ما الآن بهخصوص به عنوان رسانه ملی داریم این است که چرا داشتههای ملت را رو نمیکند؟ این ملت این همه داشتههای فرهنگی، علمی، اجتماعی، ادبی، هنری و... دارد. شما به هر حوزهای ورود کنید، این ملت قابلیت دارد و نه تنها در منطقه، که در جهان میتواند در بسیاری از این حوزهها حرف بزند».
4. ترویج اشرافیت/ اشرافیگری و تحقیر مستضعفان
نگارنده معتقد است برنامههای صدا و سیما در عمل، به اشرافیتگرایی و تحقیر ارزشهایی چون زهد، قناعت و تلاش و... دامن زده است. غالب برنامهها، با نشان دادن خانوادههایی مرفه و تجملاتی، جامعه را چنان نشان میدهد که گویی اصلاً چیزی به نام خانواده معمولی و متوسط یا ضعیف وجود ندارد، خانههایی با مبل، حیات وسیع، اتاق شخصی فرزندان، ماشین، و... غالب فیلمها و سریالهای تلویزیونی با پرداختن به مسائلی که برخی از آنها اصلاً ارزش و اهمیت طرح عمومی در فضای کشور ندارد، جامعه را از مسائل اصلی و مورد نیاز غافل کرده است و به موضوعاتی پرداخته و ضریب داده است، که ارزشی نداشته است. البته خوشبختانه وضعیت نسبت به سالهای قبل تغییر کرده و اندکی بهتر شده است ولی با وضعیت مطلوب بسیار فاصله دارد. یکی انتقادات رهبر معظم انقلاب از صدا و سیما همین بی توجهی به عدالتخواهی و تشویق تجملگرایی است. ایشان خطاب به مسئولان این سازمان گفتند: «تجملگرایی را تخریب کنید.» یکی از منتقدین معتقدند: رهبر معظم انقلاب نگفتند تجملگرایی نکنید، گفتند تخریب کنید؛ یعنی صدا و سیما باید تجملگرایی را تخریب کند. چه کسی میتواند تجملگرایی را تخریب کند؟ کسی که تجملگرایی را ترویج نکند و آن را مستحق تخریب بداند، ولی این صدا و سیمایی که ما میبینیم، نه تنها تخریب نمیکند، نه تنها موضعش در برابر تجملگرایی، بیطرف هم نیست، بلکه انواع و اقسام تجملگرایی را ترویج میکند.
5. تحقیر روستاییان، ترویج شهرنشینی و به ویژه تهرانمحوری
متأسفانه، در بیشتر برنامههای صدا و سیما، نگاه و رویکرد این برنامهها، نگاه تحقیر مستضعفین و حذف روستائیان است. روستائیانی که بیش از 30 درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهند، چقدر از برنامههای فعلی صدا و سیما سهم دارند؟ لذا نگاه غالب ـ علیرغم خواست قلبی مسئولان این نهاد ـ نگاه حذف مستضعفین، تحقیر روستا و روستائیان و بیاعتنایی به ظرفیتهای عظیم رسانهای آنهاست. این امر بیشتر از بیتوجهیها و غفلت و از سویی گرایش به مشهورات و غربزدگی در نزد مسئولان و برنامهسازان نشأت میگیرد. بارها مشاهده شده است که اگر برنامههای تلویزیون، به روستا و روستایی هم بپردازند، غالباً همراه با تحقیر، توهین و صرفاً سرگرمی برای شهریها هستند. حداقل اینکه اگر رسانه ملی برای طبقات مصرفگرای شهرهای بزرگ، علاقهای به حفظ این فرهنگ و هویت ندارد، دلیل نمیشود تبلیغات مخرب خود را در سراسر کشور انجام دهد. لذا جا دارد که اساتید مردمشناسی و جامعهشناسی و حتی روانشناسی در این زمینه، تحقیقاتی انجام دهند که رسانهها به ویژه تلویزیون، چه تصاویری از روستا و روستایی نشان میدهد و چه تبعات منفی بر فرهنگ و هویت روستایی وارد کرده است.
6. خانوادهگریزی و اصالت تجرد
متأسفانه صدا و سیما ـ بدون این که بخواهد یا سیاستش باشد ـ با برنامههایش و نشان دادن مشکلات زندگی متأهلی و الگو ساختن از زنان و دخترانی که تنهایی و بدون نیاز به شوهر و خانواده به موفقیت میرسند، به مسأله خانوادهگریزی و تجردگرایی دامن زده است. برنامههای سینمایی نیز با حضور سوپراستارها و بازیگران مجرد و نمایش مکرر موفقیتها و تلاشهای فردی و همچنین سیل فراوان در هنجارشکنیهای جامعه، این مسأله را به شدت در جامعه ترویج کرده است و قطعاً باید یکی از عوامل افزایش طلاق و بالا رفتن سن ازدواج رد جامعه را باید برنامههای صدا و سیما و فیلمهای سینما و سریالها دانست که خواسته یا ناخواسته، کانون خانواده را متزلزل کرده است.
7. اصالت سرگرمی یا سرگرمیمحوری
متأسفانه در سالهای اخیر توجه به انواع سرگرمیها و بازیهای بیهدف و کم ارزش در برنامههای صدا و سیما بسیار رایج شده است و بزرگترین هدف آنها سرگرم کردن مخاطبان و پر کردن ساعات پخش ـ حتی به هر قیمتی ـ شده است. متأسفانه علیرغم پرهیز از این مسأله در دهه اول و به ویژه سالهای اولیه انقلاب اسلامی و تأکید فراوان بر پخش برنامههای محتوا محور، این بار گرفتار افراط شدیم و برنامهها به شدت سرگرمی محور هستند.
8. تبلیغزدگی
متأسفانه صدا و سیمای کشورمان نتوانسته است به یک صدا و سیمای الگو در زمینه پخش آگهیهای تبلیغاتی دست یابد. لذا مسئولان این سازمان، هنوز نتوانسته است رابطه میان رسالت خود مبنی بر دانشگاه عمومی و عدم ترویج مصرفگرایی با پخش آگهیهای مختلف تبلیغاتی ـ که به علت عدم دقت و فقدان سیاست معین، غالباًٌ به ترویج مصرفگرایی و اشرافیگری میشود ـ حل نماید. یکی از منتقدین میگوید: «هیچ توجیهی وجود ندارد که رسانه ملی با داشتن بودجههای مصوب، به بهانه گرفتن هزینه تبلیغات به دامن مصرفزدگی و غربزدگی و ایجاد بازار مصرف برای کالاهای خارجی ـ آن هم در شرایطی که بعضی از کشورهای تولیدکننده در سال جاری در تحریم اقتصادی کشور شریک شدهاند ـ بغلتد». جای تعجب این است که تبلیغاتهای محصولات غربی و مصرفگرایانه، از صدا و سیما به دیگر اماکن شهری و عمومی مانند شهرداریها، متروها، خیابانها و حتی اتوبوسها و... نیز کشیده شده است که خواه ناخواه، به ترویج فرهنگ مصرفگرایی یا غربگرایی مردم دامن میزند. متأسفانه صدا و سیما، علیرغم بودجه مصوب قابل توجه، بدون توجه به ترویج محصولات وطنی، آگهیهای تبلیغاتی مختلف و فراوانی از محصولات وارداتی را پخش میکند و به تبعات پخش اینها در زندگی و فرهنگ و روحیات مردم و به ویژه شرکتهای تولیدی داخلی توجه نمیکند. با پخش فیلمها و سریالها و تبلیغات غربی و وارداتی و ترویج روحیه مصرفگرایی و پخش زندگیهای غیرواقعی و تخیلاتی، باعث شده است که نسلی پرورش یابند که چندان به فرهنگ و رسوم دینی و ملی خود پایبند نیستند، با اندک مشکلاتی به دنبال راه فرار هستند، مفهومی به نام تلاش و قناعت نمیشناسند، طلاق و دیگر ناهنجاریهای اجتماعی امری عادی شده است و از قباحت و ناهنجاری ها در جامعه افتاده است، فساد و فحشای پنهانی و آشکار را در جامعه افزایش پیدا کرده است و در همه اینها، صدا و سیما قطعاً موثر و نقشآفرین بوده است.
ادامه دارد...
پایان بخش اول
منبع: گزیده این مقاله در دوهفته نامه «پگاه حوزه»، شماره 303 (تاریخ 7 خرداد 1390) منتشر شده است.
نویسنده: یاسر عسگری