loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

رویکرد انتقادی به عملکرد صدا و سیما/ بخش اول

در ادامه سلسله مقالات تحلیلی انتقادی عملکرد دستگاههای فرهنگی، به نقد و تحلیل سازمان صدا و سیما می‏پردازیم؛ صدا و سیمایی که در مقایسه با دیگر نهادهای فرهنگی، بسیار عظیم و طویل (با تعداد کارمندان فراوان) و موثر بر حیات فرهنگی و اجتماعی جامعه و حتی مسائل بین‏المللی منطقه‏ای است.

قبل از بررسی انتقادی عملکرد صدا و سیما، لازم است مسائلی را به عنوان مقدمه بیان کنم که این مقدمات، کمک زیادی برای تحلیل و نقد عملکرد صدا و سیما دارد و منظر و مبنای ما را در این نوشتار انتقادی مشخص می‏کند. ممکن است گروهها و شخصیت‏ها و جریانات مختلف سیاسی، فکری، فرهنگی یا هنری انتقاداتی از این سازمان داشته باشند که حق انتقاد و اعتراض هم دارند، ولی ما باید بدانیم آنها از چه مبنایی عملکرد صدا و سیما را نقد می‏کنند و این کمک می‏کند تا مسئولان این سازمان، باید تا چه اندازه‏ای به این انتقادات، توجه داشته باشند و اولویت و اهمیت بدهند. متأسفانه بعضی از نقدها، نقدهای صرفاً سیاسی و جناحی است. برخی کاملاً سطحی و روبنایی است که در این زمینه، می‏توان نقدهای روبنایی بسیاری مطرح کرد، از جمله این که حجاب مجریان یا بازیگران صدا و سیما خوب نیست، چرا فلان مجری تپق زد؟ چرا وسط فلان برنامه زنده، اخلالی پیش آمد و دهها مورد دیگر. ولی مواردی ممکن است که از بررسی عملکرد صدا و سیما به این نتیجه برسیم که به فرض، صدا و سیما درصدد ترویج بی‏حجابی یا خشونت یا اشرافیت یا تجرد و خانواده‏گریزی است و این ضدارزشها و ناهنجاریها را تبلیغ می‏کند. ما این دسته را نقدهای زیربنایی و مبنایی قلمداد می‏کنیم. اگرچه با دقت و تأمل در انتقادهای دسته اول، کدهایی برای تشخیص و شناسایی ضعفها و نقصها می‏دهد، اما در اینجا، ما به برخی از مهمترین انتقادهای بنیادی و زیربنایی بر عملکرد صدا و سیما می‏پردازیم. متأسفانه درباره عملکرد صدا وسیمای جمهوری اسلامی، کتاب تحقیقی و انتقادی جدی نوشته نشده است و غیر از چند مقاله و گفتگوی معدود و بیانیه‏های دانشجویی مطالبی در این زمینه وجود ندارد.

مقدمه دوم این که نگاه آرمانی ما به صدا و سیما چگونه است؟ رسانه ملی ایده‏آل در نظر ما چگونه باید باشد؟ صدا و سیمای جمهوری اسلامی با صدا و سیمای دیگر کشورهای اسلامی مانند عربستان، مصر یا تاجیکستان و غیر اسلامی مانند آمریکا، انگلیس یا هند چه تفاوت‏‏هایی باید داشته باشد؟ ما تا آرمان‎های خودمان را از صدا و سیما بیان نکنیم نمی‏توانیم عملکرد صدا و سیمای را به درستی نقد و بررسی کنیم یا اینکه انتقادات ما با مخالفت‏های دیگران مواجه می‏شود. امام خمینی(ره) در جمله‏ای کوتاه و ارزشمند، رسالت صدا و سیما را بدین صورت بیان کرده است که «صدا و سیما باید دانشگاهی عمومی برای هدایت و تربیت مردم باشد؛ یعنی دانشگاهی که در سطح کشور گسترده است و باید به اندازه ای که می‏شود، از آن استفاده کرد...».

مقام معظم رهبری نیز در توضیح دانشگاه بودن صدا و سیما بیان کرده‏اند: «صدا و سیما، مدرسه‏ای عمومی برای همه قشرها در سراسر کشور است. برداشت ما از صدا و سیما این است که آن را دانشگاهی برای تدریس اصول اسلامی ـ انقلابی بدانیم. امام که فرمودند دانشگاه، در دانشگاه چیزی تدریس می‏شود؛ در این دانشگاه چه چیزی می‏خواهد تدریس شود؟ آنچه در این دانشگاه تدریس می‏شود، عبارت از پیام‏ها، پایه‏ها، مفاهیم و درس‏های اسلام ناب و اسلام انقلابی و اسلام واقعی است. این، آن چیزی است که در صدا و سیما ایده‏آل است».

همین جملات، رسالت اصلی صدا و سیما را مشخص می‏کند و آرمان ما را نشان می‏دهد. مدرسه، محل تعلیم و تربیت است لذا صدا و سیما هم ابزار تعلیم و تربیت و تعالی جامعه است. پس انتقادهایی که بر عملکرد صدا و سیما می‏کنیم از این مبناست و با مبانی نقد رسانه‏های دیگر فرق دارد.

از طرفی دیگر، سازمان صدا و سیما از نهادهای زیر نظر مقام معظم رهبری محسوب می‏شود و رئیس آن با حکم مستقیم رهبری تعیین می‏شود. لذا به همین خاطر و تأثیرات فراوانی که بر فرهنگ، اجتماع و حتی سیاست جامعه ما دارد، انتظارات از آن خیلی زیاد است. لذا عملکرد این سازمان، برای بسیاری از دلسوزان که پتانسیل و ظرفیت‏های آن را برای ترویج و تعمیق فرهنگ و اندیشه و گفتمان انقلاب اسلامی می‏دانند، بسیار مورد انتقاد است. همواره این سئوال برای بسیاری از منتقدین مطرح است که صدا و سیما تا چه حد و در کدام زمینه‏ها توانسته است دانشگاهی برای هدایت و تربیت عمومی باشد؟ یا این که چرا شبکه‏های تلویزیونی ما به اندازه «الجزیره» قطر و حتی «المنار» حزب‏الله تأثیرگذار نیستند؟ برنامه‏های صدا و سیما تا چقدر دغدغه‏های رهبری را پیگیری می‏کنند؟

فاصله صدا و سیمای فعلی با آرمان مطلوب
در این شکی نیست که صدا و سیما، یک دانشگاهی عمومی برای تربیت و هدایت مردم جامعه و جهانیان است و انقلاب اسلامی کشور ما آرمان‏هایی چون مبارزه با ظلم و ستم و تحجر، استقلال و عدم وابستگی به شرق و غرب، خدمت به مستضعفان و مبارزه با ستمگران و مرفهان بی‏درد دارد که هنر متعهد هم ابزار مناسبی برای تحقق این آرمان‎هاست. با اندک دقت و تأملی در برنامه‏های صدا و سیما، می‏توان دریافت که صدا و سیما، شانه به شانه مسائل انقلاب و تبیین آموزه‏های انقلابی اسلام پیش نمی‏رود و فاصله عمیقی با آنها دارد.

از سویی دیگر، عملکرد صدا و سیما در این دوره اخیر نشان می‎دهد که این برنامه‏های سازمان، بیش از این که برای مردم و درصدد تحقق آرمانهای اسلامی امام(ره) باشد، برای مسئولین و قشر خاصی و محدودی از جامعه است. این مسأله با گرفتن یک آمار برنامه‏های آن می‏توانست که جایگاه اقشار و طبقات مختلف جامعه از برنامه‏های این سازمان چقدر است؟ و سازمان چقدر به بیان مسائل و مشکلات روز جامعه و دغدغه‏های اصلی مردم توجه می‏کند و در رفع یا کم کردن مشکلات آن تلاش می‏کند؟

انتقاداتی بر رویکردهای صدا و سیما
انتقاداتی که بر صدا و سیما وارد است با توجه به رویکردهایی است که در برنامه‏های صدا و سیما دیده شده است. چون صدا و سیما را ابزار تعلیم و تربیت و تعالی جامعه می‏دانیم نه یک رسانه‎ای صرفاً برای سرگرمی عمومی. این انتقادات همه آن انتقادات وارده بر عملکرد این سازمان نیست و نگارنده این نوشتار، به صورت گذرا، به برخی از مهمترین انتقادات وارده بر عملکرد این رسانه می‏پردازد.

1. غفلت از مفهوم عدالت:
متأسفانه عدالت به مفهوم جامعه، کامل و اسلامی خودش در صدا و سیما مورد اهتمام نیست و به همین خاطر و به دلایلی چون حساسیت، سیاه‏نمایی و یأس مردم! توجه، اهتمام و اراده‏ای به برخورد با مفاسد اقتصادی دیده نمی‏شود و اصلاً برنامه‏ و سیاستی برای تحقق این اصل مغفول انقلاب ندارد.

2. انفعال فکری و عملی متولیان فرهنگی در برابر جریان روشنفکری و غرب
انفعال و بی‏مایگی در برابر دو جریان روشنفکری وارداتی و غرب یا به عبارتی دیگر، احساس درماندگی در برابر جریان روشنفکری و غرب و مرعوب مشهورات و رسانه‏های آنها بودن، از جمله بزرگترین مشکل متولیان و مجریان صدا و سیما است. وحید جلیلی، سردبیر ماهنامه راه و یکی از منتقدین مدیریت فرهنگی، معتقد است: «کسانی که مرعوب مشهورات هستند، اصلاً نباید هدایت رسانه‏ها را به دست بگیرند، آن هم رسانه جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی که قرار است اساس آن شکستن رعب و خروج از انفعال و تحقق «نه شرقی، نه غربی» باشد. نه شرقی، نه غربی، یعنی انفعال نه! یعنی مرعوب نباید شد. دچار مشهورات نباید شد». ریشه این انفعال از عدم خودباوری، مبهوت تکنولوژی غرب بودن، بی‏اعتقادی به جنگ حق و باطل، جنگ اسلام ناب و اسلام آمریکایی، جنگ فقر و غنا، تقلیل دادن دینداری و انقلابی‌گری به مقولاتی صرفاً فردی یا مناسبتی و... برمی‏گردد. و به همبن دلیل، منتقدین معتقدند این انفعال عملی و نظری، «صدا و سیما را خود به خود تبدیل به رسانه‌ای با گرایش سرمایه‌داری غرب‌زده و تریبون محافظه‏کاران منفعل کرده است. تقلید از شبکه‌های بیگانه، فانتزی‌تر شدن ادبیات رسانه‌ای و حجم عظیم سریالها و تبلیغات سرگرم کننده به نفع مصرف‌گرایی و تفاخر و تکاثر نتیجه چنین فضایی است».

3. ناموفق در نمایش فرصت‏ها و قابلیت‏های کشور
یکی از کارکردهای رسانه برای هر کشوری، نمایش فرصت‏‌ها و قابلیت‏های کشور است. به بیان یکی از منتقدان، «رسانه باید دو کار بکند: یکی اینکه داشته‏های ملت را عرضه کند و دیگر اینکه، نداشته‌های جامعه را مطالبه کند، نه اینکه رسانه صرفاً نداشته‌ها را به رخ بکشد. اعتراضی که ما الآن به‌خصوص به عنوان رسانه ملی داریم این است که چرا داشته‌های ملت را رو نمی‌کند؟ این ملت این همه داشته‏های فرهنگی، علمی، اجتماعی، ادبی، هنری و... دارد. شما به هر حوزه‌ای ورود کنید، این ملت قابلیت دارد و نه تنها در منطقه، که در جهان می‌تواند در بسیاری از این حوزه‌ها حرف بزند».

4. ترویج اشرافیت/ اشرافی‏گری و تحقیر مستضعفان
نگارنده معتقد است برنامه‏های صدا و سیما در عمل، به اشرافیت‏گرایی و تحقیر ارزشهایی چون زهد، قناعت و تلاش و... دامن زده است. غالب برنامه‏ها، با نشان دادن خانواده‏هایی مرفه و تجملاتی، جامعه را چنان نشان می‏دهد که گویی اصلاً چیزی به نام خانواده معمولی و متوسط یا ضعیف وجود ندارد، خانه‏هایی با مبل، حیات وسیع، اتاق شخصی فرزندان، ماشین،‏ و... غالب فیلم‏ها و سریال‏های تلویزیونی با پرداختن به مسائلی که برخی از آنها اصلاً ارزش و اهمیت طرح عمومی در فضای کشور ندارد، جامعه را از مسائل اصلی و مورد نیاز غافل کرده است و به موضوعاتی پرداخته و ضریب داده است، که ارزشی نداشته است. البته خوشبختانه وضعیت نسبت به سالهای قبل تغییر کرده و اندکی بهتر شده است ولی با وضعیت مطلوب بسیار فاصله دارد. یکی انتقادات رهبر معظم انقلاب از صدا و سیما همین بی توجهی به عدالت‌خواهی و تشویق تجمل‌گرایی است. ایشان خطاب به مسئولان این سازمان گفتند: «تجمل‌گرایی را تخریب کنید.» یکی از منتقدین معتقدند: رهبر معظم انقلاب نگفتند تجمل‌گرایی نکنید، گفتند تخریب کنید؛ یعنی صدا و سیما باید تجمل‌گرایی را تخریب کند. چه کسی می‌تواند تجمل‌گرایی را تخریب کند؟ کسی که تجمل‌گرایی را ترویج نکند و آن را مستحق تخریب بداند، ولی این صدا و سیمایی که ما می‏بینیم، نه تنها تخریب نمی‌کند، نه تنها موضعش در برابر تجمل‌گرایی، بی‌طرف هم نیست، بلکه انواع و اقسام تجمل‌گرایی را ترویج می‌کند.

5. تحقیر روستاییان، ترویج شهرنشینی و به ویژه تهران‏محوری
متأسفانه، در بیشتر برنامه‏های صدا و سیما، نگاه و رویکرد این برنامه‏ها، نگاه تحقیر مستضعفین و حذف روستائیان است. روستائیانی که بیش از 30 درصد جمعیت کشور را تشکیل می‏دهند، چقدر از برنامه‏های فعلی صدا و سیما سهم دارند؟ لذا نگاه غالب ـ علیرغم خواست قلبی مسئولان این نهاد ـ نگاه حذف مستضعفین، تحقیر روستا و روستائیان و بی‏اعتنایی به ظرفیت‏های عظیم رسانه‏ای آنهاست. این امر بیشتر از بی‏توجهی‏ها و غفلت و از سویی گرایش به مشهورات و غربزدگی در نزد مسئولان و برنامه‏سازان نشأت می‏گیرد. بارها مشاهده شده است که اگر برنامه‏های تلویزیون، به روستا و روستایی هم بپردازند، غالباً همراه با تحقیر، توهین و صرفاً سرگرمی برای شهریها هستند. حداقل اینکه اگر رسانه ملی برای طبقات مصرف‌گرای شهرهای بزرگ، علاقه‌ای به حفظ این فرهنگ و هویت ندارد، دلیل نمی‌شود تبلیغات مخرب خود را در سراسر کشور انجام دهد. لذا جا دارد که اساتید مردم‏شناسی و جامعه‏شناسی و حتی روان‏شناسی در این زمینه، تحقیقاتی انجام دهند که رسانه‏ها به ویژه تلویزیون، چه تصاویری از روستا و روستایی نشان می‏دهد و چه تبعات منفی بر فرهنگ و هویت روستایی وارد کرده است.

6. خانواده‏گریزی و اصالت تجرد
متأسفانه صدا و سیما ـ بدون این که بخواهد یا سیاستش باشد ـ با برنامه‏هایش و نشان دادن مشکلات زندگی متأهلی و الگو ساختن از زنان و دخترانی که تنهایی و بدون نیاز به شوهر و خانواده به موفقیت می‏رسند، به مسأله خانواده‏گریزی و تجردگرایی دامن زده است. برنامه‏های سینمایی نیز با حضور سوپراستارها و بازیگران مجرد و نمایش مکرر موفقیت‏ها و تلاش‏های فردی و همچنین سیل فراوان در هنجارشکنی‏های جامعه، این مسأله را به شدت در جامعه ترویج کرده است و قطعاً باید یکی از عوامل افزایش طلاق و بالا رفتن سن ازدواج رد جامعه را باید برنامه‏های صدا و سیما و فیلم‏های سینما و سریالها دانست که خواسته یا ناخواسته، کانون خانواده را متزلزل کرده است.

7. اصالت سرگرمی یا سرگرمی‏محوری
متأسفانه در سالهای اخیر توجه به انواع سرگرمی‏ها و بازی‏های بی‏هدف و کم ارزش در برنامه‏های صدا و سیما بسیار رایج شده است و بزرگترین هدف آنها سرگرم کردن مخاطبان و پر کردن ساعات پخش ـ حتی به هر قیمتی ـ شده است. متأسفانه علیرغم پرهیز از این مسأله در دهه اول و به ویژه سالهای اولیه انقلاب اسلامی و تأکید فراوان بر پخش برنامه‏های محتوا محور، این بار گرفتار افراط شدیم و برنامه‏ها به شدت سرگرمی محور هستند.

8. تبلیغ‏زدگی
متأسفانه صدا و سیمای کشورمان نتوانسته است به یک صدا و سیمای الگو در زمینه پخش آگهی‏های تبلیغاتی دست یابد. لذا مسئولان این سازمان، هنوز نتوانسته است رابطه میان رسالت خود مبنی بر دانشگاه عمومی و عدم ترویج مصرف‏گرایی با پخش آگهی‏های مختلف تبلیغاتی ـ که به علت عدم دقت و فقدان سیاست معین، غالباًٌ به ترویج مصرف‏گرایی و اشرافی‏گری می‏شود ـ حل نماید. یکی از منتقدین می‏گوید: «هیچ توجیهی وجود ندارد که رسانه ملی با داشتن بودجه‌های مصوب، به بهانه گرفتن هزینه تبلیغات به دامن مصرف‏زدگی و غرب‏زدگی و ایجاد بازار مصرف برای کالاهای خارجی ـ آن هم در شرایطی که بعضی از کشور‌های تولیدکننده در سال جاری در تحریم اقتصادی کشور شریک شده‏اند ـ بغلتد». جای تعجب این است که تبلیغات‏های محصولات غربی و مصرف‏گرایانه، از صدا و سیما به دیگر اماکن شهری و عمومی مانند شهرداری‏ها، متروها، خیابان‏ها و حتی اتوبوس‏ها و... نیز کشیده شده است که خواه ناخواه، به ترویج فرهنگ مصرف‏گرایی یا غرب‏گرایی مردم دامن می‏زند. متأسفانه صدا و سیما، علیرغم بودجه مصوب قابل توجه، بدون توجه به ترویج محصولات وطنی، آگهی‏های تبلیغاتی مختلف و فراوانی از محصولات وارداتی را پخش می‏کند و به تبعات پخش اینها در زندگی و فرهنگ و روحیات مردم و به ویژه شرکت‏های تولیدی داخلی توجه نمی‏کند. با پخش فیلم‏ها و سریال‏ها و تبلیغات غربی و وارداتی و ترویج روحیه مصرف‏گرایی و پخش زندگی‏های غیرواقعی و تخیلاتی، باعث شده است که نسلی پرورش یابند که چندان به فرهنگ و رسوم دینی و ملی خود پایبند نیستند، با اندک مشکلاتی به دنبال راه فرار هستند، مفهومی به نام تلاش و قناعت نمی‏شناسند، طلاق و دیگر ناهنجاری‏های اجتماعی امری عادی شده است و از قباحت و ناهنجاری ها در جامعه افتاده است، فساد و فحشای پنهانی و آشکار را در جامعه افزایش پیدا کرده است و در همه اینها، صدا و سیما قطعاً موثر و نقش‏آفرین بوده است.

ادامه دارد...

پایان بخش اول

منبع: گزیده این مقاله در دوهفته نامه «پگاه حوزه»، شماره 303 (تاریخ 7 خرداد 1390) منتشر شده است.
نویسنده: یاسر عسگری

دوشنبه 9 خرداد 1390
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط