loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

رویکرد انتقادی به عملکرد صدا و سیما/ بخش دوم

بخش دوم و پایانی تحلیل انتقادی عملکرد سازمان صدا و سیما

9. پخش اخبار مورد نظر غرب عدم زحمت و استفاده از دسترنج دیگران
متاسفانه پخش اخبار مورد نظر رسانه‏های غرب و عدم زحمت و استفاده از دسترنج دیگران و ضعف واحد مرکزی خبر این سازمان در بازتاب اخبار همه جانبه و جامع، یکی از انتقادات جدی به این سازمان است. بدین معنا که واحد مرکزی خبر ـ علیرغم داشتن نمایندگی‏های متعدد در کشورهای مهم جهان ـ زحمت زیادی برای تولید خبر به خرج نمی‏دهد و بسیاری از اخبار و حوادث را منعکس نمی‏کند. اخباری که برای کشور ما یا جهان اسلام و حتی جبهه جهانی مقاومت در مقابل نظام سلطه، بسیار پر اهمیت است. متأسفانه علیرغم بسترهای فراهم شده در سراسر کشور و داشتن نمایندگی‏های رسمی، این بخش از سازمان، از کادر خبرگیری فعالی برخوردار نیست. غالب خبرنگاران ما در خارج از کشور، به صورت کارمند در ساختمان‏های اداری مستقر می‏شوند و این گونه نیست که فعال باشند و در صحنه حوادث حاضر باشند مگر تعداد کمی که وجوان کاری دارند یا این که خودشان اهل ابتکار و خلاقیت هستند. به تعبیر یکی از منتقدین، ما در بخش تهیه اخبار خارجی، انتظار نداریم که تلویزیون ایران مانند CNN یا BBC پخش ماهواره‏ای مستقیم داشته باشند، ولی این انتظار را می‏توان داشت که 100 خبرنگار ـ فیلمبردار تلویزیون در 100 شهر و منطقه مهم جهان، به نحو فعال تولید خبر و گزارش کنند.
لذا متأسفانه شبکه‏های ماهواره‏ای متعدد، تلویزیون ما را بسیار تنبل کرده است و ما از این نکته غافل شدیم که این شبکه‏های ماهواره‏ای، غالبا اخباری را پوشش می‏دهند که در راستای سیاست‏های خاص کشورهای خودشان یا تقویت نظام سلطه و تضعیف روحیه کشورهای جبهه جهانی مقاومت باشد. لذا اگر جمهوری اسلامی ایران بخواهد به عنوان یک کشور مستقل، سیاست‏های مستقل خودش را در راستای اهداف و آرمان‏ها و منافع ملی‏اش داشته باشد، ناچار است به صورت میدانی و دقیق، کشورها و مناطق جهان را خوب رصد کند، نه این که به اخبار رسانه‏های غربی بسنده کند. چرا که اگر قرار باشد این گونه عمل کند اصلاً نباید در آفریقا و آمریکای لاتین و... سرمایه‏گذاری کند. چون اغلب اخباری که از این مناطق منتشر می‏شود درباره فقر، محرومیت، گرسنگی، کودتا، بیماری، سیل، جنگ، غارت و کشتار مردم این منطقه است و بدین گونه می‏خواهند این مناطق هم چنان حیات خلوت خودشان باشند. متأسفانه همین ضعف رسانه ملی در نمایش واقعیت‏ها و فرصت‏های مناطقی چون آفریقا، آمریکای لاتین، آسیای مرکزی و... باعث شده است که غالب مسئولان یا تجار یا اساتید ما شناخت صحیح و جامعی از این مناطق نداشته باشند و این مناطق همچنان مورد بی‏توجهی و بی اعتنایی ما باشد.
مثال دیگر اینکه، طبق رصد برنامه‏های ماهواره‏ای نباید انقلابات کشورهای اسلامی ـ عربی منطقه روی می‏داد. چون این رسانه‏ها از اوضاع داخلی و وضعیت اجتماعی این کشورها اخباری را منتشر نمی‏کردند، ولی دیدیم علیرغم خواست حاکمان وابسته و کشورهای غربی، انقلابها و خیزشهای مردمی بزرگی در این کشورها افتاد. تحولاتی عظیم که حتی سیاسیون ما هم اندک احتمالی درباره این تحولات بزرگ در جهان اسلام نمی‏دادند ولی دیدیم که چه اتفاقات بزرگی روی داد و هم اکنون هم ما شناخت درستی از این تحولات نداریم و تحلیل‏های بسیاری از نخبگان ما بر اساس گزارشهای رسانه‏های غربی است. متأسفانه علیرغم کوتاهی‏ها وکاهلی‏های ما در حضور مستمر و در صحنه این انقلابات، امکان تهیه مستندهای خوبی در این زمینه را از دست دادیم و نتوانستیم از این انقلابات در راستای ترویج گفتمان استقلال‏طلبی، آزادی‏خواهی، بیداری جهان اسلام و سیاست ضدآمریکایی خود به کار ببریم. چنان چه این موج انقلابات می‎توانست هم حقایق این انقلابات مردمی را نشان دهد و هم این خشم و انزجار مردم این کشورها از سیاست‏های آمریکا و غرب در حمایت از دیکتاتورها را به نمایش بگذارد و هم اینکه خشم مردم را به سمت نظام سلطه سوق دهد که ما متأسفانه چنین کاری را نکردیم و چنین اتفاقاتی را از دست داده‏ایم و البته هنوز دیر نشده است و با اعزام دههد و صدها گروه مستندساز به این کشورها، حقایق انقلابات و خیزش‎های مردمی آنها را ثبت و ضبط کنیم تا غربی‏ها نتوانند بعداً این انقلابها را به نفع خود تفسیر کنند یا مصادره به مطلوب نمایند.
10. اصالت یافتن برنامه‏های مستقیم و فی‏البداهه‏گویی و فقدان تأمل و تفکر در برنامه‏ها
اگر چه پخش برنامه‏های مستقیم در برخی زمینه‏ها و زمانها، از جمله نقاط قوت این رسانه محسوب می‏شود، ولی متأسفانه این برنامه‏ها آن قدر گسترش و اصالت یافتند که ممکن است در یک زمان واحد، سه شبکه تلویزیونی از این شیوه استفاده می‏کنند. متأسفانه افزایش چنین برنامه‏ها که فقط متکی به خوش‏زبانی یا فن جذب مخاطب مجری یا کارشناس برنامه هست، تمرکز، تأمل و دقت نظر را به مرور از این برنامه‏ها می‏گیرد. همین امر باعث می‏شود که مخاطب هم به مرور زمان، به این نوع برنامه‏ها ـ فی‏البداهه‏گویی ـ بسنده کند و از تعمیق آن مباحث غافل شود. افزایش چنین برنامه‏ها در بلند مدت، مخاطبانی سطحی را بار خواهد آورد و دست اندرکاران باید برای رفع این نقیصه، تدابیری بیندیشند و به مباحث عمیق هم توجه نمایند.
11. برنامه‏های سیاسی سیما در قبض و بسط سیاست
برنامه‏های سیاسی صدا و سیما نشان داده است که به تناسب ایام، قبض و بسط عجیبی می‏یابند. گاهی آن چنان باز و فعال و گاه چنان بسته و محدود و منفعل عمل می‏کنند که هر تماشاگر اهل فکر را به تعجب وا می‏دارد. برای نمونه، دهه‏های اول فتنه‏های پس از انتخابات 1388، حتی فحش‏های مردم علیه کاندیداهای مغلوب را پخش کرد و به التهاب در جامعه افزود ولی پس از مدتی، به عکس آن حالت تبدیل شد و به جای ذکر متهمان اصلی به عباراتی چون م.ک یا م.م یا م.خ بسنده کرد. در ان ایام، شخصیت‎هایی به رسانه دعوت شدند که تا پیش از این فرصت حضور نمی‏یافتند ولی پس از آرامش نسبی فضا، قضیه منتفی شد. از سویی در همان، شخصیت‏هایی به برنامه‏ها دعوت می‏شدند که خود به فضای ناآرام جامعه دامن می‏زدند و از برخی شخصیت‏های معقول و منطقی که می‏توانستند فضای جامعه را آرام کنند، فرصت حضور نیافتند و سخن در این باره، بسیار است. رصد برنامه‏های صدا و سیما نشان می‏دهد که غالب مدیران و مسئولان این سازمان، بسیار تحت تأثیر فضای عمومی رسانه‏های غربی یا جامعه هستند و لذا افراط و تفریط در برنامه‏های سیاسی و... بسیار دیده می‏شود.
12. تناسب نداشتن برنامه‏ها و تضاد محتوایی در یک روز
تناسب نداشتن برنامه‏ها و تضادها محتوایی در برنامه‏ها از جمله انتقادات وارد بر رسانه‏های ملی است. ضریب یافتن بی جهت ورزش به ویژه فوتبال یکی از انتقادات جدی به صدا و سیماست. در مورد عدم تناسب برنامه‏ها باید گفت در یک روز بارها شده است که تلویزیون برنامه‏ای خوب، عدالتخواهانه، معنویت‏گرا و در یک کلام، تأثیرگذار ساخته است ولی بلافاصله پس از یا در وسط همان برنامه، تبلیغات یا برنامه‏هایی پخش می‏کند که باعث خنثی شدن تأثیرات آن برنامه قبلی را از دست می‏شود. گاهی پیش می‏آید که فیلم‏ها و سریال‏ها و غالب برنامه‏های یک مقطع زمانی مانند ماه رمضان یا مناسبت دیگری، همه خنده و کمدی و لودگی و در سالی دیگر همگی پر از صحنه‏های خشونت، غم و ترس و.. است. لذا هیچ وقت آن تعادل لازم را در این برنامه‏ها نداشتیم که در کنار ترس و خشونت، لطافت و زیبایی و در کنار خنده، گریه را به نمایش بگذاریم.
13. برنامه‏های ضعیف از عوامل سوق یافتن مردم به رسانه‏های غربی
متأسفانه برنامه‏های ضعیف، غیرواقعی، کم ارزش و بی‏محتوا و عدم توجه به نیازهای واقعی مخاطبان و همچنین تغییر ذائقه فرهنگی مردم در دوران‏های سازندگی و اصلاحات و... باعث شده است که مردم کشورمان به سوی رسانه‏های خارجی و شبکه‏های ماهواره‏ای سوق داده شوند. لذا اگر صدا و سیما به عنوان رسانه ملی نتواند شکاف میان تقاضاهای رسانه‏ای و واقعیت‏های رسانه‏ای و آرمان‏های اسلامی ایجاد کند، بیش از پیش به این شکاف‏ها دامن می‏زند و مخاطبان را از خود می‏راند که در بلند مدت باعث تهدیدات امنیتی هم خواهد شد. چه بسا شبکه‏های ماهواره‏ای با القاء مطالبی کذب و در راستای سیاست‏های استعماری خود، بتوانند مردم را علیه حاکمیت کنونی تحریک نمایند. اتفاقی که در ایام پس از انتخابات ریاست جمهوری 1388 به صورت نیمه و ناقص افتاد و باعث تهدید جدی امنیت ملی کشور شد. تجربه نشان داده است که گاهی اوقات، صدا و سیما توانسته است با ساخت و پخش برنامه‏های جذاب و مورد نیاز و همچنین پخش اخبار واقعی، توجه مخاطبان را به این رسانه‏ها بکاهد.
14. بی‏توجهی به کتاب و ترویج فرهنگ مطالعه
متأسفانه تا سالهای گذشته، فعالیت‏های چشمگیری در حوزه معرفی و تبلیغ کتاب خوب و ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی صورت نگرفت ولی خوشبختانه در دو سه سال اخیر، حرکت قابل تقدیری در این زمینه صورت گرفت که امیدواریم حرکت آن مستمر و همه جانبه‏تر شود و به شبکه‏های خاص مانند شبکه چهار (شبکه فرهنگ) یا زمانهای کم مخاطب یا پرت تلویزیونی محدود نشود. تلویزیون پیش از این، در سالهای گذشته، اهتمامی به معرفی و تبلیغ کتاب نداشت و بسیاری از کتابهای ارزشمند به مخاطبان خودشان معرفی نشدند. از سویی دیگر، اجرای ضعیف یا عدم جذابیت آن برنامه‏ها باعث می‏شد که برخی برنامه‏های معرفی و تبلیغ کتاب در تلویزیون، ضد تبلیغ شود، چون ظاهراً تهیه آن برنامه‏ها، از سر رفع تکلیف و ناچاری صورت می‏گرفت.
متأسفانه در دهه‏های گذشته، مهمترین نویسندگان و هنرمندان آثار ارزشمند و محتوایی در رادیو و تلویزیون جایی نداشتند؛ آثاری که می‏توانست جلوی حرکت پرشتاب فرهنگ مصرفی و اشرافی‏گری یا روحیه زهد گریزی و... در جامعه را بگیرد و فرهنگ قناعت، ساده زیستی، شهادت‏طلبی و تلاش را در جامعه دامن بزند، در حاشیه ماندند و نتوانتسند آن اثرگذاری لازم را داشته باشند ولی همین آثار ـ مانند آثار ارزشمند دفتر هنر و ادبیات مقاومت حوزه هنری ـ پس از یک دهه، توانستند موجی جدید از فرهنگ انقلاب و عدالتخواهی در کشور ایجاد کنند.
از سویی دیگر، همچنان این مشکل به گونه‏ای دیگر ادامه دارد که هم اکنون تلویزیون میزبان عده خاصی از منتقدان ادبی و هنری یا نظریه‏پردازان شده است و بقیه منتقدان و اساتید این فرصت رسانه‏ای را نیافتند. گرچه باید گفت هنوز هم صدا و سیما، آن حمایت لازم و مورد انتظار را از جبهه فرهنگ و فکر انقلاب اسلامی نتوانسته باشد و فرصت برای اصحاب این جبهه، موقتی و گذراست.
15. تأکید بر الگوهای سنتی ارتباط و عدم نوآوری
الگوی سنتی ارتباط در فرهنگ دینی کشور، خطابه و منبر بوده است که این نگرش حاکم بر صدا و سیما، در حیطه فرهنگ دینی هم چنان پابرجاست و متناسب با نیاز مخاطبان، تغییر چندانی نکرده است. اگر چه در سالهای اخیر تلاشهای خوبی برای استفاده از قالبهای جدید و تغییر در قالبهای سنتی روی داده است، ولی هم چنان قالبهای سنتی حضور پر رنگی در رسانه ملی دارند. به ویژه در ایام سوگواری مذهبی و ماههای خاص مانند دهه محرم یا ماه رمضان که تشدید می‏شود.
16. فقدان تشکیل جبهه رسانه‏ای علیه نظام سلطه و عدم همکاری کاری با رسانه‏های خارجی همسو
یکی از فرصت‏های تلویزیون و تأثیرگذاری بر مخاطبان منطقه‏ای و اسلامی، تولید فیلم‏ها و سریال‏های مشترک است. اگرچه برای تشکیل جبهه رسانه‏ای علیه نظام سلطه تدابیری اندیشیده شده است و اتحادیه رسانه‏های کشورهای اسلامی تشکیل شده است ولی این اتحادیه، اقدام عملی قابل ذکری نداشته است؛ گویا به برگزاری همایش‏های سالانه بسنده کرده است. برخی برنامه‏های تلویزیونی که در داخل ایران تهیه می‏شوند به دلیل جذابیت‏های محتوایی یا تاریخی و توجه به خانواده و تحولات اجتماعی، از مزیت‏های نسبی در بازارهای تلویزیونی کشورهای منطقه برخوردارند. و امری که تاکنون کمتر به آن توجه شده است. فیلم‏های مشترک در راستای اهداف و سیاست‏های این سازمان و کشورمان است. متأسفانه غالب تفاهم نامه‏های همکاری در این زمینه، بر روی صفحه کاغذ باقی مانده است و اجرایی نشده است. همین نگاه های غیرعملیاتی باعث شده است که علیرغم استقابل کشورهای میزبان، کشورمان بدقول شوند و مخاطبان بسیاری را از این کشورها از دست بدهد. برای مثال مدتهاست که قرار است تیمی مشترک، سریال زندگی عثمان بن فودیو، مبارز معروف غرب آفریقا، را به تصویر بکشد که متأسفانه پس از گذشت چندین سال، تاکنون عملیاتی نشده است و اگر چنین فیلم و سریالی ساخته شود، قطعاً در تقویت روحیه ضد غربی و ضد استعماری کشورهای غرب آفریقا و حتی کل آفریقا بسیار موثر واقع خواهد شد و فرصت‏هایی را برای عرصه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ما ایجاد خواهد کرد که در تصور ما نخواهد گنجید. از سویی دیگر، یکی از راههای ورود به بازارهای تلویزیونی دیگر کشورها، تولید مشترک است و در حالی که این سیاست تولید مشترک جزو سیاست‏های مصوب صدا و سیماست، سالیان درازی است که به علت غفلت مسئولان، بی‏توجهی و حتی مخالفت عده‏ای معدود و یا غربزدگی! عملیاتی نشده است.
17. بی‏توجهی به مسائل بنیادی و شناخت غیر جامع پدیده‏ها
بی توجهی به مسائل و مشکلات بنیادی و شناخت غیر جامع پدیده‏ها، غالب برنامه‏های تلویزیونی دیده می‏شود. این امر حتی در برنامه‏های ورزشی هم دیده نمی‏شود. متأسفانه در کشورمان، نگاه جامعه‏شناختی، سیاسی، مردم‏شناختی و روان‏شناسی به ورزش در مجموعه برنامه‏های ورزشی تلویزیون دیده نمی‏شود و برنامه‏های نادری به این مسأله پرداخته‏اند. توجه به ابعاد مختلف ورزش باعث می‏شود که نگاه مخاطبان هم جامع‏تر و عمیق شود و دریابند که کشورهای غربی از همه ابزارها، برای تقویت و گسترش سیاست‏های خودشان استفاده می کنند و این خوش خیالی و ساده‏اندیشی است که فکر کنیم کشورهای غربی، در مباحث سیاسی و فرهنگی و اجتماعی خویش، ایدئولوژیک و استراتژیک عمل نمی‏کنند. ضریب مناسب دادن به ورزش و سرگرمی در رسانه ملی و توجه بیشتر به نخبگان علمی، اقتصادی، فرهنگی و... کشور جهت جلوگیری از معرفی الگوهای کاذب و غیرواقعی جامعه یکی از راهکارهای صدا و سیما می‎تواند باشد.
18. مسابقات تبلیغات محور و بی‏محتوا
مسابقات تلویزیونی دارای برنامه‏های پر بیننده در میان توده مردم است و این امر باعث می‏شود که شرکت‏ها و بنیادهای تبلیغاتی به این مسأله توجه زیادی نشان بدهند و ضمن تبلیغ برخی از محصولات و کالاهای خود در برنامه، به صورت جایزه به برندگان اهدا نمایند یا این که هزینه جوایز مسابقات را بر عهده بگیرند. صرف مسابقه بودن باعث شده است که سئوالات ضعیف، بی‏محتوا و غیرضروری در آن مطرح شود و شعور مخاطبان را نادیده بگیرد.
انتقاداتی از جنس دیگر
1. عدم نظارت بر برنامه‏های صدا و سیما
عدم نظارت و عدم شفافیت، جزو مسائل طبیعی هر اداره و سازمانی در کشور شده است و همین سبب شده است که امکان رانت‏خواری‏ها، فسادهای اقتصادی و... را در ادارات افزایش دهد. گذشته از عدم نظارت بر امور مالی، عدم نظارت محتوایی جدی و غیر فرمایشی هم بر برنامه‏های این سازمان حکم فرماست. نهادهای متولی نظارت بر صدا و سیما به ویژه شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما ـ که بر اساس اصل ۱۷۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی تشکیل شده‌است ـ بسیار ضعیف و تشریفاتی عمل می‏کنند و همین نظارت ضعیف باعث شده است که سازمان صدا و سیما به همین وضعیت فعلی عمل کند و مدیران این سازمان، در قبال برنامه‎های ضعیف و فرصت‏سوزی‎های فراوان در حاشیه امن قرار بگیرند.
2. بی توجهی به شایسته‏سالاری در انتصابات درون سازمانی
نکته انتقادی به عملکرد این سازمان، بی توجهی به شایسته‏سالاری در انتصابات درون سازمانی است. دیگر این که در انتخاب مدیران ممکن است آن تخصص‏های رسانه‏ای، فرهنگی و هنری به کار گرفته نشود. این افراد ـ به علت فقدان تخصص یا... ـ اگر بخواهند از ظرفیت‏ها و فرصت‏های فرهنگی کشور ـ از جمله انواع آداب و رسوم و سنن، میراث فرهنگی، ادبیات، مراسم و مناسک، شعائر، فرهنگ عامه، تولیدات سمعی و بصری و... جهت غنی کردن هویت ملی و نشان دادن تکثر فرهنگی ذیل یک اصول اساسی و هویت اسلامی ـ ایرانی بهره بگیرند، با نگاه تهدیدات فرهنگی نگاه می‏کند و همه این گونه فرصتها را تهدید برمی‏شمارند و لذا فرصت‏سوزی می‏کنند.
3. عزل و نصب‏های مکرر
سرعت و تعداد نصب و انتصابات ـ به ویژه در خصوص مدیران شبکه‏های رادیو و تلویزیونی و دیگر مدیران میانی ـ در این سازمان بسیار بالاست و همین امر نشان می‏دهدکه به خاطر همین نمی‏توان برنامه بلندمدت و تأثیرگذاری برای سازمان در نظر گرفت. برای نمونه آقای پورحسین در مدت دو سال، به ترتیب از شبکه دو به شبکه چهارم و سپس به شبکه آموزش و اخیراً به شبکه مستند منتقل شد. تغییر مسئولیت‏ها از این نوع تغییرات در صدا و سیما چه در بخش رادیویی و چه تلویزیونی بسیار فراوان است و همین امر نشان می‏دهد که رئیس صدا و سیما حداقل‏ ویژگی‏های مدیریتی را در این زمینه رعایت نمی‏کند و علیرغم شعارها و ادعاهای فراوان، وی فاقد نگاه استراتژیک و مدیریتی است و از سویی دیگر این تزلزل مدیریتی و عزل و نصب‏های فراوان، مدیران این سازمان را در شرایط کاری غیرمطمئنی قرار می‏دهد. لذا برخی از منتقدان به شدت قائلند که برای چنین مسئولیت سنگینی، باید به فکر یک شخصیت‏ فرهنگی و مدیر شایسته دیگری بود.
4. عدم پویایی مراکز وابسته به سازمان صدا و سیما
الآن صدا و سیما دارای مراکز متعدد مطالعاتی و تحقیقاتی مانند مرکز پژوهش‏های اسلامی، دانشکده صدا و سیما، اداره آموزش و پژوهش سیما، مرکز تحقیقات صدا و سیما، باشگاه خبرنگاران جوان، معاونت برون مرزی و... که غالب آنها فعالیت قابل اعتنا و چشمگیری ندارند. غیر از مرکز پژوهش‏های اسلامی که طی دهه اخیر، کتاب‏های فراوانی را تولید کرده و فقط منتشر شده‏اند و مشخص نیست تا چه حد کاربردی بوده است و واقعاً چقدر برنامه‏سازان از آنها استفاده کرده‏اند. غالب تحقیقات و سیاست‏ها آنها در لابه لای قفسه‏های کتابخانه‏ها مانده‏اند و اجرایی نشده است. انتشارات سروش وابسته به این سازمان هم غیر از تعداد خاصی کتاب، در عرصه تولید کتاب و حتی توزیع آنها حرفی برای گفتن ندارد. کافی است یک سری به فروشگاه مرکزی آن در خیابان انقلاب تهران یا نمایندگیهای آن در شهرهای بزرگ کشور بزنیم تا ببینیم که فروشگاه‏های وابسته به این سازمان، چه کتابها و محصولاتی را عرضه می‏کنند. متأسفانه این مشکل در فروشگاههای وابسته به سازمان تبایغات اسلامی هم وجود دارد.
روزنامه «جام جم» به عنوان پر تیراژترین روزنامه کشور، در فضای کشور، روزنامه‏ای خنثی و تبلیغات‏محور محسوب می‏شود؛ گویا منعکس کننده اخبار فیلم‏ها و سریال‏های تلویزیونی یا روزنامه آگهی‏های تبلیغاتی است. متأسفانه اتکای خاص به بحث تبلیغات و درآمد بالای آگهی‏های بازرگانی باعث شده است که صدا و سیما و دیگر نهادهای وابسته، هیچ‏گونه تلاش دیگری برای خودکفایی مالی برندارند. نگارنده معتقد است که اگر صدا و سیما، انتشارات یا معاونت‏های دیگر خودش را سر و سامان بخشد و فعال کند، قطعاً می‏تواند منبع درآمدزایی برای این سازمان به وجود بیاورد و هم این که به فرهنگ مکتوب، خدمتی ارزنده کند و هم این که می‏تواند از نویسندگان و هنرمندان یا جامعه نخبگانی حمایت کند.
طبق مثل معروفی که «شکم سیری باعث تنبلی می‏شود» یا سخن «نفت باعث مفت‏خواری ما شده است» آگهی‏های تبلیغاتی و تهیه بودجه از این طریق، باعث شده است که خیلی از پتانسیل‏ها و ظرفیت‏های این سازمان، بلااستفاده باقی بماند و مسئولان برای خرج پول بیت‎المال در ساختن فیلمها و سریال‏های بی‏محتوا یا لهو، احساس شرمندگی و سرافکندگی نداشته باشند. الآن با توجه به گسترش شبکه‏های ویدئویی کشور، «سیما فیلم» (وابسته به این سازمان) توانسته است با عرضه فیلم‏ها و سریال‏های تلویزیونی در این شبکه توزیع، محصولات خود را به دست مخاطبان عرضه نماید و از سویی منبع درآمدی نیز کسب نماید. قطعاً چنین رویکردهایی مشابه در زمینه کتاب و مطبوعات قابل تحقق است، البته به شرط اینکه نگاهها و سیاست‏های سازمان در این زمینه‏ها تغییر کند یا اگر سیاست‏هایی در این زمینه است، از آن حالت مکتوب و بخش‏نامه، اجرایی و عملیاتی شود. به امید آن روز.


* گزیده این مقاله در دوهفته نامه «پگاه حوزه»، شماره 303 (تاریخ 7 خرداد 1390) منتشر شده است.
نویسنده: یاسر عسگری

دوشنبه 9 خرداد 1390
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط