loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

صادق کوشکی: جنبش دانشجویی منتقد، موفق است

نویسندگان مرتبط : محمدصادق کوشکی

اگر بخواهیم در باره نقد دولت از زاویه دید جنبش دانشجویی صحبت کنیم ، ابتدا باید چند مفهوم را مشخص کنیم .
اول باید تعریف مشخصی از جنبش دانشجویی ارائه کنیم و معین کنیم که جنبش دانشجویی چیست ؟
دوم باید بدانیم که شیوه های نقد چیست و ملاکها و فواید آن چیست ؟ و سومین موردی که باید مفهوم درستی از آن ارائه کرد این است که مقصود از" دولت" چست؟

تعاریف و مصادیق زیادی برای" فاعل" این نقد که" جنبش دانشجویی" باشد صورت گرفته است . اما به عقیده من جنبش دانشجویی تجمعی خود جوش ، که به این خود جوش بودن آن تاکید می کنم ، از دانشجویانی است که به منظور بهتر شدن زندگی و رشد اجتماعی و فردی تلاشهایی را انجام می دهند و " اهداف و آرامانهای معینی " را در نظر دارند که این اهداف مانند ایستگاه هایی هستند که درون جاده بی پایان آرمانها قرار دارند . زمانی می توانیم روی یک حرکت دانشجویی نام " جنبش " بگذاریم و آن را از یک تشکل صنفی عادی و یا یک تشکل سیاسی مقطعی و یا عده ای دانشجوی سیاسی شورشی و عصبانی متمایز کنیم که آرمانهای روشن و شفافی داشته باشد . آرامانهایی که مانند یک جاده بی انتها ، بی پایان هستند . و" اهدافی" روشن و شفاف دارند که مانند ایستگاهی در آن جاده بی پایان هستند. به این مفهوم که یک جنبش دانشجویی با رسیدن به هدف شماره یک تعطیل نمی شود ، بلکه خود را آماده می کند که به هدف شماره دو برسد و در واقع این همان چیزی است که آن را با نام " رشد " می نامیم ، چه این رشد برای خود جنبش باشد و چه برای محیط دانشگاهی و یا حتی برای کشور یا کل جهان . جنبش دانشجویی باید بداند که دنبال چه هدفی است و برای رسیدن به هدف باید زمان بندی منطقی و قابل قبولی داشته باشد.

گاهی اوقات اهداف به اندازه ای مبهم هستند که دیگر هدف محسوب نمی شوند . مثلا وقتی کسی که هدف خود را" آزادی" قرار می دهد ، همین لفظ هم باید تعریف شده باشد . به طور مثال وقتی مردم یک مستعمره از آزادی حرف میزنند دقیقا " قید" لفظ" آزادی" شفاف است زیرا میخواهند کسی بر آنها حاکمیت نداشته باشد . آزادی زمانی میتواند آرمان باشد که شفاف و معین باشد ،آزادی از چه چیز؟ آزادی برای چه چیز؟ و اگر یک جنبش دانشجویی بگوید هدف من کسب آزادی است دیگر نمیتوان روی آن نام جنبش گذاشت زیرا نیروهایش هرز میرود زیرا هدف و برنامه ریزی خاصی نمی تواند داشته باشد و کسی که هدف معینی نداشته باشد اگر به انحراف هم کشیده شود متوجه نمی شود . اگر آرمان " بی انتها" هم باشد باید شفاف و معین باشد مثلا آزادی بشریت از قید بندگی غیر خدا، یا از قید امور مقدس ، پس آزادی هم اگر قیدی نداشته باشد نمیتوان آن را به عنوان "آرمان" در نظر گرفت زیرا حرکتهای بشری معنا دارند و در واقعیت صورت میگیرند. اگر آن چیزی که به عنوان آرمان تعریف میشود از عالم عینیت فاصله زیادی بگیرد و آبجکتیو باشد ، در آن صورت ممکن است حرکتی صورت گیرد ولی نتوان آن را " جنبش " نامید و اگر بعد از سالها پس از شروع حرکتی پرسیده شود که حالا در کدام مرحله از آرمان و مسیر خود قرار داری جوابی هم نداشته باشد و این باعث یاس میشود . و دلیل اینکه بسیاری از حرکتهای دانشجویی دچار یاس میشوند نیز همین است که آرمانها و مسیرو اهداف مشخصی ندارند و وقتی بعد از مدتها تلاش به عقب نگاه می کنند متوجه می شوند که اصلا هیچ راهی را طی نکرده اند ، زیرا کسی میتواند امیدوار به رسیدن به مقصد باشد که" مقصد" معینی داشته باشد و تلاشهای بی هدف نتیجه ای جز یاس و سردگمی و انفعال ندارد و زایندگی و نشاط از آن استخراج نمیشود.

*سئوال: به نظر شما جنبش دانشجویی چگونه می تواند نقد موثری در برابر دولت داشته باشد؟

جنبش دانشجویی با توجه به مطالب قبلی که عرض کردم زمانی میتواند" منتقد" باشد که بتواند جامعه خود ، خود و یا حتی جامعه بشری را ارتقا دهد . نقد یعنی ارزیابی اینکه ما در کجای مسیر قرار داریم و تا آرمانها و اهداف چقدر فاصله داریم ؟

* سئوال: آیا از آرمانها منحرف شده ایم یا نه ؟

اگر" نقد" را به معنای دقیق کلمه" ارزیابی" بدانیم _ یا ارزیابی خود که به آن خودانتقادی میگویند و یا ارزیابی وضعیت محیطهای خارجی_ زمانی این ارزیابی امکان پذیر می شود که ما معیارهای مشخص و شفاف داشته باشیم که می توانند همان اهداف و آرمانهای ما باشند و ما وضعیت امروز را با همان شکل آرمانی بسنجیم و آن را تا رسیدن به یک هدف مشخص اندازه بگیریم و اعلام کنیم که وضعیت مطلوب و رو به رشدی داریم و یا احیانا وضعیت نامطلوبی داریم و یا از مسیر منحرف شده ایم . یکی از وظایف نقد شناخت انحرافات است و زمانی این انحرافات مشخص میشود که مسیری مشخص شده را طی میکنیم و اگر مسیری تعیین شده نداشته باشیم دیگر انحراف از مسیر معنا ندارد . طبیعتا چگونگی نقد بربستگی به این داردکه " جنبش دانشجویی منتقد" احساس کند که با چه شیوه هایی میتواند پیام و ارزیابی خود را به گوش مخاطب و سوژه نقد برساند، که در هر زمان و مقطعی ابزارهای خاصی را باید پیدا کند. گاهی اوقات از جنس ابزاری که جنبش دانشجویی برای نقد پید ا میکند میتوان فهمید که آیا واقعا قصد نقد دارد یا حرکتی صرفا سیاسی انجام شده است. متاسفانه گاهی اوقات ابزارهایی که برای انتقال ارزیابی و یا نقد انتخاب میشوند با مخاطب و سوژه نقد تناسب ندارند و عملا به جای رسیدن به هدف، که همان تذکر و هدایت سوژه نقد است نا آرامی سیاسی و جنجال و شورش به پا می شود.

*سئوال: گاهی اوقات دیده میشود که حتی اگر جنبش دانشجویی ابزار مناسبی برای این نقد پیدا کند با برخورد نا مناسب سوژه نقد مواجه میشود ، در آن زمان این جنبش چه عکس العملی میتواند داشته باشد ؟

قطعا سوژه نقد همیشه منتظر شنیدن انتقادها با گوش باز نیست ، و چون سوژه نقد همیشه پذیرا نیست باید دید که نقاد که منظور ما اینجا" جنبش دانشجویی" است آیا ابزار مناسبی پیدا کرده یا نه ؟ گاهی اوقات سوژه نقد نظامی مستبد و تمامیت خواه است که تمامی ورودی هایش را مسدود کرده است و گوشی برای شنیدن ندارد ، در اینجا ابزار نقد میتواند به شکل راهپیمایی گسترده و اعتصاب باشد و اجبارا با این راه کار خاص سیاسی می شود دولت را متوجه اشتباه خود کرد. اما گاهی اوقات سوژه نقد یک دستگاه فرهنگی خاص است که ورودی های بازی دارد و باید از طریق این وردودیها عمل کرد در این مورد دیگر نیاز به اعتصاب یا شورش نیست.

جنبش دانشجویی محل حضور افراد جوان و جویای علم است و طبیعتا باید خلاق باشند و برای رساندن نقد که همانطور که گفتیم یک نوع ارزیابی است، به مخاطب و سوژه نقد، روشهای خلاقانه ای میتوانند در پیش گیرند. و این روشها اگر متناسب با سوژه نقد انتخاب شود قابلیت تاثیر گذاری را دارد .

* سئوال: بحث آخر در مورد دولت است و اینکه منظور ما از دولت چیست ؟ اینکه آیا ما" دولت" را هر سه قوه به طور مشترک میدانیم یا به طور مجزا فقط یک قوه را دولت محسوب میکنیم و یا اینکه کل نظام را به عنوان دولت در نظر میگیریم .

تعریف از دولت هر چقدر دقیقتر باشد امکان سوء استفاده سیاسی کمتر میشود. به عبارتی باید "مخاطب نقد" را به طور واضح مشخص کنیم . و حتی باید مشخص کنیم که زمان انتقاد چه محدوده ای را در بر میگیرد به این معنا که آیا از زمان به قدرت رسیدن دولت کنونی تصمیم به نقد گرفته ایم یا دولت های قبلی هم هدف نقد قرار میگیرند. اگر یک تشکل دانشجویی اظهار کند که قصد نقد دولت خاصی را دارد ، باعث میشود که خاصیت جنبش بودنش را از دست بدهد .

*سئوال: آیا نقدی که مقایسه ای نباشد میتواند درست عمل کند ؟

بله، ممکن است که یک جنبش بگوید که قصد دارد دولت فعلی را فقط با آرمانهای خود بسنجد و کاری به دولتهای قبلی نداشته باشد و پایه نقد دولت را بر روی اهداف و آرمانهای خود بگذارد و به این موضوع بپردازد که عملکرد دولت چه فاصله ای با آرمان ها و اهداف او دارد . اما این باعث میشود که پذیرش نقد و جدیت آن زیر سوال رود زیرا همانطور که گفتیم هدف جنبش دانشجویی باید این باشد که زندگی هر لحظه از قبل بهتر باشد ، پس چطور امکان دارد از این جنبش پذیرفت که تا دیروز مدیحه گوی دولت قبل بوده اند و به طور ناگهانی تبدیل به منتقد جدی دولت فعلی شده اند. واقعا دو دولت میتوانند تا این حد تفاوت داشته باشند و یا اینکه این جنبش رفتاری سیاسی کارانه در پیش گرفته است ؟

*سئوال: چه زمانی جنبش دانشجویی میتواند در جامعه جایی برای خود باز کند و مورد اعتماد دولت و جامعه باشد ؟

جنبش دانشجویی زمانی میتواند صداقت خود را به جامعه و مسئولان نشان دهد که ثابت کند همیشه منتقد است و در واقع همیشه چشمان تیز بینی وجود دارد که مشکلات را می بیند و تذکر می دهد و نقاط مثبت را تشویق می کند و عملا جنبش دانشجویی اگر با تعریف ارائه شده به فعالیت بپردازد ابزاری است برای رشد جامعه و دولت زیرا به نمایندگی از افکار و وجدان عمومی جامعه مراقب است تا مبادا دولت امکانات را تلف کند و اولویت ها را در نظر نگیرد . و زمانی می توان به جنبش دانشجویی اعتماد کرد که هیچ کسی را مصون از نقد نگذارد و هر مقام مسئولی را به سوال بکشاند و به پاسخ گویی وادارکند . و این کار را با هدف بهتر شدن انجام دهد . اگر امروز مسئولی را به واسطه عملکرد نامطلوبش تشویق کند ، فردا همان مسئول را به دلیل عملکرد نامطلوبش سرزنش و تقبیح کند . در این زمان میتوان به جنبش اعتماد کرد که" شخص" محور نیست و " مفهوم" محور است و به جریانات ، احزاب و نگاه های سیاسی خاص وابسته نیست و خود قصد دارد پیشرو افکار عمومی باشد و نماینده منصف افکار عمومی برای بهتر شدن اوضاع . و این کار را بدون توجه به شخص و جناح خاص انجام داده و صرفا کارها، رفتارها و عملکرد ها را نقد کرده است . در چنین وضعیتی نمی توان به جنبش دانشجویی نه انگ دولتی بودن زد و نه اپوزیسیون بودن ، زیرا نه جیره خوار دولت و نه اجنبی است بلکه جیره خوار خود و ملت خود است و نماینده مردم محسوب می شود و یک چشم منصف و دقیق است که خطا کار را هر که باشد به محاکمه می کشد و مرتکب اعمال مطلوب را تشویق می کند .

* سئوال: این جنبش برای ارزیابی و نقد تا کجا میتواند پیش رود؟ آیا محدوده ای برای این نقد در نظر گرفته میشود ؟

بستگی به اهداف جنبش دارد . مثلا اگر یک جنبش دانشجویی دامنه نقد خود را بهبود شرایط آموزش دانشگا ها تعریف کرده است ، پس آرمان آنها این قرار گرفته است پس تا رسیدن به این هدف کار خود را ادامه می دهند . و گاهی اوقات ممکن است حوزه عملکرد خود را کل جامعه قرار دهند ، و یا هر هدف دیگری در نظر بگیرند ، پس این اهداف باعث می شود که حوزه عملکرد آنها مشخص شود و تا رسیدن به هدف باید تلاش کنند .

*سئوال: عواملی خارجی یا داخلی باعث به انحراف کشیده شدن جنبش های دانشجویی می شوند ، این جنبش برای از بین بردن این عوامل چه راهکارهایی را می تواند پیش بگیرد؟

با تعریفی که از جنبش دانشجویی ارائه شد نمی توان هیچ جنبش دانشجویی را به معنای واقعی و منطبق بر این تعریف ارائه کرد ، تمام اتفاقاتی که افتاد یک شورش کور سیاسی بود که آب به آسیاب جریانات خاص سیاسی ریخت. دانشجو تبدیل به پیاده نظامی شد که وظیفه به قدرت رسیدن برخی جریانات را به عهده گرفت . به طور مثال بعد از 18 تیر سال 78 و شکل گرفتن فضای خاص سیاسی در کشور، و تسخیر مجلس ششم توسط جبهه مشارکت و دوستانش یکی از افراد این جبهه ، آقای سعید حجاریان ، این تعبیر را به طور علنی مطرح کرد که " جنبش دانشجویی حرف مفتی است " و اظهار داشت که جنبش دانشجویی اصلا وجود ندارد . این واقعه دقیقا نگاه ابزاری را نشان می دهد . به نظر آنان تا زمانی که جنبش دانشجویی برای رای آوردن جبهه مشارکت تلاش می کردند سمبل دمکراسی ، آزادی خواهی و قهرمان بود اما پس از به قدرت رسیدن این جبهه و وقتی به این جنبش نیازی نبود تبدیل به " حرف مفت " شد ، موجودی که" بی سواد" است و باید در "پارکینگ کتاب بخواند" و" شایستگی ورود به عرصه ها را ندارد" . این تعبیر باعث شد که دانشجویانی که با جبهه مشارکت هم آوا بودند احساس سر خوردگی کنند و شعار جدایی از قدرت را سر دهند .

و به این شکل با تعبیری که من از جنبش دانشجویی در ذهن دارم ، جنبش خالصی را با این مفاهیم نمیشناسم .

اما چگونگی انحراف یک جنبش دانشجویی به درونیات آن بستگی دارد. همانطور که ذکر کردم اگر یک جنبش دانشجویی اهداف و آرمانهای دقیقی برای خود تعریف نکند احتمال انحرافش زیاد است . و اگر خود جوش نباشد و به هر شکلی به بیرون از دانشگاه متصل باشد احتمالا منحرف میشود . و خود جوش بودن هم به این معنا است که تعدادی دانشجو با انگیزه های درونی خود و با اهداف و آرمانهای مشترک سعی کنند که محیط خود و جامعه را تغییر دهند نه اینکه کسانی از بیرون به آنها دیکته کنند که باید چه کاری انجام دهند و یا از چه کاری دوری کنند. به خود این افراد بستگی دارد که آرمانهای خود را از کجا میگیرند ، از رهبران مذهبی یا سیاسی ولی تصمیم گیری نهایی با خود دانشجو باشد و از جایی به او القا نشده باشد .

و متاسفانه باید گفت که هنوز هیچ جنبش دانشجویی با این تعاریف شکل نگرفته است . و شاید بتوان تنها نمونه جنبش دانشجویی را در حرکتهایی ذکر کرد که تحت عنوان " حرکت های جهادی " برای کمک به مردم نقاط دور افتاده انجام گرفت و هیچ وابستگی دولتی در آن دیده نشد . حرکتهایی کاملا درون زا که تحت تاثیر هیچ حزب یا گروهی هم نیست. این حرکتها هم خود جوش است ، هم آرمان دارد و هم هدف بلند مدت و مقطعی و برای بهتر شدن زندگی هم وطن تلاش می کند که این بسیار مفید است . این حرکتها اجتماعی است اما در حرکتهای سیاسی با آن تعریفی که از جنبش دانشجویی ذکر شد نمیتوان مصداق بارزی را معرفی نمود .

منبع: نشریه وفاق، به نقل از سایت نهاد رهبری در دانشگاهها

جمعه 17 تیر 1390
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط