اشاره: این سخنان گزیده و ویراسته مباحثی است که یکی از فعالان فرهنگی، در آغازین روزهای سال 1390، در جمع کارشناسان موسسه مطالعات تکنولوژی رسام و برخی فعالان بسیج دانشجویی بابل ایراد شده است و ناظر به فعالیتهای جمعی، رویکردها و گستره فعالیت در زمینههای اقتصادی، فرهنگی، علمی و آموزشی و همچنین انتقال تجربیات فرهنگی و تشکیلاتی است.
****
ادامه از بخش اول
■ برنامههای مشترک با مراکز جبهه فرهنگی
اما درباره الزامات اجرایی مراکز مورد نظر مثلاً حوزه هنری یا دفتر مطالعات جبهه فرهنگی یا...، این را باید با مسئولان آن مراکز در تهران یا قم صحبت بکنید و به توافق برسید. اما بدانید که راحت میتوانید در زمینه برگزاری دورههای آموزشی و چند کار مشترک به توافق برسید. زمینههای کاری شما با دفتر مطالعات زیاد است. من فقط مواردی از آنها برمیشمارم:
1ـ دوره خبرنگاری،
2ـ دوره روزنامهنگاری،
3ـ دوره مستندسازی،
4ـ نمایشگاه عکس،
5ـ نمایشگاه کاریکاتور،
6ـ نمایشگاه پوستر و طراحی،
7ـ دوره آشنایی با اندیشههای امام(ره) و رهبر معظم انقلاب و دیگر دورههای آموزشی و معرفتی،
8ـ تاریخ شفاهی دفاع مقدس،
9ـ ثبت تاریخ شفاهی مساجد فعال و انقلابیون استان،
10ـ تاریخ شفاهی هنرمندان و نویسندگان انقلاب،
11ـ پیگیری رهنمودها و منویات رهبر معظم انقلاب درباره استان،
12ـ تهیه مستند در زمینه نوآوریهای اقتصادی، کشاورزی و صنعتی استان،
و دهها مورد دیگر.
از بعد دیگری، شما باید توان اجرایی خودتان را در نظر بگیرید. قرار هم نیست یک دفعه مانند دفتر مرکزی یا شعبه خراسان یا آذربایجان شرقی، پروژههای مختلفی بردارید. شاید خودتان به این نتیجه برسید که ما فعلاً در راستای فعالیتهای دفتر، سه تا نیرو داریم و فقط یکی دو تا پروژه با آنها ـ یا هر مرکز دیگری که مدنظرتان است ـ شروع میکنیم. بعد به مرور زمان، فعالیت و فعالانتان را افزایش میدهید.
■ فرصت در استان زیاد است
از این نکته غافل نشوید که پتانسیل در منطقه بسیار زیاد هست. شما فقط باید این پتانسیلها را کشف کنید. البته کشف پتانسیلها و ظرفیتها و افراد، یک هنر هست و هر کسی چنین هنری ندارد. مرحوم کاظمی آشتیانی، رئیس فقید پژوهشکده رویان، چنین هنری داشت. شاید ایشان از لحاظ علمی، یک نخبه علمی جدی و درجه یک محسوب نمیشد، ولی یک نخبهیاب و استعدادشناس خوبی بود. آدم مدیری بود، مدیری توانا و قابل.
■ از عنایات خدا در هنگام کار غافل نشوید
یک مسأله دیگر هم به شما بگویم که خداوند برخی از دریچهها را هنگام کار و اجرا، به روی آدم باز میکند. «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا». وقتی ما اهل جهاد باشیم و در صحنه حاضر باشیم، خداوند راههایش را به ما میشناساند. پس از عنایات خدا در هنگام کار و فعالیت، غافل نشوید. از سویی دیگر، خیلی از استعدادها و افراد، زمانی که کار شما در استان جدی میشود، خودشان را به شما معرفی میکنند. متأسفانه بعضیها چنین روحیهای دارند؛ یعنی روحیه شروع کاری ندارند اما آدمهایی هستند که وسط کار اضافه میشوند. شاید به همین خاطر است شروع کار، به اندازه نصف کار ارزش و اهمیت دارد. پس شروع آگاهانه کار و فعالیت خیلی مهم است.
■ تغییر فضاهای فرهنگی با برافراشتن عَلَم
همین که عَلَم جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی (هم در حوزه اندیشه و عمل با رویکرد عدالتخواهانه و اسلام ناب) و چنین نگاهی در استان برافراشته شود، خیلی از فضاهای فرهنگی و اجتماعی و حتی سیاسی استان تغییر خواهد یافت. هم چنان که خود حضور دولت احمدینژاد و استقامتش در دولت نهم، باعث شکلگیری عرصههای جدید برای فعالیت و شکسته شدن جبههگیریهای قدیمی و شکلگیری جبهههای جدید شد. در فضای دانشجویی هم نفس حضور جنبش عدالتخواه، معادلات خیلی از تشکلهای دانشجویی را عوض کرد و میبینیم که بسیج، انجمن اسلامیها، جامعه اسلامیها نسبت به قبل، انقلابیتر و فعالتر و عدالتخواهانهتر شدند. خودش یک موج و گفتمان جدید را در بین تشکلهای دانشجویی و حتی اساتید دانشگاهها ایجاد کرد. ماهنامه سوره با رویکرد عدالتخواهانهاش همین طور. لذا وقتی شما هم همین کار را شروع کنید، فضاهای فرهنگی تغییرات محسوسی خواهند کرد. متأسفانه مشکل ما این است که کسی گفتمان فرهنگ انقلابی و جبهه فرهنگی را در استان به صورت همه جانبه بلند نکرد، و هر موقع هم کسی آن را به صورت موقتی و مقطعی در دوره ای بلند کرد، خودش در استان و منطقه تاثیر گذار شد. پس نفس بلند کردن این عَلَم خیلی مهم است.
یادم هست که با جمعی از دوستان شورای مرکزی جنبش عدالتخواه دانشجویی، خدمت استاد رحیمپور ازغدی رسیدیم. ایشان به ما ـ با این مضمون ـ گفتند: «به جای اینکه در این دانشگاه و آن دانشگاه، شعبه بزنید و تشکل ایجاد کنید، اولویت اولتان این باشد که عَلَم عدالتخواهی را خوب نگه دارید، به موقع اعتراض و انتقاد کنید. عدالتخواهی کنید. بلند نگه داشتن عَلَم عدالتخواهی توسط نیروهای حزباللهی و مذهبی خیلی مهم است».
■ مطالعه آثار اساتید جبهه فرهنگی انقلاب
حالا که بحث از استاد رحیمپور ازغدی شد بد نیست که اشاره بکنم که ما متأسفانه از ایشان درست و حسابی استفاده نمیکنیم و همین که تلویزیون هفتهای یک یا دوبار سخنرانیاش را پخش میکند، قانع شدیم و الآن خود ما فعالان فرهنگی یا بسیجی، گوش نمیدهیم. غالباً میگوییم که ایشان حرف جدیدی ندارد! واقعاً تاسفآور است. ایشان حرفهای تازه بسیاری دارد، همچنان که جبهه فرهنگ و فکر انقلاب حرفهای بسیاری دارد. هنوز خیلی از جاها، بحثهای ایشان و نگاه جبهه فرهنگی انقلاب نرفته است. خیلی از مباحث ایشان به دست مخاطبان اصلیاش نرسیده است. ایشان 12 تا کتاب و بیش از 260 تا سخنرانی دارند که ما متأسفانه، غالب آنها را نخواندهایم و نشنیدیم. حداکثر سه چهارتا کتابشان را دیدهایم: «محمد(ص) پیامبری برای همیشه»، «علی(ع) و شهر بیآرمان»، «حسین(ع) عقل سرخ» و «مهدی(عج) ده انقلاب در یک انقلاب». خوب بقیه کتابهایش چی؟ برخی از کتابهایش اخیراً به چاپ بیست و چهارم رسیده است، اما هنوز قابل مقایسه با تجدیدچاپهای آن جبهه مقابل ما نیست. یادم هست که کتابهای اکبر گنجی در مدت دو سه سال، بیست و هشت بار تجدیدچاپ شد. با این که کتابهای ایشان از لحاظ محتوایی و بعد اسلامی، قابل مقایسه با کتابهای استاد رحیمپور نیستند و فقط ژورنالیستی هستند. آثار بقیه نویسندگان و اساتید جبهه فرهنگی انقلاب نیز همین طوری ماندهاند و خوب توزیع نشدند. حالا در این میان کتابهای چند نفر مانند آقای امیرخانی و آقای سید مهدی شجاعی چند بار تجدیدچاپ شده است، اما آثار بقیه اساتید چطور؟ از اساتید این جبهه بگذریم. کتابها و مباحث امام(ره) رهبر معظم انقلاب هم مورد توجه جدی ما نیستند. اولاً چند کتاب و چند درصد از آثار رهبران انقلاب را خواندهایم؟ فقط چند تا کتاب محدود رهبر معظم انقلاب مانند «مطلع عشق» (درباره ازدواج) چندین بار تجدیدچاپ شده است اما بقیهاش چی؟ کتابهای امام(ره) هم همین طور.
* البته اینجا دوستان ما در دانشگاه امام صادق(ع) و جاهای دیگر که قبلاً با هم دوره آموزشی غربشناسی (طرح صراط حمید) را برگزار کردیم، دوره مطالعاتی آثار شهید مطهری را با حاج آقای نیکزاد شروع کردند. استقبال اولیه از این کلاسها خوب بود، ولی به مرور زمان شرکتکنندگانش کمتر شدند. لذا برخی از کارها، بین ما جواب نمیدهد.
نه! این گونه نیست. هر چیز جای خودش را دارد. مشکل ما این است که فکر میکنیم همه مخاطبان ما دانشجویان دانشگاه امام صادق(ع) یا طلبه حوزههای علمیه هستند و برای همین برنامههایی را برای شروع یا ادامه کار در نظر میگیریم که آن جذابیتها را افراد مذهبی معمولی ندارند. لذا ما باید مخاطبان و روحیات آنها را خوب بشناسیم. چه بسا لازم باشد برای شروع یا ادامه کار، از مطالعه رمان و داستان یا کتاب شعر، پخش فیلم و مستند یا حتی دیدار و بازدید با یک عالم یا منطقه، کوهنوردی یا اردو استفاده کنیم. ما خودمان را در قالبها نباید محدود کنیم، آنها ابزارها و وسایل کار ما هستند تا مخاطبان خسته نشوند. پس از مدتی درمییابیم که عدهای از مخاطبان، علاقه به موضوعات هنری یا فکری دارند و برای تک تک آن دستهها، باید برنامهریزی جدی کنیم.
همین روزها اتفاقی فیلم «ناسپاس» را دیدم. بازیگرانی چون پوریا پورسرخ و الناز شاکردوست و... در آن بازی میکردند. هم اسم گول زننده و هم بازیگران مشهور. ماجرای «گاو بنیاسرائیل» را به صورت فیلم سینمایی در آوردند که حدود 30 ـ 20 آیه از قرآن را به خود اختصاص داده است. تهیه کننده یا سفارش دهندهاش، شبکه جهانی سحر بود. با این انتظاراتی که از فیلم دینی داریم فاصله دارد و با اینکه محتوایش دینی است، پرداخت عاشقانه خیلی ضایعی دارد که میتوانست بهتر از این ساخته شود. اما بد یا خوب، فیلمی است که ساخته شده است که اندکی میتواند برای مخاطبان مذهبی متوسط و معمولی ما جالب باشد. می خواهم بگویم فرصتها را دریابید. در فقدان امکانات و محصولات فرهنگی مناسب، حتی باید از ظرفیت این نوع فیلمها هم استفاده کنیم.
فیلم دیگر، «گفتگو با سایه» به کارگردانی خسرو سینایی است که درباره زندگی و فعالیتهای صادق هدایت است که توصیه میکنم حتماً ببینید. این فیلم زوایای ناگفته و حقایق بسیاری از زندگی و افکار صادق هدایت، نویسنده مشهور و بُت نویسندگان غربزده کشور، را بیان میکند. محقق این فیلم هم آقای حبیب احمدزاده، نویسنده متعهد و توانای ادبیات انقلاب و دفاع مقدس است که کتابهای «داستان شهرهای جنگی» و رمان «شطرنج با ماشین قیامت» را نوشته است و انتشارات سوره مهر آنها را منتشر کرده است. لذا باید از این نوع ظرفیتها و قالبهای جذاب و جدید هم استفاده کنیم. میتوان یک لیست بیست یا سی تایی فیلم سینمایی یا مستند را تهیه کرد و برای جوانان و نوجوانان یا مخاطبان تشکلی ما پخش کرد. الآن با وجود فقدان فیلمهای خوب، خیلی از این نوع فیلمها هم بین ما ناشناخته ماندهاند. ما باید از این فیلمها و مستندها استفاده کنیم که پخش و نقد آنها، در راستای کار و اهداف ما هم هست.
■ تجربه جدید فعالان حزباللهی
الآن حدود یک دهه است که نسل جوان و انقلابی کشور دارد سبک جدیدی از زندگی و شغل را تجربه میکند. سبک جدیدی از زندگی، شغل، کار و خلاصه تجربه جدیدی از فعالیتهای فکری و فرهنگی، که نمونههایش «شبکه تحلیلگران تکنولوژی ایران»(ایتان)، «دفتر مطالعات جبهه فرهنگی»، «موسسه فرهنگی ـ نرمافزاری آرمان» یا «موسسه کتاب آفتاب» مشهد، «موسسه عصر کتاب» تهران، «موسسه کتاب فردا» قم، «موسسه کتاب آسمان» سبزوار و... از آن جملهاند که فعالیتهای مستقل از فضاهای اداری مصطلح و رایج را شروع کردند؛ یعنی غالباً خودشان تصمیم میگیرند که به چه مسائلی بپردازند. غالباً خودشان تصمیم میگیرند موضوعات مورد علاقه خودشان را پیگیری کنند و توانستند نشان بدهند که میتوان مستقل از فعالیتهای دولتی، کار فکری یا فرهنگی و هنری انجام داد. این نوع تجربه، در حال حاضر در حال تکرار و گسترش و عمق است، تکثیر میشود و نقاط ضعف و کاستیهایش را میپوشاند.
الآن شما در استان مازندران، جزو پیشروان این سبک و تجربه هستید و اگر بتوانید دوام بیاورید و موفق شوید کارتان را گسترش بدهید و روی پای خود بایستید، برای نسل جدید در منطقه، الگو میشوید.
■ باید الگوهای عملی را نشان دهیم
متأسفانه مشکل ما این است که در زمینههای مختلف، الگوی عینی و ملموس نداریم. نه اینکه نداشته باشیم، بلکه نتوانستهایم افراد الگوی خودمان را خوب به نسلهای دیگر معرفی کنیم. مثلاً کسی که مهندسی برق یا عمران خوانده است، الگوی زندگی امروزش را واقعاً نمیداند کیست؟ ممکن است شهید چمران را به عنوان الگو بداند، اما هنوز اطمینان خاطر ندارد که اگر دکتر چمران امروز زنده بود، چه کار میکرد و در چه حوزههایی ورود پیدا میکرد؟ لذا معرفی و شناساندن الگوهای عملی برای جامعه امروز بسیار ضروری است. پس شما با استقامت و پایداری در کار خودتان، حفظ استقلال، روحیه و غیر اداری خودتان میتوانید برای آیندگان، راه طی شده باشید. البته تعبیر «راه طی شده»، از سید شهیدان اهل قلم، شهید آوینی(ره) است.
■ در کارمان جدی باشیم
خلاصه، خودتان را دست کم نگیرید و در کارتان جدی باشید. فضای تهران را با فضای خودتان مقایسه نکنید. الآن مراکز ایتان تهران با معاونت علمی و دقتر فناوریهای نهاد ریاست جمهوری یا وزارتخانههای دیگر همکاری میکنند و خیالشان تا حدی از جهت مالی، جمع است. شرایط شما با آنها فرق میکند و سختیهای کار شما در شهرستانها، قطعاً بیشتر است. پس باید تلاشتان را بیشتر کنید. پارسال سال «همت مضاعف، کار مضاعف» بود و امسال «جهاد اقتصادی». یعنی چه؟ رهبر معظم انقلاب که همین طوری نمیآیند بگویند «سال جهاد اقتصادی». ایشان دارند فرهنگسازی میکنند و راهکارها را برای رسیدن به چشماندازها و افقهای مطلوب حکومت اسلامی، نشان میدهند. عدالتخواهی، سادهزیستی، مبارزه با مفاسد، پاسخگویی مسئولان و از سویی دانشگاه اسلامی، تمدن اسلامی، جنبش نرمافزاری، تحول در علوم انسانی و دیگر رویکردها و سیاستگذاریهای رهبر معظم انقلاب همه اینها نشان میدهند که یک فکری پشت سر این نامگذاریها و سیاستگذاریهاست اما ما چه کار میکنیم؟ آیا توجه و دقت کافی به این رویکردها داریم؟ غالباً نه! ما به تکرار شعارهای امسال بسنده میکنیم. خوب ما باید ببنیم که برای جهاد اقتصادی چه کار باید بکنیم؟ برای جهاد علمی و فکری و فرهنگی و معرفتی چه باید بکنیم؟ باید تلاشمان را در این راستا، افزون کنیم.
■ باید بتوانیم فعالیتها را مستقل و مردمی انجام بدهیم
به نظرم، فعالیتهای فرهنگی ما باید به گونهای باشد که بتوانیم مستقل شویم و از سویی، به فعالیتهای مردمی و غیردولتی دامن بزنیم. با دیگر مراکز و پایگاههای جبهه فرهنگ و فکر انقلاب، مرتبط و تا حد توان، همکاری و همسویی داشته باشیم. شاید در مرحله اول، رویکردمان توزیع درست محصولات فکری و فرهنگی باشد اما بعد از یک دورهای، باید به تولید فرهنگی توجه بکنیم و برای توزیع آنها، از حمایت و نظارت و پشتیبانی موسسات و ادارات در تهران و مناطق دیگر استفاده کنیم.
مزایا و اهداف پیشنهادی هم برای چنین همکاریها و ارتباطات این خواهد بود که شما میتوانید فعالیتهای بنیادی و ماندگاری را در استان رقم بزنید. فعالیتهای اقتصادی، فرهنگی و هنری متناسب با فرهنگ انقلاب را در استان سازماندهی بکنید. یک پایگاه جدی در استان برای گفتمان انقلاب ایجاد کنید، نه این که پایگاههایی نباشند. بلکه الآن پایگاهها و مراکزی هستند مانند موسسه اشراق حاج آقای مویدی، موسسه حدیث مهتاب بابل یا جاهای دیگر، اما هیچ کدام در زمینه فرهنگی و هنری و حتی آموزش هنر انقلاب، به آن معنا، فعالیت جدی نمیکنند و آنها بیشتر در زمینه معارف اسلامی یا توزیع محصولات فرهنگی فعالیت میکنند. از یک طرفی ضروری است که این نگاه (جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی) هر چه زودتر در استان معرفی شود و پتانسیلهای استان در این زمینهها شناسایی شود. متأسفانه خیلی از استعدادها، به علت تعلل مسئولین و ادارات یا نگاههای تک بُعدی دیگر دوستان، از بین رفتند. نیروسازی و آموزش نیروهای توانمند و انقلابی هم یکی از اهداف این پیشنهادم این است که میتواند خلاءهای موجود در منطقه را پر کند. لذا روی این پیشنهادات فکر کنید.
* نسبت فعالیتهای موسسه ما با دفتر مطالعات جبهه فرهنگی یا دیگر مراکز فرهنگی چگونه باید باشد؟
در این زمینه خودتان باید تصمیم بگیرید. من الآن دقیقاً توانمندیها و حوزه فعالیتهای شما را نمیدانم. لذا نمیتوانم نظرات دقیقی بدهم. اما میگویم که از فرصتهای مختلف مراکز فرهنگی کشور استفاده کنید که میتواند برای شما و دیگر مجموعههای فکری ـ فرهنگی شهرستانها کمک بسیاری باشد و به تقویت و گسترش گفتمان انقلاب کمک کند. حداقل اینکه نیروهای فکری و فرهنگی کارآمدی در استان و منطقه تربیت میشود. سعی کنید با آنها ارتباط داشته باشید، همکاری کنید و اما بنایتان برای این باشد که خودتان مستقل باشید. نه تنها دفتر مطالعات، بلکه هر مجموعه دیگری تلاش میکند که زیر مجموعههایش یا همکارانش در استانها و مناطق دیگر، مستقل باشند اما مرتبط و همکار باشند و همان رویکردهای گفتمان انقلاب را در منطقه خودشان، در عرصه فرهنگ، کشاورزی یا صنعتی، بومی یا پیگیری کنند. رمز ماندگاری و تأثیرگذاری در استان همین است. از طرف دیگر، نهادهای دولتی و رسمی نشان دادند چون غالباً دارای این نگاه جبهه فرهنگی یا نگاه تربیتی به تشکلهای زیرمجموعه نیستند، نمیتوانند تأثیرگذاریهای جدی در منطقه داشته باشند. لذا میبینید مسئولان مذهبی و حزباللهی در استانها و شهرستانها مسئولیت میگیرند ولی فضای فرهنگی تغییرات چندانی نمیکند.
الآن با روی کار آمدن دولت اصولگرا و عدالتمحور در کشور، ما در عرصه فرهنگی و هنری حداقل باید در هر استانی، ده نویسنده، ده خبرنگار، ده مستندساز، ده شاعر و... تربیت کرده بودیم و با نگاه انقلابی ده کتاب، ده مجموعه شعر، ده موسسه، ده مستند و فیلم در هر استانی میداشتیم که متأسفانه نداریم. این ضعف ماست. در زمانی هم که بودجه و امکانات هست، ما کار اساسی نمیکنیم، لذا به راحتی فرصتها را از دست میدهیم، فرصتی که ممکن است دیگر برای ما تکرار نشود و ما حسرت چنین روزهایی را بخوریم.
■ توجهات و پیشنهادات پایانی
1ـ نیروهای خودتان را به چند دسته تقسیم بکنید: الف. نیروهای رسمی، ب. نیروهای پیمانی و قراردادی و ج. نیروهای کارآموز، کسانی که برای آشنایی و کسب تجربه به شما مراجعه میکنند و شما میتوانید با حقالزحمه کار دانشجویی از آنها استفاده کنید.
2ـ در دورههای مختلف آموزشی ـ معرفتی که در کشور برگزار میشود، حضور مستمر و موثر داشته باشید. نیروهای جدید خودتان را به این دورهها بفرستید تا بیشتر با فضا آشنا شوند، کار یاد بگیرند و هم این که بتوانند به مجموعه شما کمک کنند.
3ـ حتماً روزنامهنگاری، خبرنویسی و نامهنگاری را یاد بگیرید، البته به آن قناعت نکنید. با این آموزش، توانمندی خودتان را افزایش میدهید و در هر جایی که رفتید میتوانید اثرات مثبت بر جای بگذارید.
4ـ آرشیو و کتابخانه قوی و مجهز متناسب با فعالیت های خودتان داشته باشید. خیلی از طرح ها و ایده ها از دل همین آرشیو و کتابخانه قوی در می آید یا این که تجربیات دیگران در زمینه های کاری خودتان ثبت شده است.
5ـ روی راههای اجرایی فرمایشات رهبر معظم انقلاب، فکر کنید. آنهایی که خودتان میتوانید، محلی کنید. اگر مسئولان میتوانند انجام بدهند به اطلاع آنها برسانید. در قالب پیشنهاد، نامه، بیانیه یا مطالبه از مسئولین و... نگذارید این حرفهای حکیمانه همین طوری روی زمین بماند. برای اجرایی شدنش فکر کنید و برنامه پیشنهاد بدهید و از مسئولان و متولیان امر مطالبه کنید.
6ـ با توجه به این که درباره توسعه استان چند سالی فعالیت کردید، یک نرمافزار برای توسعه استان طراحی کنید. داشتن تولیدات و محصولات برای دیگر مراکز برای موسسه شما ضروری است و حتی میتواند منبع درآمدی برای موسسه شما باشد. برای توزیع آن زیاد نگران نباشید و میتوانید از پتانسیل مراکز توزیع در کشور استفاده کنید.
7ـ برای داشتن تربیون رسانهای خودتان اقدام کنید. حداقل یک وبلاگ داشته باشید، اما وبلاگ بازی نکنید و غرق در اینترنت نشوید. علاوه بر این، از پتانسیل رسانهها استفاده کنید. خیلی از مسائل و خواستههای شما را رسانهها میتوانند به عنوان یک مطالبه عمومی تبدیل کنند. شما معضلات و مشکلات کلان استان یا برنامههای جدی را به مطالبه عمومی رسانهها تبدیل کنید. رسانهها میتوانند آن چیزی که دغدغه نیست را به عنوان دغدغه مطرح کنند و بلعکس. پس از ظرفیت رسانهها در راستای تحقق مطالبات به حق مردم و فرصتهای منطقه غافل نشوید. حتی برخی برنامهها و پیشنهادهای خود را به صورت علنی مطرح کنید. آنها را رسانهای کنید. برای ما مهم این است که مثلاً فلان کارها در راستای توسعه استان یا تعالی فرهنگی و آموزشی منطقه یا کشور صورت بگیرد. قرار نیست که حتماً خودمان هم مجری آن باشیم. البته صحبت در این زمینه بسیار هست. والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته.
بخش دوم و پایانی