اشاره: این سخنان گزیده و ویراسته مباحثی است که در جمع کارشناسان موسسه مطالعات تکنولوژی رسام و برخی فعالان بسیج دانشجویی بابل ایراد شده است و ناظر به فعالیتهای جمعی، رویکردها و گستره فعالیت در زمینههای اقتصادی، فرهنگی، علمی و آموزشی و همچنین انتقال تجربیات فرهنگی و تشکیلاتی است.
***
لازم است قبل از هر چیزی، به مسائلی اشاره کنم که به رویکردها و برنامههای کلان ما مرتبط است و محصور به این فعالیت و آن فعالیت نیست؛ مسائلی است که شما هر جای دیگری هم باشید، نیاز دارید به آنها توجه یا عمل بکنید. این موسسه و آن موسسه، این شغل و آن شغل نمیشناسد. این موارد را بدون ترتیب و رعایت اولویت آنها ذکر میکنیم.
■ اصولی برای فعالیت
اصل اول، شناخت و آگاهی است. اصل دوم، محدود نشدن به قالبها و ابزارهاست. اصل سوم، تغییر نگاه هست. با تغییر نگاههای به خودمان، استعدادهای خودمان، شغل خودمان، محیط کار خودمان، زندگی خودمان، فرصتها و تهدیدات و...، همه چیز تغییر میکند؛ تغییر از وضعیت موجود و حرکت به سمت وضعیت مطلوب. اگر ما خودمان، روحیات، استعدادها و فرصتهایمان را به درستی بشناسیم خیلی از مسائل حل میشود. متأسفانه یکی از مشکلات و گیرهای جدی ما این است که خودمان و روحیات و استعدادهایمان را خوب نمیشناسیم. لذا باید برای خودشناسی خودمان اقدام کنیم و دایره آن را محدود به مسائل معنوی و فردی نبینیم. ثانیاً برای تغییر وضعیتمان و تغییر نگاههایمان تلاش و سپس حرکت کنیم. در این زمینه، حتماً کتاب «حرکت» مرحوم استاد علی صفائی حائری (عین صاد) نکات مهم و قابل استفادهای دارد.
خلاصه اینکه اگر ما بتوانیم آن نگاه لازم ـ نگاه اسلامی و انقلابی که ما به آن نگاه «جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی» میگوییم ـ را به دست بیاوریم، در هر جا و یا زمانی که باشیم میتوانیم وظایف خودمان را خوب تشخیص بدهیم و آن را به نحو احسن انجام بدهیم.
بعد از این مسأله، نکات دیگری هست که در جای خود خیلی مهم است ولی ممکن است ما بدانها کم توجه باشیم یا بیتوجهی داشته باشیم. این که برای خدا کار کنیم و همچنین کارهایمان برای خدا باشد. کار را برای رضای خدا انجام بدهیم. نیت پاک و الهی داشته باشیم. بیتفاوت نباشیم و نسبت به دور و اطراف، محیط و محل و خانواده و منطقه و سپس کشور و مسائل جهانی احساس مسئولیت بکنیم. البته نه آن احساس مسئولیت افراطی که از همه امور و فعالیتهای اساسی و بنیادی غافل شویم.
درس و ادامه تحصیل خود را جدی بگیرید. چرا که کشور ما شدیداً نیازمند به حزباللهیهای باسواد و متخصص است. در کارهای خودتان برنامهریزی داشته باشید. برنامههای بلندمدت و کوتاهمدت برای خودتان داشته باشید. باید به گونهای باشید که با فعالیتهایتان احساس رشد بکنید. به کاری که علاقه دارید و از سویی مورد نیاز جامعه اسلامی،منطقه یا کشور است، بپردازید. احساس رضایت از کار و زندگی نقش مهمی در پیشرفتهای آدمی دارد و نسبت به آن بیتفاوت نباشید.
از سویی سعی کنید نگاه شبکهای و جبههای داشته باشید. نگاه جزیرهای و غیر شبکهای را در بین خودتان از بین ببرید. تلاش کنید در موضوعاتی که مورد دغدغهتان است به یک انسجام فکری و منطقی برسید. حتی تلاش کنید که دوستانی که در این مجموعه فعالیت میکنید در موضوعات و دغدغههای اصلی خود، مباحثه داشته باشید تا وجوه مشترک نظری بیشتری داشته باشید. با خودتان همفکری و هماهنگی داشته باشید. لذا برای دوستانی که در یک مجموعه فعالیت میکنند، باید برخی مسائل و رویکردها حل شده باشد. هم مباحث نظری و هم دیگر مسائل.
در هر مجموعهای که رفتید یا حضور پیدا کردید، سعی کنید کار متناسب با روحیه و توان خودتان را بیابید و به مدیر آنجا پیشنهاد بدهید، اما سعی کنید حتماً در یک مجموعه، چند کار را خوب یاد بگیرید:
1ـ روابط عمومی،
2ـ مستندسازی و نامهنگاری.
این دو کار برای تک تک شما لازم است. حتی پیشنهاد میدهم که در این مجموعه، برای یک مقطع کوتاه و برنامهریزی شده، مثلاً هفتگی یا ماهانه، هر کدام به صورت دورهای، مسئول این بخش شوید تا هم تجربیاتتان زیاد شود و هم این که این نوع کارها را خوب یاد بگیرید. باید فعالیت مجموعه شما به گونهای باشد که همه در پیشرفت یا شکست آن احساس مسئولیت کنند و فقط دو سه نفر را مسئول پیشرفت یا شکست ندادند. مجموعهای موفق است که همه اعضای آن در فعالیتهایش، خودشان را سهیم بدانند و آن مجموعه را از خودشان بدانند. نکته دیگر این که در پی این نوع مسئولیت دادنها، برخی استعدادها و روحیات خودشان را بهتر درک خواهند کرد.
■ داشتن برنامههای بلندمدت و کوتاهمدت
هر کس با توجه به نوع حضورش در موسسه، یک سوی برنامه بلندمدت و کوتاهمدت برای خودش داشته باشند، پیشنهاد میکنم که در راستای کاری موسسه، هر کسی، همه شما، یک سری پروژههای کوتاهمدت و بلندمدت داشته باشید که مثلاً شش ماه، یک سال یا دو سال ممکن است طول بکشد.
وظایف کوتاهمدت، وظایف روتینی و روزمره شما در مجموعه است که ناچارید انجام بدهید. اما به خاطر این که پس از گذشت مدتی، یک یا چند سال، احساس خُسران و نارضایتی نکنید دو سه موضوعی که هم دغدغه شماست و هم در راستای فعالیتهای مجموعهتان است را پیشنهاد بدهید. فعالیتهای روزمره و عادی پس از گذشت چند ماه، آدمی را دچار یأس و تکرار میکند و انسان از این که وقتش را به این نوع کارها میدهد ناراضی میشود، لذا یکی از فواید این پروژه بلندمدت، جلوگیری از چنین نگاههای یأسآور است. فواید دیگری هم دارد. از جمله این که انسان پس از گذشت چندین سال، حداقل میداند که مثلاً در 5 زمینه، کار جدی انجام داده است یا روی 5 موضوع تحقیق کرده و متخصص آن موضوع شده است.
■ نهالچینی ممنوع
مسأله بعدی که طی این امر پیش میآید این است که پس از اندک رشد و موفقیتی، بلافاصله مسئولان دولتی، به شما پیشنهادهایی برای همکاری یا جذب میدهند. تجربه میگوید که در این زمینه زود نپذیرید. جوانب مختلف کار پیشنهادی را در نظر بگیرید. ببینید که آیا توان تأثیرگذاری و تحول جدی در آن حوزه را دارید؟ یا این که در بوروکراسی اداری توانتان تقلیل میروید و نمیتوانید کاری بکنید. آیتالله جوادی آملی در این زمینه تعبیر زیبایی دارند که «نهالچینی نکنید!» یعنی نهالی که قرار است پس از طی چند سال و فرا گرفتن تجربیات، یک درخت پُرثمری شود، ما متأسفانه زود آن را به کار میگیریم و مانع درخت شدن او و ثمردهی آن میشویم. برای این کار حتماً با باتجربههای آن حوزه، مشورت بگیرید.
البته این نکته را باید در نظر داشته باشید که برای تأثیرات جدی در یک مجموعه یا ادارهای باید یک تیم منسجم داشته باشید. لذا بدون داشتن یک تیم یا گروه همفکر نمیتوان همین جوری، یک مسئولیتی را پذیرفت. پذیرش مسئولیت، بدون داشتن یک تیم همفکر، یک اشتباهی است که غالب حزباللهیها در این دوره تجربه کردند و پس از مدتی، سرگرم کارهای روتین و معمولی شدند.
■ پیشنهاد ارتباط و همکاری با مراکز فرهنگی فعال کشور
ارتباط و همکاری با مراکز فرهنگی فعال کشور به ویژه با دفتر مطالعات جبهه فرهنگی یکی از سیاستهای شما باید باشد. با توجه به نیروهایی که در استان هست، پاتوقی برای آنها در این منطقه ایجاد کنید. از سویی دیگر، ظرفیتهای استان در این زمینه را فعال کنید مثل حوزه هنری استان یا ادارات ارشاد اسلامی، سازمان ملی جوانان و... البته این پیشنهاد من منافی کارهای دیگر شما نیست؛ این کار در جای خودش ادامه مییابد. شما بستر را برای فعالیتهای دوستان فرهنگی و ادبی خود ایجاد میکنید و اینها را ابتدا مورد حمایت قرار میدهید تا بعداً بتوانند مستقل عمل کنند. با به کارگیری از توانهای استانی و به کارگیری فرصتهای دیگر، میتوانید کارهای ماندگاری را در استان رقم بزنید. شما در حال حاضر یک پاتوق دارید و این که دوستان بسیجی دیگر شهر یا منطقه بخواهند یک پاتوق فرهنگی و هنری ایجاد کنند، شاید نتوانند و تجربیات اداره چنین مجموعههایی را نداشته باشند، پس در بدو امر، شما همت کنید و دست و بال اینها را بگیرید. اگر توانستید ادامه دهید فبها المراد وگرنه آنها پس از کسب تجربه خودشان، به صورت مستقل و تخصصی وارد کار میشوند.
■ استقبال دفتر مطالعات جبهه فرهنگی از فعالیتهای شهرستانیها
با شناختی که از دوستان دفتر مطالعات جبهه فرهنگی دارم و همچنین با توجه به این که سیاست توجه به شهرستانها و استانهای مختلف و به بیانی دیگر تمرکززدایی، از سیاستهای اصلی دفتر است، اینها از این پیشنهادات استقبال میکنند. از سویی دیگر، دوستان دفتر مطالعات درصدد گسترش فعالیتهای استانی خود هستند و میتوانند به شهرستانها کمک کنند تا بتوانند حضوری جدیتر در مناسبات فرهنگی و اجتماعی در کشور داشته باشند مثل اوائل انقلاب اسلامی. شما شرایط محیطی و بومی منطقه را در نظر میگیرید و با توجه به آن، طرح پیشنهادی خود را به آنها ارائه میدهید. مثلاً شما در طول سال، اگر چند دوره کلاس نویسندگی، خبرنگاری، مستندسازی، ثبت خاطرات شفاهی (انقلاب اسلامی/ شهدا / رزمندگان/ جهاد کشاورزی و...) بگیرید. برایتان امکانپذیر هست یا نه؟ قطعاً هست.
■ در نظر گرفتن تفاوتها
شما توان و پتانسیل دوستان فرهنگی خراسان را با مازندران و بقیه مناطق کشور مقایسه نکنید. الآن آنها پیش از ده سال است که فعالیت میکنند و شخصیتهایی امثال استاد حسن رحیمپور ازغدی و پدر بزرگوارشان حاج حیدر، آقای جلیلی، حججاسلام نظافت و روح و... بالای سر اینها بودند. گذشته از این، اینها آستان قدس رضوی را داشتند که در سطح شهر، نشستها و دورههای مختلف فکری، معرفتی، فرهنگی و اجتماعی برگزار میکرد و اساتید برجسته کشور را به مشهد میآورد. لذا شما و دیگر استانها، نباید آنها را با خودتان مقایسه کنید. غالب ما، به صورت خودرو رشد کردیم و استادی بالای سر ما نبوده است و خدا هم کمک کرد با این نگاه و جریانات و گفتمان اصیل و جامع انقلاب و امام(ره) آشنا شدیم. لذا نوع فعالیتهای ما هم با اینها فرق دارد. ما در ابتدای حرکتیم و آنها از ما بسیار جلوترند. متأسفانه غالب فعالان و مدیران استانی ما با این نگاه آشنا نیستند. خیلی از مسائلی که برای ما روشن است را نمیدانند. خیلی از شخصیتهای دلسوز و فرهنگی کشور را نمیشناسند. غالباً کارهایی را دارند انجام میدهند که اگر جمهوری اسلامی ـ خدای ناکرده ـ عوض هم بشود، همان کارها را انجام میدهند؛ یعنی یک سری کارهای روزمره و معمولی، که شاید ربطی به انقلاب اسلامی و آرمانهای امام(ره) و رهبری هم پیدا نکند.
■ وظایف کنونی ما
اولین گام ما و شما باید آشنایی کردن مسئولان و فعالان فرهنگی و مسجدی با نگاه جبهه فرهنگی انقلاب باشد. باید فرهنگ انقلاب را به آنها بشناسانید. گام دوم خیلی از نیروهای حزباللهی استان، توانمندی خاصی ندارند. به تعبیر دوستمان، آقای مودب، شاعر جوان انقلاب، «یک سری از حزباللهیها، فقط دغدغه دارند، ولی کاری بلد نیستند». الآن بسیاری از دوستان ما در این منطقه و حتی کشور، متأسفانه اینجوریاند. حداقلهای اجرایی را ـ مثل نوشتن نامه اداری، گزارش، نوشتن خاطرات یا خبر ـ را بلد نیستند ولی ممکن است چند جلسه کلاسهای فراماسونری، شیطانپرستی، غربشناسی و... شرکت کرده باشند یا برگزار کنند، اما یک بیانیه میخواهند بدهند چند روز میگذرد؛ یعنی توانمندیهای جانبی و عملیاتی اینها برای کار فرهنگی بسیار کم است.
■ آموزش و ترویج نگاه جبهه فرهنگی؛ فعالیت اولیه شما
رویکرد پیشنهادی من به شما این است که رویکرد و فعالیتهای یکی دو سال اولتان، آموزشی و ترویجی باشد؛ یعنی رویکرد شما، در بدو امر، ترویج گفتمان انقلاب اسلامی و جبهه فرهنگی است. میخواهید فعالان و تشکلهای دانشجویی و مدیران فرهنگی را با این نگاه آشنا کنید که در این راه، از ابزارهای مختلف مانند جلسه، سخنرانی، نمایشگاه، کتابها، جزوه، اردوهای تفریحی و معرفتی، عکس، پوستر، کاریکاتور، کلیپ، دورههای معرفتی و... استفاده میکنید. کلاسهای روزنامهنگاری، خبرنگاری، مستندسازی، تاریخ شفاهی، اندیشههای امام(ره) و رهبر معظم انقلاب و... برگزار میکنید. از طرفی نهادهای فرهنگی و هنری و انقلابی منطقه هم حمایت خواهند کرد. حیف است که مجموعهای برای رسیدن اعضایش به چند تا پُست دنیایی موقت، خودش را به این و آن بچسباند. نمیگویم شما اینگونه هستید ولی این مشکل در تشکلها و فعالان فرهنگی و مذهبی ما فراوان دیده میشود. لذا خیلی از این تشکلهای مذهبی و فرهنگی، پس از مدتی مسیرشان تغییر پیدا میکند و اعضای آن میخواهند حداکثر یک مشاور یا کارمند فلان اداره یا نهادی بشود. این نوع روحیات را از خودتان دور کنید.
■ محدود اَندیش نباشیم؛ نگاه ما جهانی باشد
نگاه ما جهانی است. ما میخواهیم انقلاب اسلامی را به جهان صادر بکنیم. کسی که میخواهد انقلاب را به تمام جهان صادر بکند و پرچم «لا اله الا الله» را در تمام جهان برافراشته دارد، آیا نگاهش این قدر محدود است؟! هر کدام ما بالقوه یک احمد متوسلیان، سید حسن نصرالله، عماد مغنیه یا شهید آوینی و... هستیم. حیف است که خودمان را از ارزان بفروشیم. حیف است قبل از این که ثمر بدهیم، جلوی رشد همه جانبه خودمان را بگیریم.
■ نگاهمان به شغل عوض شود
متأسفانه هژمونی تبلیغاتی درباره کار یا شغل این گونه شده است که گویا همه باید پشت میز بنشینند و هر کس درس خوانده است باید در یک اداره دولتی مشغول به کار شود. خدمات و مزایای ادارات دولتی و هم چنین تبلیغات به گونهای شده است که غالب تحصیلکردههای ما باید حتماً در یک ادارهای مشغول شوند. گویا اگر خودشان آستین خود را بالا بزنند وارد فعالیت اقتصادی، صنعتی و تولیدی میشوند نمیتوانند یا کسر شأنشان است.
شما در حال حاضر، باید توان و وقت خود را روی دانشجویان سالهای اول بگذارید. شما نباید در فعالیتهای آموزشی و مهارتی که ممکن است تا یکی دو سال اول، عایدات مالی چندانی نداشته باشد، روی فارغالتحصیلان سرمایهگذاری کنید، آنها در شرایط ویژهای هستند و میخواهند ضربالاجلی، جایی مشغول به کار شوند و سریع سر و سامان بگیرند و ازدواج بکنند. پس باید تمرکز اولیهتان روی دانشجویانی باشد؛ دانشجویانی که تا فارغالتحصیلی یکی دو سال فرصت دارند و شما در این فرصت دو ساله، فرصت دارید توانمندیهای آنها را افزایش دهید تا بتوانند مستقلاً مشغول به فعالیت شوند. سوم، نگاه آنها را به فضاهای کاری جدید باز کنید.
■ کشف و گشودن فضاهای جدید کاری
الآن نگاههای ما به کار و شغل بسیار محدود است. از یک طرفی دیگر، باید این نگاه را در دوستان ایجاد کنیدکه کار فرهنگی فقط هیئت رفتن، معلم شدن یا روحانی شدن نیست. متأسفانه الآن بین حزباللهیهای ما مفهوم کار فرهنگی بَد جا افتاده و بسیار محدود شده است. هیئت زدن، طلبه شدن و معلم شدن در جای خودش ارزش و اهمیت دارد. اما ما باید این نگاه کلیشهای و قالبی به فرهنگ و کار فرهنگی و حتی شغل را بشکنیم. لذا باید فضاهای کاری جدید را کشف کنیم. الآن چه عیبی دارد که چند تا جوان فارغالتحصیلان دانشگاه بیایند در شهر خودشان، منطقه خودشان، روستای خودشان، یک شرکت فنی مهندسی، خدماتی یا کارگاه تولیدی راه بیندازند و چند نفر را مشغول به کار بکنند. در شمال که الی ما شاءالله فرصت و امکانات ریخته است. الآن کسی که مهندسی کشاورزی خوانده است آیا نمیتواند بیاید کارگاه تولید و خدمات ابزارآلات صنعتی مرتبط به کشاورزی راه بیندازد. میتواند. کسی که شیلات یا کشاورزی خوانده است ـ و حتی نخوانده، اما علاقمند است ـ میتواند کارگاه تولید مرغ، اُردک، غاز، بوقلمون، بلدرچین، میگو یا ماهی و... راه بیندازد. الآن بازار گل و گیاه و مرکبات داغ است و فرصت آن در استان زیاد است و خصوصاً تولیدات گوشت و محصولات غذایی، واقعاً امکانپذیر است. یک علتش، تنبلی است، نه این که تنها علتش، تنبلی باشد. تنبلی چاشنی این عقبماندگیهاست. شما اگر بخواهید و اراده کنید، میتوانید. اگر مشکل سر پول و امکانات اولیهاش است، با جمعی دوستان همفکر بیایید یک تعاونی ثبت کنید. ادارات مختلف وام هم میدهند. حالا شما بیا با وام 4ـ 3 میلیونی شروع کن. نمیخواهد از اولش 100 میلیون وام بگیری و بعد نتوانی آن را تهیه کنی یا از عهده پرداخت آن برنیایید.
این را بدانید که همه کارهای بزرگ، از چیزهای خیلی کوچک شروع شده است. همت کنید و خودتان را دست کم نگیرید. یک مشکلی که برخی از حزباللهیهای ما دارند این است که خودشان را دست کم میگیرند. غالباً در افراط و تفریط هستند. یا خودشان را دست کم میگیرند یا این که اعتماد به نفس کاذب دارند.
■ الزامات اجرایی ارتباط با ادارات دولتی و غیردولتی
در این زمینه باید چند مسأله را مورد توجه قرار دهید:
1ـ سعی کنید که در درجه اول از پتانسیل خود مجموعه استفاده کنید و سپس از امکانات و حمایتهای دولتی و غیردولتی استفاده کنید. حداقلش این که شما از آنها وام میگیرید و طی مدت معینی برمیگردانید.
2ـ رویکرد شما هم باید به گونهای باشد که بعد از مدتی، خودتان مستقل شوید اما با آنها هماهنگ باشید. شما میتوانید دهها پروژه صنعتی یا فرهنگی و هنری و علمی متناسب با گفتمان و نیاز آنها تعریف کنید و انجام بدهید.
■ سوژه کم نداریم؛ از لحاظ سوژه غنیایم
حرف اصلیام این است که ما از لحاظ سوژه کم نداریم و از این لحاظ، بسیار غنیایم. ما آدمهایی که بتوانند این سوژهها را در مرحله اول، کشف یا اجرایی کنند، کم داریم. مثلاً ما دهها موضوع جدی در زمینه فرصتها و مشکلات کشاورزی، شیلات یا معیشت مردم در استان داریم ولی مستندساز اهل درد و ذوقی که بیاید اینها را رصد بکند و به تصویر بکشد، نداریم.
■ برنامههای مشترک با مراکز فرهنگی کشور
بدانید که راحت میتوانید در زمینه برگزاری دورههای آموزشی و چند کار مشترک با مراکز فرهنگی کشور ـ دولتی یا غیردولتی ـ به توافق برسید. زمینههای کاری شما با آنها زیاد است. من فقط مواردی از آنها برمیشمارم:
1ـ دوره خبرنگاری،
2ـ دوره روزنامهنگاری،
3ـ دوره مستندسازی،
4ـ نمایشگاه عکس،
5ـ نمایشگاه کاریکاتور،
6ـ نمایشگاه پوستر و طراحی،
7ـ دوره آشنایی با اندیشههای امام(ره) و رهبر معظم انقلاب و دیگر دورههای آموزشی و معرفتی،
8ـ تاریخ شفاهی دفاع مقدس،
9ـ ثبت تاریخ شفاهی مساجد فعال و انقلابیون استان،
10ـ تاریخ شفاهی هنرمندان و نویسندگان انقلاب،
11ـ پیگیری رهنمودها و منویات رهبر معظم انقلاب درباره استان،
12ـ تهیه مستند در زمینه نوآوریهای اقتصادی، کشاورزی و صنعتی استان،
و دهها مورد دیگر.
از بعد دیگری، شما باید توان اجرایی خودتان را در نظر بگیرید و بعد به مرور زمان، فعالیت و فعالانتان را افزایش میدهید.
■ فرصت در استان زیاد است
از این نکته غافل نشوید که پتانسیل در منطقه بسیار زیاد هست. شما فقط باید این پتانسیلها را کشف کنید. البته کشف پتانسیلها و ظرفیتها و افراد، یک هنر هست و هر کسی چنین هنری ندارد. مرحوم کاظمی آشتیانی، رئیس فقید پژوهشکده رویان، چنین هنری داشت. شاید ایشان از لحاظ علمی، یک نخبه علمی جدی و درجه یک محسوب نمیشد، ولی یک نخبهیاب و استعدادشناس خوبی بود.
■ از عنایات خدا در هنگام کار غافل نشوید
یک مسأله دیگر هم به شما بگویم که خداوند برخی از دریچهها را هنگام کار و اجرا، به روی آدم باز میکند. «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا». وقتی ما اهل جهاد باشیم و در صحنه حاضر باشیم، خداوند راههایش را به ما میشناساند. پس از عنایات خدا در هنگام کار و فعالیت، غافل نشوید. از سویی دیگر، خیلی از استعدادها و افراد، زمانی که کار شما در استان جدی میشود، خودشان را به شما معرفی میکنند. متأسفانه بعضیها چنین روحیهای دارند؛ یعنی روحیه شروع کاری ندارند اما آدمهایی هستند که وسط کار اضافه میشوند.
■ تغییر فضاهای فرهنگی با برافراشتن عَلَم
همین که عَلَم جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی (هم در حوزه اندیشه و عمل با رویکرد عدالتخواهانه و اسلام ناب) و چنین نگاهی در استان برافراشته شود، خیلی از فضاهای فرهنگی و اجتماعی و حتی سیاسی استان تغییر خواهد یافت. هم چنان که خود حضور دولت احمدینژاد و استقامتش در دولت نهم، باعث شکلگیری عرصههای جدید برای فعالیت و شکسته شدن جبههگیریهای قدیمی و شکلگیری جبهههای جدید شد. در فضای دانشجویی هم نفس حضور جنبش عدالتخواه، معادلات خیلی از تشکلهای دانشجویی را عوض کرد. متأسفانه مشکل ما این است که کسی گفتمان فرهنگ انقلابی و جبهه فرهنگی را در استان به صورت همه جانبه بلند نکرد، و هر موقع هم کسی آن را به صورت موقتی و مقطعی در دوره ای بلند کرد، در استان و منطقه تاثیرگذار شد. پس نفس بلند کردن این عَلَم خیلی مهم است.
■ استفاده از قالبها و ابزارهای مختلف
مشکل ما این است که فکر میکنیم همه مخاطبان ما دانشجویان دانشگاه امام صادق(ع) یا طلبه حوزههای علمیه هستند و برای همین برنامههایی را برای شروع یا ادامه کار در نظر میگیریم که آن جذابیتها را افراد مذهبی معمولی ندارند. لذا ما باید مخاطبان و روحیات آنها را خوب بشناسیم. چه بسا لازم باشد برای شروع یا ادامه کار، از مطالعه رمان و داستان یا کتاب شعر، پخش فیلم و مستند یا حتی دیدار و بازدید با یک عالم یا منطقه، کوهنوردی یا اردو استفاده کنیم. ما خودمان را در قالبها نباید محدود کنیم. میتوان یک لیست بیست یا سی تایی فیلم سینمایی یا مستند را تهیه کرد و برای جوانان و نوجوانان یا مخاطبان تشکلی ما پخش کرد. الآن با وجود فقدان فیلمهای خوب، خیلی از این نوع فیلمهای خوب هم بین ما ناشناخته ماندهاند. ما باید از این فیلمها و مستندها استفاده کنیم که پخش و نقد آنها، در راستای کار و اهداف ما هم هست.
■ باید الگوهای عملی را نشان دهیم
متأسفانه مشکل ما این است که در زمینههای مختلف، الگوی عینی و ملموس نداریم. نه اینکه نداشته باشیم، بلکه نتوانستهایم افراد الگوی خودمان را خوب به نسلهای دیگر معرفی کنیم. مثلاً کسی که مهندسی برق یا عمران خوانده است، الگوی زندگی امروزش را واقعاً نمیداند کیست؟ ممکن است شهید چمران را به عنوان الگو بداند، اما هنوز اطمینان خاطر ندارد که اگر دکتر چمران امروز زنده بود، چه کار میکرد و در چه حوزههایی ورود پیدا میکرد؟ لذا معرفی و شناساندن الگوهای عملی برای جامعه امروز بسیار ضروری است.
■ باید بتوانیم فعالیتها را مستقل و مردمی انجام بدهیم
به نظرم، فعالیتهای فرهنگی ما باید به گونهای باشد که بتوانیم مستقل شویم و از سویی، به فعالیتهای مردمی و غیردولتی دامن بزنیم. با دیگر مراکز و پایگاههای جبهه فرهنگ و فکر انقلاب، مرتبط و تا حد توان، همکاری و همسویی داشته باشیم. شاید در مرحله اول، رویکردمان توزیع درست محصولات فکری و فرهنگی باشد اما بعد از یک دورهای، باید به تولید فرهنگی توجه بکنیم و برای توزیع آنها، از حمایت و نظارت و پشتیبانی موسسات و ادارات در تهران و مناطق دیگر استفاده کنیم.
■ توجهات و پیشنهادات پایانی
1ـ نیروهای خودتان را به چند دسته تقسیم بکنید: الف. نیروهای رسمی، ب. نیروهای پیمانی و قراردادی و ج. نیروهای کارآموز، کسانی که برای آشنایی و کسب تجربه به شما مراجعه میکنند و شما میتوانید با حقالزحمه کار دانشجویی از آنها استفاده کنید.
2ـ در دورههای مختلف آموزشی ـ معرفتی که در کشور برگزار میشود، حضور مستمر و موثر داشته باشید. نیروهای جدید خودتان را به این دورهها بفرستید تا بیشتر با فضا آشنا شوند، کار یاد بگیرند و هم این که بتوانند به مجموعه شما کمک کنند.
3ـ حتماً روزنامهنگاری، خبرنویسی و نامهنگاری را یاد بگیرید، البته به آن قناعت نکنید. با این آموزش، توانمندی خودتان را افزایش میدهید و در هر جایی که رفتید میتوانید اثرات مثبت بر جای بگذارید.
4ـ برای داشتن تربیون رسانهای خودتان اقدام کنید. حداقل یک وبلاگ داشته باشید، اما وبلاگ بازی نکنید و غرق در اینترنت نشوید. علاوه بر این، از پتانسیل رسانهها استفاده کنید. خیلی از مسائل و خواستههای شما را رسانهها میتوانند به عنوان یک مطالبه عمومی تبدیل کنند. شما معضلات و مشکلات کلان استان یا برنامههای جدی را به مطالبه عمومی رسانهها تبدیل کنید. رسانهها میتوانند آن چیزی که دغدغه نیست را به عنوان دغدغه مطرح کنند و بلعکس. پس از ظرفیت رسانهها در راستای تحقق مطالبات به حق مردم و فرصتهای منطقه غافل نشوید. حتی برخی برنامهها و پیشنهادهای خود را به صورت علنی مطرح کنید. آنها را رسانهای کنید. برای ما مهم این است که مثلاً فلان کارها در راستای توسعه استان یا تعالی فرهنگی و آموزشی منطقه یا کشور صورت بگیرد و قرار نیست که حتماً خودمان هم مجری آن باشیم.
منبع: ماهنامه فرهنگی تحلیلی راه، مهر ماه 1390
برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبتنام کنید