loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

گفتگو با مبلغ و فعال فرهنگی دلسوز در لرستان

حاج آقا کیانی اهل اصفهان است اما مرامش مال اهل ولایت است، خدا را در نظر گرفته و به مناطق محروم لرستان آمده تا اینجا را بسازد، بار سفر بستیم و به روستای گلاب دهری نورآباد رفتیم تا پای صحبتهای شیرین این بزرگوار بنشینیم.مصاحبه پیاده شده را در ادامه ملاحظه می نمایید.

-شما متولد چه سالی هستید؟

من متولد ۱۳۴۰ هستم

-در چه تاریخی اولین بار به لرستان آمدید؟

اولین بار اول محرم ۱۳۸۸

-کجا رفتید؟

روستای سراب احمدوند. رفتم نور آبد جاده بابا بزرگ

-دفعه اول که آمدید چه مدت ماندید؟

قائدتاٍ ۱۰ روز بود ولی من ۲۰ روز ماندم

-چرا شما ۲۰ روز ماندید؟

چون دیدم خیلی از اهالی روستا حتی تحصیل کرده ها قرائت نمازشان اشتباه است. در تجوید اشتباه دارند و یک سری بروشور درباره مخارج تهیه کردیم و در نورآباد تکثیر کردیم و در روستا پخش کردیم و ماندذم و مردم را تشویق کردم که بیایید لا اغل مخارج حروف را یاد بگیرید. متأسفانه الآن می بینم بعضی از معلمین ما هم مخارج حروف را بلد نیستند و بعضی از مدیران مدرسه بلد نیستند. یادگیری نماز و تلفظ درست ضروری است و اگر نماز قبول شود بقیه کارها هم قبول می شوند. و اگر نماز قبول نشود بقیه کارها هم قبول نمی شود. متأسفانه جایگاه نماز خیلی کم رنگ است . نشناختیم نماز را. من یک کتابی آثار و برکات نماز که آقای عباس عزیزی نوشته اند و می بینیم چقدر نماز آثار دارد . حتی نماز اثر روی بدن دارد روی چشم دارد ما سجده می رویم مستحب است که به بینی نگاه کنیم. کسی هم نمی بیندمان. و چشممان را لوچ می کنیمو این استراحت و تقویت چشم است و این کار ساده است و شاید خودمان هم متوجه نمی شویم که چشممان اینطوری است. نماز برای تمام اعضا و جوارح ضروری است. عقل و حافظه و جسم را رشد می دهد و بیدار شدن برای نماز صبح و قدم زدن برای رسیدن به مسجد و تنفس هوای بهشتی (هوای بهشتی می فرمایند هوای صبح است) اگر انسان هوای تازه را استشمام می کند که الآن پزشکان می گفت که صبح بیرون بیایید و چند مرتبه نفس عمیق بکشید.

-شما اهل کدام شهر هستید؟

اهل اصفهان هستم. جی اصفهان. در اصفهان به بعضی از روستاها برای تبلیغ رفته ام. البته به صورت مقطعی. یعنی در ماه مبارک رمضان یا هفته ای یک شب. من ۲۰ سال است که روحانی هستم و قبل از اینکه روحانی شوم هم جچلسات قرآن در مسجد و حسینیه داشتم و با کارهای فرهنگی آشنا بودم و وقتی که روحانی شدم بهتر و بیشتر با مراکز فرهنگی ارتباط داشتم و به نظر من یک مبلغ برای اینکه بتواند در کارش موفق شود باید با مراکز مختلف ارتباط داشته باشد. با اداره آموزش و پرورش، سازمان تبلیغات اسلامی، آستان قدس رضوی که یکی از قطب های فرهنگی ایران است، حوزه علمیه قم، حرم حضرت معصومه، حرم امام رضا، مراکز استان، اصفهان آذربایجان تهران. اینها جاهایی هستند که کار فرهنگی انجام می دهند و نرم افزار تولید می کنند. و کتاب و وسایل تبلیغی تولید می کنند.

-بجز اصفهان به چه جاهای دیگری برای تبلیغ رفته اید؟

من جای خاصی برای تبلیغ نرفته ام و بعد از اصفهان اولین جایی که برای تبلیغ آمده ام استان لرستان است، شهرستان نورآباد و بعضی از روستا های اطراف و از سه سال قبل به صورت مقطعی به لرستان می آمدم. ۲۰ روز اول محرم آمدم و دوستانی که از لرستاندر اصفهان تبلیغ می کنند مرا تشویق کردند که اینجا خیلی نیاز دارد و می توانم اینجا موفق شوم و از شعبان سال گذشته از روستای رضا آباد در جاده بابابزرگ شروع کردم به تبلیغ. و احساس کردم خیلی نیاز دارد. و اینجا جایگاه نماز و قرآن خیلی کم رنگ است. خیلی خیلی جاش خالیه. باید در باره نماز خیلی کار شود. البته با کمال تأسف این را بگویم که در کل ایران جایگاه نماز و قرآن ضعیف است. اما بعضی استانها مثل اصفهان که بیش از ۵۰ هزار استاد قرآن دارد(برادر و خواهر) چون کار شده نماز جایگاه عالیی دارد. چون مبلغ بوده و کار شده و غیر از روحانیون حدودد ۵۰ هزار استاد قرآن در اصفهان داریم. و جای این استادان در شهرستانی مثل نورآباد خالی است. و بسیاری از شهرستانهای دیگر مثل سیستان و بلوچستان و زاهدان و خاش و حاشیه خلیج فارس و در مناطق دیگر جای روحانی خیلی خالیه و متأسفانه روحانی خیلی کم داریم.

-لطفاً یک بیوگرافی از خودتان ارائه دهید؟

متولد ۱۳۴۰ هستم و پدرم کشاورز بودند. در منطقه جی اصفهان که حاشیه اصفهان است در شهرستان خوراسگان که الآن به اصفهان چسبیده. و من از بچگی کشاورزی می کردم و هم درس می خواندیم و چون می دیدم مردم به ضعف ایمان و اطلاعات دینی رفتارهای ناشایستی دارند و من احساس می کردم که باید در رشته قرآن و معارف کار کنیم و از همان موقع مطالعاتی را شروع کردم و با مسجد و نماز انس گرفتم و به نظرم من خوشبختی همان است که خداوند در قرآن گفته که قد افلح المؤمنون یعنی انسان مؤمن باشد و یکی از نشانه های مؤمن هم مسئله اهمیت نماز است. خصوصاً نماز جماعت و من خیلی به نماز جماعت توجه می کردم و سعی می کردم هرططور که شده نماز جماعت را شرکت کنم. حتی در جبهه شرکت می کردیم در نماز جماعت. اگر روحانی بود به او اقتدا می کردیم و اگر نبود کسی که بهتر نماز می خواند جلو می ایستاد و بقیه به او اقتدا می کردند و جماعت برگزار می شد. و این نماز جماعت آثار و برکات زیادی برای من داشته و همچنین برای همه دارد. من در زمان تحصیل در حوزه مدتی کشاورزی کردم. زمین را اجاره می کردم که این به درس من ضربه زد. مدتی هم برقکشی می کردم تتا بتوانم هزینه زندگی ام را تأمین کنم و بزرگترین مشکل من همین هزینه زندگی بود. و دیگر اینکه دختر من از ۱۵ سال پیش بیمار شد که هزینه درمان او همم سخت بود. مشکل مسکن داشتیم که موفق شدیم با کمک پدر و همسرم خانه کوچکی بخریم ولی این مشکلات نگذاشت که ما آنطور که باید و شاید در درس پیشرفت داشته باشیم

-شما چند فرزند دارید؟

۳ فرزند. ۲ پسر دارم که یکی از آنها روحانی است که سطح ۲ می خواند

-بچه های دیگر شما همراه شما هستند؟

پسر دیگرم دانشجوست در اصفهان که فعالیت های خیلی خوبی داشته است که در دانشگاه یک گروه فرهنگی تشکیل داده اند.

-چرا شما لرستان را انتخاب کردید و خاصا لرستان را؟

چون دیدم در اینجا متأسفانه خیلی جایگاه نماز و قرآن خیلی کم رنگ است مردم اینجا خیلی خوب هستند فقط باید تشویق شوند. در تبلیغ نیاز به همکاری هست و به همکاری همه ی اقشار مختلف نیاز دارد و احساس کرده ام این همکاری را در این شهرستان ها بهتر می توان بدست آورد . الحمدلله همکاری تا به حال خوب بوده سازمانها ، مراکز ، سپاه همکاری خوبی با ما داشته اند تا توانستیم تا حدودی موفق شویم. اما خیلی جای کار هست.

-فضای لرستان چگونه دست شما آمد تا قبل از اینکه لرستان را انتخاب کنید؟

من اطلاعاتی راجع به لرستان نداشتم. در دوران جنگ من یک رزمنده حقیر بودم و از طریق مسیر خرم آباد رد می شدم بیشتر اطلاعات من از دوستانی که اهل نورآباد و روستاهای اطراف آنهستند در مدرسه علمیه امام صادق (ع) خوراسگان که من با آنها برخورد کردم. و مرا تشویق کردند به تبلیغ ومن این منطقه را انتخاب کردم. و دیدم که واقعاً نیاز استو مردم هم از ما استقبال کردند. و ازاین لحاض از آنها راضی هستیم. اما گله دارم که مسجد کم می آیند و کم به نماز اهمیت می دهند. جایگاه نماز برای مردم تبیین نشده.

-اولین بار چه روستایی بودید؟

سراب احمدوند.

-چه مدت آنجا بودید؟

۱۰ روز محرم بود ولی ۲۰ روز ماندم.

-فاصله بعدی که آمدید نورآباد کی بود؟

سال گذشته بود که حکم مأموریت موقت داشتم از حوزه علمیه قم. سال ۸۸ که آمدم . بعد سال گذشته تصمیم گرفتم که دائم بیایم. که پارسال شعبان و رمضان را به صورت موقت حکم گرفتم. و پرونده ام را تکمیل کردم. و از ۲۵ مهر بصورت دائم آمدم اینجا در روستای گلامبحری را به من معرعی کردند. و اینجا مستقر شدم. البته سال گذشته رفتم روستای وَروَشت.

-چرا شما تصمیم گرفتید به صورت دائم بمانید؟

با توجه به تبلیغهای قبلی که در اصفهان و اطراف اصفهان داشتم و تجربیات لرستان تبلیغ موقت کارآمدی زیادی ندارد. البته مؤثر هست ولی نتیجه ای را که می خواهیم نمی کیریم . چون یکی از وظایف مبلغاین است که وقتی وارد جایی می شود برود آنجا را شناسایی کند و با خصوصیات عملی و اقتصادی و فرهنگی آنها آشنا شود. خوب مبلغ در ده روز تا بیاید بشناسد خصوصیات منطقه را مأموریتش تمام شده و نتیجه مطلوبی هم نمی گیرد و مبلغ های مقطعی که می روند گاهی مطالب تکراری را بیان می کنند . مثلاً یک مبلغ نماز و روزه را می گوید و مبلغ بعدی هم نماز و روزه را می گوید. به نظر من مبلغ باید کلاسیک کار کند . گزارش بنویسد و مطالبی را که در کلاسها بیان می کند ثبت و ضبط کند و فرمهایی تهیه شود که وقتی مبلغی وارد شهر یا روستایی شد بداند چه چیزهایی آنجا نیاز است و نقاط ضعف و قدرت چیست؟ حتی مردم به چه کلماتی حساسند و مبلغ بتواند با استفاده از این اطلاعات تبلیغ کارآمدتری داشته باشد.

-شما باتوجه به اینکه یک سال است اینجا هستید وضعیت این روستا و مردم لرستان را چگونه ارزیابی می کنید؟

مردم اینجا مردم بسیار خوبی هستند ولی متأسفانه به خاطر ضعف هایی که در این استان وجود دارد مثل ضعف فرهنگی و صنعتی. اینجا از لحاض تولیدی خیلی ضعیف است.

-در فضای فرهنگی و اجتماعی چطور؟

امکانات فرهنگی در این استان خیلی کم است و مبلغین باید با سازمان ارشاد همکاری کنند باید با شهرهای دیگر ارتبط داشت و از محصولات فرهنگی آنان استفاده کردو مثلاً دوستان من به مشهد رفته اند و من به آنها گفته ام که از آستان مقدس چند نرم افزار برای من بیاورند.

-استفاده شما از این نرم افزارها چگونه است؟

تا حال چون کامپیوتر نداشتیم استفاده زیادی نشد. ما تازه کامپیوتر آورده ایم. بعضی از افراد نمی توانند به کلاس بیایند و ما تصمیم گرفته ایم با استفاده از این نرم افزار ها کلاس را به خانه ببریم.

-چگونه؟

مثلاً نرم افزار شکوفه را برای یادگیری نماز به بچه ها بدهیم

این مشکلات فرهنگی و اقتصادی روی کار شما چگونه نمود پیدا کرد؟ یعنی شما به عنوان یک مبلغ که می خواهید این محیط را رشد بدهید وارد این محیط شده اید و دیده اید که مشکلات فرهنگی دارند. شما ایم مشکلات را کجا حس کردید. کجا برای شما درد سر درست کرده اند؟

اولین چیزی که برای یک مسلمان واجب است نماز است. چیزی که برای من مشهود بود خصوصاً در روستاهای اطراف این بود که مردم خیلی برای نماز بها نمی دهند و بعضی ها اصلاً نماز نمی خوانند. وبعضی ها بلد نیستند نماز بخوانند. مشخصه ما اینجا خیلی با فرهنگ نماز فاصله داریم. از آن مشکلتر قرآن است. و اینکه تحصیل کرده اینجا با نماز غریبه باشد و واجبات و شکیات نماز را نتواند بگوید. اینجا ما باید کار کنیم.

-شما توانسته اید با مردم اینجا راحت ارتباط برقرار کنید؟

بله الحمدلله ما با بیشتر مردم راحت ارتباط داریم و برخورد بسیار خوبی دارند. البته ما رد مسجد و مدرسه کلاسهایی برای مردم تشکیل داده ایم و استقبال بچه ها از نماز خیلی خونب بوده است ولی استقبال افراد سن بالا خوب نبوده است. ما بنا داریم کلاسها را ادامه بدهیم. استقبال آموزش و پرورش خوب بوده که ما را تشویق کرد که به مدارس برویم و نماز بخوانیم که نزدیک به صد در صد شرکت می کردند در نماز.

- چرا روحانیون باید برای تبلیغ به مناطق محروم بروند؟

خداوند در سوره مبارکه عصر فرمود: همه انسانها در حال ضرر هستند بجز کسانی که اصول دین و احکام و اخلاق آن را یاد می گیرند و تواصوا بالحق. یعنی اگر تواصوا بالحق نباشد هنوز ناقص است. هنوز در حال ضرره. در خود قرآن خداوند در سوره توبه آیه ۱۲۱ فرموده: جنگ موقعیت حساسی است برای یک کشور و خیلی مهم است. ولی خدا فرموده در بحبوحه جنگ همه افراد برای جنگ نروند و کوچ کنند و میائل دینی و شرع را یاد بگیرند و برگردند و به مردم خودشان یاد بدهند. و این مسئله برمی گردد به همه روستاها و شهرهای کشور. یعنی از هر روستا و شهری باید عده ای حرکت کنند و به این مسئله بپردازند. مردم کشور ما مردم زحمتکشی هستند و ساعات زیادی را در طول روز و مشغول کار هستندولی بعد از ۶۰ – ۷۰ سال عمر متوجه می شوند که فرزندشان ناخلف از آب در آمده است. می گوید مگر من مال حرام خورده ام که این طوری شده. این فرد باید معرفتش را بالا ببرد. انسان نباید فقط کار کند. روایت داریم اگر انسان کار زیاد بکند رزقش زیاد نمی شود. باید مقداری از وقتش را صرف یادگرفتن معرف دین کند؛ مخصوصا روز جمعه را.

- نقش روحانیون را به عنوان یک قشر خاص در جامعه اسلامی چه می دانید؟

بله، در روایات هست که پیامبر (ص) می فرمایند: علمای امت من افضل از انبیای بنی اسرائیل هستند. البته انبیاء هم بعضی شان می رفتند برای یک روستا و یا یک شهر ولی بعضی شان برای جاهای بزرگتری. به هر جهت ما انسانها عقلمان کامل نیستو نمی توانیم در همه ابعاد زندگی برای خودمان تصمیم بگیریم و لازم است که از یک منبع بسیار قوی و بدون خطا دستورات زندگی مان را بگیریم. دستورات خوردن، خوابیدن، تحصیل علم، عبادت و … و این راهی ندارد جز اتصال به پروردگار عالم و این ممکن نیست جز بوسیله ائمه، اهلبیت و قرآن. و این کار هر کسی نیست و متخصص نیاز داریم برای این کار. کسانی می روند و به عنوان روحانی تحصیل علم می کنند بایستی توی این راه قدم بردارند. هم وظیفه است و هم لازم جامعه است. خود جامعه هم باید استقبال بکند. اگر یک روحنی به یک روستا برود و مردم استقبال نکنند او قطعاً موفق نمی شود مردم هم باید کمک کنند. خصوصاً در مورد زکات و خمس باید خرج تبلیغ شود. روحانیون نقش بسیار مفید و مثبتی دارند. اسلام همه ابعاد زندگی انسان را در نظر گرفته است. از نظر بعد مادی، نظافت، طریقه ساختن مسکن، طریقه پوشیدن لباس و هیچ مذهب و آئینی بجز اسلام نمی تواند به این مسائل جواب بدهد. پیامبر اکرم (ص) : اسلام بالاترین و کامل ترین دین است و هیچ مرام و دینی بالاتر از اسلام نیست. لذا اینجا نقش مهم و حساس روحانی مشخص می شود. که جامعه ساخته می شود با وجود روحانی و کشور ایران که بیشترین روحانی را دارد آبادترین کشور جهان است. از هر نظر. از لحاظ اقتصادی سیاسی عبادی تجهیزات جنگی فنون نظامی کشورداری. مثلا افرادی که به چین برای تبلیغ رفته اند نقل می کنند که آنجا از انواع حشرات و خوک و سگ و … برای غذا استفاده می کنند. انسانی که هنوز نمی تواند برای غذایش تصمیم بگیرد، ماهواره می سازد و به پیشرفت های زیادی رسیده ولی هنوز نتوانسته غذای مناسبی برای خودش انتخاب کند. و انسان عمر و عقل محدودی دارد و عاجز است و هیچ راهی ندارد جز اینکه وصل شود به منبع علم نامتناهی خداوند و اهل بیت (علیهم السلام). حضرت محمد(ص) عالمترین افراد بشر است و از آینده و گذشته همه ما خبر دارند و از همه ابعاد روانی و غیر بیولوژی ما خبر دارند و به زبان همه حیوانات و جمادات هم تسلط دارند و بر کرات و راه های آسمان مسلط اند. و خداوند این علم و ولایت را در وجود حضرت محمد (ص) قرار داده است و بعد در وجود حضرت علی و ائمه تا آقا امام زمان (عج) قرار داده و آنها را مسلط بر این جهان کرده. و ما باید این را بدانیم و در این معارف باید به این موضوع برسیم. در روایت است که بدون معرفت اهل بیت عبادت مقبول نیستو معرفت واجب است و درباره عدم معرفت و شناخت اهل بیت هیچ عذری قبول نیست و وظیفه روحانیون اینجا مشخص می شود که باید این معرفت را به مردم بشناسانند. و بگویند که عقل کل عالم حضرت محمد(ص) است و بعد ایشان حضرت علی (ع) است تا حضرت مهدی (عج). اگر راه سعادت می خواهید بیایید سراغ اینها و آنطور که حضرت محمد فرمودند: ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه. خود پیامبر و حضرت فاطمه و حضرت علی و امامان همه مصداق این سخن هستند. شما می دانید که دنیا با این همه تکنولوژی دارد به سقوط کشیده می شود. چون نتوانسته اند هدف و راه را پیدا کنند و کج رفتند.

-شما چه مدت است که تبلیغ می روید و کجاها رفته اید؟

من از کودکی علاقه به تبلیغ داشتم. مادرم با قرآن آشنا بودو من از دوران ابتدایی و راهنمایی مقداری با قرآن آشنا بودم و در منزل خودمان در رژیم شاه جلسه قرآن می گذاشتیم هرچند خودم در این زمینه ضعیف بودم و غلط هم داشتم اما بچه های محله را جمع می کردیم در منزلمان که یک اتاق و یک پستو اشت که این اتاق هم آشپزخانه بود هم پذیرایی بود هم اتاق خواب. و ما هم آن را کلاس قرآن هم کرده بودیم و بچه های محله را جمع می کردیم

-شما با توجه به مشکلات اقتصادی و … وظیفه مسئولین را چه می دانید؟

طبق روایات هیچ فقری بدتر از جهل نیست و هیچ ثروتی بالاتر از علم نیست. به نظر من مسئولین باید روی مسئله فرهنگ مایه بگذارند. مردم اینجا خیلی خجالتی هستند و این باعث می شود سؤالاتشان را نپرسند. بعضی وقتها تلفنی سؤال می کنند. امروزه جوان ها تنوع طلب است دنبال تکنولوژی است دنبال پیشرفت وموبایل ونرم افزار و… است وما باید این را برایش تهیه کنیم ما باید فرهنگ شهادت و دفاع مقدس را ببریم داخل گوشی آنها. بوسیله ی بلوتوس به جوان ها آموزش میدهیم. امکانات فرهنگی ، قرآن، نهج البلاغه و… را روی گوشی بلوتوث میکنیم.
اگر سیستم آماده شود این کار را انجام میدهیم ما باید با جایزه کار کنیم و جایزه هم باید فرهنگ انتقال دهد مثلاً یکCD
یا یک کتاب باشد ما اینجا یک سری کتاب کودکان، داستان پیامبران، مسأله نماز تهیه کرده ایم یک جایزه کیف نماز است که وقتی باز می شود سجاده است و وقتی بسته می شود کیف است. جایزه دیگر نشریه نور الهدی است که ما اشتراک آنرا به طور رایگان در اختیار بچه های کلاس سوم به بالاتر می دهیم و تا سوم دبیرستان ادامه دارد.

-مسئولین چکار کنند؟ شما اگر خودتان را جای مردم بگزارید چه انتظاری از مسئولین دارید؟

مسئولین باید اعتماد مردم را جلب کنندو در خدمت رسانی به مردم سرعت عمل به خرج دهند. مثلاً لوله آب روستا خراب می شود، گاهی تا یک هفته خراب است و نمی آیند درست کنند. مسئولین باید سرعت عمل به خرج دهند و ساعات اداری را برای مردم بکار بگذارند. اگر لازم است به کارمند اضافه کار بدهند تا کار مردم انجام شود. مثلاً اینجا نیاز است جاهایی مثل اطراف مسجد برای امنیت چراغ کار بگزارند. مسئولین بیایند در روستاها و جاهای دیگر سر بزنند، بازدید کنند و خودشان را به مردم نشان بدهند. مثلاً در مسجد سر بزنند و به مردم سر بزنند. این باعث می شود مردم دلگرم بشوند. مردم باید با مسئولین ارتباط داشته باشند و مسئولین را از خودشان بدانند. متأسفانه اینجا مردم از مسئولین ترس دارند. صدا و سیما باید در این زمینه کار کند و مشکلات مردم را از رادیو و … به طور زنده پخش کند تا به گوش مسئولین برسد و نیروهاشان را بفرستند خبر جمع کنند و مشکلات مردم را منتقل کنند به مسئولین رده بالا. جراید باید فعال باشند. انتظار می رود مسئولین همکاری بیشتری داشته باشند

-شما که از اصفهان خانواده خود را آورده اید اینجا برای شما زحمتی بوجود آورده این را برای ما تصویر کنید؟

هرچند از خانواده دور شدن مشکل است ولی من احساس وظیفه کردم بیایم. الآن نه سازمان تبلیغات و نه دیگران بودجه برای کار تبلیغی نمی دهند. و من بخشی از بودجه را یا خودم داده ام و یا از شهرستان از مؤسسات و … آورده ام. اینجا حتی امکانات نیست و من بعضی از امکانات را از تهران آورده ام و بعضی را از قم تهیه کرده ام

-چند خاطره از مدتی که در اینجا بوده اید تعریف کنید.

روستای سراب که ۲ سال قبل آمدیم خاطره ما از آنجا پیشنهاد بچه ها بود که کوه برویم که وقتی بارندگی کم بود رفتیم کوه با چند تا از نوجوانانهایی که بیشتر می آمدند مسجد رفتیم بالای کوه زیارت خواندیم و دعا کردیم و حتی دعای باران خواندیم و مؤثر هم بود و بچه ها خوشحال و امیدوار شدند

-رابطه شما با بچه ها خوب است؟

بله. اینجا بچه ها کم رو بودند تا اینکه یک روز برف سنگینی آمد. در زمستان لباسها را در آوردیم و برف بازی کردیم با بچه ها. از آن به بعد بچه ها با من درست شدند و الآن مسجد شده ورزشگاه!… خاطره خوب ما از اینجا خاطره ایام محرم است که مردم خوب آمدند مسجد و عزاداری خوب بود و برای من خوشایند بود. خاطره خوب دیگر من وقتی بود که برف سنگینی آمده بود و ما مدتی بود نماز صبح را در مسجد برگزار کرده بودیم و مسجد بخاری خوبی نداشت و سرد بود و وقتی که نماز می خواندیم دست و پای ما یخ می زدولی با این حال بچه ها می آمدند مسجد و این برای من خیلی جالب بود و ما در همان ایام کلاس قرآن داشتیم که چون مسجد خیلی سرد بود در خانه بچه ها برگزار می شد که خانواده ها هم استقبال خوبی کردند.

-شما با اعتقادات عامه مردم که بعضاً صحیح هم نمی باشند چطور برخورد می کنید؟

ما اصول اعتقادات را بیان می کنیم اینجا اصول اعتقادات و حتی بعضی موارد اخلاق هم ضعیف است. با ما برخورد خوبی دارند اما گاهی با خودشان درست برخورد نمی کنند و مورد پسند خدا و اهل بیت نیست. در این زمینه من صلاح نمی دانم که برخورد مستقیم با اینها داشته باشیم. ما باید راه را نشان بدهیم و حقیقت را بیان کنیم و آثار مثبت نماز و … را بیان کنیم خود مردم به سمت آن می آیند.

-فرمودید در دفاع مقدس هم شرکت دداشته اید کجا خدمت کرده اید و به عنوان بسیجی بوده اید یا سرباز؟

من سال ۵۹ دیپلم گرفتم. و تصمیم گرفتم بروم جبهه و از طریق بسیج اعزام شدم جنوب و سریع آموزش دیدم و به اهواز و سوسنگرد بودم. مدت ۸ یا ۹ ماه بسیجی بودم و بعد وارد سپاه شدم و در سپاه ماندم تا بعداز رحلت امام (ره) و مدتی در جنوب و در اصفهان خدمت کردم و بعد از جنگ استعفا دادم. چون بعد از جنگ ما جنگ فرهنگی داریم و الآن تهاجم دشمن به صورت فرهنگی است و از همان اوایل جنگ دشمن کار فرهنگی می کرد و این در جراید آنها قابل تشخیص بود و علیه امام تبلیغ می کردند. مت متأسفانه بعد از جنگ در زمینه تهاجم فرهنگی کم کاری کردیم. خصوصاً ما باید بعد از جنگ روی مسئله شناخت امام زمان (عج) کار می کردیم و الآن هم باید کار کنیم. اگر جوان ما امام زمان (عج) را بشناسد دیگر گناه نمی کند.

-چرا شما بعد از جنگ طلبه شدید؟

بله. جنگ که تمام شد واحد فرهنگی سپاه منتقل شدند به واحد عقیدتی سیاسی. آموزش دیدند که مربی عقیدتی شوند. من احساس کردم اگر می خواهم مربی خوبی باشم باید یک روحانی شوم و هنگامی که در سپاه بودم متفرقه درسهای حوزه را می خواندم ولی دیدم نمی شه و باید برای آن وقت گذاشت. لذا استعفا دادم و رفتم حوزه و در زمینه قرآن و معارف اسلامی. ولی جنگ مهم ما جنگ نرم است و همه هم باید کار کنند. من یک پیشنهاد دارم و آن این است که سردر همه مدارس ما با بسم الله الرحمن الرحیم مزین شود. همچنین تمام ادارات و کلاسهای مدارس. انقلاب ما هدف دارد. به گفته آقای خامنه ای کتاب انقلاب ما قرآن است و ما باید قرآن را احیا کنیم و بایستی تمام کارمندان ادارات ما جلسات قرآن داشته باشند. در استان و شهر ما اینگونه است و در ادارات برای کارمندان جلسات قرآن می گذارند. اینجا و در این استان هم باید این اتفاق بیفتد. خواهش می کنم نشریه شما خالی از مسابقه نباشد. ما سؤالات مسابقه داریم. در شهرستان ما کار خوبی که شده برگزاری مسابقات است که در حال حاضر هم ادامه دارد.

منبع: سایت انفطار، موسسه فرهنگی مبشر صبح
http://enfetar.ir/?p=1803

شنبه 28 آبان 1390
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط