loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

سید محمد شکری

شهید سید محمد شکری در سال 1340 در کربلا دیده به جهان گشود، از همان اوان کودکی در سال 1349 دوران تحصیل را با نمرات عالی پشت سر گذاشت تا به عرصه انقلاب رسید. نوجوان پرشوری که توانست همسالان خود را سازماندهی کرده و به امور مردم گرفتار و محرومیت های ستم شاهی در هیاهوی انقلاب رسیدگی کند. او در محله سقاباشی (خیابان ایران) سرشناس شد. نفت و ارزاق مردمان محله را با تمام سختی ها فراهم می کرد و به درب خانه ها می رساند. با رسیدن فصل جنگ لباس سربازی به تن کرد و با همان روحیه رزمندگی که داشت آنجا نیز به دلیل رشادت هایش در میدان جهاد بارها تشویق شد. با اتمام سربازی بلافاصله در تثبیت یک بسیجی داوطلب به جمع رزمندگان، گردان عمار لشکر 27 محمد رسول الله (ص) پیوست و لباس امدادگری به تن کرد. در همین ایام حماسه ساز در کنکور سال 64 نیز شرکت کرد و در رشته پزشکی دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد، در حالی که از جبهه نیز غفلت نمی کرد و در هر فرصت و فراغتی با همرزمان خود عازم منطقه جنگی می شد. حضور روشنی بخشش در کلاس های درس رنگین کمانی از عشق و معرفت بود که ارزش های شکفته در خطوط نبرد را تا پشت میز و صندلی های کلاس می کشاند، همکلاسان و اساتیدش را سیراب مرام انسانی خود می کرد، آنقدر که آنان پس از شهادتش گریان و دلتنگ تشییع با شکوهی از او کردند و استادش نیز کتاب تالیفی خود را به روح بلند او اهداء کرد. سید محمد در عملیات تکمیلی کربلای 5(شلمچه) زمانی که بچه های مجروح گردان در منطقه محاصره بودند غیرتمندانه به سویشان شتافت و در حالی که به خوبی می دانست به چه مهلکه ای پا می گذارد آخرین کلام به یادگار مانده اش این بود.

به سوی جبهه ها می روم تا ارباً اربا را تجربه کنم و تجربه کرد و شهد شیرین شهادت را به گونه ای نوشید که پیکر به خانه برگشته اش قطعه قطعه بود محمد سال های مسوول پایگاه بسیج مسجد حضرت موسی الرضا (ع) (ضیاء آبادی) بود و بسیاری از همسالان و نوجوانان محله را با راه و رسم جنگ و شهادت آشنا کرد. پرکشیدنش نیز فتح یابی بود که قافله ای از شهدا را از کوچه و محله سقاباشی و از پایگاه مسجد آقای ضیاء آبادی به آسمان کشاند و همان طور که برادر شهیدش در روز شهادت حضرت علی (ع) به خاک سپرده شد، پیکر پاک شهید سید محمد شکری در روز ولادت مولی الموحدین علی (ع) در بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد.

یادداشت های دانشجوی شهید سید محمد شکری در جبهه شلمچه 65/10/26 :
ساعت 11:30 ظهر است. تصمیم به نوشتن نداشتم، ولی چه کنم که یاد عزیزان راحتم نمی گذارد. مرهم درد خود را جز نوشتن گوشه ای از حماسه ، چیزی دیگر نیافتم؛ 65/10/17 گردان را آماده کردند برای حرکت از اردوگاه کرخه، بچه ها ساک هایشان را تحویل گرفتند، از آنجا که وضعیت اعزامم نقص داشت- با سعی و کوشش «رضا یزدی» هم حل نشده بود- بالاجبار راهی تهران شدم. کارت شناسایی ام مهر اعزام نخورده بود. برای یک مهر می بایست 26 ساعت راه رفت و برگشت را تحمل کنم. حوالی ساعت 7 صبح رسیدم تهران- پس از رفع مشکل برای ساعت 6 بعدازظهر توانستم اتوبوس تهیه کنم و راهی منطقه شوم.
  • زادروز
    1340
  • محل تولد
    کربلا
  • نام کامل
    شهید سید محمد شکری
  • تاریخ ثبت اطلاعات
    دوشنبه 4 آذر 1392
  • شناسه
    14779
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی