loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

حجت ایروانی

ایروانی داستان نویس دفاع مقدس تالیفات خود را بر اساس تجربیاتش شخصی از جبهه و با تلفیق با خاطرات همرزمانش به داستان تبدیل کرده است. او یکی از دیدبانان جنگ در جبهه های نبرد بوده است. "دیده بان"، "آتش به اختیار"، "تپه های لاله سرخ" و "آلواتان" از جمله آثار اوست. "دیده بان" شامل مجموعه خاطرات بچه های واحد توپخانه در دوران دفاع مقدس در مناطق عملیاتی جنوب و غرب کشور است. برخی از خاطرات این کتاب مطالبی است که خود نویسنده شاهد آنها بوده و برخی نیز خاطرات دیگر دوستان وی در واحدهای مختلف توپخانه است که برایش بیان کرده اند و وی تمام این خاطرات را در این کتاب آورده است. خاطرات هشت سال دفاع مقدس در کتاب دیگری با نام "آتش به اختیار" تهیه است. ایروانی همچنین در "شیخ محمود" خاطره ای درباره حضور روحانیون در جبهه ها گفته است که باعث بالا بردن روحیه بسیجیان و قدرت ایمان آنان می گردید.

مجموعه "آتش به اختیار" خاطراتی است از دیده بانان که در طول ایام پرفراز و نشیب جنگ به وظیفه حساس خود عمل کرده اند. در واقع در این مجموعه به سرگذشتی از دیده بانان سیار و نفوذی اختصاص دارد؛ کسانی که در عملیات کربلای 5 کارآیی خود را به اثبات رساندند و از نظر تکنیکی و تاکتیکی مهارت کافی داشته اند. ایروانی نویسنده کتاب یکی از دیده بانان روزهای جنگ بوده است. این خاطرات که پیش از این دو خاطره آن در کتابهای "آلواتان" و "تپه های لاله سرخ" چاپ شده بود، حرف های به یادمانده او از پشت همان دوربین های خرگوشی و پریسکوپ است. گزیده متن کتاب به قرار زیر است: "بعد از دو روز، یک سنگر کوچک پیش ساخته به ما دادند. به هر زحمتی که بود، سنگر دیدگاه هم زدیم و دوربین خرگوشی را مستقر کردیم. جلوی دیدگاه ما حدود هشت سکوی تانک قرار داشت که همگی فعال بودند. همان شب، تانک ها اقدام به شلیک کردند و من هم فقط گرای سکوهای فعال را گرفتم، تا صبح روز بعد آن ها را کاملا شناسایی و ثبت تیر کنم."

مقام معظم رهبری پس از مطالعه کتاب "تپه های لاله سرخ" در کنار دو کتاب دیگر در حوزه دفاع مقدس نوشته اند: "آخرین نوشته، یعنی تپه های لاله سرخ از همه شیرینتر و دقیقتر است. نوشته شهید هم که طلوع دوباره نام گرفته، عطر شهادت و اخلاصش محسوس است .. و هر سه نوشته یادبودهای با ارزش از جنگ و ایثار هشت ساله است. در نوشته ی حجت ایروانی کوشش پرمرارت و تحمل طلب نیروهای دیده بان بخوبی تشریح شده است. خدایا بهترین پاداش خود به صالحان را به این جوانان پاک عطا کن .. و ما را نیز از آن عشق و اخلاص سهمی عنایت فرما آمین."

ایروانی در خاطره ای با نام" انهدام موشک اسکاد" می گوید:ماموریت داشتم تا سکوی اسکاد بی را در پشت ارتفاعات چهار باغ در منطقه عمومی خانقین شناسایی و برای موشک بازان خودی اعلام نماییم. آن یک سکوی موشکی متحرک بود تغییر مکان آن حدود 30 دقیقه طول می کشید. باید سکو را در زمان شلیک هدف قرار می دادیم. پس از دو روز سخت انتظار به پایان رسید؛ ساعت 2 عصر گرد و غبار غلیظی در فاصله دور به چشم خورد. سریع کرنومتر را زده و گرای محل شلیک را گرفتم. بعد طی محاسباتی مختصات سکو را به دست آوردم. فاصله ما تا سکو در حدود 3/43 کیلومتر بود. منتهی برای اطمینان بیشتر یک بار دیگر به کمین نشستم. پس از 6 ساعت شلیک دوم انجام شد. همان مراحل را تکرار کردم. بحمدالله گرا همان گرا و مسافت همان مسافت بود. از اینکه محل دقیق سکوی موشکی را به دست آورده بودم در پوست خود نمی گنجیدم. بلافاصله مختصات سکو را به اتشبار دوربرد توپخانه سپاه دادم و گفتم قبضه های خود را روین این مختصات تنظیم و اماده نگهدارید. در مدت فاصله زمانی تا شلیک بعدی مشغول شناسایی اهداف دیگر شدیم و با کمک توپخانه ارتش مستقر در منطقه هدف قرار دادیم. از جمله دو مقر نظامی وسیع در حومه شهر خانقین، انهدام یک مرکز تجمع منافقین در حوالی ارتفاعات چهار باغ، انهدام نیمی از کارخانه اسفالت سازی و انهدام یک مرکز تجمع تانکها و.... بالاخره روزموعود فرا رسید. صبح ساعت 20/10 دقیقه با بسیم از آمادگی اتشبار اطلاع حاصل کرده بودم. ناگهان برادر... فریاد زد حجت... حجت.... زد! سکو شلیک کرده بود بلافاصله پشت دوربین قرار گرفتم و دستور شلیک دادم. بعد از لحظاتی پایگاه موشکی دشمن گلوله باران شد. دقایقی بعد آتش سنگین دشمن بر روی توپخانه خودی متمرکز شد. ولی برادران با شجاعت تا اتمام ماموریت در پای قبضه ها ایستادند. وقتی باران اتش بند امد یکی از پایگاه های موشکی دشمن در پشت ارتفاعات چهارباغ منهدم شده بود.
  • تاریخ ثبت اطلاعات
    سه‌شنبه 8 تیر 1389
  • شناسه
    6736
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
نظرات

امیررهنما

منم یه دیدبان بودم کتابو خوندم خیلی خوب بود اقا حجت خسته نباشی

14 مهر 1390

اخبار مرتبط