هم سفر آتش و برف: روایت فرحناز رسولی از سعید قهاری سعید
از چشم ها 9: قاصد خنده رو (کتاب فضل الله محلاتی)
از چشم ها 8: همان لبخند همیشگی (کتاب محمد بروجردی)
مادران 1: جای پای فرهاد (شهید فرهاد خادم به روایت مادر)
از چشم ها 6: مرگ از من فرار می کند (کتاب چمران)
از چشم ها 4: رد خون روی برف، یا توی برف بزرگ شو دخترم (کتاب کاوه)
از چشم ها 2: به مجنون گفتم زنده بمان (کتاب مهدی باکری)
از چشم ها 3: به مجنون گفتم زنده بمان (کتاب همت)
از چشم ها 1: به مجنون گفتم زنده بمان (حمید باکری)
مادران (دوره نه جلدی)
نیمه ی پنهان ماه 21: محلاتی به روایت همسر شهید
تعداد کل موارد 2
توی کاخ نخست وزیری رفت کوچک ترین جای ممکن را برای زندگی پیدا کرد. این ساختمان یک زیرزمین داشت که قابل استفاده نبود. دکتر و خانمش همه جایش را تمیز کردند رفتند همان جا. من وقتی وارد آن جا شدم دیدم هیچی ندارد.
اولین کتاب انتشارات روایت فتح از مجموعه جدید «رمان مستند» با عنوان «همسفر آتش و برف» به قلم «فرهاد خضری» منتشر شد.
در صورتی که رمز عبور خود را فراموش کردهاید میتوانید ایمیل و یا شماره تلفن همراه خود را وارد کنید تا کد تغییر پسورد برای شما ایمیل یا پیامک شود
قبلا ثبت نام نکردهاید؟وارد شوید