سهراب سپهری: شاعر، نقاش 1359 - 1307
سال نشر : 1394
تعداد صفحات : 164
معرفی کتاب
چیرگیِ ذهنیت بر عینیت، آرمان نقاشی سهراب سپهری است. در بینش وی تخیل هم از حس و هم از خرد برتر است و تخیل است که امکان ادراک عمیق واقعیت برتر را فراهم می کند. بین همه اجزای عالم رابطه ای زنده برقرار است و تخیل هنرمند است که می تواند این هارمونی را از ورای اجزای متعدد و متناقض درک کند. اثر حاضر شاید بهترین تبلور چنین بینش شهودی و مبتنی بر تخیل است. بینش شهودی که همانا کشف حجاب است، و داریوش شایگان از آن در کار سهراب با عنوان دست یافتن به «فضای فراسو» یاد می کند که در آن «ارتباطات علّی جهان محسوس، تسلسل منطقی زمان و فضای متجانس اشکال هندسی جایی ندارد.»سپهری غالب آثارش را در مرز انتزاع نگاه می داشت تا همچنان موضوع در آنها طنین داشته باشد. در مقام شاعر هنرمند، او قادر به حذف موضوع نبود و هر اشاره قلمش، هم کیفیت تصویری داشته و هم مابه ازایی ادبی. در اثر حاضر نیز موضوع با ابهام و پوشیدگیِ بسیار رخ می نماید؛ هیبتی تداعی گر خاک، گل، کوه و افق، که هرآینه به صورتی دیگر درمی آید و از هر قرار و تفسیری می گریزد.رویکرد حسی سهراب به طبیعت از پسِ دوره های انتزاع در آثارش نمود یافته، و بعد بینش انتزاعی را پشت سر نهاده و باز به طبیعت روی آورده است. حضور نیرومند عناصر هندسی و تأثیر آنها در بیانِ این اثر به خوبی رد پایِ گذار از دوران انتزاع گرایی را برملا می کند. اثر در عین حال آکنده است از انرژی آشفته و شورانگیز و نوعی مرزناشناسی که انسجام ساختار شکلی را برنمی تابد.
ته رنگ خاکستری که زمینه اثر حاضر را ساخته رنگمایه محبوب سهراب سپهری و مشخصه بسیاری از آثار او است. حرکت عمودیِ رنگ سیاه و سفری که از پایین به بالای بوم آغاز کرده، در ترکیب بندی و نیز در جزئیاتِ ضربه ها یادآور ضربات نقاشی آبمرکبی ژاپنی است. لکه های تند سرخ نیز در غالب آثار رنگ روغنی سهراب دیده می شوند، و سرخی آتشین شان در محاصره سیاهی، شقایق را تداعی می کند.
اما آنچه به وضوح این اثر را در میان تجارب تجسمی سهراب سپهری برجسته می سازد سیطره پهنه وسیع خاکی رنگ است که چنان حجیم شده که عرصه نقاشی را یکسره درنوردیده است. پهنه ای که با ضربات محکم و مطمئن عمودی و با چنان سرعت و قدرتی ترسیم شده که نشان از برون ریزی هیجانی هنرمند دارد. این پهنه هیبتی دارد سترگ، برافراشته و سهمگین. پژواک صدایی است که صدا در شعر هنرمند نیز عنصری پاینده است. عظمت تنهایی از جنس هراس است. به بیان خود سهراب: «ای هراس قدیم! در خطاب تو انگشت های من از هوش رفتند.» این حیات شدید نوعی تجلی از امر والا است، امر غریب و ناشناخته؛ تجربه ای گران سنگ که تأثیری ژرف بر جان ما می گذارد. ابهام و ناشناختگی نیز بر طنین این تجربه می افزاید. در این اثر به روشنی شاهد حدوث یک واقعه ایم. مواجهه با حقیقتی عظیم و برتر، آنجا که واقعیتِ فراسوی طبیعت رخ می نماید؛ وحدت وجود، یا رازناکی مرگ. نقاشی سهراب نیز چون شعرش، آنجا که از سرچشمه مرگ تغذیه می کند، بزرگ و فخیم و اصیل می شود: « زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ».
مجموعه رنگ های سپهری خاص و شخصی است. رنگ هایی که سپانلو «طیف هم خانواده رنگ های اقلیم ایران» خواند، که به مدد آن «بهره ای از روح ایران در هنر سپهری زندگی می کند.» سیاه و خاکستری و درجات متنوع قهوه ای و خاکی، با لکه های آتشین سرخ یا فیروزه فام بر پهنه ای از سایه رنگ های خاموش. اجرای بسیار آزادانه و بی قید و تکلف، ترکیبی چنان ساده پدید آورده که گویی یادداشتی است که هنرمند با استحکامی خلل ناپذیر و تحکمی مجاب کننده تحریر کرده است. چنان که منتقد برجسته هنری کریم امامی سهراب سپهری را در طراحی، سرعت عمل و تیزدستی ستایش می کرد ، به ویژه به دلیل رها کردن جزئیات کم اهمیت و رسیدن به جوهر اصلی اشیا: «او چشم خود را عادت داده بود که تنها خطوط اصلی را ببیند.» گرچه انسان در نقاشی سهراب سپهری حضور ندارد، اما هر چه او خلق می کند آکنده از حسی و بیانی انسان نما است. لکه ها چون واژه ها، به زبان کیهانی طبیعت سخن می گویند، و همچون هایکوهای ژاپنی بی زمان و مکان اند. نقاشی او گرچه حدیث نفس می گوید، اما مخاطبی جهانی را می جوید.
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1394
-
چاپ جاری9
-
نوع جلدجلد سخت
-
قطعخشتی
-
تعداد صفحات164
-
ناشر
-
نویسنده
-
با همکاری
-
وزن200
-
تاریخ ثبت اطلاعاتدوشنبه 14 دی 1394
-
شناسه38557
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط