loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

نگاهی به فیلم اقتباسی «آپاراتچی» در جشنواره فیلم فجر

انتشارات مرتبط : راه یار

نویسندگان مرتبط : روح الله رشیدی

نگاهی به «آپاراتچی» که یکی از فیلم‌های جشنواره فیلم فجر، اقتباسی از این کتاب است: نوری که در تاریکی درخشید

چهارشنبه 2 اسفند 1402

فیلم سینمایی «آپاراتچی» که محصول سازمان سینمایی سوره، بنیاد سینمایی فارابی و مدرسه سینمایی اندیشه و هنر «ماه» است، در جشنواره چهل و دوم فیلم فجر به نمایش در آمد. تورج الوند، فاطمه مسعودی‌فر و رضا ناجی در کنار بازیگرانی چون هومن برق‌نورد، بهنام تشکر، امید روحانی و علیرضا استادی در این فیلم ایفای نقش کرده‌اند.

اقتباسی از کتاب آپارتچی

ماجرای فیلم، اقتباسی از کتاب آپاراتچی: خاطرات شفاهی جلیل اسدی طایفی است که توسط روح الله رشیدی، تحقیق و تدوین شده است و در انتشارات راه یار به چاپ رسیده است. جلیل طائفی که در این فیلم به جلیل رشیدی تغییر نام داده، تصمیم می‌گیرد برای یکی از شهدای تبریز فیلم سینمایی بسازد اما با مشکلات عجیب و غریبی روبه‌رو می‌شود. عجیب این که فیلم در بخش مسابقه جشنواره، قرار نگرفته است! ماجرای این بخش از کتاب را با هم مرور می‌کنیم.

با تجربه خوبی که در جریان تولید و اکران فیلم «از جان‌گذشتگان» به دست آورده بودم انگیزه زیادی برای ساخت یک فیلم دیگر داشتم و دنبال سوژه و قصه بودم. مدت‌ها پرس و جو می‌کردم و از افراد مطلع پیشنهاد می‌خواستم. در مجموعه دادگاه انقلاب تبریز فامیلی داشتیم به نام «رضا فرجی» که بعدها شهید شد. با رضا صمیمی بودم. رفتم پیشش و ماجرا را گفتم که می‌خواهم فیلمی در مورد ترورها و منافقین بسازم اما سوژه مناسب ندارم. دستم را گرفت و برد به اتاقش. گفت بیا تا یک سوژه واقعی به تو معرفی کنم. رفتیم و نشستیم.

گفت شخصی به نام محمد حسن نوری از مسئولان دادستانی تبریز ترور شده است. فکر می‌کنم برای فیلم تو سوژه خوبی باشد. رضا در مورد مبارزات شهید نوری در دوره دانشجویی در‌ دانشگاه تبریز و فعالیت شبانه‌روزی او برای انقلاب اسلامی صحبت کرد. قرار شد حرف‌هایش را بنویسد و بدهد به من، بعد هم یکی از بستگان شهید نوری به نام آقای «خانی پور» را به من معرفی کرد. او هم در دادگاه انقلاب کار می‌کرد. رفتم پیش آقای خانی‌پور.

شهید نوری پسرعمه او بود. خانی‌پور هم در مورد شکنجه شهید نوری در ساواک حرف زد و این‌که شکنجه‌کننده شهید نوری شخصی به اسم «حسینی» بود. پرسیدم این حسینی الان کجاست؟ گفت در تهران بود که الان به تبریز منتقل شده است. کمی هم با خانی‌پور صحبت کردم و از او هم خواستم گفته‌هایش را برایم بنویسد. با حاج‌آقا «عابدینی» هم گفت‌وگو کردم. حاکم شرع بود و شهید نوری را می‌شناخت. سال 1362 بود و ترورهای منافقین در گوشه و کنار خبرساز می‌شد. خودم هم ذهنم مشغول این مسأله بود. تحقیقاتم را در مورد شهید نوری شروع کردم و موفق شدم اطلاعات خوبی درباره او جمع کنم.

هر بار که چیزی به دست می‌آوردم، می‌دادم به کریم هاتف تا برایم مرتب کند. در واقع تعدادی خاطره و داستان از شهید داشتم. برای تکمیل اطلاعاتم، حتی با همسر شهید هم گفت‌وگو کردم. خانه شهید نوری در محله «حلیمه سازاندا» بود. از همسر شهید خواستم که بعد از تمام شدن ساخت فیلم، حتما برای تماشایش بیاید. گفت: «اگر مطابق با واقعیت باشد حتما می‌آیم و می‌بینم».

تقریبا هفت ماه برای مطالعه و تحقیق درباره شهید نوری وقت گذاشتم. اطلاعاتم که کامل شد شروع به نگارش فیلمنامه کردم. فیلمنامه را با کمک هاتف نوشتم. قصه را کاملا در ذهن خودم پرورش داده بودم. اسم فیلم را هم از اول «نوری در تاریکی» انتخاب کرده بودم. این اسم ایهام داشت. «نوری» هم اسم شهید بود و هم جنس شهید... .
 

شهید نوری که بود؟

شهید محمد حسن نوری، فرزند محمد جواد در سال 1334 در «خرم آباد» به دنیا‌ آمد. وی تحصیلات ابتدایی و دبیرستان خود را در مدارس شهر تهران سپری کرد. در همان زمان هیأت‌های قرائت قرآن و سخنرانی تشکیل داد. او در سال 1351 از دبیرستان نواب صفوی دیپلم ریاضی فیزیک گرفت و درهمان سال در رشته مهندسی شیمی در دانشگاه تبریز قبول شد. در دوره دانشجویی با چهره‌هایی مانند: رحیم صفوی، حسین علایی، شهید آل‌اسحاق، شهید حمید سلیمی، احمد خرم و... آشنا شد و تمام توان خود را برای براندازی نظام شاهنشاهی به کار گرفت.

نوری در دوران تحصیلات دانشگاهی چندین بار دستگیر و مورد ضرب و شتم ساواک قرار گرفت. در زندان با افرادی چون ‌علی‌محمد بشارتی‌ آشنا شد و از محیط زندان به خوبی در جهت حفظ قرآن و مطالعه و تحقیق در کلام آسمانی بهره جست و خطوط انحرافی و التقاطی موجود در زندان را شناخت. در آخرین دستگیری در دادگاه نظامی تبریز با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم شد که پس از سپری‌شدن 14 ماه، انقلاب شد و همراه با آزادی زندانیان سیاسی، ایشان نیز از زندان آزاد شد و شروع به فعالیت کرد، به گونه‌ای که بر سر راه ‌آیت‌ ا... طالقانی‌ سخنرانی کرد. 

بعد از به ثمررسیدن انقلاب به عنوان بازپرس دادگاه انقلاب اسلامی تبریز شروع به کار کرد و در ادامه به عنوان جانشین دادستان انقلاب تبریز منصوب شد. وی سرانجام در 11 مرداد 1360 فیلم (بیست و هفتم ماه مبارک رمضان) به دست منافقین کوردل در حالی که تنها 27 سال از عمر پر برکتش می‌گذشت به درجه شهادت نائل شد. پیکر وی با شکوهی خاص تشییع و به درخواست خانواده ایشان در شهرستان گلپایگان، زادگاه پدری‌شان به خاک سپرده شد.

 

برای مشاهده و تهیه کتاب آپاراتچی: خاطرات شفاهی جلیل اسدی طایفی می توانید به سایت پاتوق کتاب فردا مراجعه کنید.

کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط