رودین
سال نشر : 1397
تعداد صفحات : 238
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 32231
10003022
معرفی کتاب
رودین [Rudin].رمانی از ایوان سرگیویچ تورگینیف (1818-1883)، نویسنده روس، که در 1856 منتشر شده است.در این رمان، آنچه بیش از هرچیز در آدمی اثر می کند مردِ حرف بودن قهرمان داستان است.
تورگنیف بر آن است که در شخص رودین نسل جوان آرمان پرست سالهای 1830-1840 را به نمایش درآورد؛ نسلی که دلبسته فلسفه ای نسبتاً میان تهی است. گفتار پایانی، که بعداً افزوده شد، و نویسنده در آن به تمام معنی از رودین دفاع و ستایش کرده است، شاهد نسبتاً صادق این امر است. با این همه، رودین همچنان یکی از بارزترین نمایندگان افراد «عاطل» و «سربار جامعه» است.
ظهر سوزان ۲۶ ژوئن سال ۱۸۴۸، در پاریس، که قیام “کارگا ه های ملی” تقریبا سرکوب شده بود، در یکی از کوچه های تنگ و باریک ناحیه سن آنتوان یک گردان منظم پیاده نظام در صدد فتح سنگر بندی خیابانی انقلاابیون بود.
چند تیر توپ سنگر را متلاشی نموده و آن عده از مدافعان سنگر که جان سالم بدر برده بودند، سنگر را ترک می کردند و فقط به فکر نجات جان خویش بودند. در این اثناء ناگهان برفراز سنگر، روی بدنه فرو رفته واگن ترن اسبی، مرد قد بلندی که نیمتنه کهنه ای به تن داشت و شال قرمز رنگی دور کمرش پیچیده بود با کلاه حصیری که موهای سپید و نامرتبش را می پوشاند نمایان گردید.
در یک دست او پرچم و در دست دیگرش شمشیر کند و خمیده ای دیده می شد. او با صدای نازک و هیجان زده شعار می داد، از سنگر بالا می رفت و پرچم و شمشیرش را در هوا تکان می داد. یکی از تیراندازان هنگ “ونسان” او را نشانه گرفت و به سویش شکیک کرد… پرچم از دست مرد قد بلند رها شد و خودش مثل یک گونی، عین اینکه خودش را به پای کسی انداخته باشد به رو به طرف پائین غلتید… گلوله از وسط قلبش گذشته بود…
یکی از شورشیان فراری به دیگری گفت: نگاه کن، مرد لهستانی را کشتند! دیگری گفت: بر شیطان لعنت! و هر دو به طرف خانه ای که تمام کرکره های چوبی اش بسته بود و روی دیوارش آثار گلوله توپ و تفنگ دیده می شد دویدند. این – دمیتری رودین بود.
چند تیر توپ سنگر را متلاشی نموده و آن عده از مدافعان سنگر که جان سالم بدر برده بودند، سنگر را ترک می کردند و فقط به فکر نجات جان خویش بودند. در این اثناء ناگهان برفراز سنگر، روی بدنه فرو رفته واگن ترن اسبی، مرد قد بلندی که نیمتنه کهنه ای به تن داشت و شال قرمز رنگی دور کمرش پیچیده بود با کلاه حصیری که موهای سپید و نامرتبش را می پوشاند نمایان گردید.
در یک دست او پرچم و در دست دیگرش شمشیر کند و خمیده ای دیده می شد. او با صدای نازک و هیجان زده شعار می داد، از سنگر بالا می رفت و پرچم و شمشیرش را در هوا تکان می داد. یکی از تیراندازان هنگ “ونسان” او را نشانه گرفت و به سویش شکیک کرد… پرچم از دست مرد قد بلند رها شد و خودش مثل یک گونی، عین اینکه خودش را به پای کسی انداخته باشد به رو به طرف پائین غلتید… گلوله از وسط قلبش گذشته بود…
یکی از شورشیان فراری به دیگری گفت: نگاه کن، مرد لهستانی را کشتند! دیگری گفت: بر شیطان لعنت! و هر دو به طرف خانه ای که تمام کرکره های چوبی اش بسته بود و روی دیوارش آثار گلوله توپ و تفنگ دیده می شد دویدند. این – دمیتری رودین بود.
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1397
-
چاپ جاری3
-
تاریخ اولین چاپ1344
-
شمارگان1000
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعجیبی
-
تعداد صفحات238
-
ناشر
-
نویسنده
-
مترجم
-
وزن203
-
تاریخ ثبت اطلاعاتشنبه 14 شهریور 1394
-
شناسه32231
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط