1. خانه
  2. مطالب
  3. انقلاب اسلامی
  4. مکتب نوسازی چاه ویل استعمار | گزارشی از کتاب «صنعت بر فراز سنت یا در برابر آن» تألیف «مرتضی فرهادی»
مکتب نوسازی چاه ویل استعمار | گزارشی از کتاب «صنعت بر فراز سنت یا در برابر آن» تألیف «مرتضی فرهادی»

مکتب نوسازی چاه ویل استعمار | گزارشی از کتاب «صنعت بر فراز سنت یا در برابر آن» تألیف «مرتضی فرهادی»

مؤلف محترم در این کتاب، سیاست نسخه نویسی کشورهای صنعتی را برای ملت ها و دولت های توسعه نیافتۀ آسیایی، آفریقایی و آمریکای جنوبی تحت عنوان نظریه «مکتب نوسازی» شناسایی کرده و آن را همان سیاست های استعماری برای به اسارت و بردگی گرفتن این ملت ها برمی شمرد.
انقلاب اسلامی 1398/12/13 12 دقیقه زمان مطالعه 0

«صنعت بر فراز سنت یا در برابر آن» کتابی است در حوزه دانش انسان شناسی که به نقد فرهنگی، اجتماعی، سیاسیِ جامعۀ معاصر ایرانی می پردازد، و وضع آزارگونۀ توسعه نیافتگی جامعۀ ایرانی را از منظر انسان شناسی به مناظره می نشیند. همچنین مؤلف محترم در این کتاب، سیاست نسخه نویسی کشورهای صنعتی را برای ملت ها و دولت های توسعه نیافتۀ آسیایی، آفریقایی و آمریکای جنوبی تحت عنوان نظریه «مکتب نوسازی» شناسایی کرده و آن را همان سیاست های استعماری برای به اسارت و بردگی گرفتن این ملت ها برمی شمرد. او در معرفی و شناسایی مکتب استعماری نوسازی، در فصول مختلف کتاب خویش و با ارائۀ شواهد تاریخی و سندی نشان می دهد تا چه اندازه این نسخه، خالی و تهی از معنویت و انسانیت ـ و حتی آبادی و سازندگی مورد ادعایش ـ و همچنین همراه با بی رحمی و خشونت بوده و می باشد. بدین ترتیب «صنعت بر فراز سنت» تنها راه توسعه و رشد را چه در معنای ضروری امروزین آن، یعنی برای درمان مشکلات کنونی مان (با در نظر گرفتن مفهوم توسعه به همان معنای آزاردهنده اروپایی) و چه در معنای عمیق تر و آینده نگارنۀ آن ، که به پرسش گرفتن خود مفهوم توسعه و پیشرفتی است که در مدرنیته طرح زده شده است، با بازگشت و شناخت و تجربۀ دوباره سنت های تاریخی گذشتگان و خوانش این تراث، شدنی و ممکن می داند.
"مرتضی فرهادی" مؤلف محترم، کتاب خویش را با عنوان اصلی «صنعت بر فراز سنت یا در برابر آن» و عنوان فرعی «انسان شناسی توسعه نیافتگی و واگیره پیشرفت پایدار و همه سویۀ فرادادی و فتوتی در ایران» به سال 1397 توسط «انتشارات دانشگاه علامه طباطبائی» در یک مقدمه و 10 فصل به زیور طبع آراسته است. همان طور که عنوان فرعی کتاب نمایانگر است، مؤلف محترم به نقد سیاست های توسعۀ جامعۀ ایرانی از زمان مواجهه با این مقوله و مفهوم ـ از دوران صفویه  تا امروز ـ با سویۀ انسان شناسیِ قوم ایرانی پرداخته است، و عنوان اصلی کتاب نیز در عین حال اضطراب و بحران تقابل صنعت و سنت را نشانه می رود. همچنین این عنوان خبر از راهی دارد که ایشان برای این پیمایش سخت، پیچیده و طاقت فرسا به مخاطب خویش می دهد: سنت.
برای آشنا شدن با بحران و راه پیشنهادی ایشان نگاهی می اندازیم به فصول کتاب، و معرفی کوتاهی خواهیم داشت از ایدۀ هر یک از مقالات.


مقدمه: در مقدمه طولانی 170 صفحه ای کتاب، مؤلف نقد سیاست های توسعه ای ایران را با نظر به تصمیمات مدیریتی کشور در سدۀ اخیر آغاز می کند. تصمیماتی که ذیل عنوان «مکتب نوسازی» قرار گرفت، «مسئله توسعه با نام های دیگر ترقی، آبادانی، عمران، پیشرفت و تجدد بیش از 150 سال است که در مرکز توجه مصلحین و تحصیل کردگان و برخی روشن فکران و سیاست مداران ایران بوده و پس از جنگ جهانی دوم و به دلایلی که خواهد آمد از جانب صاحب نظران و دانشمندان علوم سیاسی و اقتصادی و علوم اجتماعی و همچنین سیاست مداران غربی و به ویژه رؤسای جمهور امریکا و اتاق های فکر آنان پس از جنگ جهانی دوم نیز قرار گرفته و در نظریات مکتب نوسازی مقدم تبلور یافته است». مدعا و استدلال فرهادی در مقدمۀ «انسان شناسی توسعه نیافتگی» این است که «مکتب نوسازی» بخشی از ریل گذاری کشورهای توسعه یافته و استعمارگر است برای بهره کشی از کشورهایی که سودای توسعه را در سر داشتند و دارند.


«فصل اول: راه ها، چاه ها، چاره ها»
این فصل با پیشین هایی از مکتب نوسازی در ایران با معرفی یکی از قدیمی ترین و پرآوازه ترین صاحب نظران مکتب نوسازی، "میرزا ملکم خان ناظم الدوله" آغاز می شود. همچنین «رسالۀ اصول تمدن» وی به عنوان اعلامیۀ مکتب نوسازی به خواننده شناسانده می شود؛ جالب است که جناب فرهادی، هنوز نظرات ملکم خان در آن رساله را در قلب نظریات مکتب نوسازی متأخر حاضر و ناظر می بیند! در انتهای این فصل ایشان فراروی از تکنولوژی بی قوارۀ برآمده از نوسازی را تنها با «مهار نیروهای لجام گسیختۀ فردگراییِ افراطیِ نظام سوداگری ـ استعماری» میسر می داند.


«فصل دوم: توسعه پایدار دانشگران و دانشگاه های ما»
بررسی مسئلۀ دانش و بحران دانشگاه ـ خاصه گروه های علوم انسانی و اجتماعی - که خود به دست آمده از توسعۀ بیمارگونۀ مکتب نوسازی می باشد، در عهدۀ این فصل است. در فرازی در این فصل می خوانیم «تا روزگاری که ما نتوانیم مسائل ویژه و در اولویت خود را تعریف کنیم، این رسالت همچنان نامعلوم و کار ما دنباله روی کورکورانه از مسائل دیگران باقی خواهد ماند.»


«فصل سوم: صنعت بر فراز سنت یا در برابر آن»
مهم ترین فصل کتاب، که دیگر فصول بر محوریت آن تفصیل یافته اند، ایدۀ اصلی آن با این اجمال آغاز می شود که توسعه امری در مقابل سنت و تراث تاریخی ملت ها نیست، بلکه توسعه با قرار گرفتن بر زمین و زمینۀ سنت های قومی است که ممکن خواهد شد، بنابراین بر ذمۀ اهل فکر و اندیشه است که به شناسایی سنت و استخراج دانش ضمنی نهفته در آن بپردازند. بدین منظور که این سنت ها و دانش های برآمده از آن، ظرفی باشد برای توسعۀ بومی!


«فصل چهارم: مکتب نوسازی، روستو و خیز گلایدری»
در فصول پیشین، بیشتر آزار فرهنگی و روانی نوسازی مورد اشارۀ مؤلف قرار گرفت و در این فصل، او آزار مکتب نوسازی را از منظر اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به بررسی می نشیند. در این فصل فرهادی به معرفی و شرح اندیشه های جریان سوم مکتب نوسازی در اقتصاد به طلایه داری "روستو" می پردازد.


«فصل پنجم: خواب در زیر سایۀ دکل های نفت»
این مقاله اختصاص به بررسی مسئلۀ اقتصاد بادآوردۀ نفتی و معرفی بیماری هلندی اقتصاد ایران دارد. سرمایۀ حاصل از خام فروشی نفت و گاز و امثالهم موجب «وفور درآمد و معاش بی تلاش و یا کم تلاش می گردد» که این موضوع، علت پدیده های اقتصادی و اجتماعی است که «آزار هلندی» نامیده می شود.


«فصل ششم: پیامدها و پسامدهای غیراقتصادیِ "اقتصاد بادآورده"»
در این فصل نیز مؤلف در ادامۀ بررسی اقتصاد بادآورده که سرمایۀ بی رنج را برای جامعه به دست می آورد، دیگر پیامدهای اجتماعی و فرهنگی و روانی چنین اقتصادی را به معرفی می نشیند.


«فصل هفتم: جامعۀ فرامصرف گرا و تولیدستیز ایران»
در مقالۀ هفتم این کتاب از منظری دیگر آزار اجتماعی اقتصاد بادآورده را در صورت جامعۀ مصرفی غیرتولیدی به مطالعه و تأمل می نشینیم. در فراز ابتدایی این فصل می خوانیم «سرمایه داری متأخر به دنبال آن است که هویت درونی و عمیق و استوار برخاسته از کار و تلاش و خلاقیت... را در آدمیان به هر طریق تضعیف کرده و به جای آن هویت متزلزل و پوشالی و توخالی... مصرف را بنشاند.»


«فصل هشتم الی دهم: ژاپنی پسر عموی شرقِ شرقی ما چه کرده است و ما چه می کنیم؟»
در این سه فصل، مؤلف محترم به بررسی برنامه های توسعه ای سه کشور آسیایی ژاپن، چین و هند به عنوان نمونه های موفق توسعه یافتگی می پردازد. در این فصول مؤلف با ارائه شواهد تاریخی بیان می دارد که کشورهای نام برده همگی توسعه خود را بر تولید و صنعتی بر فراز سنت، استوار و بنا کرده اند؛ سیاستی که در صد و پنجاه سال اخیر فراموش شده و به جای دوری و تقابل با سنت و مصرف بی تولید نشسته است.
بدین ترتیب مروری داشتیم بر فصول و مقالات کتاب، و همان طور که دیدیم مؤلف محترم در یادداشت هایی که در طول حدود 13 سال برای تدوین این کتاب جمع آوری کرده است، نقدی جدی و اصولی بر سیاست های مدیریتی جامعه ایرانی و یا به طور دقیق تر، انسان ایرانی در سال های قبل و بعد از انقلاب دارند. در واقع، کتاب «صنعت بر فراز سنت» نقدی بر سیاست های توسعه ای جامعۀ ایرانی، پس از مواجهه با اروپای دوران روشنگری است. پرسش بنیادین و مهمی که می توانیم آن را ترجیع بند کتاب فرهادی بدانیم و در فصول ده گانۀ کتاب تفصیل می یابد، چنین است: چرا هنوز با بیش از 150 سال آشنایی و الگوبرداری از نظام های توسعه یافتۀ غربی درجا می زنیم و جز آموزش و یادگیری زبانِ کشورهای توسعه یافته! توفیق چندانی حاصل نکرده ایم و به جمع کشورهای توسعه یافته و مترقّی راه نبرده ایم؟ و پاسخ هزار و دویست صفحه ای ایشان را به این سؤال بنیادین که بی شک از مهم ترین پرسش های قوم ایرانی و دیگر اقوام چون ما ـ به احصاء مرتضی فرهادی حدود صد و پنجاه کشور استعمارشده و مصرف شده توسط دولت های استعماگر ـ می باشد، در زیر عناوین ذیل می توان خلاصه کرد:
* وجود نفوذی های بیگانه در رئوس تصمیم گیری های حاکمیت
* حیرت زدگی ما در برابر توسعه یافتگی و زرق و برق اروپایی ها
و بدین ترتیب اعتماد بی چون وچرای ما به نسخه های پیشرفت و ترقی اروپایی، بدان امید که ما نیز به آن زرق و برق و شکوه و حشمت چون ایشان دست یابیم.
* فراموشی تمام افتخارات و تجربۀ پیشرفت قوم ایرانی
* مصرفی شدن قوم ایرانی بیش از مقدار تولیدات خود
راه حل توصیفی ایشان برای برون رفت و غلبه بر این آسیب و آزارهای شمرده شده، در یکی از مهم ترین فصول و مقالات کتاب که عنوان مجموعۀ مورد بحث نیز از همین مقاله انتخاب شده است: «صنعت بر فرار سنت یا در برابر آن»، بدین گونه توصیف می شود: «شروع تغییر پیوسته و آهسته و یا پرشتاب و جهشی با استفاده از امکانات و ملزومات و تجربیات و آفرینندگی های چندین هزارساله تمدن و فرهنگ سنتی، ایران و جهان به کمک اخذ و انطباق و حل و جذب تجربیات آن ها و همچنین جوامع صنعتی، در «واکوئل»های (اندرونه های گوارش) فرهنگی خود و رفتن جوامع سنتی در حال گذار به سوی توسعۀ پایدار، با حداقل صدمات زیست محیطی و گمراهی های ارزشی و هنجاری رویه و سویۀ ضدبشری نظام سوداگری ـ استعماری جامعۀ غربی است.» بدین ترتیب ایشان راه برون رفت از این واپسماندگی را در خوانش و استفاده از دانش های «خفی» و «جلی» شرقیِ خودمانی می داند، نه استفاده از نسخۀ مشکوک توسعۀ غربی، اروپایی و آخرین نسخۀ آن، امریکایی.
این واپسماندگی بنا بر شرح و وصف مؤلف محترم، نه تنها امری «درون زا» و برآمده از ساختارهای کشورهای جهان سوم، بلکه همچون محصولی مکمل برای نظام سرمایه داری جهانی است؛ نظامی که بر پایه «وابستگی» کشورهای پیرامونی استوارگردیده است. بنابراین اگر بتوان برای این اضطراب و بن بست، خروجی متصور شد، آن، پایان دادن به وابستگی و ساختارهای موجود استعماری است. «صنعت بر فراز سنت» در عین حال که به یکی از مهم ترین مسائل جامعۀ ایرانی، یعنی برنامه های توسعه و سرنوشت تلخ و غم انگیز سیاست های این برنامه ریزی در جامعۀ ایرانی می پردازد و عوارض دردناک اجتماعی، اقتصادی، سیاسی این برنامه ریزی ها را که خواسته و ناخواسته در ریل گذاری استعمار قرار داشت برای مخاطب ایرانی گزارش می کند، از نبود گزارشی حداقلی از ایدۀ پیشرفت و توسعه در جوامع اروپایی و غربی رنج می برد. چگونه می توان از توسعه و آزار توسعه یافتگی در نسخۀ سفارشی و تحمیلی «مکتب نوسازی» سخن گفت، بی آن که ایدۀ فیلسوفان گزارش دهنده و جعل کنندۀ آن را بررسی کرد. البته ایشان در همان مقدمۀ مطول جلد اول تکلیف خویش را با فلسفه و فیلسوفان مشخص کرده و به قولی «گربه را دم حجله کشته اند»، که دیگر جای چنین ایرادهایی برای منتقدین نماند! «آنچه تأملات فلسفی ناب و اصیل گفته می شوند، اگرچه برای ورزش ذهن و شطرنج بازی منطقی بسیار خوبند و هیچ کس نمی گوید که فلاسفه... حق ندارند به این مسائل تقریباً ازلی، که به نظر می رسند ابدی نیز هستند،  بیندیشند. سخن این است که فیلسوفان حق دارند که به مسائل مورد علاقه خود بپردازند؛ اما فیلسوفان در کنار این نرمش های ذهنی و منطقی وظایف سترگ تری نسبت به مردم عادی و دانشمندان جهان بر عهده دارند و آن وظایف ایجاد پرسش از دردهای روزگار خود و کشور خود نیز هست...» اگر فلسفه بازی ذهنی همچون شطرنج است و فیلسوف شطرنج باز، انتظار دردفهمی و حل مشکل از این شطرنج باز در نسبت به مردم عادی و حتی دانشمندان چگونه قابل جمع است؟! به نظر می رسد مؤلف محترم دربارۀ فلسفه و موضوع و مسائل آن، دانش لازم را کسب نکرده است، و این پیداست از تعابیری چون فیلسوفِ آب، فلسفۀ اخلاقِ آسیایی، فیلسوفِ کار، فیلسوفِ جنگ و صلح... . متأسفانه کتاب از این گونه تعابیر اشتباه در رنج است. مؤلف محترم هنوز نمی داند که موضوع فلسفه «کلی» است، و این نه عیب او که حُسن اوست، و به واسطۀ گزارش از همین امر «کلی» در فضای فرهنگ است که جزئیات رقم می خورد و فهم می شود. فیلسوف نه در آسمان که در کوچه پس کوچه های شهر گزارش فرهنگ را می دهد، لکن این گزارش به بیان کلی و امر کلی است که نویسندۀ محترم از آن آشنایی ندارد. انتظار این که گزارش فیلسوف از فرهنگ، همان گزارش جامعه شناس و مردم شناس باشد، انتظار نابجایی است. اگر فرهنگ ایرانی امروز در رنج است، یکی از امهات این رنج، آن جاست که هنوز این فرهنگ، فیلسوف و گزارشگر خویش را نیافته است، و این نه از آن است که اهل فلسفه به شهر بی اهمیت بوده اند و علاقه مند بازی شطرنج خویش و مسائل ازلی و ابدی آن، که این نشانۀ جهل و ساده اندیشی است. بلکه این اضطراب ناشی از همان طعنه ای است که مؤلف محترم به فیلسوف و فلسفه می زند، که: «فلسفه با تأخیر می آید». آری با تأخیر می آید، زیرا فیلسوف جغد مینرواست و شب هنگام پرواز می کند و در این پرواز گزارش وقایع روز را می دهد، و با همین گزارش است که وقایع روز بعد نیز تعبیر میافتد.

مطالب مرتبط

از فرشِ آمریکا تا عرش جبهه مقاومت با حسین شیخ‌الاسلام | معرفی کتاب «سفیر قدس»

از فرشِ آمریکا تا عرش جبهه مقاومت با حسین شیخ‌الاسلام | معرفی کتاب «سفیر قدس»

«مردم به همان چیزی که امام می‌خواست رأی دادند؛ نه به اسلامی که در ذهن فلان مرجع یا فلان شخصیت سیاسی بود. …

پیوند کووالانسی ازدواج | جستاری درباره کتاب «نیمه دیگرم»

پیوند کووالانسی ازدواج | جستاری درباره کتاب «نیمه دیگرم»

ازدواج یک پیوند کووالانسی است که زوجین باید با به اشتراک گذاشتن الکترون‌های خود، زندگی‌شان را در یک خط راست …

سنگی در تاریخ | نگاهی به رمان «سنگی که سهم من شد»

سنگی در تاریخ | نگاهی به رمان «سنگی که سهم من شد»

در اینجا با داستانی روبرو هستیم که نویسنده از لحاظ به کارگیری عناصر داستانی تا حدود زیادی موفق عمل کرده و به …

کليه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به موسسه کتاب فردا می باشد

توسعه و طراحی سایت توسط آلماتک

bookroom.ir - Copyright © 2007-2019 - All rights reserved