خشونت علیه بازنمایی خشونت | نقدی بر کتاب «سایکوسیس 4:48»
«سایکوسیس 4:48» معروف ترین و آخرین نمایش نامه "سارا کین" است. سارا کین کارگردان، بازیگر تئاتر و نمایش نامه نویس انگلیسی است. کین پیش از ورود به تئاتر شخصیتی افسرده داشت و گفته می شود به برخی اختلالات روانی مبتلا بود. رسانه های بازنشرکننده اخبار هنری، نام وی و آثارش را قرین خشونت و مسائل روان شناختی تئاتر معرفی می کردند. اما منتقدان معتقدند که مسئله اصلی این نویسنده در آثارش این است که چگونه رسانه ها از بازنمایی خشونت، بیش از خود خشونت برمی آشوبند.
متن اصلی نمایش نامه «سایکوسیس 4:48» شامل مونولوگ، دیالوگ، اعداد، شعر، ارجاعات به کتاب مقدس، خطابه و... است. اجزای متن نمایش نامه کنار یکدیگر چیده شده اند و گویی با متنی منفجر شده و چندپاره طرف هستیم. گویندگان مونولوگ ها و دیالوگ ها دقیقاً مشخص نیستند، هر چند اولین بار که این نمایش نامه در 23 ژوئن سال 2000 به روی صحنه رفت، سه بازیگر داشت. داستان این نمایش نامه (البته اگر بتوان گفت داستانی به معنای اعم آن دارد) دربارۀ وضعیت بیماری روانی است که در یک تیمارستان حضور دارد. شخصیت سایکوی نمایش نامه با اعضای نظام درمانی و درونیات خود روبه رو است. در بعضی از دقایق مونولوگ ها و دیالوگ ها انتقاداتی به روان درمانی بالینی وارد می کنند و در لحظاتی دیگر شرح غبارآلود و وهمناک هذیان هاست.
به نظر می رسد سارا کین برای مقابله با خشونت، راه غریبی را در پیش گرفته است: بازنمایی خشونت در برابر خشونت. این خشونت باعث شده است که فرم مرسوم مثله شود و به سان جنازه ای قطعه قطعه شده دربیاید. فرم نمایش نامۀ حاضر شبیه کلاژی است که حاوی اندیشه ها، نقل قول ها و روابط بین متنی و برون متنی است. عنوانی که برای این نمایش نامه انتخاب شده نیز ارجاعی به دانش روانکاوی دارد. روان پریشی وضعیت غیرطبیعی روانی است که در روان پزشکی برای بیان حالتِ از دست رفتن توانایی تفریق واقعیت از خیال به کار می رود. از حیث پدیدارشناختی، سارا کین در اثر خود، نگاهی پدیدارشناسانه به سوژۀ در حال زوال داشته است (البته خود نویسنده نیز سه ماه قبل از خودکشی این نمایش نامه را نوشته است و به نوعی خود نیز در مرحله ای از زایل شدن سوژگی قرار داشته است). در این ناداستان، پزشک، بیمار خود را نمی فهمد و دوایی برای دل تنگی های وی ندارد.
ارجاعات الهیاتی درون متنی و برون متنی «سایکوسیس 4:48» نیز قابل تأمل است. کین در این اثر دین را در برابر حقیقت قرار می دهد. حقیقت تنها مفهومی است که نویسنده به آن معتقد است. با این که او دین را مردود می شمارد، اما ایدۀ گناه را که به مجازات و رستگاری پیوند خورده است، نگه می دارد: انسان گناهکار است. سارا کین در تئاتر به دنبال حقیقت است؛ در تئاتری که پرسوناهای فردی چهره را پوشانده اند و دقیقاً در همین موقعیت است که حقیقت برای کین آشکار می شود. تنها با جنون است که می توان پرسونا را شناخت. نشان دادن این حقیقت، خشونت بار است و شقاوت به بار می آورد. نتیجه این شناخت، خستگی از زندگی است و در ادامه آن افسردگی می آید. کین معتقد است که افسردگی سقوطی آزاد است که تنها با مرگ پایان می یابد. اولین نشانۀ افسردگی احساس تنهایی و تصور متفاوت بودن و جدا افتادگی از سایر جهان است و نشانۀ دیگر آن از دست دادن عزت نفس است؛ دو نشانه ای که در جای جای نمایشنامه «سایکوسیس 4:48» قابل ردیابی است. "الک سیرز" این نمایش نامه را جزو آثار تئاتر تهاجمی قرار می دهد، زیرا یقۀ مخاطب خود را می چسبد و آن قدر تکان می دهد که پیام نمایش را درک کند. شاید به همین دلیل نیز سارا کین در وصیت نامه خود دربارۀ این نمایش نامه گفته بود که: «هر کاری می خواهید با آن انجام بدهید، فقط یادتان نرود که نوشتن آن مرا به کشتن داد!» انگار که خودکشی وی نیز جزوی از نمایش نامه است...