بزرگمرد کوچک | نقدی بر کتاب «یک روز بعد از حیرانی»
مدتی پس از ظهور داعش در منطقه و اعزام نیروهای مختلف برای مقابله با این دشمنِ جانی که به اسم قرآن، ولی خلاف رسم آن عمل میکرد، اصطلاحی جای خودش را در دایرۀ واژگان ما باز کرد: مدافعان حرم!
در ابتدا چندان اسمی از این عزیزان در بین رسانهها و عموم مردم مطرح نبود، اما با بالا گرفتن درگیریها و اهمیت عملکردشان در حفظ مناطق تحت درگیری، بیشتر شدن تعداد شهدا و همچنین شروع جنگ رسانهای توسط رسانههای گوناگون علیه این عزیزان، رفته رفته افراد و گروههای مختلف در زمینههای گوناگون به تولید محتوا و ساخت برنامههایی در ارتباط با شهدای مدافع حرم پرداختند.
یکی از این زمینهها، کتاب و نوشتن زندگینامۀ شهدا بود. متاسفانه این بخش شروع خوبی نداشت! به جای دقتِ هرچه بیشتر به کیفیت اثر، سرعت در تولید محتوا و چاپ اثر اولویت بالاتری پیدا کرد و ما شاهد آثاری نسبتاً ضعیف چه در فرم چه در محتوا بودیم. صرفاً با مطالعه چند صفحه از یک اثر، شتابزدگی نویسنده و ناشر به طور واضحی مشخص میشد. ادبیات و زبانِ برخی کتابها از قوام لازم برخوردار نبودند و صرفاً تعدادی اتفاق یا نظرات در مورد آن شهید کنار هم قرار گرفته بودند. گاهی اوقات هم، محتواهای غیرضروری در این آثارِ شتابزده دیده میشد و انگار که نویسنده هرچه به دستش آمده را در کتاب جای داده و به کیفیت یا اثرگذاری دقت و توجهی نکرده بود.
اتفاق ناگوار دیگر، موازیکاریهایی بود که در مورد تعدادی از شهدا، بهخصوص شهیدانی که به دلایل مختلف در جامعه مشهورتر شده بودند، اتفاق افتاد. با فواصل کمی، دو و یا حتی تعداد بیشتری کتاب دربارۀ یک شهید منتشر میشد که درصد بالایی از محتواهایشان یکسان بودند و تفاوت خاصی بین آنها دیده نمیشد. به راحتی با هماهنگیهای ساده بین مجموعهها میشد جلوی این کار را گرفت، ولی متاسفانه در این بین بودجهها و زمانها بودند که از دست میرفتند.
خوشبختانه به مرور زمان شاهد نوشتن و منتشر شدن آثار ارزشمندی در مورد شهدای عزیز و بزرگوار مدافع حرم بودیم که نویسندگان کیفیت را فدای سرعت در انتشار نکردند؛ فلذا آثار از غنای محتوایی و فرمی خوبی برخوردار بودند.
یکی از آثار درخشان در این زمینه که بدون عجله و با دقت کافی نوشته شده، کتاب زیبای «یک روز بعد از حیرانی» اثر خانم "فاطمه سلیمانی" است.
خانم سلیمانی که چند اثر موفق و خوب در ژانر رمان تاریخی مذهبی دارند و پیشتر با این آثار شناخته شده بودند، اینبار سراغ نوشتن زندگینامه یکی از شهدای مدافع حرم رفتند و نشان دادند که در این ژانر هم موفق هستند. سوژه این اثر یعنی "شهید محمدرضا دهقان"، پس از شهادتش به دلیل سنش که حدوداً 20 سال داشته و یک شهید دهه هفتادی به حساب میآید، جای خاصی در فضاهای مختلف مجازی و حقیقی پیدا کرده بود که وجود چنین مسئلهای به خودی خود میتواند کار را برای هر نویسندهای سختتر کند، چراکه مخاطب پیش از این مطالبی را در مورد این شهید از طریق فضاهای مختلف خوانده و یا شنیده و حال اگر کتاب نکتۀ تازه و خاصی برای او نداشته باشد، ممکن است حتی آن را به اتمام هم نرساند!
اما نویسنده با استفاده از جادوی فرم، از همان ابتدا طوری شما را میخکوب میکند که حتی اگر تمام مطالب کتاب را هم قبلاً در جایی خوانده باشید، مشتاقانه تا انتهای آن پیش میروید. در نوشتن این اثر از یکی از دشوارترین زاویهدیدها یعنی زاویه دید دوم شخص استفاده شده است. حین مطالعه کتاب، انگار روبهروی شهید نشستهایم و با او مشغول گپ و گفت هستیم و اتفاقات، صحبتها، حوادث، روابط و تمام مسائل نوشتهشده را به جای صرفاً خواندن، با قلب و جان حس میکنیم. همراه "محمدرضا" شیطنت میکنیم و سربهسر افراد مختلفی میگذاریم، به آب و آتش میزنیم تا به صف مدافعان حرم بپیوندیم، میجنگیم، با او شهید میشویم و همزمان همراه با خانواده و دوستانش این داغ سخت را تحمل میکنیم.
از دیگر نقاط قوت کتاب، بیان خاطرات و ماجراهایی از محمدرضا در مورد بنیانهای فکری و اعتقادی اوست. شاید به خاطر سن کمِ این شهید، در نظر برخی این مطلب بیاید که رفتن او به جنگ، بیشتر از سر احساسات بوده تا منطق، اما با خواندن این مطالب، متوجه میشویم که محمدرضا در عین داشتن روحیه پر شور، تصمیماتش در مورد رفتن به سوریه برای جنگ و ثبتنام به عنوان مدافع حرم، از روی فکر و منطق و دلیل و برهان بوده است.
همچنین برخی نسبت به این کتاب نقد دارند که چرا مطالب بیشتری از زندگی شهید در آن آورده نشده است؛ مطالبی که حتی در کتب دیگری که در مورد این شهید نوشته شده، بیان شدهاند. این حرف صحیح است، اما نویسنده در انتخاب روایتهای مورد نیازش و حذف ماجراهایی که به خط سیر او برای این کتاب مرتبط نبودهاند، عملکرد خوبی داشته است و ما کمتر شاهد روایتهای پراکنده و جدا از هم هستیم. تقریباً اکثر مطالب در یک چارچوب و پازل کلی قرار گرفتهاند. برای نوشتن چنین کتابهایی نیاز به آوردن تمام خاطرات و مسائل موجود دربارۀ شهید مورد نظر نیست؛ بهخصوص برخی اتفاقات و ماجراها جزء حریم خصوصی خود شهید و خانوادهاش میباشند و بیان آنها برای مخاطب عمومی ممکن است به صلاح نباشد. متاسفانه در چند مورد شاهد عدم رعایت این حریم خصوصی در مصاحبهها و یا کتابهای مختلف مرتبط با شهدا بودیم که در ادامه به دلایل گوناگون منجر به جوهای منفی و اشتباهی در فضاهای مختلف مجازی نسبت به خانواده محترم شهدا شدند.
در این اثر شخصیت شهید، به صورت چند بُعدی بیان شده است. هم کارهای روزمره و شلوغیها و شیطنتها گفته شده، هم از درس و تحصیلش مطالبی آمده، در مورد ارتباط او با اعضای خانواده و دوستانش میخوانیم، با بینش، طرز فکر، اعتقادات و هیئت رفتنهایش آشنا میشویم و به طور کلی تا حد امکان او را همان طور که بود و بدون اغراقهایی که گهگاه در این دست آثار شاهد هستیم، میشناسیم. این مسئله اتفاق بسیار خوب و مبارکی در جهت الگوسازیهای مناسب برای همنسلان محمدرضا، افراد کوچکتر از او، و حتی برای کسانی که از او بزرگتر هستند، میباشد.