زیست تبلیغی | جستاری درباره کتاب «زن آقا»
من نه طلبه هستم نه تحت عنوان رسمی مبلغ جایی رفتهام. اما طی چند تجربه مختلف، نکات مهمی را در مورد بایدها و نبایدهای کارهای تبلیغی دیده و یاد گرفتهام. به طور خاص اهمیت رعایت این نکات را در مناطق و با افرادی که در حالت عادی با روحانیون بسیار کم سر و کار دارند، بسیار بیشتر از حالت عادی دیده و حس کردهام. چراکه برای این دست از افراد، آن فرد مبلغ رسما خود دین و اسلام و پیامبر به حساب میآید! حالا شما مدام برای او بگو که اسلام خوب است و ایراد در مسلمانها است و نباید عیب یک مسلمان را به پای اسلام نوشت و از این دست از حرفها، باز برای او حرف و عمل مبلغ، تقریبا به طور مطلق عین آیات قرآن میماند چون که عموما نه به منابع دینی و نه به علما و روحانیون مختلف دسترسی داشتهاند و کوچکترین عمل نادرست و یا رفتاری منفی از مبلغ را به عنوان یک عمل دینی میبینند! به همین دلیل کار برای یک مبلغ و خانوادهاش در سفر تبلیغی، بسیار بسیار کاری حساس و دشوار و دارای پیچیدگیهای زیادی است. سادهترین مسئله برای این افراد، تفاوت در آداب رسوم خود با محلی که برای تبلیغ میروند، میباشد. ممکن است یک رفتار در فرهنگ محل زندگی مبلغ رفتاری مثبت تلقی شود درحالیکه دقیقا همان عمل و رفتار در آن محل تبلیغ، یک رفتار منفی به حساب بیاید و مردم از کار او برداشت بدی کنند و در صورت بروز چنین مسئهای، و با توجه به زمان نسبتا کم حضور مبلغین در مناطق، تا او بخواهد از این مسئله رفع ابهام کند و توجه مردم را به خودش به حالت اول بازگرداند، زمان میبرد و به پایان دوره تبلیغش میرسد و عملا بخش زیادی از اهدافش به ثمر نمینشیند.
در دوران دانشجویی و در زمان سکونت در خوابگاه، مبلغی برای ماه رمضان به خوابگاه آمد و اصلا نتوانست با دانشجوها ارتباط خوبی بگیرد و آثار منفی او تا حدی بود که باعث شد تا تعدادی از دانشجوها حتی دیگر برای نماز جماعت هم حاضر نشوند و به طور کل عدم حضور آن مبلغ در آن زمان در خوابگاه، از حضورش مفیدتر بود! درحالیکه جامعه هدف دانشجویان بودند که در ظاهر باید قدرت تشخیص و تمییز باید داشته باشد و رفتار منفی یک مبلغ را پای دین ننویسند و اما در عمل این اثر منفی باعث شد تا عکس هدف حضور مبلغ اتفاق بیفتد. در تجربه حضورم در اردوی جهادی نیز شاهد دقت بالای مردم آن روستای حاشیهای و محروم به رفتار روحانی همراه با خودمان که در آن دو هفته به نوعی نقش مبلغ را برای مردم روستا هم ایفا میکرد، بودم. انگار چشمان مردم دستگاه اسکنی با قدرت بسیار بالا باشد که نسبت به ریز به ریز حرکات، کلمات و هرآنچه که از مبلغ سر میزد، حساس است و تمامی آنها را ثبت میکند. حتی گاه شاهد سنجش روحانی توسط مردم بوسیله سوالات و یا کارهایی بودم. انگار میخواستند ببینند این مبلغ چند مرده حلاج است و اصلا میارزد تا به حرفهایش گوش دهیم و یا نه!
تمامی این مسائل به علاوه نکاتی دیگر، نشان دهنده حساسیت بالای کار تبلیغی است. مسئلهای که از دید افرادی که از این فضاها دور هستند، اصلا دیده نمیشود. در ذهن بسیاری از مردم، سفر تبلیغی به یک سفر تفریحی بیشتر شبیه است تا یک کار دقیق و حساس و لازم! و از این دست جملات هم زیاد شنیده میشود که این روحانیون پول زیادی میگیرند و به عنوان شغل به سفر هم میروند و اینکه سختی ندارد و یا به قول معروف این افراد به شیر نفت وصل هستند و ... که همه این حرفها ناشی از عدم شناخت آنها و کارشان است.
از طرف خود مبلغین هم چندان ارادهای جهت بیان کردن خاطرات تبلیغی و سختیها و اهمیت این مسئله وجود نداشته و خوشبختانه در سالهای اخیر کمی این روند تغییر کرد و شاهد چاپ چند کتاب با چنین رویکردی بودیم که برخی از آنها در قالب رمان و برخی دیگر به صورت خاطرات نوشته و منتشر شدهاند. یکی از این آثار که پس از چاپ نیز با اقبال خوبی از سوی مخاطبین مواجه شد، کتاب زن آقا اثر خانم زهرا کاردانی است. پیش از چاپ این کتاب، خانم کاردانی را از طریق اینستاگرام میشناختم و مطالبشان را دنبال میکردم. همسر ایشان طلبه است و گهگاه از خاطرات سفرهای تبلیغی که همراه با همسرشان رفته بودند، مطلبی در صفحه خود منتشر میکردند. قلمی روان و بیان شیوا و جذابی داشتند و به همین دلیل به محض شنیدن خبر چاپ کتاب خاطرات یکی از سفرهای تبلیغی ایشان، مشتاق خواندنش شدم. زن آقا اصطلاحی است که مردم برخی مناطق به همسر روحانیون میگویند و بنظرم انتخاب خوبی برای عنوان این کتاب بوده است. زن آقا از آن دست کتابهایی است که میتوان در یک نیم روز خواند و از آن لذت برد و متوجه سختیها و مسائل یک مبلغ و خانوادهاش در راستای این امر شد.
در شناسنامه کتاب، رسته سفرنامه برای آن ذکر شده است که به نظر چندان دقیق و مناسب نمیآید و کتاب به خاطرات و روزنگار نزدیکتر است. نویسنده همراه همسر طلبه و دو فرزند خردسالشان جهت تبلیغ در ماه رمضان به روستایی نسبتا کویری رفته بودند و کتاب شامل برخی از اتفاقات و ماجراهایی است که برای آنها رخ داده است. شاید در نگاه اول برای افرادی که از متن سفرهای تبلیغی دور هستند، همسر یک طلبه در چنین جریانی، نقش خاصی نداشته باشد و محوریت با خود فرد مبلغ باشد اما با خواندن این کتاب میبینیم که اتفاقا همسر یک مبلغ، خود نیز یک مبلغ تمام عیار باید باشد چراکه به سرعت به محل رجوع زنان و دختران آن منطقه تبدیل میشود.
از نکات خوبی که در خلال ماجراهای کتاب بیان شده است، بازخوردها و واکنشهای بانوان روستا نسبت به زن آقای قبلی است که در این روستا حضور داشته و به شدت اثراتی منفی بر ذهن مردم گذاشته بود. به طور ناخودآگاه در ذهن این مردم، رفتار او تبدیل به یک قالب کلی رفتاری زن آقاها شده بود و این مسئله بر مطالبی که در ابتدای این جستار ذکر شده، صحه میگذارد که چقدر باید مبلغ و همراهانش در کوچکترین برخوردها هم دقت لازم را داشته باشند.
کتاب تصویرسازی و فضاسازی بسیار خوبی دارد و خواننده به سرعت وارد روستا و ارتباط با اهالی آن میشود و به همین دلیل مطالب بیان شده راحتتر قابل درک و فهم اند. از دیگر بخشهای خوب این اثر، بیان برخی خرافاتی است که در اعتقادات مردم روستا رسوخ کرده و همچنین تلفیق و تقابل سنت و مدرنیته در این روستا از دیگر مسائل مهمی است که با توجه به برخی خاطرات ذکر شده در این کتاب به مخاطب گفته میشود.
زندگی شهرنشینی برای خیلی از مردم، دوری و عدم اطلاع از فضاهای مختلف یک روستا و روستا نشینان را به بار آورده است. خواندن این کتاب برای شهرنشینان دور از روستا، علاوه بر دید پیدا کردن نسبت به مسائل یک مبلغ، باعث شناختی حدودی نسبت به احوالات روستاها و مردمانشان نیز میشود.
امیدوارم شاهد آثار بیشتری از این دست باشیم تا اهمیت تبلیغ و سختیهای آن برای مردم بیشتر و بهتر روشن شود. این امر میتواند به بیشتر شدن مبلغین و همچنین اصلاح روندهای غلط در این امر کمک خوبی کند.