1. خانه
  2. مطالب
  3. پایداری
  4. گزارش یک جنگ | جستاری درباره کتاب «محاصرۀ سارایوو»
گزارش یک جنگ | جستاری درباره کتاب «محاصرۀ سارایوو»

گزارش یک جنگ | جستاری درباره کتاب «محاصرۀ سارایوو»

محاصرۀ سارایوو بیش از هر چیز به این دلیل اهمیت دارد که نویسندۀ آن، حوادث را به صورت روزنوشت و با فاصلۀ یک یا حداکثر چند روز ثبت کرده است. ذاکری بارها به این مسئله اشاره می‌کند؛ هرچند استفاده از افعال گذشته نشان می‌دهد که بخش‌هایی از آن، محصول ویرایش‌های سال‌های اخیر است، اما به‌هرحال خواننده می‌تواند مطمئن باشد که با متنِ تا حد زیادی مستند روبه‌روست.
پایداری 1399/4/29 4 دقیقه زمان مطالعه 0

حکایتِ «حضور و نقش ایران در جنگ بوسنی» مانند آن مثَل مشهور است که دوستان از سر حٌب! و دشمنان از سر بُغض آن را کتمان می‌کنند. رازی که در یک توافق نانوشته میان همۀ طرف‌های ایرانی حاضر در بوسنی - اعم از هلال احمر، سپاه قدس، وزارت امورخارجه و فرهنگ و ارشاد- قرار است سر‌به‌مُهر باقی بماند. البته معلوم است که در دنیای شیشه‌ای امروز، این ایده شبیه یک خیال خام است، اما به هر تقدیر به عنوان یک اصل پذیرفته‌شده مورد احترام است. برای همین هم تا رسانۀ معاندی پیدا نشود که با نیش قلمش، «تاریخ محرمانۀ نیروی قدس در بوسنی» را تیتر کند، دهان‌ها دوخته و قلم‌ها در غلاف باقی خواهد ماند.

اما حالا و پس از گذشتن ربع قرن، تابوی نوشتن و گفتن از حضور جمهوری اسلامی ایران در بوسنی را «کاوه ذاکری» با کتاب «محاصرۀ سارایوو» شکسته است. کاوه ذاکری 24 ساله، در آخرین روزهای آذرماه 1371 و درست در شب عقد ش برای اولین بار عازم بوسنی می‌شود. او که در دوران جنگ در گردان تخریب لشگر ده سیدالشهدا خدمت می‌کرده، حالا قرار است تجربیات نظامی‌اش دربارۀ مواد منفجره را در اختیار رزمندگان بوسنی قرار دهد؛ هرچند تجربه‌نگاری او نشان می‌دهد که تأثیرات فرهنگی حضور او و دوستانش به مراتب بیش از تأثیرات نظامی و رزمی بوده است. بخش دوم کتاب، گزارشی از سفر دوم ذاکری است که مربوط به دو سال بعد از اولین اعزام، یعنی زمستان 73 است. بخش سوم کتاب نیز خلاصه‌ای از سیر تحولات جنگ بوسنی و هرزگوئین است.

«محاصرۀ سارایوو» بیش از هر چیز به این دلیل اهمیت دارد که نویسندۀ آن، حوادث را به صورت روزنوشت و با فاصلۀ یک یا حداکثر چند روز ثبت کرده است. ذاکری بارها به این مسئله اشاره می‌کند (ص42 و 45)؛ هرچند استفاده از افعال گذشته نشان می‌دهد که بخش‌هایی از آن، محصول ویرایش‌های سال‌های اخیر است (ص 66)، اما به‌هرحال خواننده می‌تواند مطمئن باشد که با متنِ تا حد زیادی مستند روبه‌روست.

علاوه بر این‌ها جسارت نویسنده برای بیان بی‌پردۀ بخشی از رویدادها که ممکن است به دلیل عدم تناسب فرهنگی میان جبهۀ ایران و بوسنی عجیب به نظر بیاید، قابل تحسین است. شطرنج‌بازی‌کردن در ساعت‌های بیکاری (ص 145)، گوش‌کردن ترانه‌های بوسنیایی هنگام شکستن الوار (ص147)، آموزش فحش‌های خنده‌دار فارسی به بوسنیایی‌ها (ص150)، گفت‌وگو در مورد متعه در اسلام(ص183)، فحاشی کمونیست‌ها به خدا هنگام مجروحیت (ص237)، توصیف معاشقۀ زن‌ها و مردهای بوسنیایی در خیابان حتی در بحبوحۀ جنگ که ایرانی‌ها با عنوان دندان‌کشی از آن‌ها یاد می‌کنند(ص 45) و قصه‌های طنزی که در جریان عدم تلفظ درست کلمات پیش می‌آمده، نمونه‌ای از این گزارش‌هاست:

رفته بودم درمانگاه آمپول بزنم. قبلاً ترجمۀ بوسینایی «درد دارم» را از جیمو پرسیده بودم. گاهی که خودم تنها برای آمپول‌زدن به درمانگاه می‌رفتم، این جملۀ بولیم را به کار می‌بردم. امروز هم مرتب این جمله را تکرار کردم. دختر جوانی که می‌خواست آمپولم را بزند، کمی ناراحت شد. آخر سر هم از بس این جمله را تکرار کردم، قهر کرد و رفت پیش جیمو. به او گفته بود ببین این مرد ایرانی چه می‌گوید. بعد هم وقتی جیمو آن کلمۀ بوسنیایی را از من شنید، قاه‌قاه زد زیر خنده... . گفت: تو داری اشتباه می‌گویی. در حقیقت من به جای «بولیم» یعنی «درد دارم»، می‌گفتم «وُلیم»؛ یعنی دوستت دارم!(ص 45).

مقایسۀ میان جبهۀ ایران و بوسنی نیز یکی دیگر از بخش‌های قابل توجه کتاب است:

گاهی که سرما شدید می‌شود، یاد عملیات بیت‌المقدس 2 می‌افتد... . بسیاری از مجروحان تا صبح یخ زده بودند»(ص 67). «وقتی وارد سنگر شدم، دیدم یک نفر درون آن نشسته. دلم برای رزمندۀ داخل سنگر سوخت. سنگرش مثل سنگرهای بالای قلۀ شیخ محمد ماووت عراق بود (ص184).

وحدت جبهۀ حق و باطل حتی به بومی‌سازی شعارهای سال‌های دفاع مقدس هم می‌رسد:

فاضل رنگ‌ها را درآورد و با انواع قلمو شروع کرد به نوشتن. شعارهایی مانند «اسلام پیروز است، چتنیک نابود است»؛ حتی بعضی از کامیون‌هایی هم که تحت پوشش نیروهای سازمان ملل بودند، برای ما بوق می‌زدند و دست‌هایشان را به علامت پیروزی نشان می‌دادند(ص 172).

وجود گزارش‌های بکر و تازه از موضوعات مرتبط با جنگ بوسنی مثل روش کار خبرنگارانی چون کریستین امانپور (ص236)، تشکیل گروه‌هایی از رزمندگان مرتبط با دراویش بوسنی(ص240) و گزارشی از نوع برخورد مسئولان بوسنیایی با مسئلۀ جنگ، مذاکره و صلح(ص 239) از نقاط قوت کتاب به حساب می‌آید.

در کنار این مزایا، اما وجود اغلاط متعدد املایی و ویرایشی از نقاظ ضعف و نقص این کتاب است. (برای نمونه: قاضی خسروبیگ به جای غازی خسروبیگ، ص 219). هم‌چنین صفحه‌آرایی نامناسب که هرچند برای کاهش هزینۀ کتاب به اجبار به شکل متراکم درآمده، اما درعین‌حال خوانش کتاب را با دشواری همراه کرده است.

هم‌چنین شاید اگر بعضی از بخش‌های کتاب به صورت خلاصه‌تر می‌آمد، به‌خصوص روزهایی که به دلیل مسائل خاصی، ذاکری و دوستانش مجبور به اقامت در محل اسکان بوده‌اند و هیچ حادثه یا اتفاق خاصی رخ نداده است... . با همۀ این‌ها و با وجود سانسورهای متعدد سلیقه‌ای هنوز هم شاهد اثری بی‌بدیل در حوزۀ حوادث مربوط به جنگ بوسنی هستیم.

مطالب مرتبط

از فرشِ آمریکا تا عرش جبهه مقاومت با حسین شیخ‌الاسلام | معرفی کتاب «سفیر قدس»

از فرشِ آمریکا تا عرش جبهه مقاومت با حسین شیخ‌الاسلام | معرفی کتاب «سفیر قدس»

«مردم به همان چیزی که امام می‌خواست رأی دادند؛ نه به اسلامی که در ذهن فلان مرجع یا فلان شخصیت سیاسی بود. …

پیوند کووالانسی ازدواج | جستاری درباره کتاب «نیمه دیگرم»

پیوند کووالانسی ازدواج | جستاری درباره کتاب «نیمه دیگرم»

ازدواج یک پیوند کووالانسی است که زوجین باید با به اشتراک گذاشتن الکترون‌های خود، زندگی‌شان را در یک خط راست …

سنگی در تاریخ | نگاهی به رمان «سنگی که سهم من شد»

سنگی در تاریخ | نگاهی به رمان «سنگی که سهم من شد»

در اینجا با داستانی روبرو هستیم که نویسنده از لحاظ به کارگیری عناصر داستانی تا حدود زیادی موفق عمل کرده و به …

کليه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به موسسه کتاب فردا می باشد

توسعه و طراحی سایت توسط آلماتک

bookroom.ir - Copyright © 2007-2019 - All rights reserved