یادبودها، نمودهایی از یک فهم اجتماعی | جستاری درباره کتاب «گل های سرخ سارایوو»
کتاب «گلهای سرخ سارایوو» نوشتۀ «عذرا یونسوویچ» و ترجمۀ «محمد کریمی» است. این کتاب را انتشارات «سورۀ مهر» در 213 صفحه منتشر کرده است.
جنگ همواره بهعنوان یک امر ناشایست و دیوصفتانه تعریف شده که روزبهروز بر خشونت و شدتش افزوده میشود. آنچه وظیفۀ اندیشمندان و اصحاب فکر است، تأمل و تفکر در مورد این مسئله است.
از همان زمان که زرتشت در گاهان از جنگ و دیوان به ستوه آمد، میتوان نارضایتی از آن را بهوضوح دید و به موازاتش هم شاهد آثاری بود که با تأیید و یا ابطال جنگ و تعیین ویژگیهای عادلانه و ظالمانه بودن آن، تلاش کردهاند جهان بهتری برای بشر ترسیم کنند. حال اینکه آیا به موفقیتی دست پیداکردهاند یا نه، خود سخن دیگری است، اما آنچه در بدو امر مهم است، اندیشیدن به جنگ و تحلیل آن است. تحلیل جنگ زوایای مختلفی دارد. از زوایای اجتماعی و سیاسی گرفته تا اقتصادی، فرهنگی، نظامی و ... . هم انسانها تحلیل شدهاند و هم اجتماع آنها. زمانها و مکانها هم بخشی دیگر از این تحلیلاند.
در این جستار در پی آن نیستیم که بخواهم سنخشناسی تحلیلهای مربوط به جنگ را بیان کنیم، اما تنبّه به آن را لازم دانستیم تا روشن شود که بشر، چه تلاشهای بیحدوحصری را صورت داده تا بتواند این رویداد دائمی تاریخ خود را بشناسد.
سوای آدمهایی که مستقیم و غیرمستقیم در جنگها تحلیل شدهاند، پژوهشهایی وجود دارند که نشان میدهند مکانها نیز مورد بررسی و ارزیابی متفکران واقع شدهاند. کتاب گلهای سرخ سارایوو در واقع یکی از همین گونۀ اخیر است.
این کتاب در چهار فصل و یک نتیجهگیری سامان یافته است. نویسنده در فصل اول یافتهها و تک گزارشهای تاریخی را برای فهم معنای گلهای سرخ سارایوو ناکافی میداند. او تلاش میکند تا درکی مناسب از رویدادها در قالب گلهای سرخ سارایوو داشته باشد. از اینرو در فصل چهارم وی سراغ اهمیت مکانهای یادبود میرود. در فصل سوم، مسئله گلهای سرخ سارایوو مورد تحلیل قرار میگیرند. این گلها نمایندۀ مردمی هستند که در آن مکان حضور داشتهاند، زندگی کردهاند و دست آخر با همان گلوله و خمپارهها مردهاند. نویسنده در فصل چهارم میکوشد تا فرآیند آغاز مفهوم گلهای سرخ سارایوو را بازشناسد و رابطهشان را با نام، شکل و رنگشان درک کند؛ بدانند چه فرد یا افرادی این مفهوم را تولید کردهاند و مقصودشان چه بوده و در گام بعد ببیند آیا امروزه این معانی در ذهن مردم هنوز هم پابرجا هستند و یا تفسیر دیگری یافتهاند.
نویسنده به تفسیرهای مختلف از پدیدۀ گلهای سرخ سارایوو اشاره میکند. برخی این گلها را نمادی از رنج مردم این شهر میدانند و برخی دیگر آن را یادآور تمایز میان ما و آنها (دشمن) قلمداد میکنند. برخی تفسیرها نیز معتقدند گلهای سرخ سارایوو، نمایندگانی از مردم این شهرند؛ اما برخی دیگر نیز معتقدند آنها نمادی از گروههاییاند که شهر را گلوله باران نمودند. به هر حال تمامی این نوع نگاهها دربردارندۀ این حقیقت تلخ است که چنین واقعۀ هولناکی برای مردم این شهر روی داده؛ از اینرو باید همواره آن را به یاد داشت.
گلهای سرخ سارایوو درواقع همان چالههایی هستند که براثر اصابت گلوله و خمپاره بر روی زمین ایجاد شدهاند؛ چالههایی که نشان میدهند در جنگ بوسنی، مردم بسیاری کشته و زخمی و تعداد بسیار دیگری نیز آواره شدند. معماران شهری بوسنی، هر جا چنین گودالی بوده، سعی کردهاند خاطرۀ آن اتفاق را با رنگی سرخ زنده نگاه دارند.
نویسندۀ کتاب میکوشد تا تحلیلی از چگونگی پیدایش مفهوم گلهای سرخ و زایش مفهومی آن در دنیای پس از جنگ داشته باشد. هدف مهم نویسنده، نگریستن به گلهای سرخ سارایوو در ضمن تحلیل فرآیند تغییر معنایی است که دربارۀ این مکانها روی میدهد. درواقع این اثر تلاش میکند مرزهای مبهمی را که در فرآیند یادآوری اجتماعی گروههای اجتماعی مختلف ظاهر میشوند و روایتهای تازهای را که در این فضا به وجود میآید، کشف نماید. در این مسیر او تلاش میکند از روش یانگ در تحلیل خود بهره برد؛ تحلیلی که به ما میفهماند گلهای سرخ سارایوو یک یادبود هستند و یادبودها هم مجموعهای از یادمانها! در نتیجه اگر این گلها یادبود باشند، آنها حاوی پیامی هستند که ارزشش را دارند تحلیل شوند.
این پژوهش در گردآوری اطلاعات نیز از دادههای میدانی و کتابخانهای بهره برده و میکوشد تا از طریق این دادهها، پلی میان گذشته و آینده برای یادمانها برقرار سازد.
کتاب گلهای سرخ سارایوو کاربرد یک روش پژوهشی بر موضوعی خاص است. به نظر میرسد نوع تحلیل کتاب با نظریۀ گفتمانی «فوکو» قرابت نزدیکی دارد. نویسنده از تاریخ و تاریخنگاری بهعنوان امری فردی عبور کرده و آن را در هستیشناسی اجتماعی زنده نگاه میدارد. نقد او بر این مسئله است که تاریخ میکوشد مجموعۀ نامنظمی از رویدادهای گذشته را در قالب یک نگاه مطرح سازد. در این میان قدرت نیز عامل مهم دیگری در تحریف تاریخ اصیل است. در واقع تاریخ چیزی بیش از گذشته است و شامل اندیشهها، احساسات، گمانهها و فرضیاتی است که بینش آیندگان را میسازد.
ازنظر نویسنده، تاریخ توانسته بر گفتمان چیرگی داشته باشد و این همان چیزی است که تاریخ را از اعتبار میاندازد. وی در پی آن است که شرایط وجود گفتمان و حوزۀ علمی کاربرد و انتشار را در قالب موضوع خاص گلهای سرخ سارایوو شرح دهد. او میکوشد تا با بررسی مکانهای گرامیداشت در بوسنی و هرزگوئین میزان نفوذ گفتمانهای سیاسی قدرتمند و هنر را به خواننده گوشزد کند. علاوه بر این، تلاش میکند خواننده را متقاعد سازد که مکانهای یادبود سبب تحریک حافظۀ مردم میگردند؛ گلهای سرخ مکانهایی هستند که در آنها کشف رابطه میان تاریخ و خاطره ممکن میشود، بااینحال هیچ مرز دقیقی را نمیتوان میان تاریخ و خاطره قرار داد.
فارغ از درستی و نادرستی تحلیل گفتمان، بیتردید برای مایی که خودمان نیز با یادبودهای جنگ مواجهیم، وجود تحلیلهایی از این دست میتواند بسیار جذاب و الهامبخش باشد و حتی نوع نگاهمان را به یادبودها و گرامیداشت آنها عوض کند؛ تا حدی که به ما نشان دهد تا چه میزان میتوانیم بر انگارههای علوم اجتماعی تکیه کنیم و چگونه آنها را زنده نگاه داریم. از اینرو این کتاب، شایسته همۀ کسانی است که یا سری در عالم فکر و اندیشه دارند و یا دستی بر آتش ادارۀ جامعه!