1. خانه
  2. مطالب
  3. ادبیات
  4. بی مثل و مانند | معرفی کتاب «خال سیاه عربی»
بی مثل و مانند | معرفی کتاب «خال سیاه عربی»

بی مثل و مانند | معرفی کتاب «خال سیاه عربی»

گشت و گذار در مکان‌های تاریخی مدینه با عربی دست و پا شکسته و چند عکس با گوشی و چند روایت ضبطی برای پخش، با سرعت تمام می‌شود. هنوز کامل مزه شهر پیامبر را نچشیده‌ایم که طنین دل‌انگیز مکه به گوش می‌رسد. اصلا آمده است حج تا حاجی شود، مقصد آنجاست، کعبه آنجاست.
ادبیات 1399/5/11 5 دقیقه زمان مطالعه 0

بعضی کتاب‌ها را باید در وقتش خواند، در مناسبتش! به خلاف بعضی دیگر که نه محدود به زمان است، نه مکان. یک لیوان چای باشد و چند ساعتی فراغت بال که بنشینی و یک نفس بخوانی و روح را پرواز بدهی و رها کنی. توفیر می‌کند، رمان و فلسفه با هم. سفرنامه که باشد بهتر! ترجیحا نویسنده‌اش شاعر باشد، ممنون.

«خال سیاه عربی» را «حامد عسکری» نوشته است، همانی که «پریدخت»ش «محمود دولت آبادی» را  وسوسه کرد تا تماسی بگیرد و پیگیر اصل و اصالت نامه‌های عاشقانه‌اش باشد. همانی‌که نثرهای قاجاری در صفحۀ شخصی‌اش، مخاطب را وادار می‌کرد یک ‌نفس کپشن طولانی بخواند. ستون نوشت‌های روزنامه هم که دیگر گفتن ندارد. اما خال سیاه عربی، تک خال آثار اوست. او که با روایت بم می‌شناسیمش و بم از روایت‌های بی بدیل او شناخته می‌شود. مرد کرمانی باشی و بم را به تصویر نکشی؟ هیهات.

سی و هفت سالگی‌اش رنگ و بوی دیگر به خود گرفته است، دست به قلم شده و هرچه در چنته داشته را رو کرده است. روایت را با فلسفۀ وجود خدا در کودکی‌اش شروع کرده و پای سوغاتی مادربزرگ را به میان آورده تا هوایی‌ات کند. «دوربینی قرمز با دوچشمی تیره و چند حلقه مقوایی. دوربین را جلوی چشمم گرفتم. شاسی را پایین کشیدم. چند نفر داشتند دایره‌وار انگار به سمت هم سنگ پرتاب می‌‌کردند و آن وسط دایره، یک ستون زشت بی‌قواره مانعشان می‌شد.» همین چند کلمه کافیست تا همراهش شوی و ناخودآگاه چشمانت را ببندی و از چشمی دوربین به عکس‌ها نگاه کنی و حسرت بخوری که چرا آن‌جا را ندیده‌ای! آن زمان مثل حالا نبوده که دورتادور خانۀ خدا، چرثقیل‌ها لمیده باشند و حرف اول را دلار و نفت بزند! حالا به‌جای آن ستون زشت بی‌قواره را یک دیوار بزرگ سیمانی گرفته و چیزی به اسم دایره‌وار بودن معنی نمی‌دهد. آن دوره‌ها کسی چه می‌دانست دلار چیست و چه تاثیری بر زندگی انسان‌ها می‌گذارد؟ حالا دلار را پارو می‌کنند و کوه می‌خورند و هتل‌های آنچنانی می‌سازند که حواس زائران را پرت امور دنیوی کنند که اگر این‌طور باشد، بدا به‌حال ما!

حامد عسکری، روایت پیش از حجش را با آب و تاب پیش می‌برد و از کشاکش بندگی و سرکشی در تهران و بم، خودش را پرت می‌کند وسط خیابانی که تا اراده کند، گنبد خضرا می‌بیند و تا سر بچرخاند آن طرف‌تر قبرستان بقیع و آه می‌کشد و غربت می‌بلعد. کنج پر دود و دم تهران کجا و غربت هضم نشدنی مدینه کجا؟ اصلا مدینه اولی‌ها پس از بازگشتشان آرام‌ترند! شاید به این خاطر است که بار غربت مدینه را در عرفات زمین می‌گذارند و سبکبار برمی‌گردند سراغ روزمرگی‌هایشان!

شاعر است دیگر و عادت به احساسی نوشتن، جزء لاینفک او، قلم که به دستش بدهی آنقدر ماهرانه در سیر روایت پروازت می‌دهد که یک نفس بخوانی و غرق شوی. کلمات را چنان با آب و تاب بیان می‌کند که جز حسرت خوردن و آه کشیدن کاری از دستت برنیاید، اینگونه است که قدم به قدم در کتابش همراه می‌کند. از غبطه‌ خوردن برای باز کردن درِ مسجدالنبی می‌گوید و حواسش نیست که خدا سمیع و بصیر است و اگر خالصانه بخواهی، راه باز می‌کند تا کلید تی(T) شکل آن را از دست مرشد وهابی بگیری و به مدد مولا در قفل و بست بزرگش بچرخانی تا افتخار باز کردن در خانه و مسجد پیامبر مهربانی نصیبت شود و پُزش را بدهی. از قدم زدن در قبرستان بقیع برایمان می‌گوید و از چشمان زنانی که در حسرت زیارت پشت نرده‌ها می‌بارند. اصلا بقیع جای زنانه‌ای است. باید زنان بروند و مویه کنند و برای زنان و مردان پرافتخار اسلام بگریند. شیعه باشی و بخاطر دو خط روضۀ یواشکی سر از زندان زیر بقیع دربیاوری و سیلی بخوری که درد نیست، بلکه ظلم است و تا بوده همین بوده... این‌هم یک مدال افتخار دیگر.

گشت و گذار در مکان‌های تاریخی مدینه با عربی دست و پا شکسته و چند عکس با گوشی و چند روایت ضبطی برای پخش، با سرعت تمام می‌شود. هنوز کامل مزه شهر پیامبر را نچشیده‌ایم که طنین دل‌انگیز مکه به گوش می‌رسد. اصلا آمده است حج تا حاجی شود، مقصد آنجاست، کعبه آنجاست.

توصیف‌های جان‌دار نویسنده مثل دوربین واقعیت مجازی عمل می‌کند و وادارت می‌کند پس از بستن احرام، در ورودی مسجدالحرام به سجده بیفتی و زمین و زمان را از یاد ببری و روضه و مرثیه و مناجات را مخلوط کنی. احرام بسته‌ای، دست  پایت هم بسته است. حواس جمع می‌خواهد، شش دانگ...

از روح روایت هرچه بگویم گزافه است و ید طولای جناب عسکری ثابت شده. راستش می‌خواهم بگویم به چشم سفرنامه به این کتاب نگاه نکنید چرا که چارچوب سفرنامه نویسی را رعایت نکرده است. اصلا مجاز نیست چوب لای چرخ روزنوشت‌های یک شاعر بگذاریم که دعوت‌نامۀ اختصاصی دارد و یقه‌اش را گرفته‌اند تا بیاید سرزمین وحی، ولی دلمان می‌خواست از مدینه بیشتر بخوانیم و در کوچه‌های نه چندان مهربانش پرسه می‌زدیم و آن روضه‌های یواشکی را بلند بلند بخواندیم. اما مدینه‌اش را به  سرعت خواندیم و در مکه، سر حوصله به این مسجد و آن مسجد سر زدیم. خستگی غار حرا را با زائران تقسیم کردیم.

انگار نویسنده در این کتاب دارد با خودش حرف می‌زند، دارد بلند بلند فکر می‌کند. حتی مخاطب فرضی هم در نظر نمی‌گیرد و یک‌ریز از حال و هوای خودش می‌گوید و می‌نویسد. ساده و بی غل و غش است. ادا در نمی‌آورد. جایی خودش گفته بود: «در این کتاب جانماز آب نکشیده‌ام.» راست می‌گوید.

بُعد جغرافیای در این کتاب کم است بیشتر احساسات جولان می‌دهند و در مسابقه با روضه‌ها، جا می‌ماند. به جز چند بخشی که درباره مسجد ذوقبلتین و یکی دو مکان دیگر که دست روی معماری‌شان گذاشته و موقعیتشان نسبت به خانۀ خدا را بیان کرده، چیز دندان گیری نصیب علاقمندان به جغرافی نمی‌شود. اصل کتاب روضه است و در سفر به حج، مخاطب دعوت می‌شود به کربلا و یک دست بر سر و یک دست بر سینه اشک می‌ریزد و ادب می‌کند. جوری به اقتضای زمان و مکان روضه روزی‌ات می‌کند که دلت پر می‌کشد تا بین الحرمین و عاشورا و اربعین.

بی چشم‌ داشت و بدون توقع بخوانیدش و 238 صفحه حال خوب تمتع را به روحتان هدیه بدهید.

مطالب مرتبط

از فرشِ آمریکا تا عرش جبهه مقاومت با حسین شیخ‌الاسلام | معرفی کتاب «سفیر قدس»

از فرشِ آمریکا تا عرش جبهه مقاومت با حسین شیخ‌الاسلام | معرفی کتاب «سفیر قدس»

«مردم به همان چیزی که امام می‌خواست رأی دادند؛ نه به اسلامی که در ذهن فلان مرجع یا فلان شخصیت سیاسی بود. …

پیوند کووالانسی ازدواج | جستاری درباره کتاب «نیمه دیگرم»

پیوند کووالانسی ازدواج | جستاری درباره کتاب «نیمه دیگرم»

ازدواج یک پیوند کووالانسی است که زوجین باید با به اشتراک گذاشتن الکترون‌های خود، زندگی‌شان را در یک خط راست …

سنگی در تاریخ | نگاهی به رمان «سنگی که سهم من شد»

سنگی در تاریخ | نگاهی به رمان «سنگی که سهم من شد»

در اینجا با داستانی روبرو هستیم که نویسنده از لحاظ به کارگیری عناصر داستانی تا حدود زیادی موفق عمل کرده و به …

کليه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به موسسه کتاب فردا می باشد

توسعه و طراحی سایت توسط آلماتک

bookroom.ir - Copyright © 2007-2019 - All rights reserved