از گذشته به آینده | نقدی بر کتاب «من برمی گردم»
در بررسی مقاطع مختلف تاریخی، شاهد حضور کمرنگ زنان نسبت به مردان در متون تاریخی به خصوص در لایههای بیرونی تواریخ هستیم. البته این مسئله بدان معنا نیست که زنان نقشی در اتفاقات و رویدادهای مختلف نداشتهاند! اتفاقا اگر در لایههای مختلف تواریخ دقیق و ریز شویم، به نقش پررنگ زنان در انواع و اقسام رویدادها پی میبریم. شاید بدلیل اینکه عموم مورخین مردان بوده و هستند در این امر موثر باشد که لایه های بیرونی تواریخ پر از آقایان است. همچنین عموما زنان در پس پرده اتفاقات و رویدادها حضور داشته و آنجا ایفای نقش کردهاند. این مسئله منحصر به تاریخ اسلام هم نیست. اتفاقا در تاریخ صدر اسلام به نسبت باقی تواریخ ملل و گروههای مختلف، زنان حضور پررنگتری دارند. در تواریخ چند هزار ساله ملل باستانی و ادیان دیگر صرفا چند شخصیت مانند حضرات مریم، هاجر، حوا، آسیه و افراد دیگری چون کلئوپاترا و نفرتیتی مشهور هستند. اما در بازه کمتر از 300 سال دوران پیش از بعثت حضرت رسول تا غیبت صغری که به صدر اسلام مشهور است، شاهد نقش مهم و پررنگ زنان مختلفی در لایههای گوناگون تاریخی هستیم. از افرادی مانند حضرت خدیجه، حضرت زهرا و حضرت زینب در لایه بیرونی تاریخ، حوادث و رویدادهای کلیدی و اثرگذاری ثبت شده است و در لایههای پایینتر و درونی تاریخ هم شاهد حضور متعدد بانوان در زمانها و مکانها و رویدادهای گوناگونی در دوران مهم و شلوغ تاریخی صدر اسلام هستیم.
خانم فاطمه دولتی در کتاب من برمیگردم به سراغ این لایههای درونی در زمانهای مختلف رفتهاند و چند شخصیت را از دل تاریخ بیرون کشیده و زندگیشان را برای مخاطبین این اثر بیان کردهاند. این بانوان که در زمانها و مکانهای مختلفی زندگی میکردهاند، در یک نقطه مهم با هم مشترک هستند. این نقطه اشتراک، حدیثی از امام صادق (ع) است که آنها را از گذشته به آینده متصل میکند، آن هم آیندهای که همگی انتظار آنرا میکشیم؛ دوران ظهور امام زمان (عج)!
آینده همواره در گذشته ریشه دارد و از آن نشات میگیرد. در تمام مسائلی که در آینده رخ میدهد، این ریشهدار بودن مربوط به سیر وقایع و اتفاقات است. چند رویداد به طریقی به هم مرتبط میشوند و نتیجه آنها در آینده در قالب رخدادهایی بروز پیدا میکند. انسانها نمیتوانند خودشان به آینده بروند بلکه فقط اثر کارها و سخنانشان در زمان حرکت میکند و جلو میرود. اما ظهور امام زمان ابعادی دیگری نیز دارد. ظهور تنها مسئلهای در عالم بشریت است که طبق اعتقادات شیعیان، در کنار آثار اعمال انسانها، برخی از افرادی که در گذشته زندگی میکردهاند نیز در این آینده حضور خواهند داشت. مسئلهای که با عنوان رجعت شناخته میشود.
زندگی این بانوانی که امام صادق (ع) نامشان را بیان فرمودهاند، در کتاب من برمیگردم بیان میشود تا بفهمیم این زنان امام زمانی، چه ویژگیهایی داشتهاند و چه انتخابهایی انجام دادهاند که به چنین مقام والایی یعنی سربازی امام زمان (عج) رسیدهاند.
در این اثر یکی از این بزرگ بانوان یعنی جناب زبیده خاتون همسر هارون الرشید محوریت دارد. زبیده خاتون را در تاریخ به عنوان زنی مقتدر و بسیار قوی میشناسیم که بیشتر بیانگر وجه اجتماعی و بیرونی شخصیت اوست. اما در این کتاب ما با ویژگیهای فردی و فضاهای فکری و ذهنی او در اندرونی خودش روبهرو هستیم و این مسئله به جذابیت شخصیت زبیده افزوده است. از نقاط بسیار جذاب این شخصیت قابل عشق و حقیقت در ذهن و دل اوست. زبیده از طرفی شیفته اهل بیت است و از طرفی عاشق هارون الرشید و حال باید صرفا یکی از این دو مساله را انتخاب کند.
در کنار این ویژگیهای مثبت به خصوص در مورد انتخاب سوژه و شخصیت محوری داستان، متاسفانه کتاب دچار ضعفهایی در داستان پردازی و فضاسازی است. در برخی از قسمتها بجای خواندن رمان، انگار در حال خوانش یک کتاب صرفا تاریخی هستیم و رویدادهای زندگی هر شخص پشت سر هم با حداقل داستان پردازی بیان شدهاند. بهتر بود یا حجم بیشتری به این اثر با چنین سوژه خوبی اختصاص داده میشد و یا به زندگی تعداد کمتری از بانوانی که امام صادق (ع) در روایت خود به آنان اشاره کردهاند، پرداخته میشد تا مطالب اساسی اثرگذاری بهتر و بیشتری برای مخاطب داشته باشند.
همچنین کتاب من برمیگردم اطلاعات خیلی کمی را از فضای اجتماعی و فرهنگی مکان و زمان بستر اصلی داستان یعنی شهر بغداد در دوران خلافت هارون الرشید به مخاطب میدهد. درحالیکه آن زمان یکی از دوران اوج و بسیار باشکوه ممالک اسلامی بخصوص بغداد بوده و با استفاده از این بستر پررنگ، شاید ضعف فضاسازی و داستان پردازی کتاب میتوانست تا حد خوبی جبران شود. حتی از خود کاخ حکومتی هم که بیشتر وقایع کتاب در آن میگذرد، تصویر واضح و روشنی نمیبینیم.
خلا استفاده از خرده روایتها به طور جدی در کتاب محسوس است و همچنین نویسنده خیلی ساده و گذرا به برخی حواشی مانند جلسات قرآنی که زبیده خاتون در قلب کاخ هارون الرشید برپا میکرد، پرداخته است درحالیکه این مسائل حاشیهای قابلیت پرداخت بیشتر و بهتری دارند. تکرار برخی از نکات برای پر کردن فضای داستانی بین روایتهای تاریخی نیز کمی آزار دهنده است.