1. خانه
  2. مطالب
  3. عاشورا
  4. هم نفس با مشبک ها | جستاری بر کتاب «شش گوشه» اثر حامد حجتی و حمید آزادگان
هم نفس با مشبک ها | جستاری بر کتاب «شش گوشه» اثر حامد حجتی و حمید آزادگان

هم نفس با مشبک ها | جستاری بر کتاب «شش گوشه» اثر حامد حجتی و حمید آزادگان

جستاری بر کتاب «شش گوشه» اثر حامد حجتی و حمید آزادگان
عاشورا 1398/6/24 4 دقیقه زمان مطالعه 0

همین اول کار بگویم کتاب را با گریه خواندم! در حدّی که شدت گریه مانع از ادامه بخش هایی از کتاب شد و مجبور به بستن آن می شدم تا پس از آرام شدن ادامه اش دهم.


ایام ساختِ ضریح مطهر منور امام حسین(ع) در ذهن خیلی از ما مانده است. در سال 1384 مرحوم حاج محمد دانش آشتیانی از خیرین قم از طریق دوستانش در آستان مقدس حسینی مطلع شد که تولیت این حرم به دلیل فرسودگی ضریح، قصد ساخت ضریحِ جدیدی برای مزار امام دارد. به سرعت افرادی را باخبر کرد و با تلاش های بسیار توانست موافقت تولیت حرم امام حسین(ع) را برای طراحی و ساخت این ضریح در قم بگیرد. خبر در سال 1385 به طور رسمی اعلام شد و در خرداد 1387 علمیات ساخت ضریح جدید برای امام حسین در شهر قم آغاز گردید. در طول مدت ساخت ضریح، هم از صدا و سیما و هم از دیگر رسانه های موجود، چندین بار گزارش های مختلفی از طراحی استاد فرشچیان تا هنرمندیِ باقی هنرمندان در ساخت این ضریح، تولید و پخش شد. در سال 1391، ضریح آماده انتقال به کربلا برای نصب شد و انتقال آن از قم به کربلا، به خصوص تا مرز ایران و عراق، به طور کامل توسط رسانه ها پوشش داده شد و مردم بسیاری از شهرهای مختلف به استقبال آن رفتند. باقی مردم هم از طریق تلویزیون در جریان این نقل و انتقال قرار گرفتند.


از اتفاقات خوب این مسیر انتقال، همراهی مهدی قزلی، نویسنده توانمند، با این کاروان بود و روایت این انتقال را نوشت که چندی بعد با نام «پنجره های تشنه» به چاپ رسید و بیش از پیش در جریان شرح انتقال ضریح امام حسین(ع) از قم به کربلا قرار گرفتیم. اما اتفاقی که از آن کم تر خبر و گزارش پخش شد و بسیار کم به آن پرداخته شد، برداشتن ضریح قبلی و نصب ضریح جدید بود. به شخصه خیلی کنجکاو بودم بدانم ضریح قبلی را که برمی داشتند، دیگران چه چیزهایی دیدند. افراد در بیش از پنجاه روز کار در آن جا احوالاتشان چگونه بود؟ حتی در آن زمان، تصاویر کمی هم از مزارِ بدون ضریح و دوران نصب پخش شد. با آن حجم پوشش رسانه ایِ جریان انتقال، این کم خبری توی ذوق می زد.


تا این که بالاخره کتاب «شش گوشه» منتشر شد. حامد حجتی همراه با گروه نصب ضریح به کربلا و حرم امام حسین(ع) رفته بود تا آن روزهای عجیب را روایت کند. روایتش کمی دیر آمد، اما سوخت و سوز نداشت و بعد از چند سال که از نصب ضریح می گذشت، یاد آن روزها را زنده کرد و جای آن خلاء خبری و پوشش رسانه ای را تا حدّ زیادی پر کرد. دروغ چرا؟ به حالش غبطه خوردم که چنین توفیقی نصیبش شده بود.


یادم می آید آن روزهای برداشتنِ ضریح قبلی و نصب ضریح جدید، خیلی به فکر ضریح قبلی بودم. حدود80 سال توفیق داشت تا دور مزاری چنین مقدس را بگیرد و شنوای نجواها و دعاهای زوار باشد و صف انبیاء و اولیاء و ملائک برای زیارت امام را ببیند. حال باید از این بهشت برود و حجتی بسیار عالی، درد این ضریح قدیمی را شرح داده: «قطعات بزرگ را هم پارچه پیچ می کنند. این حرف ذوقی است، اما واقعا قطعات جان دارند. حالا که آن ها را جدا می کنند، در واقع جانشان را می گیرند و مردگان را فقط با کفن سفید به تاریخ می سپارند. این گونه است که این چوب ها را در پارچه سفید کفن می کنند.»


به نظرم کتاب در اصل، شرح دو واقعه است: به سختی جمع شدنِ ضریح قدیمی و با شوق نصب شدنِ ضریح جدید. حالِ ضریح جدید، حالِ زائر روز اولی است. تازه آمده و شوق دارد، اما حالِ ضریح قدیمی مثل زائرِ روز آخر است که چند مدتی وصال را چشیده و دل کندن برایش سخت که نه، ناممکن است.


و این دو حال در کتاب به خوبی به تصویر کشیده شده و برای خواننده هم، حسّی بسیار خوبی ایجاد می کند.
در کنار حال ضریح، حال افرادی که مشغول کار هستند نیز عالی است. تصور کنید چند روز کارتان این باشد که چوب های سقفِ ضریح امام را نصب کنید؛ آن هم دقیقاً بالای مزار حضرت!
من بیشتر از همه با حال سه مهندس ایرانی ضریح ارتباط گرفتم. من که مدرک مهندسی دارم، خودم را جای آن ها می دیدم که با چه دقت و وسواس و چه حال و روز خوشی کارشان را انجام می دادند! یک مهندس بیش از این چه می خواهد که روزی محاسبات طراحی و نصب ضریح اربابش را انجام دهد؟


دو بار توفیق سفر به کربلا را داشته ام. هر دو بار در دوران همین ضریح جدید بوده است. ضریح برایم همان بوده که همیشه بوده؛ محلِ مبارکِ اتصال. اما مطمئنم اگر بار دیگر به کربلا بروم، با مطالبی که در این کتاب خواندم، نگاهم به ضریح متفاوت خواهد بود. اشیاء هم جان دارند. مطمئناً این چوب ها و طلاها و نقره ها، بی دلیل برای این کار انتخاب نشده اند.

مطالب مرتبط

از فرشِ آمریکا تا عرش جبهه مقاومت با حسین شیخ‌الاسلام | معرفی کتاب «سفیر قدس»

از فرشِ آمریکا تا عرش جبهه مقاومت با حسین شیخ‌الاسلام | معرفی کتاب «سفیر قدس»

«مردم به همان چیزی که امام می‌خواست رأی دادند؛ نه به اسلامی که در ذهن فلان مرجع یا فلان شخصیت سیاسی بود. …

پیوند کووالانسی ازدواج | جستاری درباره کتاب «نیمه دیگرم»

پیوند کووالانسی ازدواج | جستاری درباره کتاب «نیمه دیگرم»

ازدواج یک پیوند کووالانسی است که زوجین باید با به اشتراک گذاشتن الکترون‌های خود، زندگی‌شان را در یک خط راست …

سنگی در تاریخ | نگاهی به رمان «سنگی که سهم من شد»

سنگی در تاریخ | نگاهی به رمان «سنگی که سهم من شد»

در اینجا با داستانی روبرو هستیم که نویسنده از لحاظ به کارگیری عناصر داستانی تا حدود زیادی موفق عمل کرده و به …

کليه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به موسسه کتاب فردا می باشد

توسعه و طراحی سایت توسط آلماتک

bookroom.ir - Copyright © 2007-2019 - All rights reserved