مانند حسین بر سر دار | نگاهی به کتاب «تأملی در نهضت عاشورا»
نام رسول جعفریان و تاریخ اسلام پیوندی وثیق و ناگسستنی دارند. جعفریان در مدت فعالیت علمی و پژوهشی خود آنچنان دقیق و علمی و کار کرده است که نامش به تنهایی تبدیل به یک نشان شده است. و البته جملات بالا نافی عدم ضعف در آثار او نیست بلکه به معنای جدیت و تمرکز او بر روی موضوعات مورد علاقهاش است. بر این اساس نمیتوان از نام، فعالیت و آثار او در زمینهای مانند تاریخ اسلام چشمپوشی کرد.همانطور که انتظار میرود کارنامه پژوهشی و تالیفی رسول جعفریان به عنوان محقق تاریخ اسلام درباره واقعه عاشورا خالی نیست.
جعفریان معتقد است که در تاریخ اسلام دچار کمبود پژوهشگر کیفی هستیم. از نظر او ما عمدتاً با نگاه سیاسی و نتیجهگیری اخلاقی به تاریخ نگاه میکنیم و کتاب مینویسیم. تقریبا همه مسلمانها گرفتار این وضعیت هستند و برای همین درست نمی توانند تاریخ اسلام را بشناسند. جعفریان میگوید؛ گاه بهدلیل حس عاطفی و مذهبی که به وقایع و اشخاص تاریخی داریم، با وقایع با پیش ذهنیت برخورد میکنیم. مطالب بد را نسبت به شخصیتهای خوب و مطالب خوب را نسبت به شخصیتهایی که بد میدانیم، نمیپذیریم؛ در حالیکه تاریخ یک علم است و باید با ممارست و روشهای پژوهشی و علم روز با آن برخورد کنیم. واژگان و ادبیات عاشورا، در طول زمان تغییر یافت. بین روایت ما از سیره نبوی و ائمه، قبل و بعد از انقلاب اسلامی تفاوت زیادی وجود دارد. بسیاری از ما به خاطر مقاصد سیاسی خودمان، تصویر جدیدی از تاریخ اسلام و عاشورا ارائه میدهیم؛ جلال آل احمد، شریعتی و صالحی نجفآبادی از این جمله هستند و با روایتهای تأثیرگذار، برحسب زمان، تصاویر متفاوتی از عاشورا و دین ارائه کردند.
علیالقاعده او با این نگاه و نظرگاه سراغ موضوع مهمی چون عاشورا در تاریخ اسلام رفته است.
موضوع این یادداشت یکی از کتابهای او درباره این واقعه سترگ است. کتاب تأملی در نهضت عاشورا برای اولین بار در سال 1388 منتشر شد. نویسنده محترم در سال 1391 کتاب را با تجدیدنظر در فصول و محتوا، بسیار منسجمتر از نسخه اول روانه بازار کرد.
این کتاب در واقع مجموعه مقالاتی منسجم و پیوسته حول محور واقعه عاشوراست که با رویکردی تاریخی_تحلیلی وانتقادی نوشته شده؛ که در آن به ارزیابی، تحلیل و بیان نظرات کلامی و گاهی غیرتاریخی درباره عاشورا پرداخته است.
کتاب با مقدمه آغاز شده و در دوازده بخش اصلی تنظیم شده است. نویسنده در قدم اول و بنیادین به معرفی برخی از منابع تاریخ عاشورا پرداخته است.در یک سیر منطقی نخستین گفتار کتاب به بررسی اجمالی منابع تاریخ عاشورا پرداخته است ؛ که در این میان «مقتل الحسین» ابیمخنف، «طبقات» ابن سعد، «أنساب الأشراف» بلاذری، «الأخبار الطوال» دینوری، «الفتوح» ابن اعثم، «مقتل الحسین» خوارزمی و «مقتل الحسین» طبرانی به عنوان برجستهترین و کهنترین منابع قابل توجه، که به صورت نسبتاً مفصل به واقعه عاشورا پرداختهاند، مطرح شدهاند.
در این بخش توجه به برخی جزئیات قابل توجه و اطلاعات تخصصی ذی قیمتی که در اختیار خواننده قرار گرفته مهم است. در گام بعدی زمینههای قیام کربلا مورد بررسی نویسنده قرار گرفته است. سپس دو گزارش نسبتاً مفصل از واقعه کربلا ارائه شده است. گزارش اول با عنوان «گزارشنامه واقعه کربلا؛ یک مقتل کوتاه» با تکیه بر منابع دست اول تاریخی و گاهی با اتکا به منابع روایی شیعه (مثل کافی) تنظیم شده و به طور نسبتاً جامع و در عین حال مختصر، به روایت واقعه پرداخته است. در این بخش مؤلف از منابع معتبری بهره گرفته است. نوع ارائه بحث در این بخش به گونهای است که مخاطب میتواند به شکل مستقل فقط این بخش را مطالعه کند.
اما گزارش دوم با عنوان «گزارشی دیگر از رویداد کربلا» با ارائه اطلاعاتی، که بخش زیادی از آنها در گزارش نخست ذکر شده، سامان یافته است؛ با این تفاوت که به بُعد تحلیلی مطالب بیشتر پرداخته است. بنا بر آنچه مؤلف در مقدمه کتاب آورده، این دو بخش مستقل از یکدیگر نگاشته شده و هریک ویژگی خاص خود را داراست.
پنجمین گفتار حاوی مطالبی بسیار مختصر پیرامون اربعین امام حسین(ع) است. خود عدد چهل، اربعین در متون دینی و اربعین سیدالشهداء سرفصلهای این بخش هستند. میرزا حسین نوری و شهید قاضی طباطبایی و اربعین دو فصل آخری این بخش هستند.
نویسنده دربخش بعدی کتاب با عنوان «حکمت شهادت امام حسین(ع)» رویکردی متفاوت از بخشهای پیشین پیش گرفته است و نگاهی انتقادی و تحلیلی دارد. جعفریان در این فصل خلاف آمد عادت، تلاش کرده تا اثبات کند وجهه عاطفی بر حادثه کربلا سایه جدی افکنده است و بعد سیاسی آن به حاشیه رفته است.او از منظر انتقادی متذکر میشود: «پرداختن به جنبههای عاطفی میتواند به طور مستقیم خاطره یک حادثه را زنده کند و به نحوی بار سیاسی آن را انتقال دهد».
نویسنده در بخش دیگری از کتاب با عنوان «آثار نهضت امام حسین(ع)» تأثیر نهضت آن حضرت بر سقوط حکومت امویان را از طریق زیر سؤال بردن اسلامیت حکومت آنان و نشان دادن فعالیت و زنده بودن خط بنیهاشم بهعنوان تنها رقیب سیاسی بنیامیه، بررسی کرده است. در این بخش همچنین تأثیر قیام آن حضرت بر قیامهای بعدی علویان مورد بررسی قرار گرفته و اطلاعات سودمندی از لحاظ تاریخی ارائه شده است.
هشتمین بخش کتاب به گزارشی از محتوای کتاب «کامل الزیارات» از ابوالقاسم جعفر بن محمد معروف به ابن قولویه قمی اختصاص یافته است. در این بخش با تکیه بر تکرار، عبرتآموزی و اسوه بودن در تاریخ به بررسی تاریخی محتوای کتاب کامل الزیارات پرداخته است.
نهمین بخش، با عنوان «ابعاد شکلی و شعاری نهضت امام حسین(ع)» سامان یافته که بحثی کلی پیرامون برخی شعائر حادثه عاشورا است که در طول تاریخ شکل گرفته است. مؤلف در این بخش از سه جریان روضهخوانی و مرثیه سرایی، عزاداری در قالب دستههای سینهزن و زنجیرزن و بالاخره تعزیه، بهعنوان سه جریان مشخص در بعد شعائری واقعه عاشورا یاد میکند.
بستر تاریخی عزاداری اهل سنت برای امام حسین(ع)، عنوان دهمین بخش کتاب است که طبق اظهار مؤلف در پاورقی، در یکی از مجالس عزاداری امام حسین(ع) در شهر زاهدان ارائه شده است. وی در این بخش گزارشهایی تاریخی از عزاداریهای اهل سنت برای امام حسین(ع) را که عمدتاً از آثار تاریخی اهل سنت استخراج شده، گرد آورده است که در نوع خود، موضوعی جدید و جالب توجه است.
در مقدمه این بخش، مؤلف در مطلبی تحت عنوان «ابوحنیفه شیعه زیدی» شواهدی اقامه میکند که طبق آن ابوحنیفه، یکی از پیشوایان بزرگ فقهی اهل سنت، به لحاظ سیاسی از قیامهای علویان حمایت میکرده و امامت سیاسی علویان را پذیرفته بوده است.
یازدهمین بخش کتاب به «تحریفات عاشورا» اختصاص یافته است. زمان رسوخ تحریف در تاریخ عاشورا، انگیزههای تحریف، کتاب «روضة الشهدا» و مسئله تحریف، حکومتها و تحریف عاشورا و پیشینه مبارزه با تحریف عاشورا از عناوینی است که در این قسمت طرح شده و اطلاعات سودمندی به دست داده است.
آخرین بخش با عنوان «روضة الشهدا ملأ حسین کاشفی» به بررسی این کتاب تأثیرگذار در تاریخ عزاداری امام حسین(ع) پرداخته است. به میان آمدن نام «روضة الشهدا» در جایجای کتاب به مناسبتهای گوناگون و اختصاص دادن بحث نسبتاً مبسوط به این کتاب نشان از دلمشغولی و دغدغه مؤلف نسبت به تأثیرگذاری کتاب «روضة الشهدا» در تاریخ عزاداری امام حسین(ع) دارد.
مؤلف در این بخش ابتدا با استناد به برخی گزارشهای تاریخی به احوال ملاحسین و آثار وی پرداخته و به همین مناسبت درباره مذهب او که آیا شیعه بوده یا سنی، سخن به میان آورده است. مؤلف برای تشیع ملاحسین شواهدی همچون نام او، سبزواری بودن، شعری از او در منقبت امام علی(ع)، اتهام او به رفض در هرات، تألیف «روضة الشهدا» و فتوتنامه سلطانی (که رنگ تشیع دارد) ذکر کرده است. در مقابل، شواهدی همچون اعتراف فرزند او به اینکه پدرش در طریقه نقشبندی درآمده است، حشر و نشر او با کسانی که به دشمنی با تشیع مشهورند (همچون زینالدین محمود واضعی، امیر علیشیر و عبدالرحمان جامی) و کنار آمدن او با حکومت هرات اقامه شده است.