تلاش برای حفظ دانشگاه! | جستاری درباره کتاب «تاریخ شفاهی جنبش دانشجویی مسلمان»
تاریخ، از غریبترین علوم در بین ماست؛ به فرزندی یتیم میماند که کسی به او توجه نمیکند، اما همهجا هست و اثر خودش را میگذارد. بسیار دیده شده افرادی که تاریخ نخواندهاند، مرتکب اشتباهاتی میشوند که افراد زیادی پیش از آنان نیز دقیقاً همان اشتباهات را انجام داده بودند! از دیگر مسائل آزاردهنده در مورد تاریخ، عدم وجود اسناد و کتب و دقیقی از بسیاری از مقاطع گوناگون تاریخی است. در گذشته، به دلیل شرایط سخت ثبت وقایع و نبود امکانات امروزی، خودبهخود بسیاری از رخدادها ثبت نشده، فراموش شدهاند؛ و یا در کتابی ثبت شده و طی گذر زمان به دلایل مختلف مانند جنگ، آتشسوزی و...، از بین رفتهاند. اما امروزه در بحث تاریخِ معاصر نه تنها چنین محدودیتهایی نداریم، که ابزار ثبت و نشر بسیار متنوعی نیز در اختیار ماست؛ از انواع تصاویر و فیلمها گرفته تا صداهای ضبطشده و از همه مهمتر، تعداد زیادی از افراد مؤثر و حاضر در وقایع مختلف، هنوز زنده و در میان ما هستند. هیچ سندی بهتر از شاهد زندۀ یک واقعه نیست. صحبت و مصاحبه با شاهدان عینی و افراد مؤثر در رویدادهای گوناگون، علاوه بر روشن کردن بسیاری از نقاط تاریک اتفاقات، خدمت بزرگی به نسلهای بعدی است. افرادی که در سالهای بعد به دنیا میآیند، حق دارند از پیشینۀ خود و روند اتفاقاتی که در سرزمینشان رخ داده باخبر باشند. همانطور که ما از فقدان اطلاعاتی از گذشتۀ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... خود رنج میبریم، آیندگان هم در صورت نداشتن چنین دانستههایی، متحمّل این رنج خواهند شد و ما وظیفه داریم که از این مسئله جلوگیری کنیم. همچنین اگر ما تاریخ و حوادث مهم و کلیدی را آنطور که در واقع رخ داده ثبت و روایت نکنیم، سوءاستفادهگران با جعل تاریخ و کم و زیاد کردن روایتها، آن چیزی را که به نفع خودشان است، پخش میکنند؛ مسئلهای که هماکنون نیز شاهد آن هستیم. در حالی که هنوز شاهدان عینی برخی وقایع زنده هستند، دروغپراکنی برخی رسانهها دربارۀ همان وقایع در حال انجام است و صد افسوس که تعداد زیادی از مردم نیز، این مطالب وارونه را به عنوان حقیقت میپذیرند! با توجه به نکات مطرحشده، اهمیت مسئله «تاریخ شفاهی» بیش از پیش مشخص میگردد.
یکی از مسائل مهم و اثرگذار در تاریخ معاصر ما، نقش دانشجویان در حوادث و رویدادهاست. از دههها پیش از انقلاب، دانشگاهها محل تجمع متفکران و شروع برخی حرکات مهمّ سیاسی بودند. حوالی انقلاب نیز این مسئله شدت گرفت و حتی پس از انقلاب هم ادامه داشت؛ بهخصوص در سالهای ابتدایی، دانشجویان آغازگرِ رویدادهای مهمی بودند که در حال حاضر صرفاً به مناسبتهایی در تقویم و یا یادآوریهایی سطحی در رسانه تبدیل شدهاند. در دانشگاههای مختلف، پشت هر کدام از این رویدادها، و در حواشی آنان، اتفاقات بسیاری افتاده که دانشجویان امروزی نه تنها تقریباً هیچ اطلاعی از آنان ندارند، که حتی با توجه به فضای رخوتآمیز و خاموش امروزی دانشگاهها، بروز چنین حوادثی در دانشگاهها را نمیتوانند حتی تصور کنند. دانشگاهها میدان مواجهۀ افراد گوناگون با عقاید مختلف بودند. انقلابیها، ملیگراها، چپها، اعضای مجاهدین، طرفداران طیفهای مختلف کوچک و بزرگ، دوستداران غرب و امیدواران به بازگشتِ شاه، همه و همه در برابر یکدیگر بودند. گاهی مناظره و گفتوگو، گاهی بحث و جدل و گاه اعتراضات و درگیریهای شدید بین این گروهها رخ میداد.
کتاب «تاریخ شفاهی جنبش دانشجویی مسلمان» به سراغ برخی از دانشجویان آن روزگار رفته که هر کدام در کنار حضور در اتفاقات مختلف، در برخی از آنها نقش اثرگذاری نیز داشتهاند؛ دانشجویانی که در آن شلوغیها و حضور فعال و پرشور و درگیریهای گوناگون انواع اقشار، تلاش کردند تا اندیشه و هدف انقلاب را در دانشگاهها حفظ کنند و شرّ دشمنان مختلفی را که دانشگاهها را پایگاه خود کرده بودند، از انقلاب دور نگه دارند.
در ابتدا با جزئیاتی از وقوع تسخیر سفارت آمریکا، موسوم به «لانۀ جاسوسی» و روند شکلگیری «انقلاب فرهنگی» آشنا میشویم. مصاحبهها فقط مربوط به دانشجویان اوایل انقلاب نیست و هرچه جلوتر میرویم، به دانشجویان دهههای هفتاد و هشتاد نیز میرسیم و برخی وقایع مهمّ آن زمانها را ـ مانند اتفاقات کوی دانشگاه سال 78، درگیریهای گروههای مختلف دانشجویی با دولتهای گوناگون و... ـ از زبان شاهدین عینی میخوانیم و میفهمیم برای حفظ فضای اسلامی و انقلابی دانشگاهها و جامعه ـ با همۀ کمی و کاستیهایی که امروزه وجود دارد ـ چه زحماتی کشیده شده است. در سالهای قبل، بهخصوص اوایل انقلاب، دانشگاهها مرکز جریانسازی در سطح جامعه بودند و بخش مهمی از اتفاقات از آنجا راهاندازی میشد؛ به همین دلیل، مورد توجه گروههای بسیاری از جمله مخالفان انقلاب اسلامی قرار گرفته بود.
در این سند مهمّ تاریخی، با 29 نفر از دانشجویان این ادوار، مصاحبههایی انجام گرفته است؛ افرادی که برخی از آنان در سالهای اخیر مسئولیتهای گوناگونی نیز داشتهاند و نام آنها را از رسانههای مختلف شنیدهایم. در خود مصاحبه و گفتوگوها نیز از کسانی نام برده میشود که باز امروزه برای ما آشنا هستند و دانستنِ پیشینۀ این افراد در زمان دانشجویی، به جذابیت اثر افزوده است.
خودم هنگام مطالعۀ این اثر، از دو منظر دچار حسّ ناخوشآیندی شدم: نخست اینکه، چرا در دوران حدوداً هفتسالۀ دانشجوییام چنین مطالبی را بسیار کم شنیده بودم؛ و در وهلۀ بعد، مقایسۀ فضای پر از رخوت و ناامیدی و سکونِ امروزیِ دانشگاهها با فضای پرتحرک و فعال و پویای اوایل انقلاب نیز، مرا اندوهگین ساخت.
خواندن این اثر را به اکثر دانشجویان، مخصوصاً فعالان تشکلها و انجمنهای مختلف توصیه میکنم تا در ابتدا بفهمند میراثدار چه کسانی هستند و آنان با چه مشقت و سختی، سنگر دانشگاه را از دست افراد نااهل زیادی حفظ کردهاند و سپس ادامهدهندۀ راه دانشجویانی باشند که با اهداف والا و ارزشهای الهی، روزگاری در این دانشگاهها درس خواندهاند.
کتاب «تاریخ شفاهی جنبش دانشجویی مسلمان» به تدوین محمدحسن روزیطلب و امیرحسین ثابتی منفرد، توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است.