1. خانه
  2. مطالب
  3. کودک و نوجوان
  4. بچه های فرات در جستجوی حقیقت | نقدی بر رمان نوجوان «بچه های فرات»
بچه های فرات در جستجوی حقیقت | نقدی بر رمان نوجوان «بچه های فرات»

بچه های فرات در جستجوی حقیقت | نقدی بر رمان نوجوان «بچه های فرات»

نقدی بر رمان نوجوان " بچه های فرات" اثر لیلا قربانی
کودک و نوجوان 1398/7/1 7 دقیقه زمان مطالعه 0

«بعضی اوقات اتفاقاتی در زندگی رخ می دهد که باید به خاطر آن از تمام دلبستگی هایت رها شوی و خودت را از همۀ تعلقاتِ دوست داشتنی ات برهانی! آری داستان ما هم از این قرار بود.»

عبارتی که در سطرهای بالا مشاهده کردید، نخستین جملات کتابِ «بچه های فرات» بود. از اسمِ کتاب و شروع موعظه وار آن مشخص است که کودکان و نوجوانان، مخاطب اصلیِ این کتاب هستند. البته میان داستان کودک و داستان نوجوان تفاوت زیادی وجود دارد. در واقع باید داستان این دو گروه سنی با یک دیگر متفاوت باشند. در ادامه به این نکته اشاره خواهد شد که چرا در این طبقه بندی هر دو گروه را مخاطب این کتاب می دانیم. گروه سنی دَه ـ یازده ساله تا سنین شانزده ـ هفده ساله در رده سنی نوجوان قرار می گیرند و سن دَه سال به پائین در رده سنی کودک. حتی شاید با اغماض و رده بندی های رسمی تر بشود دوران نوجوانی را بعد از سنین دوازده ـ سیزده سالگی در نظر گرفت. طبیعی است که هر سنّ و سال نیاز به محتوای مناسبِ سنّ و فهم خود دارد؛ اما متأسفانه در تولید محتوا برای گروه سنی نوجوان با فقر و کمبود چشم گیری مواجه هستیم. این فقرِ محتوا علل مختلفی دارد که می توان به چند مورد آن اشاره کرد: اول، عدم شناخت نویسنده از دنیای نوجوانان. دوم و شاید مهم ترین علت، بازارِ پررونق و بی حدّ و حصرِ کتاب های جذاب و خواندنی ترجمه. کتاب هایی که شاید از نظر محتوا و درون مایه، مناسبِ نوجوان ایرانی نباشد، اما به اندازه کافی برای مخاطب نوجوان جذابیت دارد؛ به خصوص که نمونۀ مناسب داخلی شاید به تعداد انگشتان دست هم نرسد. در دسترس بودن کتاب های مخصوصِ بزرگ سالان هم یکی از دلایلی است که روی ذائقۀ مخاطبِ نوجوان اثر گذاشته و نویسنده های کودک و نوجوان نمی توانند اثری مناسبِ ذائقۀ مخاطب خود خلق کنند. نوجوانی که به سایت های مختلفِ دانلودِ کتاب دسترسی دارد و در سن ده ـ دوازده سالگی دیگر با آثار مناسب سنّ خود ارتباط برقرار نمی کند.

این مقدمۀ طولانی را گفتیم تا برسیم به این نکته که آیا کتابِ «بچه های فرات» کتاب کودک است یا نوجوان؟

کتاب، روایتگر ماجرای سه پسر نوجوان است که قصد دارند به سپاه امام حسین(ع) بپیوندند و در این راه نیز با دشواری های زیادی دست و پنجه نرم می کنند. سه نوجوان به نام های «مالک»، «علی» و «سعد» که مخاطب، هیچ اطلاعاتی از سنّ و سال آن ها ندارد؛ آیا دوازده ـ سیزده ساله هستند یا شانزده ـ هفده ساله؟! اگر تازه از دوران کودکی عبور کرده اند، پس چرا به آن ها مسئولیت های بزرگ سپرده می شود و یا چرا از آن ها توقع های بزرگ تر از سِنّشان دارند؛ مثلاً نظارت بر کار کارگران یا بردن اُسرا نزد فرمانده لشکر و...؟ اگر در آستانه جوانی هستند، چرا هنوز رفتار کودکانه دارند؟

با توجه به ذائقۀ پیچیدۀ نوجوان ایرانی، به نظر من این کتاب مناسب گروه سنی نُه تا دوازده سال است، چون از پیچیدگی های فرمی بهره نبرده و به اندازه کافی اطلاعات برای روح تشنۀ نوجوانان ندارد. اما در عوض صحنه پردازی های داستان، ملموس و دارای روح است. نویسنده شاید در توصیف فضاها و مکان ها به اندازه کافی موفق عمل نکرده باشد، اما فضا و اتمسفر داستان به خوبی برای مخاطب، حتی مخاطب بزرگ سال قابل درک است. از دیگر ویژگی های مثبتِ این کتاب می توان به پویایی کتاب اشاره کرد؛ کتابی پر از صحنه و حرکت و دیالوگ. و بهتر از آن، گره افکنی ها و گره گشایی های پی در پی که به پویاییِ کتاب کمک شایانی کرده است. فارغ از توصیف مکان ها، گویا مخاطب با یک تصویر در حال حرکت مواجه است. اثری که تا حدودی قابلیت سینمایی شدن را دارد؛ مخصوصاً که پیرنگ کتاب به اندازه کافی پررنگ است. هیچ اتفاقی بدون دلیل رخ نمی دهد. حضور هیچ کس هم اتفاقی نیست. هرکسی که در دلِ داستان نامی از او برده شده، در پیش بُرد داستان مؤثر است. به اندازه ای که اگر یکی از آن ها نباشد، رشته داستان پاره می شود. در واقع هیچ آدمِ اضافه ای در داستان حضور ندارد. گرچه تعلیق کتاب کم رنگ است، اما نویسنده، شخصیت های داستان را هم دچار تعلیق کرده و این ندانستن و ناآگاهی و پرسش شخصیت ها باعث پیش بُرد داستان شده است. 

این داستان تقریباً بیش از هفتاد درصد ویژگی های یک داستان موفق را دارد. اما یک پاشنۀ آشیل دارد که از همان جا آسیب دیده؛ عدم اشراف نویسنده به فضای واقعی داستان. همان طور که در سطرهای بالا اشاره شد، داستان در سال63 هجری در حال وقوع است. از اسم کتاب هم مشخص است که فضای داستان مربوط به حاشیۀ فرات می شود. روستایی در نزدیکی فرات که اسمی از آن برده نمی شود. یک روستا که یک بزرگ تر دارد؛ بزرگ تری که اسمی از او برده نمی شود. فقط می دانیم که او پدرِ سعد است. ثروتمندترین فردِ روستا و در واقع رئیس روستا که هم تاجر است و هم گلّه دار. عده ای مسئول تجارت هستند و چوپان هایی که وظیفه نگه داری از گلّه های او را دارند. آیا این تعریف، شما را به یاد خان های روستاهای ایران و نظام ارباب رعیتی نمی اندازد؟ آیا در عراقِ آن روز روستاهایی با این شکل وجود داشته؟ به احتمال زیاد خیر. عراق یا شهرهایی مانند مدائن و کوفه داشته و یا مردمش بادیه نشین بوده اند. روستایی هم اگر بوده، حالت ییلاقی داشته و برای تفرّج بوده است، نه همچون روستاهای ایران تحت سلطۀ ارباب. اربابی که انبارش پر است از طاقه پارچه های نفیس، ظرف های چینی و بلور، شمشیر و خنجرهای سنگ کاری شده. این ارباب یا این تاجر، مال التجاره اش را از کجا فراهم کرده و به کجا خواهد برد؟ آیا مردم روستا مشتری این لوازم هستند؟ یا این که نویسنده از این لوازم نام برده تا میزان ثروت پدرِ سعد را به نمایش بگذارد؟

پدرِ سعد یا همان بزرگِ روستا که به شُکرانۀ نجات فرزندش از امواج فرات، همه اهالی روستا را مهمان یک ضیافت می کند. غذای مهمانی طَبَق های گوشت است و برنج و غذاهای آبکی. کاری به غذاهای آبکی نداریم که نویسنده می توانست حداقل به جای استفاده از عبارت غذاهای آبکی از کلمه شوربا استفاده کند؛ یک اسم معمول و متداول. نکتۀ اصلی، برنج بر سر سفره اعراب است؛ عرب هزار و چهارصد سال پیش. آیا اعرابِ آن سال ها برنج می خوردند و در ضیافت هایشان از برنج استفاده می کردند؟

و یا تا بوده و تا جایی که شنیده ایم سازِ چوپان ها همیشه نی بوده، اما در این داستان از واژۀ «ساز» استفاده شده است. «پای نخل، کِز کرده بود و سازش را دستش گرفته بود و در خود فرو رفته بود...» استفاده از واژۀ «ساز»، واژۀ مناسبی برای این کتاب در این دوره زمانی نیست.

نویسنده، گویا فراموش کرده که داستان مربوط به چهارده قرن پیش است. در صفحۀ چهل این کتاب به نکته ای اشاره کرده که احتمالاً نوجوانان کم سنّ و سال را هم دچار تعجب خواهد کرد. «مثل قهرمانی که یک روزه تمام مدال هایش را از او گرفته باشند» یا استفاده از داروی گیج کننده و خواب آور.

استنباط من این است که نویسنده، این کتاب را نه بر مبنای مطالعه و تحقیق، بلکه بر اساس فیلم هایی که دیده، نوشته است. ملغمه ای از سریال های ارباب رعیتی، فیلم های گانگستری و سریال های تاریخی که با چاشنی تخیل تبدیل به این کتاب کرده است. حتی اگر نویسنده برای این کتاب تحقیق و مطالعه کرده، آثار این تحقیق به چشم نمی خورد؛ نه مطالعه ای درباره ذائقه و دانسته های مخاطب نوجوان و نه مطالعه ای درباره اتمسفر داستان. این کتاب با توجه به کُنش و واکنشِ شخصیت ها و خط داستانی، این پتانسیل را داشت که به یکی از آثار مطرح نوجوان تبدیل شود؛ اما ضعف تحقیق و ناآشناییِ نویسنده با فضای داستان باعث شده تا کتاب در لایه های سطحی باقی بماند و حرفی برای گفتن نداشته باشد.

مطالب مرتبط

از فرشِ آمریکا تا عرش جبهه مقاومت با حسین شیخ‌الاسلام | معرفی کتاب «سفیر قدس»

از فرشِ آمریکا تا عرش جبهه مقاومت با حسین شیخ‌الاسلام | معرفی کتاب «سفیر قدس»

«مردم به همان چیزی که امام می‌خواست رأی دادند؛ نه به اسلامی که در ذهن فلان مرجع یا فلان شخصیت سیاسی بود. …

پیوند کووالانسی ازدواج | جستاری درباره کتاب «نیمه دیگرم»

پیوند کووالانسی ازدواج | جستاری درباره کتاب «نیمه دیگرم»

ازدواج یک پیوند کووالانسی است که زوجین باید با به اشتراک گذاشتن الکترون‌های خود، زندگی‌شان را در یک خط راست …

سنگی در تاریخ | نگاهی به رمان «سنگی که سهم من شد»

سنگی در تاریخ | نگاهی به رمان «سنگی که سهم من شد»

در اینجا با داستانی روبرو هستیم که نویسنده از لحاظ به کارگیری عناصر داستانی تا حدود زیادی موفق عمل کرده و به …

کليه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به موسسه کتاب فردا می باشد

توسعه و طراحی سایت توسط آلماتک

bookroom.ir - Copyright © 2007-2019 - All rights reserved