1. خانه
  2. مطالب
  3. پایداری
  4. مسیر اندوه | نقدی بر کتاب «به صرف قهوه و پیتا»
مسیر اندوه | نقدی بر کتاب «به صرف قهوه و پیتا»

مسیر اندوه | نقدی بر کتاب «به صرف قهوه و پیتا»

مارش میرا یعنی چه؟ بوسنیایی-هایی که در حال فرار از جنگ بودند در مسیر فرار قتل عام می شوند. هر سال برای یادبود این کشته شدگان عده ئ زیادی این مسیر را پیاده طی می کنند و در پایان مراسم کشته شدگانی که در تفحص یک سال گذشته پیدا شده اند دفن می شوند. در این پیاده روی همیشه جای ایرانی ها خالی بوده تا اینکه بالأخره ایرانی ها هم مجوز حضور در این پیاده روی را کسب می کنند.
پایداری 1399/12/2 6 دقیقه زمان مطالعه 0

اسم کشوری به نام بوسنی از سال های کودکی در ذهنم نقش بسته است. صحنه های جنگ و آوارگان جنگی. کودکان گریان و زنان پریشان. سال ها بعد یک فیلم سینمایی درباره ئ بوسنی دیدم. دختری که در جنگ با صرب ها والدین خود را گم کرده بود و توسط یک خانواده ئ اروپایی بزرگ شده بود. حالا مادرِ دختر فرزندش را پیدا کرده بود و قرار بود مادر و دختر به هم برسند. از همه ئ فیلم فقط یک صحنه در ذهنم ثبت شده است. دختر کنار والدین اروپایی اش ایستاده و مادر در حال عبور از گیت فرودگاه است. پایان داستان کاملاً فراموش شده. نمی دانم دختر برای ادامه ئ زندگی مادر خودش را انتخاب کرد یا والدین اروپایی اش را؟

تصویر جدی تری که از بوسنی دیدم یک مستند بود درباره ئ مارش میرا. اما مارش میرا یعنی چه؟ بوسنیایی-هایی که در حال فرار از جنگ بودند در مسیر فرار قتل عام می شوند. هر سال برای یادبود این کشته شدگان عده ئ زیادی این مسیر را پیاده طی می کنند و در پایان مراسم کشته شدگانی که در تفحص یک سال گذشته پیدا شده اند دفن می شوند. در این پیاده روی همیشه جای ایرانی ها خالی بوده تا اینکه بالأخره ایرانی ها هم مجوز حضور در این پیاده روی را کسب می کنند. «معصومه صفایی راد» یک جوان دهه هفتادی یکی از افرادی است که در دومین سفر ایرانی ها به بوسنی سفر می کند و خاطرات سفرش را در کتابی به نام «به صرف قهوه و پیتا» منتشر می کند.

نویسنده قبل از شروع سفرنامه در مقدمه کتاب به طور مختصر به تاریخ بوسنی و جنگ میان بوسنیایی ها و صرب ها را می پردازد و در نهایت به مارش میرا می رسد.« از سال 2005 هرساله مراسم پیاده روی به نام "مارش میرا" به یاد کشته شدگان این نسل کشی انجام می شود. "مارش" همان پیاده روی است و "میر" به بوسنیایی یعنی صلح. این پیاده روی صلح در روزهای هشتم، نهم، و دهم جولای برگزار می شود و شرکت کنندگان مسیری در حدود صد و ده کیلومتری را بر خلاف جاده ئ مرگ طی می کنند؛ از نزوک تا سربرنیتسا و روز یازدهم جولای در قبرستان پوتوچاری مراسم یادبودی برای کشتگان برگزار می کنند. و ما برای این به بوسنی و هرزگوین آمده ایم؛ مارش میرا» سفر از استانبول و با پرواز غیرمستقیم به سارایوو شروع می شود. نویسنده ئ کتاب با نگاه جزئی نگر زنانه از جزئیات غافل نمی شود.« توی فرودگاه آتاتورک هرکدام از ما شدیم یک شماره. برای اینکه توی این سوار و پیاده شدن ها تلفات نداشته باشیم، هربار شمارش می کردیم. نه اینکه یک نفر بنشیند ما را بشمرد. هرکدام از ما سی نفر به ترتیب شماره ای که بهمان داده بودند را می گفتیم» «استانبول بوی نم می دهد، بوی دریا. نزدیک ترین حس مشابهی که تجربه کرده ام بابلسر است. استانبول برایم بوی بابلسر می دهد!»

معصومه صفایی راد در سفرنامه ئ خود فقط به شرح وقایع و اتفاقات نمی پردازد. بلکه سعی می کند در همین سفر کوتاه تا حد امکان به خرده فرهنگ ها ، و به تاریخ و جغرافیای مقصد توجه کرده و همه را در حافظه اش ثبت کرده است.«چیزی که باید در بوسنی عادت کنید ترک چای است. چای به معنایی که برای ما وجود دارد اینجا نیست و نهایت چای هایشان چای کیسه ای با دو سه طعم متفاوت است. بوسنی اما قهوه های خوبی دارد که این کشور را معروف کرده به کشور قهوه و سیگار.قهوه اش را گفتم. سیگارش را هنوز نمی دانم چرا!»

طعم قهوه های بوسنیایی را قبل تر چشیده بودم. بعد از بازگشت اولین گروه ایرانی قهوه ئ بوسنیایی بین ایرانی ها باب شد. قهوه ای غلیظ و به شدت تلخ. این قهوه ها نحوه ئ سرو جالبی هم دارند. سینی، قهوه جوش، فنجان و قندان همه مسی هستند. یکی از دستاوردهای سفر رفتن انتقال فرهنگ است. مخصوصاً اگر سفر هدف دار باشد. بعد از سفر گروه اول به بوسنی و به اشتراک گذاشتن تجربیات شان در دنیای مجازی نام بوسنی و سارایوو دوباره در ایران بر سر زبان ها افتاد. «سارایوو از دو کلمه ئ ترکی "سارای" به معنی "قصر" -که آن هم از واژه سرای فارسی گرفته شده- و "اوا" به معنی "دشت" درست شده است. ترکیب این د. کلمه می-شود چیزی در مایه های دشت اطراف قصر. گویا معنی اش به لطافت خود کلمه نیست!» ایرانیان سالها بنا به دلایل سیاسی از این حرکت جمعی دور نگاه داشته شده بودند اما این سفر و سفرنامه های مجازی پنجره ای به یک دنیای جدید را  باز کردند. سفرنامه های مجازی احتمالاً برای مخاطب جذاب ترند. چون در لحظه اتفاق می-افتند و عکس و فیلم های رنگی حس و حال ماجرا را بهتر منتقل می کنند.  اما ماندگار نیستند. سفرنامه های مکتوب، هم ماندگارترند و هم می توانند همراه با تحلیل باشند. قطعاً هر کسی از دید خود پدیده ها و وقایع را تحلیل می کند. مثلاً  به احتمال زیاد تحلیل یک دختر جوان با یک استاد دانشگاه پا به سن گذاشته متفاوت خواهد بود. نه تنها تحلیل بلکه حتی نوع نگاه و برداشت از موضوع. یا بیان حس و حال. بنابراین یک سفرنامه به تنهایی قادر نیست همه ئ آنچه که اتفاق افتاده را به طور کامل روایت کند. سفرنامه های متعدد و نگاه های مختلف نقش یک تکه از یک پازل بزرگ را بازی می کنند. در کنار هم قرار گرفتن این تکه هاست که تصویر کامل تر و منسجم تری ارائه می دهد. سنت سفرنامه‌نویسی در فرهنگ ما یک سنت فراموش شده است و تا حدودی بی اهمیت به نظر می رسد. مخصوصاً به دلیل رونق فضای مجازی و شریک کردن مخاطب در لحظه. گرچه کیفیت هر سفری هم به اندازه ای نیست که ارزش نوشتن سفرنامه را داشته باشد. اما سفر مهمی مثل شرکت در مارش میرا به خاطر ابعاد سیاسی اجتماعی فرهنگی اش قطعاً سفر مهمی است و نویسنده ئ این کتاب کار قابل تقدیری انجام داده است. یکی از نکات قابل توجه در این کتاب مصاحبت به خارجی هایی است که در این مسیر پا گذاشته اند« متعجب از انگلیسی ندانستن و فرانسه دانستنم شروع می کند فرانسه حرف زدن. قبل سفر اصلاً روی اینکه فرانسه به کارم بیاید در این جمع حساب نکرده بودم و عجیب تر اینکه فکرش را نمی کردم این قدر خارجی ببینم که فارسی بلدند! جوانا، وقتی فهمد ایرانی ام، دست و پاشکسته چند کلمه فارسی می گویند. خدای من! این یکی دیگر چرا فارسی بلد است؟» مواجهه و مصاحبت با آدم هایی از فرهنگ-های مختلف، اما با هدفی مشترک. شاید یکی از دستاوردهای مارش میرا همین پیدا کردن آدمها باشد. شاید هم یکی از شیرینی سفر چون خود مسیر و یادآوری اتفاقاتی که در این مسیر رخ داده همچون قتل و تجاوز و... از قهوه د تلخ بوسنیایی هم تلخ تر است. قهوه ای که گفتیم تبدیل به نماد این کشور شده است. قهوه و نانی به نام پیتا. اما اینکه این نان چه نوع نانی است و چرا نویسنده این نام را برای کتاب انتخاب کرده است باید کتاب را بخوانید. اما نه فقط به خاطر نان پیتا به خاطر مارش میرا که بخش اصلی و مهم این کتاب است. سختی های مسیر. دیدنی های مسیر. گفتگوها. اسکان. غذا، مراسم و ناگفتنی های بسیار. و در نهایت روز آخر و قبرستان پوتوچاری و مراسم یادبودی برای کشتگان. مارش میرا یعنی پیاده روی صلح. اما به نظر من مسیر پیاده روی تا قبرستان پوتوچاری را باید مسیر اندوه نامگذاری کنند.

مطالب مرتبط

از فرشِ آمریکا تا عرش جبهه مقاومت با حسین شیخ‌الاسلام | معرفی کتاب «سفیر قدس»

از فرشِ آمریکا تا عرش جبهه مقاومت با حسین شیخ‌الاسلام | معرفی کتاب «سفیر قدس»

«مردم به همان چیزی که امام می‌خواست رأی دادند؛ نه به اسلامی که در ذهن فلان مرجع یا فلان شخصیت سیاسی بود. …

پیوند کووالانسی ازدواج | جستاری درباره کتاب «نیمه دیگرم»

پیوند کووالانسی ازدواج | جستاری درباره کتاب «نیمه دیگرم»

ازدواج یک پیوند کووالانسی است که زوجین باید با به اشتراک گذاشتن الکترون‌های خود، زندگی‌شان را در یک خط راست …

سنگی در تاریخ | نگاهی به رمان «سنگی که سهم من شد»

سنگی در تاریخ | نگاهی به رمان «سنگی که سهم من شد»

در اینجا با داستانی روبرو هستیم که نویسنده از لحاظ به کارگیری عناصر داستانی تا حدود زیادی موفق عمل کرده و به …

کليه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به موسسه کتاب فردا می باشد

توسعه و طراحی سایت توسط آلماتک

bookroom.ir - Copyright © 2007-2019 - All rights reserved