روایت یک ازدواج نامبارک | معرفی کتاب «یک خوشه انگور سرخ»
اعتراف میکنم که برای خواندن «یک خوشه انگور سرخ» مقاومت عجیبی داشتم. با سبک نویسنده آشنا بودم و برای خواندن کتابی جدید از او تردیدی نداشتم؛ ولی موضوع آن، یعنی فرازهایی از زندگی امام جواد(ع) به روایت امّفضل، همسر و قاتل ایشان، پَسَم میزد. با خودم میگفتم: چطور نویسنده میتواند از زبان این زنِ بدنهاد که دست به چنین کاری زده است، داستان خوبی بنویسد؟ اصلاً چرا باید این زاویة دید را برای روایت کردن داستانش انتخاب کند؟! چه چیزی میتواند در زندگی او جذّاب باشد که یک نویسنده را به نوشتن وادارد؟! آیا همین که او دختر مأمون، خلیفۀ عباسی و قاتل امام رضا(ع) است، کافی نیست برای اینکه برای قتل فرزندِ امام، انگیزه داشته باشد؟! اما به هر حال بر تردیدهایم غلبه کردم و کتاب را به دست گرفتم.
نوشتن داستان دربارۀ زندگی معصومین(ع) اگرچه در وهلۀ اول ساده به نظر میرسد، ولی امری خطیر و پیچیده است؛ زیرا از سویی، اساساً نوشتن دربارۀ وقایعی که خواننده تا حدودی از آغاز و انجام آنها اطلاع دارد، کار دشواری است؛ و از سوی دیگر، نویسنده باید بتواند پرواز کبوتر خیالش را مهار کند تا چیزی خلاف واقع و بر پایۀ تصوراتش بر مستندات تاریخی اضافه نکرده باشد. در این میان آنچه اثری را از دیگر آثار مشابه متمایز میسازد، گسترۀ دانش و اطلاعات نویسنده و همچنین قالب و نحوۀ بیان آنهاست.
بنابراین، برای نوشتن اثری که هم از عناصر داستانی به اندازه و کیفیت مطلوب بهره ببرد و هم دارای محتوایی قابل قبول و تا حد ممکن بدون اشکال باشد، به مطالعۀ فراوان و تسلط کافی بر موضوع نیاز است؛ چیزی که در «یک خوشه انگور سرخ» رعایت شده است. در این کتاب نویسنده با هوشمندی حیطة خیالپردازی را تا جایی پیش برده است که به ساحت معصوم بیحرمتی نشود. این کار، اثر را از شبهۀ داستانسرایی بیجا و دروغ بستن به معصوم، که بسیاری از نمونههای این ژانر گرفتار آن هستند، پاک نگاه داشته است. در واقع ما امام جواد(ع) را بیشتر در نقلهای دیگران میبینیم؛ نقلهایی که عمدتاً مستند و بر پایة روایات است.
نویسنده که در کتاب قبلیاش به نام «به سپیدی یک رؤیا» به زندگی و زمانۀ حضرت معصومه(س) پرداخته است، در این کتاب هم با داشتن اطلاعات کافی از دوران حکومت هارون و مأمون و سپس معتصم عباسی، به خوبی روایتش را به لحاظ ارائه اطلاعات صحیح از وقایع و اشخاص به پیش میبرد. جای دادن روایات معصومین(ع) در میان داستان، بهموقع و بجا صورت گرفته است و اغلب به شکلی است که در ذهن و خاطر میماند و فراموش نمیشود.
قصۀ کتاب به اصطلاح از آخر شروع میشود؛ از جایی که دخترِ مأمون و همسرِ امام در آخرین تردیدهایش برای خوراندن زهر به ایشان، دست و پا میزند. سپس با سفر در ذهن او، به چند سال قبل میرویم و در جریان اتفاقاتی که منجر به ازدواجش شده و او را به این نقطه رسانده است قرار میگیریم. در میان نقل حوادث متعدد از زبان امّفضل، خواننده به مرور با افراد مختلف، از بیت امام گرفته تا دربار خلفای عباسی، آشنا میشود. با راوی همراه میشویم و در خلال خواندن داستانش، اطلاعات مفیدی از اوضاع سیاسی و فرهنگیِ زمانة او کسب میکنیم.
نویسنده در رعایت اصلِ نشان دادن به جای گفتن، تا حد زیادی موفق بوده است؛ خط داستانی را به خوبی و پرکشش پیش برده و ما را در هر فصل با وقایع و مطالب تازهای روبهرو میکند. گرچه شاید جا داشت که اطلاعات تاریخی بیشتری در مورد شخصیت امام جواد(ع) و همچنین حکومت عباسیان و افراد و اتفاقات به خواننده داده شود، ولی نویسنده ترجیح داده که به همان مقدار اکتفا کند.
«یک خوشه انگور سرخ» روایت زنانهای از سیاست است. با انتخاب زاویۀ دید اول شخص که یک زن است، ریزبینیها و نکتهسنجیهای او به خوبی نشان داده میشود؛ هم در آنجا که مردانِ قدرت از تحریک احساسات، عواطف و حسادتهای زنانه برای رسیدن به اهدافشان سوءاستفاده میکنند؛ و هم در پشت پردة اتاقها و خلوتهای بدون مردان. اما با وجود بیان صحنههایی که دارای بار عاطفی هستند، نویسنده به درستی توانسته است خواننده را از درافتادن در دام همدلی کردن با راوی باز بدارد. این زنانگیِ منتشر در داستان حتی در طرح جلد کتاب هم به زیبایی به تصویر کشیده شده است.
با این حال، به نظر میرسد انتظار خواننده در خصوص برداشت همسرانه از شخصیت امام نهم در این کتاب چندان برآورده نمیشود و همچنان نکاتی برایش مبهم باقی میماند؛ مثل اینکه آیا ریشة کینه و عداوت امّفضل نسبت به همسرش، صرفاً در فرزنددار نشدن اوست یا دلایل دیگری دارد؟
صرفنظر از معدود ایرادات نگارشی و ویرایشی که امید است در چاپ بعدی تصحیح شود، به نظرم «یک خوشه انگور سرخ» یکی از بهترین کتابهای داستانی درباره زندگی و روزگار امام جواد(ع) است؛ امامی که به دلایل متعدد، از جمله زندگی کوتاهشان، اطلاعات اندکی دربارۀ ایشان داریم.
یک خوشه انگور سرخ، نوشتۀ «فاطمه سلیمانی ازندریانی»، توسط انتشارات نیستان در سال 1397 چاپ و منتشر شده است.