از وحدت مذهبی تا تقریب انسانی | ریویو از کتاب «حق هستی»
وحدت، برادری و تقریب، از مهمترین مسائلی است که در سدههای اخیر توسط شخصیتهای دینی برجسته از مذاهب و ادیان مختلف، مانند: میرزای شیرازی، آخوند خراسانی، آیتالله بروجردی، شیخ شلتوت و امام خمینی(ره) مورد توجه واقع شده است. یکی از دستآوردهای این بزرگان، تأسیس «دارالتقریب» در مصر و کوششهای علمیِ بزرگان در جهت رسیدن به تفاهم بیشتر و همچنین فتوا به جواز تبعیت از فقه شیعه، توسط شیخ شلتوت است. با این حال، مسئله «وحدت» آنقدر مهم و جدی و حتی دارای اولویت است که نیاز است بزرگان معاصر (از فرق و ادیان مختلف) به تبیین و رفع ابهامات و کشف زوایای جدید از این مسائل در جهت رفع مشکلات جوامع بشری اقدام کنند.
«آیتالله علیدوست» از جمله نخبگان حوزوی معاصر است که بزرگان، از کوششهای فقهی او تمجید کردهاند. آنچه در ادامه خواهید خواند، مروری است بر کتاب «حقّ هستی» در اندیشههای تقریبی ایشان، که به تقریر حجتالاسلام کمالآبادی و توسط پژوهشکدۀ ادیب فقه جواهری به چاپ رسیده است.
محتوای کتاب را میتوان با توجه به مسئلۀ محوری آن، یعنی تقریب مذاهب و ادیان، به دو بخش «آسیبشناسی» و «راهکارها» تقسیم کرد.
آسیبشناسی وضعیت موجود
جناب استاد علیدوست نکاتی را در کتاب مطرح میکنند که میتوانیم آنها را به عنوان آسیبشناسی عدم تحقق وحدت و تقریب ذکر کنیم:
1. حضور اندیشههای افراطی و تکفیری: ریختن خون مسلمانان توسط گروههای جهادی و تکفیر شیعیان، نمونههایی از رفتارهای افراطی است که مانع تحقق وحدت میشود.
2. تنزل به بهانۀ تقریب: مؤلف معتقد است، برخیها به بهانۀ تقریب از اصولی مانند «امامت» تنزل کرده و یا بدین بهانه، برای برخی شخصیتها تقدستراشی میکنند. از منظر مؤلف این دو حرکت، مانع حرکت همگرایی بین مذاهب میشود.
3. عدم طرح معارف مناسب مخاطب: از نظر مؤلف، آنچه به عنوان معارف مناسب مخاطب در سطح ادیان و سطح انسانی باید توسط مبلغان و مروّجان مطرح شود، مورد غفلت واقع شده و همین امر، مانعی برای درک و تعامل درست بین آنها میگردد.
4. تمرکز بر محورهای اختلاف: پررنگ کردن و تشدید نقاط اختلافی بین مذاهب و ادیان، چیزی جز دوری و تفرقه را به دنبال نخواهد آورد.
5. عدم نگاه تمدنی به جهان اسلام: نبودِ نگاه فرامکانی و فرازمانی باعث شده تا برخی قائل به تاکتیکی بودن وحدت باشند؛ در حالی که به اعتقاد مؤلف اگر معتقد باشیم که جهان اسلام باید به تمدن برسد، آنوقت خواهیم دید که وحدت یک استراتژی است.
6. عدم سعۀ صدر و گذشت: لازمۀ ایجاد وحدت، داشتن راهکار و برنامههایی برای تحول در انسان به معنای ایجاد سعۀ صدر و گذشت است که اگر این دو ویژگی محقق نشود، تعامل واقعی به دست نخواهد آمد.
راهکارها
با مطالعۀ کتاب، به نکات و راهکارهایی دست خواهیم یافت که میتوانند راهکارهایی در جهت تقریب ادیان و اتحاد اسلامی باشند:
1. معارف انسانی: معارف دینی را میتوان به تناسب محتوا و مخاطب، در سه قسم دستهبندی کرد:
الف. معارف مذهبی: بخشی از محتواها، مناسب مخاطبِ درونمذهبی است.
ب. معارف دینی: بخشی از محتواها، مناسب مخاطبِ ادیانی است.
ج. معارف انسانی: بخشی از محتواها، مناسب مخاطبی است که فارغ از دین و مذهب باید بدان نگاه کرد.
ما باید بتوانیم به تناسبِ هر مخاطب، محتوای مناسب او را ارائه دهیم، نه اینکه محتوای مناسب شیعه را به مخاطب ادیانی و محتوای ادیانی را به جوامع بشری ارائه دهیم. در واقع باید بیشترین تمرکز ما بر معارف فرادینی باشد، تا درونمذهبی و دروندینی. در این راستا برخی مکتوبات و تراث شیعی هستند که ظرفیت احیا داشته و باید محوری باشند برای اتحاد با دیگران، و برخی تراث ظرفیت محور شدن را ندارند؛ برای نمونه:
* «صحیفه سجادیه» از جمله آثاری است که فقط به شیعه اختصاص ندارد و نه تنها اهلسنت، بلکه دیگر ادیان نیز میتوانند از آن استفاده کنند. این کتاب باید یکی از محورهای اتحاد در جهان اسلام باشد. به غیر از ادعیۀ صحیفه سجادیه، دیگر ادعیه ما، همچون «کمیل» و «عرفه» نیز ظرفیت نشر جهانی دارد.
* «نهجالبلاغه» یکی دیگر از آثاری است که محتوای قابل عرضهای برای جهان اسلام و دیگر جوامع بشری دارد.
* برخی آثار نیز فقط مناسب مخاطب شیعی است و ظرفیت برقراری ارتباط با جهان اسلام را ندارد؛ مانند «وسائل الشیعه» و «بحارالأنوار».
2. برادریِ انسانی: برای تحقق برادری و شروع ایجاد رابطۀ برادری با دیگران، صرف انسان بودن کافی است و آنچه مانع تحقق این برادری میشود لجاجت، اختلافهای سیاسی، مذهبی و فرهنگی، و روحیۀ تعصب است. آنچه در قرآن به آن تأکید شده است، برادری با دیگران فارغ از هر نوع اختلافی است. پیامبر اکرم(ص) نیز بارها بر این اصل تأکید کرده و فرمودند: «لَا یرَی أحداً الَّا قَالَ هُوَ خَیرٌ منِّی»[1]؛ هر کسی را میبیند، میگوید: او از من بهتر است.
3. خانۀ مشترک بشریت: مجموعۀ باورها و عملکردهای مشترک انسانها در ادیان و مذاهب مختلف، میتواند خانهای مشترک را به ارمغان بیاورد. برخی از این باورهای مشترک عبارتند از:
ـ عالم نشانۀ خداست؛
ـ دکترین حقّ هستی (داشتن نگاه مهربانانه به هستی)؛
ـ بازگشت هستی به خدا (باید بیشتر مورد توجه حکام سیاسی واقع شود)؛
ـ موعودگرایی (میتواند در جوامع دینی ایجاد نشاط و امید کند)؛
ـ جهانِ عاری از هر گونه سلاح کشتاری؛
ـ عدالت در برخورد با تروریسم؛
ـ مبارزه با افراطگرایی توسط ایجاد مدارس معتدل دینی.
4. محبت اهلبیت(ع): آنچه باید در زمان معاصر ما محور وحدت و تقریب بین مذاهب باشد، محبت به خاندان اهلبیت(ع) است.
5. تصوف: تصوف، ظرفیت بزرگی برای مبارزه با جریانهای افراطگرا در جهان اسلام دارد.
6. بیان اعتقاد و تاریخ خود، فارغ از توهین و بدون اینکه از مقدسات دیگران حرفی بزنیم و یا احساساتشان را جریحهدار کنیم.
[1]. الخصال، ج2، ص433.