1. خانه
  2. مطالب
  3. ادبیات
  4. ماهی و دیگر هیچ! | نقدی بر کتاب « کاهن معبد جینجا »
ماهی و دیگر هیچ! | نقدی بر کتاب « کاهن معبد جینجا »

ماهی و دیگر هیچ! | نقدی بر کتاب « کاهن معبد جینجا »

در سفرنامۀ «کاهن معبد جینجا» احوالات شخصیِ خود نویسنده و چالش های پیشِ رو، این داستانِ سفر را جذاب تر کرده است؛ در جایی که پیدا کردن غذای حلال مشکل است و تنها غذای حلال، ماهی و سبزیجات است. اما اگر راوی از ماهی متنفر باشد؟!
ادبیات 1399/12/25 7 دقیقه زمان مطالعه 0

در دنیای مجازی، زیاد از پیشرفت های ژاپن خوانده و شنیده‌ایم؛ نظمِ بی نظیر، قانون مداری، احساس مسئولیت و خیلی چیزهای دیگر. گاهی عکس و فیلم هایی از وسایلی می بینیم که فقط در ژاپن موجود هستند؛ مثل کلاه‌کاسکت های مخصوص بانوان، اتوبوس هایی با صندلی های چرخان، هندوانه های مکعبی و عجایب دیگر. اما به نظر من خانه های کپسولی و قطارهای تندرو از همه جالب ترند. آدم هایی که به خاطر مسافت زیادِ محل کار تا خانه ترجیح می دهند در این اتاقک هایی که فقط به اندازۀ یک تخت جا دارد استراحت کنند و حتی قید قطارهای تندرو را می زنند. این تصاویر همه اش نتیجه و نشانۀ کار و تلاش زیاد است. شاید در مجموع، همۀ این‌ها زیبا و جذاب به نظر برسند، اما من همیشه فکر می کنم که ژاپنی ها آدم های خوش‌حالی نیستند. برعکس؛ انگار همه افسرده و ناامیدند. نشانه اش هم آمار بالای خودکشی در این کشور. اگر قرار باشد به یک کشور خارجی سفر کنم احتمالاً ژاپن یکی از آخرین انتخاب های من خواهد بود؛ هم به خاطر این فضای افسرده و هم به خاطر نوع تغذیه. تا جایی هم که خبر دارم و می شناسم آدم ها معمولاً به خاطر کار به ژاپن سفر می کنند. توریست ها اگر بخواهند به شرق آسیا سفر کنند چین، مالزی، سنگاپور و تایلند احتمالاً انتخاب های بهتری خواهند بود. اما وحید یامین پور به ژاپن سفر کرده و سفرنامۀ این سفر را در کتاب « کاهن معبد جینجا » نوشته است. البته سفرنامه که نه؛ داستانِ سفر. حالا این دو چه تفاوتی با هم دارند در این مبحث نمی گنجد. شاید جالب باشد که بدانیم نویسندۀ این کتاب اصلاً چرا ژاپن را برای سفر انتخاب کرده است؟ آیا برای کار رفته یا برای تفریح؟ یا شاید هم سفر مطالعاتی! نمی-خواهم تعلیق ایجاد کنم؛ چون چیزی که در این کتاب و اصولاً در هر سفرنامه ای مهم تر است خودِ سفر است، نه علت سفر. احتمالاً همۀ شما دربارۀ بمباران اتمی هیروشیما چیزهایی شنیده اید. دولت ژاپن هر سال در سالگرد این بمباران اتمی، مراسمی برگزار می کند و افرادی را از کشورهای مختلف به این مراسم دعوت می کند. سال 95 وحید یامین پور یکی از افرادی بود که از طرف موزۀ صلح تهران برای اعزام به ژاپن انتخاب شده بود. «ما را موزۀ صلح هیروشیما به ژاپن دعوت کرده که زیرمجموعۀ یک سازمان مردم نهاد به نام "موزۀ جهانی صلح" است.» یک سفر گروهی برای شرکت در یک مراسمِ احتمالاً مهم و تأثیرگذار. گروهی متشکل از چند قشر خاص. چند سینماگر، چند جانباز، چند فعال فرهنگی و سیاسی. «من متوجه شده ام برگزاری این مراسم برای ژاپن اهمیت فوق العاده ای دارد و شاید به نوعی یکی از مهم ترین رخدادهای سیاسی و اجتماعی ژاپن به حساب بیاید. همین که ژاپنی های مقتصد حاضرند پول زیادی را خرج دعوت از مهمان هایی از سراسر جهان کنند، نشان می دهد که موضوع برایشان مهم است.» این تصوری است که راوی پیش از سفر به ژاپن داشته است. اما دلیل اهمیت آن بعد از سفر و شرکت در مراسم مشخص می شود؛ مراسمی که شاید همۀ تصور نویسنده را به هم بریزد. اما این باعث نشده است که نویسنده زمان تکمیل سفرنامه، پیش داوری ای که داشته را نقض کند. مخاطب قدم به -قدم با راوی همراه می شود و همراه راوی با پدیده ها مواجه می شود. اتفاقات غیر قابلِ پیش بینی، مخاطب و راوی را هم-زمان غافل‌گیر می کند. «از ابتدای مراسم، صداهایی شبیه شعار از منطقه ای بیرون از مراسم می شنویم که به تدریج بلند و بلندتر می شود. مترجم توضیح می دهد که گروه‌های معترض، هر سال حضور نمایندگان کشورهای مختلف را مغتنم می-شمارند و برای اعتراض به سیاست های دولت، در همین روز تظاهرات می کنند.» منِ مخاطب بعد از خواندن این چند سطر تعجب می کنم. چرا دولتی با این همه نظم و قانون و مدیرانی که برای کوچک‌ترین خطایی عذرخواهی می کنند یا استعفا می دهند باید معترض داشته باشد؟ شاید جواب این سؤال همان پیش داوری من از مردم ژاپن باشد؛ مردمی که خوش‌حال نیستند و حتی عده ای از آن‌ها معترض هم هستند. و در سفر است که برخی از ناگفته ها کشف می شود.

اما سفر از چه زمانی شروع می شود؟ از زمانی که چمدانمان را دست می گیریم و حرکت می کنیم؟ یا قبل از آن، زمانی که تصمیم سفر قطعی می شود؟ نوشتن سفرنامه را باید از کجا شروع کنیم؟ از لحظه ای که وارد مقصد می شویم یا پیش از آن؟ وحید یامین پور سفرنامه یا این داستانِ سفر را از کمی قبل تر شروع کرده است. یک مقدمه و بعد معرفی مختصرِ مقصد، یعنی ژاپن. بعد علت سفر و بعد شروع سفر از فرودگاه بین المللی امام خمینی. «ژاپن هیچ همسایه ای ندارد. تنها و قدکمان بر کرانۀ اقیانوس آرام نشسته رو به خورشید. زندگی در یک جزیره، رؤیای هیجان‌انگیزی است؛ ولی ژاپن یک جزیره نیست، بلکه نزدیک به هفت هزار جزیره است.»

ما از یک سفرنامه چه توقعی داریم؟ این‌که نویسنده فقط گزارش سفر را ارائه بدهد یا این‌که به تحلیل سیاسی ـ اجتماعی هم نیاز داریم. این وسط تکلیف احوالات شخصی سفرنامه‌نویس چیست؟ آیا لازم است که بدانیم مسافر در مواجهه با فلان مشکل چه راه چاره ای پیدا کرد؟ بله، مهم است؛ چون شخصی بودنِ روایت هاست که آن‌ها را از هم متمایز می کند. قطعاً کسی که برای قضا نشدن نماز صبح تلاش می کند، سفرنامۀ متفاوتی می نویسد نسبت به کسی که در سفر دنبال اولین میکده است؛ چون مسائل و مشکلات هر کدام از این آدم‌ها با هم متفاوت است. «زمان پرواز مصادف با اذان صبح است. اولین بار است که مجبورم در هواپیما نماز بخوانم. هواپیمایی امارات هرچند دقیقه یک بار، جهت قبله را روی صفحۀ نمایشگرهای نصب‌شده در جلوی مسافرها نشان می دهد. جهت قبله دقیقاً برعکس جهت حرکت هواپیماست.»
روایت های متفاوت مثل یک پازل عمل می کنند و یک تصویر را کامل می کنند. وحید یامین پور هم آنچه را که دیده روایت کرده و هم تا جایی که ممکن بوده، پدیده ها رو تحلیل کرده است. «به این فکر می کنم که ما حتی در روستاهای خودمان هم که شاید هیچ وقت هیچ خارجی ای پایش را آن‌جا نگذارد، تابلوهای راهنمای انگلیسی و فارسی را می بینیم؛ اما در ژاپن، آن هم در یک فرودگاه مهم بین المللی، به ندرت تابلوی راهنمایی به زبان غیر ژاپنی به چشم می خورد. بعدتر حالی ام می-شود که ژاپنی ها حتی در مکان های بین المللی و میدان های اصلی هم عامدانه جز به ژاپنی نمی خوانند و نمی نویسند.»

در یک سفر، مسیر و مقصد قطعاً مهم ترین رکن است، اما همراهان و هم سفران هم در روند سفر و شکل گیری وقایع نقش مهمی دارند. قطعاً هم سفرانِ یک سفر خانوادگی با یک سفر تحقیقاتی یا یک سفر کاری هر کدام نقش متفاوتی دارند. حتی مقاصد گردشگری در هر شهر یا کشور هم با توجه به نوع سفر و هم سفران متفاوت خواهد بود. گاهی یک دیالوگ از یک هم‌سفر تبدیل می شود به یک نقطۀ اوج داستانی. مثل دیالوگ پرویز پرستویی در جمع دانشجویان ژاپنی: «می خوام چیزی شبیه این رو در ایران برای شما تعریف کنم. وقتی ناو آمریکاییِ وینسنس، در خلیج فارس اون جنایت رو مرتکب شد و هواپیمای ایرباس ایرانی رو با موشک هدف قرار داد و همۀ 290 سرنشین هواپیما جان باختن و به دریا افتادن، مردم بندرعباس تا یک سال ماهی نمی خوردن! اونا می گفتن ماهی ها بدن عزیزان ما رو خورده ان و ما نمی تونیم اون ها رو بخوریم.»

گفتیم که احوالات شخصی نویسنده یا راوی در یک سفرنامه اهمیت خاصی دارند. در سفرنامۀ «کاهن معبد جینجا» احوالات شخصیِ خود نویسنده و چالش های پیشِ رو، این داستانِ سفر را جذاب تر کرده است؛ در جایی که پیدا کردن غذای حلال مشکل است و تنها غذای حلال، ماهی و سبزیجات است. اما اگر راوی از ماهی متنفر باشد؟!

مطالب مرتبط

از فرشِ آمریکا تا عرش جبهه مقاومت با حسین شیخ‌الاسلام | معرفی کتاب «سفیر قدس»

از فرشِ آمریکا تا عرش جبهه مقاومت با حسین شیخ‌الاسلام | معرفی کتاب «سفیر قدس»

«مردم به همان چیزی که امام می‌خواست رأی دادند؛ نه به اسلامی که در ذهن فلان مرجع یا فلان شخصیت سیاسی بود. …

پیوند کووالانسی ازدواج | جستاری درباره کتاب «نیمه دیگرم»

پیوند کووالانسی ازدواج | جستاری درباره کتاب «نیمه دیگرم»

ازدواج یک پیوند کووالانسی است که زوجین باید با به اشتراک گذاشتن الکترون‌های خود، زندگی‌شان را در یک خط راست …

سنگی در تاریخ | نگاهی به رمان «سنگی که سهم من شد»

سنگی در تاریخ | نگاهی به رمان «سنگی که سهم من شد»

در اینجا با داستانی روبرو هستیم که نویسنده از لحاظ به کارگیری عناصر داستانی تا حدود زیادی موفق عمل کرده و به …

کليه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به موسسه کتاب فردا می باشد

توسعه و طراحی سایت توسط آلماتک

bookroom.ir - Copyright © 2007-2019 - All rights reserved