معرفت مهدویتی - مهدویت معرفتی | جستاری درباره کتاب «مبانی معرفتی مهدویت»
وجود مبارک امام زمان(عج) آنقدر پر رمز و راز است که نمیتوان برای شناخت ایشان فقط به یک منظر اکتفا کرد، و برای درک معارف مهدویت که با شخصیت امام گره خورده است، باید از جنبههای دیگری نیز وارد این بحث عمیق شد و جان خود را از این دریای حکمت سیراب کرد. اما همین گستردگی باعث شده است تا کسانی از ظنّ خود یار این معارف شوند و با مصادرۀ مطالب به اسم و رسم خود، مقدمۀ کجفهمی را در مبانی معرفتی مهدویت ایجاد کنند و با ارائۀ شناختی نادرست از مقام امامت و ولایت، مخاطب را در توهم غرق کنند و یک امام زمان(عج) خیالی تحویل مخاطب بدهند! پس آنچه در مباحث مهدویت باید لحاظ بشود نگاهی قرآنی ـ روایی به این مسئله است تا بتوان بین امامِ بیابانگردِ گوشهنشین و امامِ حیّ و حاضر در تمام عرصههای اجتماعی، تفکیک قائل شد.
وجود معرفت به ساحت امام آنقدر مهم است که میزان انسانیت وی با میزان ارتباط قلبی وی با امام محک زده میشود و اگر انسان به درکی صحیح از امام زمان(عج) نرسد، تمام زندگی او تحتالشعاع این عدم قرار میگیرد، و به غیبتی کبری منجر میشود و از انوار فیض امام محروم میماند.
یقیناً این درک نادرست و نگرشی منفعتطلبانه به امامت بود که جمع کثیری از مردمِ صدر اسلام را در غیبت خلافت غرق کرد و تر و خشک را باهم سوزاند و از نورانیت امام علی(ع) محروم ساخت.
در عصرِ حاضر نیز افرادی منفعتطلب پیدا گشته و مردم را به سمت خود دعوت، و آنها را از گمشدۀ حقیقی خودشان ـ که امام و یا همان عینالانسان و انسان کامل است ـ دور میکنند و مبانی معرفتی مهدویت را در حدّ چند نشانۀ ساختگی و چند روایت ضعیفالسند تنزّل میدهند.
انسان در عصر حاضر برای آنکه غرق فضای ذهنی مدرنیسم و نیهیلیسم نشود، چارهای ندارد به غیر آنکه با نگرشی معرفۀالنفسی به مهدویت نگاه کند و غیبت را فینفسه یک نعمت بزرگ الهی بداند و به این درک صعود کند که زندگی در زمان غیبت، زندگی در ذیل نفس و قلب امام زمان(عج) میباشد، نه جسم امام؛ زیرا شخصِ منتظر بیش از جسم امام، منتظر هدف و برنامههای امام(عج) است.
خداوند متعال توفیقات استاد طاهرزاده را روزافزون کند که ما را از دست برخی منبریهای بیسواد که مهدویت را در حد چند نشانه تنزّل دادهاند، نجات داد؛ همانهایی که با برخی از تطبیقسازیها اینهمانپنداری میکنند(!) و برای ظهور زمان تأیید میکنند.
طاهرزاده در کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» که جلدِ یکمِ سلسله مباحث معرفت دینی وی میباشد، سیری جدید را در مهدویت آغاز کرده است و با نظر به مقام نورانیت و تحلیل یک حقیقت معنوی از امام سعی میکند قلب مخاطب را به قلب عالمِ هستی، که امام زمان(عج) است، معطوف کند و با اشاره به این نکته که امام(عج) بر جهانِ هستی احاطۀ کامل دارند، ایشان را حاضر و ناظر قلمداد میکند و مخاطب را مبتلا به غیبت کبری میداند که هنوز بعد از هزار و اندی سال هنوز ارتباط قلبی با امامِ خود برقرار نکرده است.
طاهرزاده در ادامه با ارائه مبانی نظری امامت، انسانیت را از مقولۀ «وجود» قلمداد میکند و نتیجۀ توجه به ساحت مقدس امام را سنخیت در امور معنوی و غیبی میداند.
یقیناً جامعهای که با این نگرش به امام(عج) و مهدویت نگاه کند، روزمرگیهای اجتماعی را در افق دید خود قرار نمیدهد، بلکه مدینۀ فاضلهای را میبیند که قرار است منتظران ذیل ولایت حضرت حجت(عج) و برنامههای توحیدی ایشان بنا کنند.
چنین جامعهای یقیناً جامعهای کنشمند و هدفمند خواهد بود و پرچم مبارزه با طاغوت و ظلم را در هر کجای عالم برافراشته خواهند کرد و تمام اقشار مردم از پستوها بیرون میآیند و شعارهایشان را بر سر استکبار جهانی فرود میآورند. یقیناً اقتدا به امام زمانی حیّ و حاضر، چنین جامعه و مردمی را پرورش میدهد، نه یک امام زمانِ خیالی و ساختگی از اشعار و نوحههای برخی مادحین بیسواد.
آنچه یک منتظر واقعی باید در زمانِ غیبت بداند این است که در کجای این تاریخ ایستاده و قرار است تاریخ وی و جامعۀ وی به کجا ختم شود؟ آیا مثل کمونیست و امثالهم نابود خواهد شد؟ یا مثل نور اهلبیت(ع) مدام در تاریخ تکرار خواهد شد؟
نسبتی که منتظر با تاریخ و جایگاه خود در تاریخ پیدا میکند، اولویت و وظیفۀ او را در قبال غیبت مشخص میکند و احتمال دارد گاهی انسان با یک کار خیاطی در چنین جامعهای به سعادت دنیوی و اخروی نایل شود؛ ولی افرادی با عبادتهای سالیانه راهی به فضای توحیدی مهدویت پیدا نکنند. پس مسئلهای که یک منتظر در قبال غیبت باید به آن توجه کند، ایجاد ایدهآلهای دینی در جامعه است که این استعدادها یقیناً زمانی به فعلیت میرسند که ارتباط قلبی با واسطۀ فیض الهی برقرار باشد و زندگی فردی و اجتماعی تحت تأثیرِ نظر به ولایت ایشان باشد.
طاهرزاده در این کتاب به خوبی توانسته مطالب معرفتی را تا حد زیادی در ذهن مخاطب پرورش دهد و امامِ حیّ و حاضر اجتماعی را جایگزین امامِ خیالیِ مخاطب کند و او را سیر در عالم بقیةاللهی دهد تا نه تنها با جسم امام، بلکه با نفس و قلب امام هم آشتی کند و در ذیل ولایت ایشان قدم بردارد تا هم خودش خوی انسانی بگیرد و هم جامعه.
این کتاب از کتابهایی است که در باب مهدویت حتماً باید خوانده شود.