نویسنده باید کمی فاصله بگیرد | نقدی بر کتاب «حقایقی پیرامون انجمن حجتیه»
کتاب « حقایقی پیرامون انجمن حجتیه » که توسط نشر شهید کاظمی منتشر شده است، به نوعی جلد دوم کتاب «تاریخچه و تفکرات انجمن حجتیه» که انتشارات سوره مهر منتشر کرده است، محسوب میشود. در هر فصل نکاتی یافت میشد که پیش از این، در کتاب اول نیامده بود، اما به صورت کلی مطالب کتاب چیز کاملاً جدید کم دارد جز مناظره آقای دکتر نادر فضلی و آقای رضا اکبری آهنگر. تفاوت اصلی این کتاب با کتاب اول، به ساختار آن برمیگردد. این کتاب حاصل پیاده کردن سلسله جلسات آموزشی آقای اکبری آهنگر پیرامون انجمن حجتیه است که یکجا عرضه شده است. لحن گفتاری کتاب این اجازه را (نسبت به کتاب اول) میدهد تا ماهیت مکالمهای مباحث آقای اکبری با گفتارهای موجود در انجمن حجتیه مشخص شود. دقت در این متن به خوبی نشان میدهد که مباحثی که آقای اکبری مطرح میکند، حاصل گفتوگوهایی است که از ابتدای انقلاب بین طرفداران جمهوری اسلامی با سران انجمن صورت گرفته است. اتفاقاً خود آقای اکبری هم در ادامۀ همین مسیر، گفتوگوها را پیش برده و مباحث را دقیق کرده است. از این رو، مباحث ایشان کاربردی و قابل استفاده است؛ بهخصوص برای کسانی که درگیر این موضوع شده و نیاز به دانستن تاریخچه انجمن دارند. برای چنین کسانی، این دو کتاب مفید خواهد بود؛ بهخصوص مناظرۀ جناب آقای نادر فضلی (که حتماً معرف حضور آشنایان با انجمن حجتیه هست) و آقای اکبری آهنگر، آوردههای زیادی برای چنین مخاطبانی خواهد داشت. اما اگر مخاطبی که با مباحث حول انجمن حجتیه آشنا نیست، بخواهد به سراغ این موضوع برود، حتماً کتاب انتشارات سوره مهر را پییشنهاد میدهم، چون از ابتدا به نگارش درآمده و ساختار بسیار محکمتری دارد. ابواب آن کتاب مفصلتر است و اطلاعات زیادی را در حجم مساوی با روشنی بیشتر در اختیار خواننده قرار میدهد؛ بهویژه فصل اول کتاب که به تاریخچه انجمن میپردازد، بسیار قابل استفاده است.
همینجا خوب است به نقطه ضعف این دو کتاب هم اشاره شود. از آنجا که درگیری اصلی طرفداران نظام جمهوری اسلامی و انجمن حجتیه بر سر قدرت و سیاست بوده است، منازعات فکری و نظریشان عمق چندانی ندارد و حتی میتوان گفت از سطح روبنا فراتر نرفته است. نه اینکه شکاف نظری میان این دو گفتمان عمیق نباشد، چرا هست، اتفاقاً بسیار هم گسل دینشناسانه بزرگی وجود دارد، منتها مباحثهها از نقطه سیاسی آغاز شده و از آن هم فراتر نرفته است. آقای اکبری آهنگر هم چون در ادامه همان مباحث، وارد گود تحقیق نگارش شده، در همان سطح منازعات قدرت مانده و اگر هم به مباحث نظری و تاریخی پرداخته، در حد «مواد لازم جهت نزاع سیاسی» بوده است. در حالی که سؤالات بنیادین بیپاسخ بسیاری در رابطه با انجمن حجتیه وجود دارد که دامنهاش به حوزههای تمدنی مهمی کشیده خواهد شد. چنین گروهی با این سطح از اثرگذاری پیش و پس از انقلاب، چرا تنها برای سیاسیون و بهخصوص نیروهای اطلاعاتی مهم بوده و چندان مورد توجه متفکرین قرار نگرفتهاند؟ چرا نحوۀ مواجهه آنها با تجدد و سنت مورد مداقه قرار نگرفته است؟ و نزاعات نظری به مجادلات کلامی فروکاسته شدهاند؟ چرا نگاهی جریانشناسانه از زوایای درونی سنت حوزوی و نیز تشکیلات مدرن فرقهسازی (که بسیار متأثر از وضعیت بهائیت در ایران بوده) به آن افکنده نشده است؟ به این سخنان شیخ محمود حلبی در جمع خصوصی انجمنیها دقت کنید: «مطمئنم که الآن حضرت در هر جای روی زمین هستند... لله که قسم شرعی است چشمش به شماست. چشمش به تهران است، به این جمعیت است. نشستند جوانها با یک حال علاقه به حضرت، اسم حضرت برده میشود گریه میکنند میگویند بیا بیا ما مهیا هستیم. حضرت شما را میبیند، نظر دارد به شما. خوشا بر احوال شما. الآن سایۀ آن حضرت بر سر شما افکنده شده است. قدر خودتان را بدانید. قدر این خدمت را بدانید. بدون مجاز میگویم، تعارف نمیکنم، شکست نفسی نمیکنم، مؤسس انجمن خود امام زمان است. این را یقین بدانید. باور کنید قطعاً، یقیناً مؤسسش خودش است، خودش است... یقین دارم، نپرسید که منشأ یقینت چیست؟ به منشأ یقین من کار نداشته باشید. یقین دارم که حضرت گریه کرده و به خدا نالید که خدایا اینقدر غربت که از همهجا حمله میکنند به من. هیچ کس نیست که دفاع کند. دفاع از حضرت نمیشد. این تعارف ندارد. با اینکه روحانیین ما ـ رضوان الله علیهم اجمعین ـ همه خدمتگزار بودند، همه در دربار حضرت مقام داشتند، اما غفلت از این موضوع شده بود. متوجه این مطلب نبودند، حضرت غریب مانده بود. او نالید، خدای متعال یک انجمن اینجا درست کرد. این انجمن با مواد اولیهاش، دوتا مادۀ اولیۀ ابتدایی متوسطه داره. این نهاییش است که در تهران تأسیس شده. خود حضرت مؤسس این اساسه. خود حضرت مدیر این ادارۀ شماست. خود این حضرت القاکنندۀ مطالب و حقایق است در قلوب شما. این بچهها غلبه کردهاند، مال این است که صاحبتان، مدیرتان، مؤسس انجمنتان خود امام زمان است. نالید به درگاه خدا از غربت و بیکسیاش، خدا تفضّل فرمود یک مشت شماها را یار و یاورش کرد. اسکورت او کرد، آجدان شخصی او کرد. که دور حضرت هرجا هستید میچرخید. الآن شما انجمنیها، نوع اجتماعتان بر محور امام زمان است.»
هزار گفتۀ ناشنیده میان این سطور پنهان است. اگر کسی اهل تیزبینی باشد، نمیتواند از سخنانِ مخفی بین این کلمات بگذرد؛ سخنان و عقایدی که بسیار عجیب و اثرگذار هستند. حیف نیست که بعد از این همه سال، هنوز هم فرصت اندک بررسی و تتبع به کش دادن مباحث قبلی صرف شود و ابعاد گفتاری این چنین حیاتی مورد غفلت واقع گردد؟! سؤالات بسیار زیادی را میتوان درباره این گروه بسیار مهم و دینشناسی منسوب به ایشان مطرح کرد که مورد توجه متفکرین مذهبی ما قرار نگرفته است. حتی نقاطِ مورد توجه حضرت امام(ره) در پرداختن به این گروه، باز سر از منازعات سیاسی درآورده و به جریانی فکری تبدیل نشده است. به نظر میرسد میتوان چنین نویسندهای را با چنین همتی دعوت کرد تا از منظری بیرون از منازعات درونی جمهوری اسلامی به انجمن حجتیه بپردازد و سؤالات مهمّ تاریخ معاصر ایران را از پدیدهای با بیش از هفتاد سال قدمت بپرسد و با مخاطب در میان بگذارد. خوب است کمی فاصله بگیرد و از بیرون به آن بنگرد.