اسلام و عدالت اقتصادی | معرفی کتاب « رهیافت های اقتصادی امام موسی صدر »
در دهۀ سی شمسی، شرایط و فضایی سیاسی و ایدئولوژیک و فکری خاصی در ایران ظهور یافت که از رقابت میان اردوگاه سرمایهداری و اردوگاه سوسیالیستی ـ مارکسیتیِ حاکم بر جغرافیای جهانی، تأثیر پذیرفته بود. کشمکشها و جدالهای اردوگاه سرمایهداری با سوسیالیستها بر فضای اسلامی ایران و کشورهای عربی تأثیری مستقیم داشت. بسیاری از جوانان مسلمان با گرایش به سوسیالسیتها و مارکسیستها که گفتمان غالب برای آنها بود، از اسلام به عنوان دین، رو برگردانده و به ایدئولوژی چپ که ضامن عدالت اجتماعی به حساب میآمد، پناه بردند. در این زمان و در این فضا، برای دغدغهمندان و اندیشمندان مسلمان که خود را در برابر پرسش از قدرت اسلام بر رویارویی با مشکلات و دشوارههای مطرح در مثلث قدرت، اقتصاد و عدالت اجتماعی میدیدند، در پی پاسخ به این پرسشها برآمدند. یکی از این اندیشمندان « امام موسی صدر » بود.
سید موسی صدر که پس از گذراندن تحصیلات حوزوی، در رشته «حقوق در اقتصاد» از دانشگاه تهران فارغالتحصیل میشود، از گذر مقایسۀ نظامهای اقتصاد سرمایهداری و مارکسیسم با آموزههای اسلام، به طرحریزی اولیۀ مکتب اقتصادی اسلام میپردازد.
وی اولین تأملات خود را در قالب مقالاتی برای مجله «مکتب اسلام» به نگارش درآورد؛ مجلهای که در دهۀ 1330 برای اولین بار توسط چندین نفر از طلاب پیشرو، زیر نظر علامه طباطبائی و آیتالله شریعتمداری و متأثر از جریانهای نوگرای اسلامی منتشر میشد و افراد مختلفی مانند شهید مطهری و شهید بهشتی برای آن قلم میزدند. مقالات وی، نوآورانه و متمایز از رویکردهای موجود در آن زمان به مسائلی چون: ارزش اضافی کار، افزایش ثروت، توزیع ثروت، سهم کار و سرمایه و ابزار تولید از نظرگاه اسلامی میپرداخت.
وی با سفر به لبنان و به تبع آن، استعفا از مجلۀ مکتب اسلام، از فرصتهای پیش رو برای بیان اندیشههای خود در این زمینه به خوبی بهره برد که منجر به سخنرانیهای ارزشمندی در موضوعات مهم و تفکربرانگیزی چون مالکیت در اسلام، نظریه ارزش، دین و کارگر و... شد.
کتاب « رهیافتهای اقتصادی اسلام » دفتر سوم از مجموعه «در قلمرو اندیشه امام موسی صدر» است که توسط مؤسسه فرهنگی و تحقیقاتی امام موسی صدر، تا کنون در هفت نوبت به چاپ رسیده است. این دفتر شامل مجموعه گفتارها و نوشتارهای اقتصادی امام موسی صدر میباشد که در سه فصل ارائه شدند.
فصل نخست شامل مجموعه مقالات فارسیِ منتشرشده در نخستین شمارههای مجلۀ مکتب اسلام طی سالهای 1337 و 1338 است.
در فصل دوم، مجموعه گفتارهای اقتصادی ایشان در لبنان نگاشته شده است. عمدۀ این سخنرانیها، درسگفتارهای وی برای اعضای ارشد جنبش امل در سالهای 1354 الی 1357 میباشد. همچنین شامل متن سخنرانی ایشان به مناسبت روز جهانی کارگر در کلیسای الأیقونه العجائبیه میباشد.
در فصل نهایی، مقالات جامعهشناختی ـ اقتصادی در موضوعاتی چون: «اختلاف طبقانی و راهحل اسلام برای آن» که مقالهای در مجلۀ مکتب تشیع در سال 1338 بوده و «عدالت اجتماعی و اقتصادی» که سخنان ایشان در نهمین همایش اندیشه اسلامی «ملتقی الفکر الاسلامی» در کشور الجزایر در سال 1354 بوده، به نگارش درآمده است.
شایان ذکر است، در چاپ ششمِ این کتاب، چهار گفتار به آن اضافه شده است که سه مقالۀ آن ادامۀ مباحث امام موسی صدر دربارۀ کار و کارگر و مقالۀ چهارم با عنوان «مسئله اختلاف طبقاتی، نقد نظریۀ مارکس» در ادامۀ مباحث مربوط به نظریۀ ارزش نگاشته شده است.
امام موسی صدر به تبیین تفاوت نظریات اقتصادی اسلام با مکاتب سرمایهداری و اشتراکی (مارکسیستی) میپردازد و حتی فراتر، در تلاش بود تا راه روشنِ اسلام در زمینۀ اقتصاد را نظاممند و به جهانیان معرفی کند؛ هرچند هرگز خود را متخصصِ علم اقتصاد نخوانده بود و تنها خود را آگاه از مسائل کلی اقتصادی میدانست؛ مسائل و اصول کلی اقتصاد که برای تبیین ایدئولوژی به آنها نیازمندیم.
او با کناره گرفتن از دو سر طیف که یا باور داشتند تمام علوم در اسلام وجود دارد، و یا اقتصاد را امری مدرن و بیگانه با اسلام میشمردند، معتقد بود در اسلام، علم اقتصاد نداریم؛ ولی آدمی میتواند از دل فقه و آموزههای اسلام، رهیافتهای اقتصادی آن را دریابد و از احکام گوناگون اسلام، مکتبی اقتصادی کشف کند. و اهتمام وی بر همین امر بود.
او باور داشت «نمیتوان در قرآن یا در فقه، فصل یا کتابی به نام اقتصاد یا توزیع ثروت یا نظریۀ ارزش و مانند اینها یافت. از این رو اگر بخواهیم واقعگرا باشیم، باید نگاه اقتصادی اسلام را از دل احکام و موضعگیریهای مختلف اسلام بیرون بیاوریم. طبیعتاً در احکام اسلامی شما حکمی به نام تأمین اجتماعی نمییابید. چنین حکمی وجود ندارد... با این حال، از رهگذر احکام اسلامی میتوان به همۀ دستاوردهای سودمند دست یافت.»
وی با تفکر و تأمل در احادیث وارد شده، بُعد تازهای به مسئله عدالت اقتصادی و عدالت اجتماعی میدهد و به واکاوی امور جدیدی مانند تأمین اجتماعی، بازنشستگی، بیمه عمر، مالیات و... از نظرگاه اسلامی میپردازد؛ چراکه باور دارد در احکام اسلامی به نحوی به آنها اشاره شده است و ما باید با توجه به تحولات، آنها را تنظیم و اجرا کنیم و قوانین و بحثهای متناسب با آن را به دست آوریم. سپس وی با بیان تفاوتهای شیوۀ اجرای امروزی آنها، به تبیین استنباط خود از احکام اسلام میپردازد.
برای مثال، امام موسی صدر در مورد حق بیمه، معتقد است در اسلام پرداخت حق بیمه از سوی کارگر وجود ندارد. کارگر به عنوان کارگر نباید حق بیمه پرداخت کند. در اسلام تنها هر کسی که سود میبرد، باید سهمی بپردازد. کارگر اگر سودی کند و سودش افزایش یابد، به شکل مالیات یا به شکل زکات و خمس مشارکت دارد؛ ولی نه از آن جهت که کارگر است. در حقیقت هدف این رویکرد، تضمین زندگی کارگری است که برای خدمت به جامعه از هیچ تلاشی فروگذار نمیکند. در اسلام هم زندگی کارگر تضمین شده است؛ در دورۀ سالمندی، دورۀ بیکاری، بیماری، با حقوق روزهای تعطیلی، با حمایتهای عمومی برای فرزندان کارگران، تا سطح آنها به سطح زندگی بقیۀ مردم برسد. منابع این کمکها از بیتالمال تأمین میشود؛ یعنی زکات و خمس و کفاره و صدقات. تأمین اجتماعی یا همان تأمین کاستیهای حیاتی طبقۀ رنجدیده، از این سود خالص که به خزانۀ دولت و بیتالمال منتقل میشود، فراهم میگردد.
در بسیاری از این مصادیق، هدف یکی است، ولی روشها متفاوت است. وی پس از بیان روشن این تفاوتها، مخاطب را آزاد میگذارد تا خود میان این روشها مقایسه کند و قضاوت کند که کدامیک به حق نزدیکتر و انسانیتر است.