جواب هایی به پرسش های دخترانه | معرفی کتاب «دختران آفتاب»
سال 81، وقتی کتاب «دختران آفتاب» برای اولین بار به دست ناشر سپرده میشد، احتمالاً هیچیک از نویسندگان آن روزی را نمیدیدند که در آن، این اثر به چاپ سیوسوم خود برسد و در میان انبوه افتخاراتی که کسب میکند و تحسینهایی که برمیانگیزد، افتخار تقریظ رهبری را بر پیشانیاش ببیند؛ یادداشت تحسینآمیزی که در آن دختران آفتاب، بهترین کتاب [حوزۀ مسائل زنان] از نویسندهای ایرانی برشمرده میشود.
دختران آفتاب برای نیل به هدف پراهمیتی نوشته شد: طرح پرسشهای خوب و ارائۀ پاسخ متقن، قانعکننده و معتبر به این پرسشها در موضوع «مسائل و دغدغههای زنان»؛ هدفی که بنا بود محقق شود تا جای خالی اثری جامع و خوراکی مطمئن در حوزۀ مورد بحث را پر کند.
دختران آفتاب با اتخاذ شکلی از نوشتار به نام «داستان ـ مقاله» و به بهانۀ روایت سفر دستهجمعی گروهی از دختران دانشجوی دانشگاه تهران به مشهد مقدس، در خلال گفتوگوهای این دختران طی سفر، از پرسشها و دغدغههای مشترک بین دختران جوان گزارش میدهد؛ گزارشی برآمده از دل سالها تجربه و سه سال مطالعه و تحقیق و قلم زدن سه نویسندۀ آن.
پرسشهایی حول محور «زنان» و دربارۀ ریزموضوعاتی مانند: نقش اجتماعی زنان، تفاوتهای بین زن و مرد، ازدواج و طلاق، مسئلۀ اشتغال، حیا و عفت، انواع ارتباط، جنبش فمینیسم و بسیاری زمینههای قابل بحث دیگر.
پرسشهایی که یک ویژگی مهم دارند و آن «واضح، دقیق و جامع بودن» است؛ ویژگیای که تا حد بسیار زیادی از سردرگمی پرسشگر میکاهد. و چه کسی است که قبول نداشته باشد پرسیدن سؤال خوب یعنی رسیدن به نیمی از پاسخ؟!
اما رسالتِ دختران آفتاب تنها در طرح پرسش خلاصه نمیشود، چراکه میبینیم در گفتوگوهای بین شخصیتها، پاسخهای اغلب قانعکنندهای به پرسشهای وارده داده میشود؛ پاسخهایی برآمده از دل آیات قرآن، روایات، کتب معتبر، مقالات علمیِ تأییدشده و منابع قابل استناد دیگر. و در مواردی ارائۀ سرنخهایی برای جستوجو و مطالعۀ بیشتر. از این رو، پُر بیراه نیست اگر مدعی شویم در دختران آفتاب، هیچ بحثی ابتر نمیماند.
شخصیت اصلی و راوی کتاب «مریم» است؛ دختری دانشجو که ملول از ناآرامیها و بحثهای نافرجام جاری در خانه، که پیرامون شغل مادر و ساعات طولانی غیبت او از منزل پیش میآید، نیت میکند به نشانۀ اعتراض، مدتی را دور از هیاهوی خانه و در بیرون از منزل سپری کند. برای همین بیاطلاع قبلی، خانه را ترک کرده و به طرز جالب و پیشبینینشدهای در قالب یک سفر دانشجویی راهیِ مشهد مقدس میشود.
شخصیتهای دیگر داستان نیز همه دختران دانشجو هستند؛ دختران دانشجویی که همسفر مریم در این سفر دَهروزه میشوند.
«فاطمه» که مسئول اردوست، دختری متعادل، بهروز و آگاه است که نقش «محور» جمع را دارد و بیش از آنکه پرسشگر باشد، مصلح است.
«ثریا» دختر دیگر جمع است. او در محیطی به دور از تعلقات مذهبی رشد کرده و تربیت متفاوتی که دریافت کرده است، باعث میشود با سایر مسافران این سفر تفاوت داشته باشد. او درست در نقطۀ مقابل «سمیه» قرار دارد؛ دختر حزباللهی و تندمزاجی که بیش از آنکه اهل تفکر باشد، اهل تعصب است.
«راحله» شخصیت دیگر داستان است که گرایشات فمینیستی دارد. «فهمیه» هم که مدتی در غرب زندگی کرده است، بخش دیگری از داستان را پیش میبرد. و نهایتاً «عاطفه»، دختر اصفهانیِ از غم دنیا فارغی که نقش نمک جمع را بازی میکند.
زمان داستان به طور دقیق مشخص نیست؛ اما به طور حدودی میتوان حدس زد که داستان در اواخر دهۀ هفتاد یا اوایل دهۀ هشتاد شمسی به وقوع میپیوندد. از این روست که مباحث طرحشده در کتاب در برخی موضوعات با شبهات جامعۀ امروز، که طی این سالها با توسعۀ ارتباطات و سهلالوصول شدن دسترسی به اطلاعات به طرز غیر قابل باوری دستخوش تغییر شده است، فاصله دارد.
با وجود این، نمیتوان گفت «دختران آفتاب کتاب امروز نیست»، چراکه پس از نخستین انتشار، قریب به دو دهه است که هرساله منتشر میشود و بین مخاطبانش بحث برمیانگیزد؛ و این، گواهی بر این مدعاست که دغدغهها و مباحث طرحشده در کتاب دختران آفتاب، هنوز در جامعه زنده است و برخلاف تصور اولیه، اتفاقاً این کتاب «کتاب امروز» است. و همین ویژگی است که باعث میشود داستان ـ مقالۀ دختران آفتاب، خوراک خوبی برای برگزاری جلسات هماندیشی مرتبط با زنان باشد.
دختران آفتاب، جامعترین اثر نوشتهشده توسط نویسندۀ ایرانی فارسیزبان است که به زنان و دغدغههای آنان میپردازد؛ کتابی باب طبع اولوالالباب و کتابخوانان حرفهای، که البته مخاطب عام را نیز راضی میکند.
با وجود محاسن بسیار زیاد کتاب که پیشتر به ذکر برخی از آنها پرداختیم، دو ایراد نیز به دختران آفتاب وارد است:
اول اینکه، اگر داستان خوب را داستانی بدانیم که «نمیگوید و نشان میدهد»، یا به عبارتی تلاش میکند چیزی را روایت کند و نتیجهگیری را به مخاطب واگذارد، دختران آفتاب کاملاً برعکس عمل کرده است.
در کتاب ماجراهای بسیار کمی اتفاق میافتد و همان معدود ماجراها بهانهای میشود برای شروع بحثها و بالای منبر رفتن شخصیتها. البته که این نقص به شکل «داستان» وارد است و دختران آفتاب «داستان ـ مقاله» است. باید توجه داشت که هرچند اتخاذ این سبک، محدودیتهایی را به نویسنده تحمیل میکند، اما در دختران آفتاب میبینیم که جذابیت، تازگی و پیوستگی مطالب، نقص داستانی را جبران کرده و باعث میشود کتاب تا انتها برای مخاطب کشش داشته باشد.
دوم اینکه، دختران آفتاب سه نویسنده دارد: بهزاد دانشگر، امیرحسین بانکیپور و محمدرضا رضایتمند؛ نویسندگانی که هر یک، علاوه بر کارنامۀ ادبی قابل قبول، دستی بر آتشِ علم و سیاست نیز دارند.
دکتر بانکیپور را به عنوان مشاور خانواده، نماینده مجلس شورای اسلامی و نویسندۀ آثار موفقی همچون « مطلع مهر » میشناسیم. دکتر رضایتمند را برای فعالیت علمی در دانشگاه و بهزاد دانشگر را برای کارنامۀ ادبی درخشان. اما سؤال اینجاست که چرا بین این نویسندگان توانمند هیچ زنی حضور ندارد و «روایت مردانه از زنان» تا چه حد اثرگذار است؟
کتاب « دختران آفتاب » در 532 صفحه، در قطع رقعی و توسط انتشارات سروش ـ وابسته به صداوسیما ـ منتشر شده است. این اثر با قیمت 60 هزارتومان در بازار کتاب قابل خریداری است.