بازگشت به اسلام | مروری بر بخش اسلام و فرهنگ قرن بیستم از کتاب «نای و نی»
الف. محتوا
مخاطب با مطالعۀ کتاب حاضر، با دو نوع محتوای کلی روبهرو خواهد شد:
1. محتوایی که از اسلام و اصول اساسی و نظریاتش در خصوص انسان و جامعه سخن میگوید؛
2. محتوایی که در صدد گزارشی از تاریخ علم در اسلام و تبیین مواجهۀ بزرگان و پیروان مسلمان با این پدیده است.
امام موسی صدر در ابتدای مباحث خویش، هدف از پرداخت به این مسئله و موضوعات را اینچنین بیان میکند: «کوششی برای بازگشت نسل جوان و تحصیلکرده به دین و شناخت عقاید و آراء دینی و پیوند منطقی و روشن آنها به حدود و مبانی دین.»[1]
آنچه در ادامه خواهید خواند، مروری است بر مهمترین نگاههای تبیینی امام موسی صدر به کلیدواژههای اساسی در مباحث نظری از خاستگاه اسلام.
1. عبادت: از نگاه امام موسی صدر، عبادت برای راضی ساختن خداوند از بنده یا رفع غضب از او نیست؛ بلکه فعلی است در راستای نزدیکی به سرچشمۀ کمال و همۀ خوبیها، به جهت تأمین احساس قدرت و توانمندی، که سبب میشود از نواقص و ضعف نفس خود در امان باشیم. و به تعبیری، عبادت برای این است که خود را تحت رهبری خداوند متعال قرار بدهیم.[2]
2. انسان: مؤلف محترم معتقد است که انسان در منظومۀ فکری اسلام، مفتخر به مقام شامخ نمایندگی خدا در زمین است؛ اما نه به معنای ابزاری و غیرارادی بودنش، بلکه با اختیار و استقلال کامل در مقام خلیفۀاللهی قرار گرفته است. با این حال، امام صدر مطرح میکند که فضیلت و برتری انسان بر دیگر موجودات به داشتن قوۀ اختیار و آزادی او نیست، بلکه به انتخاب راه صواب و درستی است که با اختیار خود انتخاب میکند.[3]
3. جامعه اسلامی: امام صدر جامعۀ اسلامی را مؤسسهای بههمپیوسته و به مثابۀ یک طبقهای تلقی میکند که در آن هیچ تعدد طبقات و کشمش داخلی دیده نمیشود. او اصالت را به فرد میدهد نه جامعه، و معتقد است که جامعه از وجود انسانها سرچشمه میگیرد و برای رفاه و سعادت آنها به وجود آمده است. این هدف غائی در نظریۀ «اصالت جامعه» پایمال شده و باعث فراموشی فرد میشود.[4]
4. تنوع و کثرت: در دیدگاه این اندیشمند، به کار بردن عبارت «اختلاف انسانها با یکدیگر» اشتباه تلقی میشود. او معتقد است که انسانها به دلیل تنوع ویژگیهای جسمی و روحی، که به صورت فطری است، باعث رشد و کمال جامعه خواهند شد. و اساساً این اختلافات (چه از حیث رنگ و نژاد و چه فکر و اندیشه) موجب جدایی و تفرقه نیست، بلکه بهانهای برای همکاری و دادوستد و ارتقای جامعه به درجۀ کمال مطلوب است.[5]
5. تفکر و تحول فکری: در قرائت موسی صدر از اسلام، تحول فکری و تکامل عقلی مثبت، جزئی از رسالت انسان محسوب میشود؛ تا آنجا که خود اسلام، پیروانش را از ایمان تقلیدی و موروثی نهی کرده، آنان را به تفکر و تدبر عمیق در عقیده دعوت میکند. از این رو، پیغمبران را جزء اولین نفراتی قرار داده است که با عقل و منطق ایمان آورده و سپس دیگران را به این راه دعوت کنند.[6]
6. علم و فرهنگ: امام صدر بیان میکند که اسلام به همۀ علوم به دیدۀ تقدیر و احترام نگاه میکند و آنها را ابزاری معتبر برای رسیدن انسان به کمال و مقام خلیفۀاللهی میداند.[7] لذا ما در سیرۀ اهلبیت(ع) شاهد این هستیم که علوم مختلف از دیار و فرهنگهای دیگر را پذیرفته و در راه پیشرفت آن، تلاش و کوششهایی انجام دادهاند. نمونهای از این تلاشها را میتوان در شاگردان ائمه(ع) دید؛ شاگردانی همچون جابر بن حیان (پدر شیمی جدید) و هشام بن حکم و مؤمن طاق (متکلم) که به توصیۀ امام صادق(ع) به پژوهش در این مسیر تشویق و هدایت شدند.[8]
در نهایت باید گفت که اسلام در مواجهه با فرهنگ و علوم جدید، دارای وسعت نظر و شرح صدری است که در راه تعالی و رشد جامعه خود، در استفاده از ظرفیتهای جدید غافل نشده و پیروانش را به سمت بهرهبرداری از این ظرفیتها تشویق میکند.[9]
7. افراط در مواجهه و کشف علوم و فرهنگ جدید: از نظر امام موسی صدر، افراطیها کسانی هستند که به دلایل زیر با کشف علوم و فرهنگهای جدید به مخالفت پرداختند:
ـ ترس از سست شدن فرهنگ اسلامی و اختلاطش با فرهنگ بیگانه؛
ـ ذوب شدن شخصیتهای تازهمسلمان در فرهنگ و تمدن جدید؛
ـ باور به اینکه در قرآن مجید، از همۀ علوم جدید خبر داده شده است.[10]
اما پاسخهای امام بدین دلایل:
ـ دلیل اول در محکمۀ حق و علم محکوم است، چراکه اسلام بر مواجهۀ دقیق با علوم و فرهنگ جدید تأکید دارد، تا با رفع نقصان و ضعفهایش، هماهنگی لازم با خطوط اسلام را پیدا کند.
ـ دلیل دوم هم موجه نیست، چراکه مسئلهای است موسمی و مربوط به جزء کوتاهی از زمان که فراگیر نیست.
ـ قرآن، کتاب دین و تربیت است و لزومی ندارد که به صورت تفصیلی به تمام شئون علوم متعرض شود؛ بلکه در مقیاسی عمومی و تربیتی، انسانها را از طریق تدبر در آسمانها و آفرینش به سمت علماندوزی و تفکر سوق میدهد.[11]
ب. وضعیت نشر کتاب
کتاب «اسلام و فرهنگ قرن بیستم» در واقع سخنرانی امام موسی صدر در همایشی در لبنان بوده، که بعدها توسط ایشان در قالب کتاب به نگارش درآمده است. حجتالاسلام علی حجتی کرمانی، اولین بار این کتاب را در یازده شمارۀ مجلۀ «مکتب اسلام» ترجمه کردند. و بعدها در سال 1348 مقالات را به ضمیمه پانوشتهای مناسب و توضیحی، به صورت کتاب مستقل در 171 صفحه عرضه کرده و تا سال 1360 شش بار چاپ شده است. در سال 1379 هم توسط نشر «آوند دانش» چاپ مجدد شد. در نهایت این کتاب در کنار دیگر کتابهای امام موسی صدر، که توسط مرحوم حجتی ترجمه شده بود، در قالب کتابی مستقل به عنوان «نای و نی» توسط مؤسسه فرهنگی ـ تحقیقاتی امام موسی صدر در سال 1383 عرضه شد.[12]
ج. مخاطب کتاب
میتوان این کتاب را به تمامی کسانی که به دنبال آغاز مطالعات جدی و گستردۀ تمدنی هستند توصیه کرد. کتابی مختصر و دارای متنی روان، که به دنبال قرائتی صحیح از اسلام برای جوانانی است که میخواهند به شناخت دقیقی از اسلام و مواضعش در قبال تحولات فرهنگی و علمی جدید قرن خود برسند. پاورقی و پینوشتهای مترجم گرامی هم به غنای کتاب افزوده و خواننده را از مراجعه به کتب دیگر برای شناخت مشاهیر و فهم برخی کلیدواژهها بینیاز میکند.[13]
[1]. اسلام و فرهنگ قرن بیستم، ص31.
[2]. همان، ص48، 49 و 89.
[3]. همان، ص51، 75 و 76.
[4]. همان، ص52 و 53.
[5]. همان، ص53 و 130.
[6]. همان، ص66 و 88.
[7]. همان، ص124.
[8]. همان، ص93 و 94.
[9]. همان، ص98.
[10]. همان، ص96 و 126.
[11]. همان.
[12]. تمامی آدرسهای موجود در یادداشت، بر اساس چاپ ششم کتاب مذکور است.
[13]. البته برخی کلمات در ترجمه به خوبی معادلسازی نشده است؛ مانند «موقف اسلام» که بهتر بود به «موضع اسلام» ترجمه میشد.