روایت گری و دانش | معرفی کتاب «داستان نانوتافته»
امروزه کاربرد روایتگری از مرز داستاننویسی فراتر رفته است و مهارت روایتگری از آن دسته مهارتهایی است که توانایی نویسنده را در امر نوشتن به طور چشمگیری افزایش میدهد. شاید فکر کنیم نوشتن کتابهایی با محتوای علمی ـ پژوهشی، ساده و ردیف کردن مصاحبههای اشخاصی است که در کار و بار این مجموعه گرد هم آمدهاند. بیشک، کار به این آسانی نبوده و در تأیید این سخن، یکی از بهترین قسمتهای کتاب برای نویسندگان آثاری با این محتوا «سخن پایانی» است و درددلهای نویسندگان با مخاطبان و جستن شیوۀ روایتی که هم واجد ویژگیهای علمی باشد و هم جذابیت روایی، تا لحظهای خواننده را از خواندن کتاب منصرف نکند، و دوستداران نوشتن این کتابها میتوانند از تجربیات نویسندگان کتاب « داستان نانو تافته » استفاده کنند.
کتاب «داستان نانو تافته» به همت آقایان: سید حمزه حسینی و سید مجتبی قافلهباشی و سعید حسین رفیعی نوشته شده و توسط انتشارات بسیج دانشگاه امام صادق(ع) در سال 1395 چاپ و در 238 صفحه و به همت نشر سدید منتشر شده است.
در این کتاب با روایتهایی روبهرو هستیم که از دل مصاحبهها بیرون آمده و از پروژههای تغییر و ساخت و تلاش و رسیدن به هدف میگویند؛ روایتی از مسیر پُرپیچوخم جریان توسعۀ فناوری و تجاریسازی یک محصول که در مسیر ناهموار اقتصاد مقاومتی شروع میشود؛ اقتصاد مقاومتیای که در شرایط بروز ناملایمات و حوادث و بحرانها و یا در مسیر اهداف پویا و پایدار، نسبت به تخصیص بهینۀ منابع شکل میگیرد؛ که در سال 1392 با دستور مقام معظم رهبری ابلاغ شد و در دستور کار قرار گرفت.
اگرچه واژۀ «اقتصاد مقاومتی» اصطلاحی جدید و دارای بارِ ارزشی در فرهنگی دینی است، مفاهیم در این زمینه و در حوزههای گوناگون، بهخصوص در حوزۀ اقتصاد، در دنیا باسابقه است و پرداختن به کلیدواژه «اقتصاد مقاومتی» در چند سال اخیر، صحنههای تجاری و اقتصادی ایران را نیز تسخیر کرده است. حرف زدن از اقتصاد مقاومتی تنها یک ایده و سخن نیست، بلکه راهی است برای مقابله با مهمترین عرصۀ تهاجم دشمن ـ یعنی اقتصاد ـ با انقلاب اسلامی، با توجه به تحریمهای تحمیلی بر ما.
داستان نانو تافته، روایتِ راهی است که رفتهاند برای تحقق ایدهای که داشتهاند و رمز موفقیتشان، گذشتن از مسیر عبور دانش با تمام سختیهای پیش رو و با توجه به مطالعات اولیه و عبرت گرفتن از آزمون و خطاها و در آخر، رسیدن به بازار فروش محصول است.
جالب توجه است در هر روایت، نقطۀ طلایی وجود دارد که تجربهسازی را آموزش داده و میتواند راهنمای خوبی برای جوابگویی به پرسشهای کسانی باشد که میخواهند تازه پا در عرصۀ مدیریت فناوری بگذارند. در این کتاب با روایتهایی منسجم و با نثری روان و ساده روبهروییم که اگر از روی کنجکاوی و علاقۀ شخصی با روایتها همراه شوید، پس نمیزنید کتاب را.
راویِ هر فصل، دانای کلی است که بنا به ضرورت روایتگری، یکی از اشخاص مصاحبهشده و مرتبط با پیشبرد پروژه را معرفی و همراه میکند و هر روایت، قسمتی از داستانی است که خاطرات و تجربیات مهمی را در بر دارد.
کتاب، دستآورد بررسی اسناد و انجام مصاحبه با آقایان دکتر سلطانی، دکتر ابراهیمی، مهندس نجیمی، مهندس ضیغمی و مهندس کوچکی از ستاد ویژۀ توسعۀ فناوری نانو و چند تن از شرکت بهران فیلتر و همچنین شرکت فناوران نانو مقیاس و شرکت توسعه و کار آرادین است که از تلاش و پستی و بلندیهای راه، نترسیده و پا پس نکشیدهاند تا به سرمنزل مقصود برسند. نکتۀ قابل توجه، استفاده از اسامی اشخاص و شرکتهای ناهماهنگ با پروژه با اسم مستعار در کتاب بود که این امر، هوشمندی نویسندگان را میرساند. با مطالعۀ هر روایت، به شناخت شخصیتها و معرفی کسانی میرسیم که بانی پیشرفت دانشجویان و تعامل نزدیک با دستاندرکاران این پروژۀ بزرگ بودهاند. همچنین درمییابیم چه عواملی فرآیند توسعۀ فناوری را به چالش کشیده و راویان برای خروج از بنبست چه کردهاند؛ چه حمایتهای شدهاند و چه کارشکنیهایی مسبب دلسردیشان بوده و در جریان موازی ساخت دستگاهها، چه رقبایی داشته و چه راهکاری اندیشیدهاند و چه کردهاند؛ همگی این چالشها از جذابیتهای کتاب است و میتواند علاوه بر تجربهآموزی، مخاطب را تا انتها با خود همراه سازد.
شاید تفاوت میان موفقیت و عدم موفقیت کشورهای توسعۀ فناوری، توجه داشتن به جزئیات و یادگیری از درسآموختههای اینچنینی و مطالعۀ کتابهایی از این دست باشد و به جرئت میتوان گفت، خواندن کتابهایی از ساخت و تجاریسازی یک محصول با جذابیت روایی که تصویر آموزنده و ظرافتهای عبرتآموز آن را به دقت و با حوصله، ترسیم کرده باشد، پرفایده خواهد بود.
در این کتاب سعی شده در عین جذابیت روایت، تصاویری از حمایتها و شکست در بازارهای داخلی و خارجی و تصمیمات سخت مثل اعتمادسازی بین تولیدکننده و خریدار و مشترییابی و موانع فنی و مالی پیش روی ساخت دستگاه نهایی و اعتمادسازی صنایع بزرگ برای استفاده از محصول داخلی به نمایش گذاشته شود و علت مقاومت شدید در برابر محصولات داخلی و تمیز دادن تقابل یا تعامل و یافتن راهکار و تولید انبوه و فروش و صادرات تجهیزات جانبی و نمایش تجربیات به عنوان تجربهای در مدیریت دانش، در اختیار دیگران قرار بگیرد؛ تجربههایی که حلقۀ مفقودۀ اقتصاد مقاومتی در صنعت به نظر میرسند و این تصویرسازیهای روایی، طی مراحلی به مجموعهای از مسائل علمی به کشف پاسخ میانجامد و در نهایت باید با گرفتن تدابیر لازم به جهت کار بستن این پاسخها، نتایجش در زندگی مردم و اقتصاد مشاهده شود که متأسفانه در بسیاری موارد شناسایی مشکل و پاسخ آن، به دلیل مفقود بودن حلقۀ نهایی که همان علم و مدیریت و اقتصاد میباشد، اثری در زندگی مردم نخواهد داشت؛ راهکاری که شاید بتوان شالودۀ شرکتهای دانشبنیان معرفیاش کرد.
نویسندگان کتاب با فرمت خاصی به سراغ روایت و معرفی شخصیتهای کتاب رفتهاند؛ جریان محوری قصه در قالب «فصل»های مختلف کتاب گفته شده است و میتوان روایت فرعی خارج از مسیر داستان را در «روایت»های پایانی هر هفت فصل خواند. از خوشاقبالیهای کتابهایی با این محتوا، میتوان به اثرگذاری این مجموعه بر مدیران نظام علم و فناوری کشور، و خواندن اثر توسط بسیاری از مدیران وقت و بعد معاونت علمی و فناوری و حتی مدیران سایر سازمانها و استفادههایی که بردهاند اشاره کرد و نشاندهندۀ این مسئله مهم است که تحقیق و مصاحبه و جمعآوری اسناد و نوشتن کتابهایی از این دست، به رشد و توسعۀ بهتر و استفادۀ مدیران از تجربیات، کمک شایانی میکند.