زنان معجزه خدا هستند | نگاهی به کتاب «اینجا سوریه است»
موضوع تاریخ شفاهی بر محوریت امر تاریخی، به مقوله بندی مسایل دست میزند و ضبط تاریخ شفاهی را از چارچوب خاطرهگویی جدا میسازد.
مسائل حول امر تاریخی به دستهبندیهایی مشخص تقسیم میشوند و دامنه هر حوزه به شکلی شفاف برای راوی بیان میشود تا راوی بداند در چه حدود تاریخی و حول چه موضوع مشخصی باید به بیان زوایای تاریک بپردازد. در این فرایند راوی باید روایتگر تجربه خود از امر تاریخی باشد.
اگرچه این روایت یک همآمیزی فکتها و تفاسیر اوست اما مصاحبهگر میکوشد تا در خلال گفتگو، فکتها را برجسته و راوی را از دام تفاسیر بیرون بکشد. طبیعتا کنش راوی متأثر از تفاسیر او از شرایط تاریخی است که واقعه را ایجاد کرده؛ اما در پس این تفسیر، فکتهایی وجود دارد که تفسیر راوی را شکل داده است.
مشخص شدن فکتها و تفسیرهای راوی به شکل برجسته به تحلیلگر تاریخی کمک میکند تا نشان دهد راوی (که کنشگر فعال آن امر تاریخی نیز هست) در کجا دچار خطا شده و با برداشت نادرست از موقعیت، به فعلی نادرست دست زده و یا بالعکس، با ارزیابی دقیق از موقعیت، بهترین کار را انجام داده، ولو اینکه در کلیت واقعه، نتایج خوبی به همراه نداشته است.
کتاب اینجا سوریه است در زیرمجموعه تاریخ شفاهی از حوزه خاطرات شخصی فراتر رفته و با ارائه تحلیل و تفسیر به تبیین فکتهای تاریخی درباره جنگ سوریه به عنوان امر تاریخی پرداخته است. اینجا سوریه است در نسبت با تاریخ شفاهی حول امری تاریخی سامان مییابد و ادوار و شرایط و وقایع درون آن را میکاود. مستندات و یافتهها و مضبوطات تاریخی را بررسی میکند و به مدد بستر اولیه تاریخی، به سمت رفع ابهامها، نقاط تاریک، فقدانها و خللهای تاریخی حرکت میکند. با مراجعه به مؤثرترین افراد(زنان) در وقوع امر تاریخی(جنگ سوریه) زوایای تاریک را میجوید و با تنظیم اسناد و گفتار شفاهی اشخاص، چارچوبی منظم و معنادار از امر تاریخی واقع شده ارایه میدهد.
زهره یزدانپناه قرهتپه نویسنده، پژوهشگر و مستندساز، برای نگارش اینجا سوریه است، چند مرتبه به استانها و شهرهای مختلف سوریه سفر کرده و روایتهای کتاب را به ترتیب زمانی، و در دو بخش تنظیم و تدوین کرده است. بخش اول خاطرات سفر در سال 2017 را دربرمیگیرد که با پاییز و زمستان 1396 مصادف شده است و بخش دوم، وقایع سال 2018 است که همزمان با تابستان 1397 است. در هر بخش از کتاب با 11 فصل و همچنین ضمیمهها و تصاویری از وضعیت مردم و مناطق مختلف سوریه روبهرو هستیم که روایتهای آن، نه تنها صدای زنانی است که راوی جنگ تحمیل شده بر خود، مردم و سرزمینشان هستند، بلکه نگاه نویسنده را به سوریه توأم با وضعیت اجتماعی – فرهنگی در بحران جنگ تحمیلی بر آن نشان میدهد. در این تلاش تاریخی، کمک گرفتن از امر شفاهی و گفتگو با افراد تنها به دلیل روشن ساختن امر تاریخی است. در این تلاش، اثری از مجادله برای القای نظرات یا پرسش از اشخاص دربارۀ تحلیل و تفسیر ایشان نیست، موضوع فکت تاریخی است و شفاف شدن زوایای آن.
نویسنده در بخشی از مقدمه کتاب دلیل اصلی و انگیزه خود را از نگارش این کتاب اینطور توضیح داده است:
پرسش اصلی در این سفر جستوجوگرانه و پژوهشی برای نگارش مطالب کتاب این بود: جنگ تحمیل شده به مردم سوریه، چه تبعاتی بر زندگی زنان سوری با ادیان و مذاهب و قومیت های مختلف داشته است؟ چگونه زندگی شخصی و خانوادگی این زنان، متأثر از این جنگ قرار گرفته است و زنان چه خاطراتی از این وضعیت دارند؟ بدون شک، یافتههای چنین پرسشی، نه تنها روایت مظلومیت زنان سوری در جنگ تحمیلی به سوریه است. بلکه بیانگر عمق جنایت های دشمنان سوریه و مردم آن هم خواهد بود.
تصور اولیه این است که این کتاب بناست با قلمی احساسی سراغ سوژهها برود و از تاثیر جنگ بر زندگی زنان و دختران سوری برای مخاطب بگوید. تصور اولیهای که خیلی زود درهم شکسته میشود آن هم به واسطه قلم و بیان و نثر نویسنده_راوی کتاب.
مصاحبه تاریخی امری روشمند و منظم است. یزدانپناه به عنوان مصاحبهگر و راوی در بستری شفاف درباره موضوع تاریخی به گفتگویی دقیق با سوژهها پرداخته است.
راوی با آشکار ساختن توصیفی از فکتها و شرایط عینی، تصویری از شرایط تاریخی ارائه می کند که (ولو نادرست) مبنای تفسیر او و مبنای اقدامات اوست که واقعه تاریخی را شکل داده یا در شکل دادن آن دخیل بوده است. در اینجاست که کنشگریِ تاریخیِ مصاحبهگر، به مثابه عنصری فعال، همواره مرکز ثقل گفتگو را حفظ میکند و از درون روایت راوی، فکتها و تفسیرها را بیرون میکشد.
کتاب اینجا سوریه است دقیقاً و کاملاً در پارادایم گفتمان انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و مسئله مدافعان حرم نوشته شده است. هر چند نویسنده وفادارانه به این پارادایم کتاب را جلو برده اما واقعیت این است که آنچه از زنان سوری در نقشهای دختر، همسر و مادر میخوانیم فراتر از هر گونه ایدئولوژی و یا حتی گفتمانی است. آنچه در این کتاب دال مرکزی واقع شده است انسان بماهو انسان است چون در نقطه مقابلش آنچه دال مرکزی است شر به معنای تام و تمام کلمه است. از اینروست که کتاب را با قطعیت میتوان به مخالفین جمهوری اسلامی و به مخالفین دخالت ایران در جنگ توصیه کرد. زیرا دیگر مسئله حکومت بشاراسد و یا جمهوری اسلامی نیست بلکه آنچه موضوعیت عینی مییابد انسان با همه مختصات اوست.
اما در باب صورتبندی، در این کتاب حتی آنجا که ما سخنان و خاطرات زنان سوری را میخوانیم در شکل و شمایل یک سفرنامه است که در سفرنامهگی متوقف نشده است بلکه به واسطه نگاه زنانه نویسنده مملو از جزئیات است و اطلاعات تاریخی، بومی، اقلیمی و حتی نظامی است. جزئیاتی که در برخی موارد موید نگاه دراز مدت نویسنده در افق زمانی طولانی مدت است. به عنوان نمونه در پاورقی صفحه 662 به پیادهروی اربعین اشاره آن را تعریف و حتی به شکل مختصر به تاریخچه آن در زمان حکومت صدام در عراق اشاره میکند. پیادهروی اربعین که حتی برای لائیکترین و لامذهبترین ایرانی امری شناخته شده است را بدون تعریف و تاریخچه باقی نمیگذارد.
کتاب تذکر این حقیقت تلخ در زندگی است که گلولهها به قلب و مغز مردان شلیک میشود آنها میمیرند اما قربانی اصلی جنگ زنان هستند که با شلیک به قلب مردانشان هر روز پیوسته میمیرند و نمیمیرند. آنها کودکان را به دندان میکشند با مصیبت به جای امن میبرند و از آنها مراقبت میکنند بزرگشان میکنند تا زندگی لحظهای از جریان نایستد. زنان معجزه خدا هستند.