رمضان میدان نبردی است که غنیمتش عقل محمدی است | نگاهی به کتاب «رمضان دریچه رویت»
گاهی اوقات به مفاهیم دینی چه در ساحت نظر که اصولالدین میخوانیمشان چه در بُعد عمل که فروعالدین معرفیشان میکنیم، لازم است از دید خودِ دین و آموزه معرفتی مذهب نگریست. یعنی آن را امری اثبات شده بدانیم سپس نظر کنیم که این موضوع مورد نظر، چه جایگاه و ویژگیهایی در نظرگاه دین دارد.
گاهی علامه امینیها و علامه شرفالدینها قلم میزنند تا ولایت مولانا علی بن ابیطالب را به اثبات برسانند و به این شکل به مقوله ولایت میپردازند، گاهی «اثبات ولایت» موضوعیت اصلی ندارد بلکه پرداختن به «چیستی» و «ماهیت» آن مورد نظر است.
گاهی فایده روزه را در این جواب کلیشهای جستوجو میکنیم که مواسات با فقرا و مساکین است یا با ارائه برخی پژوهشهای علوم پزشکی فواید مادی آن برای بدن را گواهی بر روزهداریمان میدانیم، اما زمانی فارغ و با انقطاع از حیطه خارج از دین، باید روزهداری و اهمیت و جایگاه آن را در درون دین و اعتقادات اصیل جُست.
کتاب «رمضان دریچه رؤیت؛ سیر الیالله در سایه جوع، صوم و ماه رمضان» که حاصل سلسله دروسی از استاد اصغر طاهرزاده است، به مقوله روزهداری و جوع و عطش ماه مبارک رمضان از نظرگاه درون دینی پرداخته و نتایج معرفتی این فریضه الهی در ماه مبارک را در قالب مباحث مختلف بیان کرده است. اثر مذکور در 6 فصل(جلسه)و قریب به 300 صفحه بحثی را دررابطه با حقیقت قدسی روزه و ماه رمضان بیان کرده است.
کتاب به مسأله صوم از منظر عرفان نظر کردهاست و جایجای اثر، این مشی عرفانی برای خواننده مشهود است. توجه به قلب الهی، عاجز دانستن عقل پرسشگر در فهم حقایق هستی، ارجاعات فراوان به اشعار شاعران اهل حکمت نظیر مولوی و حافظ، استفاده از ادبیات مصطلحی نظیر فناء فیالله و لقاءالله و…. شاهدی بر این مدعا است.
البته نکته مهمی که باید در نظر گرفته شود تا خواننده این مختصر را دچار اشتباه نکند، این است که، استادطاهرزاده همواره در مباحث خود با بهرهگیری از آیات قرآن و روایات معصومین موضوعات را مستند به ثقلین کرده است.
جوعِ رمضان خط مقدم جهاد با نفس
با وامداری از سخن امام خمینی(روحی لهالفداء) در کتاب شریف «شرح چهل حدیث» به مسأله اصلی کتاب وارد خواهیم شد تا درک و فهم بهتری نسبت به کتاب و فضای آن داشته باشیم. حضرت روحالله (ره) در طلیعه کتاب شریفشان، بدن انسان را عرصه تقابل جنودالرحمان و جنودالشیطان معرفی میکنند. در صفحه 20 این کتاب آمده است:« بدان که از برای نفس انسانی یک مملکت و مقام دیگر است که آن باطن و نشئه ملکوت اوست که جنود نفس در آنجا بیشتر و مهمتر از مملکتِ ظاهر است. و نزاع و جدال بین جنود رحمانی و شیطانی در آنجا عظیمتر و مغالبه در آن نشئه بیشتر و با اهمیتتر است. بلکه هرچه در مملکت ظاهر است از آنجا تنزل کرده ظهور در مُلک نموده….و جهاد نفس در این مقام پیش مشایخ عظام اهل سلوک و اخلاق خیلی اهمیت دارد؛ بلکه میتوان سرچشمه تمام سعادات و شقاوات و درجات و درکات در آن مقام دانست.»
با توجه به آنچه که گذشت، کتاب استاد طاهرزاده هرچند در خفا و غیر بیّن، در سدد بیان این است که روزهداری و کشیده شدن انسان به ورطه گرسنگی و تشنگی، همان جایی است که آدمی تقابل با نفس را محسوستر و ملموستر فهم میکند، چرا که صائم ماه رمضان به خاطر فرمان خدا مستقیماً با یکی از مهمترین وجوه نفسانی خود که «شکم» باشد در تقابل است. و نیک میدانی که شهوت شکم یکی از آن دو شهوتی است که پیامبر در مورد آنها نسبت به ملت خویش نگران بود.
به عبارتی روزه انسان را به میدانی میکشد که هر لحظة آن، «نه» به نفسانیت است و از آنجا که انسان برای امتثال امر خدا در برابر یکی از مهمترین وجوه مادی خویش یعنی، گرسنگی استقامت میورزد در یک مسیری قرار گرفته که استاد طاهرزاده آن را فناء فیالله میخواند. برای استناد به آنچه که گفتیم به صفحه 26 کتاب نگاهی میاندازیم؛ آنجا که بحث درباره چیستی «فنا» است: «هر سالکی ابتدا با عقلش متوجه میشود استعدادهای بسیار متعالی دارد که امکان حضور در عالم معنا را به او میدهند و میفهمد برای حضور در آن عالم باید تکلیف تن خود را مشخص کند و نگذارد تن او برای او تکلیف تعیین نماید و این شروع فنا است.»
ایشان در ادامه با صراحت میگوید: « زیرا فنا چیزی نیست جز عزمی که انسان حکم خدا را برحکم نفس امارهاش ترجیح دهد.» به وضوح روشن است که اگر با چنین دیدهای به صوم و شهرالله رمضان نظر کنیم روزهداری عرصه کشاکش خواسته مادی آدمی و فرمان خدا است؛ و در همین راستاست که در کتاب ذیل باب «روزه حقیقی» صوم و گرسنگی ماه رمضان چون تمرینی برای مهار افسار منیّت و نفسانیت است. در صفحه 45 آمده است که: «روزه حقیقی منیّت و انانیّت انسان را ذوب میکند و اراده حق به جای آن مینشیند. چطور گاهی فلان عالم با یک ذکر مریضی را که در حال مرگ بود به سلامت کامل میرساند؟ چون پشتوانه ذکر او اراده حق است.»
تو که نیستی!
استاد طاهرزاده در تشریح روایت شریفی که میفرماید« لکل شیء باب و بابالعباده الصوم» میگوید: «نفرمود باب عبادت نماز است زیرا عبادتِ خداوند به این معناست که به خدا بنمایی که من نباشم و تو باشی و من در مقابل تو هیچ باشم، با روزهداری این وجهه نفی خود به بهترین شکل واقع میشود.» هرچند در این جملات استاد نیامده، اما پر واضح است که موضوع نفیِ خود به همان مقوله استقامت در برابر گرسنگی آن هم در زمینه ارجحیت خواسته خدا به خواسته نفس بر میگردد. اما ایشان در ادامه بحث روزه و ارتباط آن با نفی نفسانیت به نکته ظریفی اشاره میکنند :« در رجوع به روزه باید این نکته به خوبی مد نظر باشد که هر اندازه به میلهای غیر منطقی خود جواب دهیم به همان اندازه خود را در مقابل خدا قرار داده و از فنای فی الله محروم گشتهایم، لذا خدا از منظر ما به خفا میرود. با دنبال کردن امیال غیر منطقی عملاً نفس اماره اعلام میکند که من هم هستم، شما با روزهداری به او بگویید تو که نیستی!»
با بیان جایگاه و اهمیت روزه در زیست دینی و الهی عبد، استاد طاهرزاده به شرح و توضیح خطبه شعبانیه حضرت رسول میپردازد خطبهای که در آن پیامبر خدا، اهمیت، آداب و دستورات ماه رمضان را در قالب یک خطبه بیان کرده و عمل به این دستورات را در تکمیل بندگی عبد در ماه رمضان و قرار دادن آدمی و تثبیت سیر الیالله، حتی پس از این ماه الهی، یاری مهم میداند.
رقت قلب، تلطیف روح، رهایی از آتش، کرامت در قیامت، اتصال به رحمت الهی، و… نتایجی است که با عمل به دستورات خطبه موسوم به شعبانیه برای شخص روزهدار به ثمر میآید، اما نکته اساسی که به بحث صوم ماه رمضان هم مربوط است محوریت و منطق حاکم بر فضای ماه رمضان است که با توجه به پرسش حضرت امیر از رسولالله در مورد بهترین اعمال ماه مبارک، و پاسخ حضرت رسول مکرم اسلام به آن؛ محوریت اصلی در، « ورع عن محارم الله» یعنی "خویشتندداری از حرام الهی" است.
عقل محمدی خواهم ای عزیز
فصل سوم کتاب مورد بحث مفصلاً درباره چیستی ورع و متعلقات آن به بحث نشسته است. با استناد به صفحه 128کتاب، ورع مراقبت روحانی و روانی نسبت به امر حرام است و فرق آن با تقوی در این است که: « تقوی عبارت از انجام واجبات و ترک محرمات است ولی ورع یک نوع پرهیز خاصی است از محرمات که انسان به واقع با روح و روان خود از محرمات دوری میکند، در این حالت است که انجام واجبات اثر مطلوب خود را میگذارد (صفحه120).» و از آنجا که ماه رمضان میدان تقابل خداخواهی و خودخواهی است، حتماً در ساحت نظر هم این کشاکش و مقابله موضوعیت پیدا میکند چرا که اصل عبادت در باطن آدمی است و اگر در ظاهر عبادتی اِعمال شود، اما در باطن باوری به آن نباشد، ابتر و بی اثر خواهد بود.
از مهمترین ثمرات ورع که در کتاب پیرامون آن بحث قابل توجهی در گرفتهاست، نائل شدن به عقل محمدی است. به این معنی که اگر شخص تذکر و مراقبه قلبی و روحی را رعایت کند ( بالاخص در ماه رمضان که فرصت عبادت به خوبی مهیا است) صاحب عقلی میشود که منور از قلب و دل است.
در جایجای اثر حاضر به این که فهم حقایق به وسیله قلب و تفکر قلبی صورت میپذیرد، به شکل مستقیم و غیرمستقیم اشاراتی شده است. در طلیعه کتاب، صفحه 23 استادطاهرزاده میفرماید: « دانستن حقیقت، کار عقل است و انسان از طریق عقل آگاه میشود چه حقایقی در عالم هستی وجود دارد اما آن ارادهای که سبب میشود تا انسان به داناییهای متعالی خود بسنده نکند و با آنها انس بگیرد مربوط به روحیه عبودیت انسان میباشد و انس با حقایق با به صحنه آمدن قلب عملی می شود.»
ایشان پس از طرح مفصل موضوعات خویش وقتی به عقل دینی که از نتایج ورع است میرسد در تفسیر و بیان آن آیه أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا، میگویند: « پس در فرهنگ دینی یک نوع تعقل است که قلبی است… ما اسم این قلب را قلب محمدی میگذاریم این عقلی است که از نور قلب منور است به همین جهت در عین تعقل دارای احساساتی است که حضور حق را در مییابد و قلبی که حضور حق را به دست میآورد اهل ورع می باشد.» البته لازم به ذکر است که بین عقل پرسشگر یا عقل منطقی که عموم مردم از آن بهرهمند هستند و عقل نورانی که مؤید به نور توحید است، مراتب دیگری چون، یقظه عقلانی، عقل ادراکی، عقل کلی و… هم مطرح است که به غیر از فلاسفه مسلمان، اندیشمندان غربی نیز بدان پرداختهاند.