1. خانه
  2. مطالب
  3. ادبیات
  4. لطفا به سلاح تکنیک و کتاب و قلم مسلح شوید. | بررسی پادآرمانشهر در آثار سید مرتضی آوینی با توجه به دو کتاب «توسعه و مبانی تمدن غرب» و «فردایی دیگر»
لطفا به سلاح تکنیک و کتاب و قلم مسلح شوید. | بررسی پادآرمانشهر در آثار سید مرتضی آوینی با توجه به دو کتاب «توسعه و مبانی تمدن غرب» و «فردایی دیگر»

لطفا به سلاح تکنیک و کتاب و قلم مسلح شوید. | بررسی پادآرمانشهر در آثار سید مرتضی آوینی با توجه به دو کتاب «توسعه و مبانی تمدن غرب» و «فردایی دیگر»

آوینی معتقد است جهان اکنون در انحطاط به سر می برد و همچنان به سمت انحطاط حرکت می کند. در این بین وجود واکنش هایی که از سوی نویسندگان و هنرمندان نسبت به این انحطاط در قالب رمان و شعر و مقاله بیانگر این است که بشر در انتظار فردایی دیگر است...
ادبیات 1401/1/22 8 دقیقه زمان مطالعه 0

«آرمانشهر»، «اوتوپیا»، «مدینۀ فاضله» اسامی آشنایی هستند که کم وبیش شنیده ایم. واژگانی که پرداختن به آن ها برای پرداختن به مفاهیم مقابلشان یعنی «پادآرمانشهر»، «دیستوپیا»، «مدینۀ فاسده» ضروری به نظر می رسد.

واژۀ یوتپیا(Utopia)  نخستین بار توسط «تامس مور»، حقوقدان و سیاست مدار انگلیسی، به کار رفت. مور از این واژه در سال 1516در کتابی تحت همین عنوان برای توصیف یک نظام سیاسی بی عیب و نقص استفاده کرد. بعدها دامنۀ استفاده از واژۀ یوتوپیا گسترش یافت و به معنای جوامع عاری از عیب در همۀ زمینه های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و انسانی و اخلاقی و...اطلاق شد.

پیش تر از این می توانیم به مفهومی مشابه یوتوپیای تامس مور، در آثار فلاسفۀ یونان باستان اشاره کنیم. افلاطون در کتاب جمهور خود تصویر جامعه ای برمبنای عدالت را ترسیم می کند که در آن عدل و شجاعت و حکمت و خویشتن داری به برقراری صلح و آرامش منتهی می شود. از همین رو افلاطون را اولین آرمانشهرخواه تاریخ فلسفه می دانند.

در میان فلاسفۀ اسلامی نیز فارابی و ابن سینا و خواجه نصیرالدین توسی از جمله افرادی هستند که به ترسیم آرمانشهر یا مدینۀ فاضله پرداختند. به عقیدۀ آنان اگر در هر جامعه افراد بر مبنای توانمندی ها و استعدادهایشان به فعالیت مشغول باشند؛ مدینۀ فاضله محقق می شود.

جدا از فلسفه در ادبیات نیز، به ویژه در شعر، اشارات آرمانشهری زیادی به چشم می خورد. از نمونه های توصیف شهری آرمانی در ادبیات ایران می توان به بخش هایی از شاهنامه اشاره کرد.

دیستوپیا یا پادآرمانشهر مفهوم مقابل آرمانشهر است که پرداختن جدی به آن از قرن بیستم به بعد به در میان فیلسوفان و نویسندگان و شاعران اوج گرفت. ظهور هیتلر از یک سو و قدرت گرفتن کمونیسم از سویی دیگر در ایجاد این فضا نقش به سزایی داشت.

 ترسیم جامعه ای که نقطۀ امیدبخش و روشنی در آن دیده نمی شود و به سمت انحطاط و تباهی گام برمی-دارد و در سیطرۀ محض تکنولوژی انسانیت را به دست فراموشی می سپارد؛ از مهم ترین ویژگی های مکتوبات پادآرمانشهری است.

پادآرمانشهر در تفسیرات قرآن و مکتوبات فلاسفۀ اسلامی به چند بخش تقسیم می شود که هربخش به ابعاد و عللی از انحطاط جامعه می پردازد. مدینۀ جاهله، مدینۀ فاسقه، مدینۀ مبدله، مدینۀ ضالّه اقسام پادآرمانشهری در این تفسیرات هستند.

از نمونه جوامع دیستوپیایی که در قرآن شرح آن آمده است که با اردۀ خویش به سمت انحطاط حرکت کردند و به پستی و خفت تن دادند؛ قوم سبا را می توان نام برد.[1]

در میان اندیشمندان معاصر «سید مرتضی آوینی» از جمله افرادی است که در مقالات متعدد به مسئلۀ آرمانشهر و پادآرمانشهر پرداخته است. مقالاتی که بعدها در کتاب هایی تحت عنوان «توسعه و مبانی تمدن غرب» و «فردایی دیگر» از سوی نشر واحه منتشر شدند.

آوینی در این مقالات با بررسی وضعیت جهان و آثار ادبی تولید شده با محتوای دیستوپیایی و همچنین بررسی وضعیت کمونیسم در جهان به تبیین مدینۀ فاسده می پردازد.

آوینی معتقد است جهان اکنون در انحطاط به سر می برد و همچنان به سمت انحطاط حرکت می کند. در این بین وجود  واکنش هایی که از سوی نویسندگان و هنرمندان نسبت به این انحطاط در قالب رمان و شعر و مقاله بیانگر این است که بشر در انتظار فردایی دیگر است.

او در مقاله ای با همین عنوانِ «بشر در انتظار فردایی دیگر» به بررسی آثار دیستوپیایی «آلدوس هاکسلی»[2] و «جورج اورول»[3] و «آلبر کامو»[4] می پردازد و با تشریح و تحلیل بخش هایی از رمان ها و گفته های ایشان از خطرات سیطرۀ تکنولوژی بر جهان سخن می گوید. آوینی معتقد است جهان با  چشم پوشی از ابعاد انسانی زندگی و تن دادن هرچه بیشتر به تکنولوژی، بیش از پیش به سمت زوال حرکت می کند.

آوینی در همین مقاله درباب مدینۀ فاسده و سیطرۀ ناصواب تکنولوژی با توجه به کتاب های «دنیای قشنگ نو» و «1984» می گوید: « لفظ «یوتوپیا» را از کتابی که تامس مور در سال 1516به چاپ رسانده است گرفته اند. یوتوپیای مور یک مدینۀ آرمانی است آن سان که خود او می خواهد، اما مدینه های خیالی هاکسلی و اورول_در این دو کتاب_ «آرمانشهر» نیستند، بلکه تصاویری منفی یا متضاد از مدینه های آرمانی نویسندگانشان را عرضه می کنند.

انسان در این هردو کتاب سرنوشتی بسیار تلخ دارد. راه نجاتی نیست و حتی در کتاب «1984» تکنولوژی شکنجه تا آنجا تکامل یافته است که فطرت بشر را نیز نابود می کند. در دنیای «1984»، اگرچه باز هم «علم در خدمت ارادۀ به قدرت» عالم سیاهی آفریده است، اما هویت این عالم اصالتا ماخوذ از تکنولوژی نیست.»[5]

او در پایان این پاراگراف بیان می کند:« اما حقیقت این است که اگر تکنولوژی مدرن نمی بود، دغدغۀ ظهور عوالمی چون «دنیای متهور نو» و «1984» نیز به وجود نمی آمد.»[6]

آوینی معقتد است تکنولوژی افسار گسیخته جوامع را به سمت تمامیت خواهی و تسلط شر بر خیر سوق می-دهد و در این صورت است که جامعه از آرمانشهر فاصله می گیرد و در مدینۀ فاسده فرو می رود. و این به هیچ وجه به معنی مخالفت او با استفاده از ابزار در جهت رفاه بشر نیست. به دیگر سخن آوینی معتقد است که این بشر است که باید بر ابزار و تکنولوژی فرمانروایی کند نه آنکه ابزار و ماشین چنان در تاروپود زندگی تنیده شوند که ابعاد مختلف زندگی را تحت شعاع خود قرار دهند. آوینی بر این باور بود که ورود نحوۀ استفاده از تکنولوژی و تسلط برآن مقدم بر ورود ابزار تکنولوژی است.

مثال بارز این امر در روزگار ما پلتفرم ایسنتاگرام و ذائقه سازی فرهنگی ای است که در این فضا اتفاق می افتد. نمایش بی حد و حصر مصرف و تولید بزاق در راستای مصرف گرایی در نتجۀ عدم شناخت از این تکنولوژی است که رقم می خورد. نمایشی از چگونه بیشتر و بیشتر مصرف کردن که در حقیقت چهره ای است از جهانی منحط و نازل.

سید مرتضی آوینی در مقاله ای با عنوان «توسعه یافتگی، اوتوپیای قرن حاضر» می گوید:« اجمالا می توان گفت جامعۀ توسعه یافته جامعه ای است که در آن همه چیز حول محور مادی و تمتع هرچه بیشتر از لذایذی که در کرۀ زمین موجود است، معنا شده و البته برای این که در این چمن زار بزرگ همه بتوانند به راحتی بچرند، یک قانون عمومی و دموکراتیک لازم است تا انسان ها را در عین برخورداری از حداکثر آزادی (ولنگاری) از تجاوز به حقوق یکدیگر باز دارد. این توسعه که نتیجۀ حاکمیت سرمایه یا سرمایه داری و اصالت بخشیدن به اقتصاد نسبت به سایر وجوه حیات بشری است، محصول مادی گرایی و تبیین مادی جهان و طبیعت است.»[7]
 

در حقیقت آوینی آنچه را که اندیشمندان غربی آرمانشهر می دانند و غایت آن را در توسعه یافتگی می بینند و خودِ توسعه یافتگی را در تمتع بی اندازه از طبیعت معنا می کنند؛ نه آرمانشهر که ویران شهری بیش نمی داند. ویرانشهری که بر پایۀ مادی گرایی صرف و در نتیجۀ نادیده گرفتن اصالت روح بنا شده است.

آوینی در تعدادی مقاله که در کتاب توسعه و مبانی تمدن غرب منتشر شده است از وهم یوتوپیا سخن می گوید. در نگاه او بشر امروز، به ویژه انسان غربی، سرمست از رفاه حاصل از تکنولوژی بر این باور است که به زندگی ای آرمانی دست یافته و زیست او جلوه ای از بهشت است.

او در بخشی از مقالۀ «بهشت زمینی» با پرداختن به مسئلۀ فراغت مبانی توسعه و وهم یوتوپیا را مورد نقد قرار می دهد:« به راستی هیچ فکر کرده اید که چرا بشر غربی توسعه و رشد خود را با افزایش ساعات اوقات فراغت و تفنن خویش می سنجد؟ یکی از بارزترین مشخصات جامعۀ ایده آل توسعه یافته این است که در آن، کار تا حداقل ممکن کاهش یافته و متقابلا ساعت فراغت به حداکثر رسیده باشد. این از خصوصیات رکنی آن بهشت زمینی است که انسان امروز در جست وجوی آن است. وقتی معیار رشد، کار کمتر باشد مسلما بهشت جایی است که در آن اصلا کار نباشد. یک نظر به کتاب های اقتصادی غرب ک در زمینۀ توسعه نگاشته شده است کافی است که این معنا را به انسان بفهماند که اگر می خواهید ببینید جامعه ای توسعه یافته است یا نه، ساعات کار کارگران را نگاه کنید؛ کار کمتر مساوی است با رشد بیشتر.
استقبال غرب از اتوماسیون با این اشتباه ملازمه دارد که آن ها می پندارند خودکاری یا اتوماسیون ساعات فراغت انسان را افزایش می بخشد. و البته حتی اگر فراغت را به مثابه ارزشی مسلم تلقی کنیم، باز هم گسترش اتوماسیون توفیقی در این زمینه نداشته است، چرا که به جز اربابان و حکم رانان امپراتوری ماشینی، همۀ زندگی انسان ها وقف گسترش اتوماسیون شده است.» [8]

در حقیقت آوینی معتقد است آنچه امروز در سایه سار تکنولوژی و کاهش کار یدی و افزایش اوقات فراغت و تمتع بیش از حد از طبیعت شکلی از آرمانشهر تصور می شود؛ جز تصویری منحط از جهان نیست که مغلوب تکنولوژی شده است. این شیوۀ زیستن بشر در قرون اخیر و نحوۀ حکمرانی کشورها زیر پرچم سرمایه داری، جز ویران تر کردن جهان و نابودی انسان ارمغانی به همراه ندارد.

بر مبنای آرا سید مرتضی آوینی؛ آنچه از این توهم زیست آرمانی باقی خواهد ماند جز نزاع میان انسان و ماشین نخواهد بود که نظریۀ تنازع بقای جدیدی برای آن لازم است. جهان در سیاهچالۀ خودفریبی، با سرعت نور در حال حرکت به سوی انحطاط مطلق است و در این میان گاه صدای فریاد اندیشمندان و نویسندگان به سوسوی بی جان ستاره ای می ماند که با چشم های غیرمسلح دیده نمی شوند.


پانوشت ها:
[1] تفسیر موضوعی قرآن کریم/ جامعه در قرآن/ آیت الله جوادی آملی.
[2] نویسندۀ انگلیسی که «دنیای قشنگ نو» از معروف ترین آثار اوست. ترجمۀ قدیمی عنوان این کتاب «دنیای متهور نو» است.
[3] نویسندۀ انگلیسی قرن بیست که «مزرعۀ حیوانات» و «1984» از معروف ترین آثار او و مهم ترین آثار دیستوپیایی ادبیات جهان هستند.
[4] نویسندۀ معروف فرانسوی قرن بیست.
[5] مقالۀ «بشر در انتظار فردایی دیگر»/ از کتاب «
فردایی دیگر»/  صفحۀ 60
[6] همان/ صفحۀ 61
[7] مبانی توسعه و تمدن غرب/ صفحۀ 30
[8] همان/ صفحۀ 39

مطالب مرتبط

از فرشِ آمریکا تا عرش جبهه مقاومت با حسین شیخ‌الاسلام | معرفی کتاب «سفیر قدس»

از فرشِ آمریکا تا عرش جبهه مقاومت با حسین شیخ‌الاسلام | معرفی کتاب «سفیر قدس»

«مردم به همان چیزی که امام می‌خواست رأی دادند؛ نه به اسلامی که در ذهن فلان مرجع یا فلان شخصیت سیاسی بود. …

پیوند کووالانسی ازدواج | جستاری درباره کتاب «نیمه دیگرم»

پیوند کووالانسی ازدواج | جستاری درباره کتاب «نیمه دیگرم»

ازدواج یک پیوند کووالانسی است که زوجین باید با به اشتراک گذاشتن الکترون‌های خود، زندگی‌شان را در یک خط راست …

سنگی در تاریخ | نگاهی به رمان «سنگی که سهم من شد»

سنگی در تاریخ | نگاهی به رمان «سنگی که سهم من شد»

در اینجا با داستانی روبرو هستیم که نویسنده از لحاظ به کارگیری عناصر داستانی تا حدود زیادی موفق عمل کرده و به …

کليه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به موسسه کتاب فردا می باشد

توسعه و طراحی سایت توسط آلماتک

bookroom.ir - Copyright © 2007-2019 - All rights reserved