1. خانه
  2. مطالب
  3. پایداری
  4. مردن برای آزادی | معرفی کتاب «آخرین مرز»
مردن برای آزادی | معرفی کتاب «آخرین مرز»

مردن برای آزادی | معرفی کتاب «آخرین مرز»

«آخرین مرز» با ترجمه‌ی « فریدون مجلسی» از نشر اسم و در قالب رمانی تاریخی تخیلی را می‌توان به آن دست از کسانی توصیه کرد که دولت آمریکا را ناجی و نجات دهنده و پارادایز و آقای جهان می دانند. امید که با خواندن این کتاب پرده های کدر بی اطلاعی کنار رفته و به مفاهیم اصلی موطن و ریشه و آزادی واقعی دست یابند. این کتاب را یک خاورمیانه‌ای و یا جهان سومی ننوشته که انگ بغض داشتن را بخورد، توجه به این نکته جای تامل دارد.
پایداری 1399/4/11 6 دقیقه زمان مطالعه 0

آخرین مرز داستان کلاسیک و خوش خوانی از  قصه‌ی سرخپوستان و نبرد آن ها با ارتش ایالات متحده‌ی در راه آزادی است. انتخاب نبردی برای مردن به عنوان انسان‌های اصیل و دارای موطن از هاروارد فاست است که نگاهی به تاریخ آمریکا و تاثیر جویندگان این قاره بر سرنوشت ساکنان واقعی این سرزمین دارد. روایت تلاش «شاین»ها برای بازگشت به سرزمین مادریشان است که نماد زیر پاگذاشتن حق اصالت و به سخره گرفتن آزادی صاحبان اصلی قاره آمریکا است.

داستان در ابتدا کند پیش می‌رود.  و هر چه پیش می رویم،  حوادث و تنش ها به جذابیت اثر کمک می کند و رغبت خواندن بیشتر می‌شود. نگاه جزیی و دقیق فاست کمک می کند تا مخاطب در فضا و اتمسفر روایت قرار بگیرد و همراه با قبیله ی شایان برای کوچ به سرزمین مادری هول و ولا و دغدغه‌ پیدا کند و اثر را تا انتها دنبال کند. توصیفات گیرا هستند.  پررنگ ترین توصیفات قسمتی است که فاست دست بر روی توصیف حالات احساسی شخصیت‌ها در برابر حوادث گذاشته و توصیفات انتزاعی از حالات شخصیت‌های مختلف داستان را می‌سازد و این خصوصیت باعث شده تا شخصیت‌هایی ملموس و پرداخت شده باشند و در ذهن مخاطب ماندگار شوند.  نکته قابل توجه این است که داستان از نگاه سفید پوست‌ها روایت می شود و روایت ورود پیدا نمی کند به داخل قبیله‌ی سرخپوست‌ها. در سراسر کتاب راوی ها سفید پوست‌ها هستند و از منظر و چشم آنهاست که ما سرخ پوست‌ها را می شناسیم و قصه پیش می رود. جالب تر که هیچ دیالوگ مستقیمی از سرخ پوست‌ها نمی‌شنویم و این سفید پوست‌ها هستند که دیالوگ‌ها را ترجمه می کنند. این فرم از نوشتن گویای تسلط محتوای کتاب مبنی بر این است که قصه، قصه‌ی سرخپوست‌هاست ولی سفیدپوست‌ها روایتش می کنند. زبان زبان بومی آنهاست و به زبان سفیدها می‌شنویم حرف‌های کوتاه سرخ پوست‌ها را. هم‌چونان که سرزمین، سرزمین سرخپوست‌هاست ولی سفید پوست‌ها بر آن حکمرانند و از این حیثِ فرم و محتوای آمیخته با همِ نویسنده، ستودنی‌ست.

در کتاب «آخرین مرز» می خوانیم که چطور قبیله‌ای 300 نفره با چند اسب ضعیف و زن و بچه به جای تن دادن به ذره ذره مردن از تبعید و گرسنگی، آزادی را انتخاب می‌کنند حتی اگر عقوبتشان مرگ باشد.

قصه از جایی شروع می شود که: قبیله‌ی شایان در سال 1878 تصمیم می‌گیرد از جایی که به اجبار و بعد از سال‌ها پوست کله کنده شدن و تصاحب وطنش نگه داشته شده به سرزمین های پیشین خود در شمال برگردند، جایی که دست کم غذا برای خوردن داشته باشند. داستان مرز آخر قصه‌ی انسان‌هایی است که می خواهند برگردند به اصل خویشتن. برگردند به ذات خویشتن، به وطن و ریشه‌ی خود.  بمیرند و یا آزادی پیشین خود را بازیابند. «هاروارد فاست» در ابتدای کتابش گفته است:«این داستان حقیقت محض است. و جز یک نفر «موری» همه‌ی اشخاص کتاب واقعی هستند.» نویسنده  به جمع آوری حقایق دست می زند و ذره ذره شکل می گیرد داستان آمیخته با حقیقت.

فاست از لابلای تاریخ برایمان قصه سازی می‌کند و در خفا ما را سوق می‌دهد به تصاحب و غارت وکشتاری که از ابتدا بوده و همچنان هست. انگار قصه‌ی این کتاب با فعل امریکا دمساز است و این قصه‌ی امپریالیسمی آمریکا کهنه نمی‌شود. و نمونه های امروزی از دخالت در آزادی و تصاحب در خاور میانه و ... را بارها دیده و شنیده‌ایم و مکمل همین جریان است.

هاروارد فاست نویسنده‌ی و فعال سیاسی آمریکایی با نگاه و سبک نوشتاری تاریخی تخیلی به شرح حماسه‌ی سرخپوست‌ها می پردازد. به شرح تقابل‌هایی مثل سادگی و بکر بودن سرخپوست‌ها و سیاست‌های روزانه‌ی سفید پوست‌ها. تقابل جنگ برای زنده ماندن و حمله برای مرگ و تصاحب و مهمتر از همه به دست آوردن آزادی و ادعای آزادی داشتن. ادعایی که سالهاست امریکا زیر پوشش این شعار آزادی مردمان زیادی را سلب و موطن های زیادی را مستعمره‌ی نامریی خود کرده است. شعار آزادی دروغینی که به صلابه کشیده کلمه‌ی پاک آزادی را، و این دوئیت را می‌توان در سراسر کتاب و امروزه هم، در رفتار سردمداران دولت وقت آمریکا دید.

نکته‌ی قابل توجه در کتاب، تنفر و ترسی است که مردم از سرخپوست‌ها دارند و برای پوست کله کندن و شکار بی فصل سرخپوست‌ها رغبت و میل نشان می‌دهند. نویسنده ی «آخرین مرز» با همین نگاه و با فاصله‌ی هنرمندانه از سوژه و قبیله‌ی غارت شده‌ی سرخ پوستی شاین، دولتی را نشان می دهد که کارگزارن دولت و ژنرال «‌شرمن» فرمانده‌ی ارتش آمریکا، گمان می‌کردند که مسئله‌ی سرخپوست‌ها تمام شده است و همین که جیره ی غذای کم آنها را برسانند و آنها را محصور کنند در قوانین و به اصطلاح خودشان تمدن کار تمام است و بس. در عوض سرخپوست‌ها نشان دادند که ریشه و ذات را نمی‌توان با شکم نیمه سیر معاوضه کنند و قصه‌ی مهاجرت از جنوب به شمال را سر می‌اندازند تا دولت و مردم کل آمریکا را از خواب خرگوشی بیدار کنند و تاریخ بسازند. آن ها فکر می کردند مشکل انسان‌ها صرفا رفاه و غذاست و با گرفتن آزدی در عوض شکم انسان‌ها را سیر کنند، کافیست. «شاین‌»ی ها نشان دادند که مرگ در وطن و برای آزادی بالاتر است از شکم های نیمه پر شده و اسارت در منطقه ای تحت نظر.

 فاست از گرمای طاقت فرسای سرزمین اوکلاهاما برای جبری که بر سرخپوست‌ها حاکم است به نفع داستانش بهره می برد. نویسنده ریزبینانه از گرما موازی با خفقان و ظلم بر سرخپوست‌ها در منطقه‌ی جنوب استفاده برده تا سختی زندگی و تبعید و در بند بودن انسان‌ها را نمایش دهد. خفقانی که در سراسر کتاب حکم فرماست. سرخپوست‌های شمالی می‌خواهند برگردند به موطن اصلی خودشان و آزاد باشند. آزادی که به شهادت از خود کتاب، کلمه‌ی آزادی که از زبان قدیم آنگلوساکسان‌هاست از دو کلمه‌ی آزاد و مرگ است که معنی‌اش در کلام ساده این است که: حق هر انسانی در انتخاب مرگ در برابر بردگی است. وکاملتر این کلام این است که نمی‌شود هیچ انسانی را برده کرد. از هیچ انسانی نمی‌توان توانایی مردن را سلب کرد. اگر همه چیز از او سلب شود، باز هم آزادی مرگ برایش باقی می‌ماند. داستان این کلام و تعریف کهن را نقض شده نشان می‌دهد و داستان مردمانی را نشان می‌دهد که آزادی را با مرگ معامله می‌کنند.  امروزه شاهدیم همچنان آمریکا به نقض آزادی ملت‌ها و انسان‌ها اصرار دارد و در لوای واژه‌های حقوق بشرانه به استعمار و غارت و اسارات و مرگ انسان‌ها جد و تلاش دارد و سیاست‌هایش را بر همین مبنا پایه‌ریزی می کند.

«آخرین مرز» با ترجمه‌ی «فریدون مجلسی» از نشر «اسم» و در قالب رمانی تاریخی تخیلی را می‌توان به آن دست از کسانی توصیه کرد که دولت آمریکا را ناجی و نجات دهنده و پارادایز و آقای جهان می دانند. امید که با خواندن این کتاب پرده های کدر بی اطلاعی کنار رفته و به مفاهیم اصلی موطن و ریشه و آزادی واقعی دست یابند. این کتاب را یک خاورمیانه‌ای و یا جهان سومی ننوشته که انگ بغض داشتن را بخورد، توجه به این نکته جای تامل دارد.

مطالب مرتبط

از فرشِ آمریکا تا عرش جبهه مقاومت با حسین شیخ‌الاسلام | معرفی کتاب «سفیر قدس»

از فرشِ آمریکا تا عرش جبهه مقاومت با حسین شیخ‌الاسلام | معرفی کتاب «سفیر قدس»

«مردم به همان چیزی که امام می‌خواست رأی دادند؛ نه به اسلامی که در ذهن فلان مرجع یا فلان شخصیت سیاسی بود. …

پیوند کووالانسی ازدواج | جستاری درباره کتاب «نیمه دیگرم»

پیوند کووالانسی ازدواج | جستاری درباره کتاب «نیمه دیگرم»

ازدواج یک پیوند کووالانسی است که زوجین باید با به اشتراک گذاشتن الکترون‌های خود، زندگی‌شان را در یک خط راست …

سنگی در تاریخ | نگاهی به رمان «سنگی که سهم من شد»

سنگی در تاریخ | نگاهی به رمان «سنگی که سهم من شد»

در اینجا با داستانی روبرو هستیم که نویسنده از لحاظ به کارگیری عناصر داستانی تا حدود زیادی موفق عمل کرده و به …

کليه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به موسسه کتاب فردا می باشد

توسعه و طراحی سایت توسط آلماتک

bookroom.ir - Copyright © 2007-2019 - All rights reserved