1. خانه
  2. مطالب
  3. ادبیات
  4. حکمت در اونیورسیته | نقدی بر کتاب «گمشدگی»
حکمت در اونیورسیته | نقدی بر کتاب «گمشدگی»

حکمت در اونیورسیته | نقدی بر کتاب «گمشدگی»

جریان سیال ذهن، تیغ دودمی است که استفاده و پرداخت درست آن می‌تواند باعث جذابیت هرچه بیشتر داستان، و استفادۀ نادرست آن می‌تواند پاشنه آشیل داستان باشد. می‌توان گفت «مصطفی جمشیدی» در استفاده از این شیوۀ روایت تا حد زیادی موفق عمل کرده و توانسته این شیوۀ روایت را به خوبی برای سرک کشیدن به نقاط مختلف زندگی شخصیت اول داستان خود، علی‌اصغر حکمت، به خدمت خود درآورد.
ادبیات 1399/10/22 5 دقیقه زمان مطالعه 0

یکی از جذاب‌ترین موضوعات برای داستان‌نویسان و هم برای اهالی مطالعه، چه اهالی حرفه‌ای و اصطلاحاً «کتاب‌باز» و چه اهالی غیرحرفه‌ای که کتاب در سبد خرید ماهانه یا حتی سالانه‌شان نیست، «تاریخ» است. مواجهه با تاریخ و مطالعۀ سرگذشت اقوام و زندگی‌نامۀ افراد، از جذابیت‌هایی برخوردار است که نویسنده با انتخاب این موضوعات، نیمی از راه موفقیت در جذب مخاطب را طی کرده است؛ البته اگر به ملزومات آن پای‌بند بوده باشد؛ ملزوماتی از قبیل توجه به زبان و شیوۀ محاوره زمان گذشتۀ مورد نظر که نویسنده بهتر است پیش از شروع نوشتن، بر آن تسلطی ولو نسبی پیدا کرده باشد و توجه به آداب، رسوم و مسائلی از این دست. در این دسته معمولاً آن آثاری موفق‌ترند که تنها به جذابیت‌های تاریخی اکتفا نکرده و خودشان نیز با هنرمندی بر جذابیت‌های آن بیفزایند. آن هنگام که نویسنده بخواهد به روایت زندگی افراد در بستر تاریخ بپردازد، این هنرمندی، در عمق بخشیدن به ویژگی‌های شخصیتی فرد و بررسی کشمکش‌ها و تضادهای بیرونی و درونی او نمود پیدا می‌کند. روایت دقیق و جذاب سیر آفاق و انفس فرد، آنچه بر او و در او گذشته تا او نهایتاً به مقصدی رسیده که ما امروز بعد از سال‌ها دلیلی برای مطالعۀ او و داستان زندگی او داشته باشیم، همان نقطه‌ای است که اگر نویسنده به آن برسد، اثر موفقی را خلق کرده است.

در «گمشدگی»، ما با روایت زندگی «علی‌اصغر حکمت» روبه‌رو هستیم؛ وزیر معارف دورۀ اول پهلوی، فرد مورد اعتماد رضاخان و از بانیان تأسیس دانشگاه تهران و کشف حجاب. نویسنده برای بررسی شخصیت و زندگی او، از شکل روایت «جریان سیال ذهن» استفاده کرده است؛ شیوه‌ای که از مشخصه‌های اصلی آن پرش‌های زمانی پی در پی، درهم‌ریختگی دستوری و نشانه‌گذاری، تبعیت از زمان ذهنی شخصیت داستان و گاه نوعی شاعرانگی در زبان است. جریان سیال ذهن، تیغ دودمی است که استفاده و پرداخت درست آن می‌تواند باعث جذابیت هرچه بیشتر داستان، و استفادۀ نادرست آن می‌تواند پاشنه آشیل داستان باشد. می‌توان گفت «مصطفی جمشیدی» در استفاده از این شیوۀ روایت تا حد زیادی موفق عمل کرده و توانسته این شیوۀ روایت را به خوبی برای سرک کشیدن به نقاط مختلف زندگی شخصیت اول داستان خود، علی‌اصغر حکمت، به خدمت خود درآورد. تمام کتاب در ظاهر، دیالوگ علی‌اصغر حکمت با شخصیتی خیالی به نام «شاسین» و در واقع مونولوگ علی‌اصغر حکمت و گفت‌وگوی او با خویشتن است. گفت‌وگو از آن‌جا آغاز می‌شود که او می‌خواهد نطق روز بعد خود در مجلس برای نمایندگان ملت را مرور کند؛ نطقی که نویسنده هیچ‌گاه به سراغ آن نمی‌رود و وضعیتش را نامشخص و بلاتکلیف می‌گذارد.

ادامۀ داستان‌گویی، ورق زدن نامنظم دفترچۀ خاطرات علی‌اصغر حکمت است. پیش‌تر گفته شد که نویسنده در سرک کشیدن به نقاط مختلف زندگی حکمت، موفق عمل کرده است؛ حال باید این نکته را اضافه کرد که توفیق نویسنده صرفاً در ارائه‌ روایتی جذاب از گوشه گوشۀ زندگی فرد مقصود بوده است. روایاتی مانند سرکشی رضاخان به خانۀ علی‌اصغر حکمت و دیدار با بزرگ دینیِ شهری که خود به دینی دیگر گرویده است، از جملۀ این روایات جذاب هستند. در پایان اما این روایت‌ها نه‌ تنها به شناخت و آشنایی بیشتر با شخصیت علی‌اصغر حکمت و روند شکل‌گیری او نمی‌انجامد، که در روند رسیدن به دو هدف اصلی شخصیت اصلی داستان، یعنی تأسیس اونیورسیته یا همان دانشگاه، و نیز ترقی ملت از طریق دور ریختن مظاهر سنت و روی آوردن به مظاهر مدرنیته یا همان کشف حجاب و تغییر البسه نیز، بی‌تأثیر است.

برای درک بهتر این مسئله که چطور می‌توان هم از یک لحن روایی خوب استفاده کرد و هم آن را در خدمت داستان به کار نگرفت، می‌توان فوتبالیستی را تصور کرد که بازیکنان خودی را در زمین خودی دریبل می‌زند؛ حرکتی زیبا، اما بی‌نتیجه!

این به‌هم‌ریختگی خاطرات شخصیت اصلی اگرچه ناشی از همان سبک مورد نظر نویسنده است، اما در بستر درستی مورد استفاده قرار نگرفته است. دلیلی برای این همه آشفتگی شخصیت اول داستان وجود ندارد یا اگر وجود دارد، بیان نمی‌شود، و باید گفت که نویسنده چندین بار بر گرایشات قرص و محکم دینی شخصیت اصلی و پرهیز او از شراب، زنان و... تأکید می‌کند که این با اصرار وی بر کشف حجاب و اصرارش بر این فکر که رضاخان باید برای کشف حجاب اعمال قدرت کند، در تناقض است.

در انتهای کتاب نیز ما از عاقبتِ دو تصمیم بزرگ شخصیت اصلی داستان مطلع نمی‌شویم. گویا نویسنده ما را برای بررسی نتیجۀ امر به کتاب‌های دیگر یا اطلاعات قبلی خودمان ارجاع داده و به منِ مخاطب گفته باشد: «فلان قضیه را یادتان هست؟ فلانی یکی از مسببین اصلی‌اش بوده.»

نکتۀ قابل توجه دیگر این‌که، زبان کتاب (اگر مجموع کلمات، اصطلاحات، عبارات، دستور و جمله‌بندی را «زبان» بدانیم) چندان که باید و شاید، استوار نیست.

شخصیت‌پردازی نویسنده، اگرچه تنها یک شخصیت اصلی در داستانش دارد، رضایت‌بخش از آب درنیامده و همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد، نویسنده خاطرات چندان متناسبی را برای معرفی شخصیت و رساندن او به آن نقطه که باید، انتخاب نکرده است. هم‌چنین استفاده از یک تکیه‌کلام (ملتفتی؟) برای چند شخصیت مختلف در چند موقعیت مختلف، از دیگر نکاتی بود که نشان می‌داد نویسنده برای پرداخت شخصیت‌های فرعیِ داستانش چندان وقت نگذاشته و دقت زیادی به خرج نداده است؛ مگر این‌که این نکته را حمل بر این کنیم که نویسنده از این مسئله، هدف خاصی را دنبال می‌کرده که برای منِ مخاطب تا این لحظه روشن نشده است.

فارغ از اصل داستان، به این نکته هم اشاره کنم که کتاب به بازویراستاری احتیاجی مبرم دارد. اگر اشکالات نگارشی و استفادۀ غلط از علائم نگارشی را به حساب ویژگی‌های خاص شیوۀ روایت کتاب بگذاریم، باز هم از یک‌دست بودن دور است که از عبارات داخل پرانتز یک‌ بار به عنوان جای‌گزین پاورقی و باری دیگر به عنوان جملۀ معترضه استفاده شود. هم‌چنین غلط املایی در نگارش آیات مبارکۀ قرآن، خطای بزرگی است که باید سریعاً اصلاح شود.

در پایان و به عنوان جمع‌بندی، کتاب «گمشدگی» را کتابی که بتوانم از مطالعه آن به عنوان یک تجربۀ لذت‌بخش یاد کنم، نیافتم. این کتاب را کتاب مناسبی برای معرفی و هدیه دادن نیز نمی‌دانم؛ هر قدر هم که نویسنده در استفاده از شیوۀ روایت «جریان سیال ذهن» که مورد علاقه شخصی من است، درست استفاده کرده یا خاطرات جذابی را برای روایت انتخاب و در داستانش جمع‌آوری کرده باشد.

مطالب مرتبط

از فرشِ آمریکا تا عرش جبهه مقاومت با حسین شیخ‌الاسلام | معرفی کتاب «سفیر قدس»

از فرشِ آمریکا تا عرش جبهه مقاومت با حسین شیخ‌الاسلام | معرفی کتاب «سفیر قدس»

«مردم به همان چیزی که امام می‌خواست رأی دادند؛ نه به اسلامی که در ذهن فلان مرجع یا فلان شخصیت سیاسی بود. …

پیوند کووالانسی ازدواج | جستاری درباره کتاب «نیمه دیگرم»

پیوند کووالانسی ازدواج | جستاری درباره کتاب «نیمه دیگرم»

ازدواج یک پیوند کووالانسی است که زوجین باید با به اشتراک گذاشتن الکترون‌های خود، زندگی‌شان را در یک خط راست …

سنگی در تاریخ | نگاهی به رمان «سنگی که سهم من شد»

سنگی در تاریخ | نگاهی به رمان «سنگی که سهم من شد»

در اینجا با داستانی روبرو هستیم که نویسنده از لحاظ به کارگیری عناصر داستانی تا حدود زیادی موفق عمل کرده و به …

کليه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به موسسه کتاب فردا می باشد

توسعه و طراحی سایت توسط آلماتک

bookroom.ir - Copyright © 2007-2019 - All rights reserved