loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

گمشدگی

ناشر راه یار

نویسنده مصطفی جمشیدی

سال نشر : 1399

تعداد صفحات : 168

خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید: کد محصول : 82028 10003022
20,000 18,000 تومان
افزودن به سبد سفارش

معرفی کتاب

این کتاب روایتی داستانی براساس زندگی و فعالیت‌های علی‌اصغر حکمت، وزیر معارف دوره پهلوی اول، از بانیان و مؤثران واقعه کشف حجاب رضاخانی است.

رضاشاه که پس از بازگشت از سفر ترکیه در خرداد 1313 و تحت‌تأثیر اقدامات غرب‌گرایانه آتاتورک، یکی از موانع پیشرفت و ترقی کشور را حجاب زنان می‌دید، در اندیشه تغییر لباس مردم و ممنوعیت حجاب بود.

سرانجام و پس از قیام خونین مسجد گوهرشاد در اعتراض به سیاست‌های تغییر لباس اجباری و کشف حجاب، در روز 17دی 1314 علی اصغر حکمت به عنوان وزیر معارف، به رضاشاه پیشنهاد می‌کند که همراه با اعضای خانواده خود و به صورت بی‌حجاب در جشن فارغ‌التحصیلی دانشسرای عالی حاضر شود. رضاخان نیز در این روز، همراه با اعضای خانواده‌اش به طور بی‌حجاب شرکت می‌کند و ممنوعیت حجاب به صورت رسمی اعلام می‌شود. در حالی که از این روز به مدت هفت سال یعنی تا زمان رفتن رضاخان، بسیاری از زنان مسلمان ایرانی برای حفظ حجاب خود مجبور می‌شوند در خانه‌ها بمانند و عده‌ای نیز در اثر بی‌حرمتی‌ها و تعرض مأموران پهلوی، شهید شدند.

علی‌اصغر حکمت که ظاهراً به شدت از رضاخان وحشت داشته، ایده و اجرای همه کارها و اقداماتش را به شخص شاه نسبت می‌دهد، اما بعدها در خاطراتش اعتراف می‌کند که همه آن‌ها طرح‌های خودش بوده است. او در پاسخ به اعتراض‌ها در پی اعلام قانون کشف حجاب، خودش را فقط مجری اوامر رضاخان می‌نامد، اما به شدت پیگیر اجرای درست قانون کشف حجاب و پشتیبانی فرهنگی از آن بوده است.

شما از جایی در وزارت معارف کار را شروع کنید و به بقیه هم کاری نداشته باشید ... حتی به علی اکبر داور ...
من بی آنکه فکری کرده باشم گفتم: «اعلیحضرتا ... کار را باید از موطنم شیراز شروع کنم.»
رضا شاه تبسمی کرد و گفت: «از همان روز که علی اکبر داور شما را به من معرفی کرد و حزب رادیکال راه افتاد قرار بود جای همه آن مزخرف ها را در بدنه دولت و حاکمیت شاهنشاه بگیرید فهمیدم آدم لایقی هستید ... موفق باشید ... »
... اما در شیراز چه خبر بود؟ جشن نسوان راه انداختیم. در یک مدرسه دخترانه ... برخی بانوان از پیش انتخاب و طراحی شده و دقیق به جشن آورده شدند. به عموم مستخدمین آنجا هم اعلام کردیم که جشنی برگزار خواهیم کرد و یکسره می بایست دفعتا و در هنگام حضور چادر از سر بردارید و کار را یکسره کنید و اینچنین شد ... غافل از اینکه مشهد و علمای آنجا مخالفت خواهند کرد ... و شد آنچه نباید می شد و مشهد در گوهرشاد خلاصه شد و همه چیز یکپارچه غرقه در خون شد!
  • زبان کتاب
    فارسی
  • سال نشر
    1399
  • چاپ جاری
    1
  • تاریخ اولین چاپ
    1399
  • شمارگان
    1000
  • نوع جلد
    جلد نرم
  • قطع
    رقعی
  • تعداد صفحات
    168
  • ناشر
  • نویسنده
  • وزن
    155
  • تاریخ ثبت اطلاعات
    دوشنبه 3 شهریور 1399
  • تاریخ ویرایش اطلاعات
    سه‌شنبه 18 شهریور 1399
  • شناسه
    82028
  • دسته بندی :
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
اخبار مرتبط
بازدیدهای اخیر شما